بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس خارج «زکات» استاد میرباقری
جلسه 002 – یکشنبه 09-07-1402
بررسی اجمالی آیات زکات از زاویه معارف / وجوب زکات و کفر منکر زکات
ادامه بررسی آیه اخذ زکات
باید توجه داشت که بحث در باب زکات، صدقات و انفاق بخش عمده ای از معارف قرآن است که نکات فراوانی دارد و باید به صورت مبسوط از آنها بحث کرد. اگر خدای متعال توفیق داد و در پایان بحث زکات از نظام مالی اسلام و ارتباط آن با نظام تربیت و اخلاق بحث شد، می توان به صورت مبسوط و جدی به این بحث پرداخت که جایگاه زکات در مجموع شریعت اسلام کجاست. لکن در این جلسات اشاره اجمالی به آیات زکات می شود تا تفاوت فضای تشریع زکات با مالیات در نظام های دیگر روشن شود.
با اعلام برائتی که حضرت در سوره توبه می کنند یک صف بندی خاصی شکل می گیرد که همراهی با حضرت در این فضا نیازمند به مجاهدت خاصی است که یکی از اقسام آن مجاهده های مالی است که مباحث متعددی راجع به مجاهده با اموال در این سوره مبارکه آمده است.
همانطور که گفته شد مباحث فقهی متعددی در آیه اخذ زکات وجود دارد که در لابلای مباحث عروه به آن پرداخته خواهد شد؛ لکن نکته ای که در این بخش به آن اشاره شد این بود که زکاتی که خدای متعال واجب کرده است در واقع توبه و بازگشت خدای متعال به امت است تا ایشان را تطهیر کند.
آیه دیگری که در ادامه این آیات ذکر شده است این آیه شریفه است که می فرماید: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» یعنی آنچه موجب می شود پرداخت زکات انسان را به تطهیر برساند این است که انسان مراقبه داشته باشد که اولا عمل او به رؤیت خدای متعال می رسد، و ثانیا انسان رجوع به خدای متعال می کند و با عمل خود مواجه می شود. این بدین معناست که پرداخت زکات صرف هزینه کردن مال نیست بلکه نوعی مراقبه است که انسان را وارد وادی تطهیر و تزکیه و رحمت رحیمیه خدای متعال می کند. این مراقبه نیازمند رؤیت خدای متعال و اولیاء معصوم علیهم السلام حین العمل و بعد العمل است. رؤیت بعد از عمل ناظر به این است که وقتی اعمال قرار است در چرخه ای قرار بگیرد که ملائکه آن را به مقصدی برسانند باید از تایید و رؤیت امام گذر کند.
همانطور که بیان شد نحوه بیان قرآن و معارف راجع به صدقات، زکات و انفاق کاملا گویای این است که غرض از صدقات صرفا تامین اجتماعی و ایجاد جامعه متعادل نیست بلکه بیش از تعادل اقتصادی جامعه به دنبال تربیت و اصلاح معنوی و اصلاح روابط ایمانی جامعه است. لذا در آیه اخذ زکات بحث از تطهیر، تزکیه و صلوات مطرح می شود و در آیه بعد هم توجه پذیرش توبه و صدقه توسط خدای متعال می دهد و در آیه بعد هم توجه به رؤیت خدای متعال مطرح می شود که ظاهر و باطن انسان را اصلاح می کند.
نکته دیگری که بحث سابق را کامل می کند توجه به آیات 98 و 99 همین سوره است که می فرماید: «وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائِرَ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ * وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ في رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ» این دو آیه شریفه دو نوع نگاه به انفاق را بیان کرده و می فرماید که برخی از اعراب وقتی امکانات خود را در کنار حضرت هزینه می کنند را غرامت می دانند و گمان می کنند که حضرت بار هدایت و امت سازی خود را بر دوش آنها قرار می دهند در حالی که مکررا در قرآن نقل شده است که «وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمين». این دسته از اعرابی ها افرادی هستند که منتظر از بین رفتن حکومت نبی اکرم صلی الله علیه وآله هستند و احساس می کنند که هر لحظه ای ممکن است دوائر و پیشامدهای ناگوار به حضرت برسد و جریان اسلام نابود شود؛ لذا آنچه انفاق می کند را پایدار نمی داند و به همین دلیل آن را غرامت حساب می کند.
در نقطه مقابل اعرابی هستند که ایمان به خدا و یوم آخر دارند و انفاق که می کنند؛ چنانچه در آیات متعددی انفاق به هزینه کردنی معنا شده است که در مسیر ایمان بالله و آخرت باشد همانند این آیه شریفه که می فرماید: «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفينَ فيهِ فَالَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبير». این دسته از اعرابی ها انفاق را به چشم طریقی به قرب خدای متعال و صلوات رسول خدا صلی الله علیه و آله است ملاحظه می کنند.
البته این دسته نیز اعرابی هستند و نقص هایی دارند لکن دیدگاهی به انفاق دارند که باعث می شود رحمت و غفران خدای متعال شامل آنها بشود؛ این رحمت و غفران شاید همانی است که در آیات بعدی می فرماید که «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم * خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِهاوَ صَلِّ عَلَيْهِمْ». لذا انسان باید اول ایمان بیاورد و بعد خود را تحت مراقبه ای قرار دهد که انفاق را طریق قرب و صلوات رسول صلی الله علیه و آله بداند تا بتواند آن زکاتی که از مومنین خواسته شده است را اجابت کند.
بررسی اجمالی آیه مصرف زکات
در همین سوره شریفه راجع به مصرف زکات نیز می فرماید: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ وَ الْعامِلينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمينَ وَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبيلِ فَريضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ». این آیه شریفه بیان مصرف زکات است که نکات فقهی متعددی دارد؛ لکن برای فهم نکات معارفی باید به آیات قبل نیز توجه کرد. در آیه 58 می فرماید: «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ * وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ»
یعنی بسیاری از مسلمین حضرت را نسبت به تقسیم صدقات لمز می کنند و عیب جویی می کنند؛ ایشان خود را معیار قرار داده و انتظار دارند که از زکات نیز بهره مند شوند. سپس در آیه بعد می فرماید بهتر بود که طمع در این امکانات نداشته باشند؛ بلکه چشم به فضل خدای متعال داشته باشند.
بنابراین این آیه شریفه هم علاوه بر گردش مالی و نوع مصرف زکات، این مطلب را نیز بیان می کند که مسلمین باید نسبت به تقسیم زکات توسط حضرت رضایت داشته باشند؛ نظیر آیه شریفه انفال که در شأن نزول آیه شریفه آمده است که نزاعی بر سر غنائم شکل گرفت و این آیه شریفه نازل شد: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين» که معنایش این است که باید مسلمین نسبت به تصرفات حضرت اطاعت داشته باشد و از طمع نسبت به انفال دست بردارند.
بنابراین یکی از تصرفاتی که نبی اکرم صلی الله علیه و آله برای ایجاد امت صالح انجام داده اند اخذ زکات است؛ و دیگران باید در مقابل این طرح حضرت مطیع و راضی باشند؛ تا بتوانند با طرح همراهی کرده و رشد پیدا کنند.
بررسی آیات و روایات دیگری که در باب معارف زکات است در مباحث بعدی و در لابلای برخی از مباحث به مناسبت دنبال خواهد شد؛ و در اینجا با بیان اجمالی دو آیه اصلی از آیات زکات درصدد تبیین اجمالی نوع پرداختن قرآن کریم به زکات بودیم.
بررسی فقهی زکات
کلام مرحوم سید در وجوب زکات و کفر منکر آن
مرحوم سید در عروه بحث زکات را اینطور آغاز کرده اند: « فصل في زكاة الأموال التي وجوبها من ضروريات الدين و منكره مع العلم به كافر بل في جملة من الأخبار أن مانع الزكاة كافر» یعنی وجوب زکات از ضروریات دین است و منکر زکات در صورتی که عالم باشد محکوم به کفر است. سپس می فرمایند در برخی از روایات آمده است شخصی که مانع زکات شود نیز کافر است.
ایشان در این مقدمه کوتاه سه نکته را بیان فرموده اند: اول وجوب زکات و دوم کفر منکر زکات و سوم کفر مانع زکات؛ و در ادامه این سه نکته بررسی خواهد شد.
اما درباره وجوب زکات باید دانست که از مسلمات است و بیانات قرآن راجع به ایتاء زکات مختلف است. گاهی امر به ایتاء زکات می کند که دلالت بر وجوب دارد و گاهی در توصیف مومنین پرداخت زکات را به گونه ای ذکر می کند که نشان از وجوب آن دارد و گاهی نیز مانع زکات را تهدید به عذاب می کند که دلالت آن بر وجوب روشن است. لذا آیات متعددی دلالت بر وجوب زکات دارد. وانگهی در موارد متعددی زکات در کنار صلات آمده است که این نکته هم نشان از وجوب و اهمیت آن دارد.
آیات دال بر وجوب زکات
یکی از آیاتی که دلالت بر وجوب زکات دارد آیه آخر سوره حج است که می فرماید: «وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصيرُ.» این آیه شریفه تاویل به اهل بیت علیهم السلام شده است ولی ظاهر آیه شریفه این است که پرداخت زکات واجب است؛ زیرا در کنار امر به نماز به زکات نیز امر کرده است.
در این آیه شریفه قرائنی وجود دارد که ممکن است گفته شود که مربوط به خصوص ائمه علیهم السلام است ولی آیه دیگری که دلالت آن بر وجوب زکات بر مومنین اوضح است این آیه شریفه است که می فرماید: «وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصير» در این آیه شریفه نیز امر به ایتاء زکات در کنار اقامه نماز آمده و دلالت بر وجوب زکات دارد.
آیه دیگری که دلالت بر وجوب زکات دارد، آیه سوره آل عمران است که بعد از داستان احد و حمراء الاسد می فرماید: «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ ميراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ» ظاهر آیه شریفه اعم از زکات است و دلالت بر این دارد که باید مومنین امکانات خود را با سخاوت در کنار حضرت هزینه کنند و افرادی که بخل ورزیده و امکانات خود را دریغ می کنند معذب خواهند بود؛ لکن روایات متعددی ذیل این آیه شریفه آمده است که این آیه را تطبیق به زکات کرده است که مجموع این روایات و این وعده سنگینی که درآیه شریفه برای بخیل از زکات آمده است دلالت بر وجوب زکات دارد. باید توجه داشت که این آیه شریفه نشان از این دارد که بخل از زکات از گناهان کبیره است زیرا یکی از نشانه های کبیره بوده گنار وعده به عذاب است که در این آیه شریفه وجود دارد. چنانچه در روایاتی نیز آمده است که سخی ترین افراد کسی است که حقوق مالی واجب خود را پرداخت کند.
بنابراین وجوب زکات از مسلمات قرآن است و جمیع مسلمین نیز اجماع بر وجوب زکات دارند و هیچ کس در ضروری بودن آن نیز اشکالی نکرده است. در روایات هم با السنه متعددی وجوب زکات مطرح شده است. به همین دلیل مرحوم سید می فرمایند منکر زکات اگر عالم باشد کافر است.
کفر منکر زکات
باید توجه داشت که برخی در کفر منکر ضروری می فرمایند اگر شخصی ضروری دین را انکار کند کافر می شود ولو منتهی به انکار اصلی از اصول دین هم نشود؛ ولی برخی فرموده اند انکار اصول دین موجب کفر است و اگر انکار ضروری منتهی به انکار اصول شود موجب کفر می شود. یعنی به لحاظ ثبوتی برخی قائل به کفر منکر ضروریات دین هستند ولی برخی قائل هستند که فقط کسی که اصلی از اصول اسلام را انکار کند کافر است. حال در دیدگاه دوم به لحاظ اثباتی بحث می شود که در چه صورتی منکر ضروری دین منکر اصول اسلام خواهد بود. وجه روشن آن این است که شخصی با علم به اینکه انکار حکم ضروری دین -مثل زکات- مستلزم انکار نبوت یا توحید است و آن را انکار کند، اثبات می شود که کافر شده است.
به نظر می رسد قول صواب همین قول اخیر است و ظاهرا دیدگاه مرحوم سید هم همین است؛ لذا می فرمایند منکر زکات در صورتی کافر است که علم داشته باشد زیرا در این صورت منکر اصول دین خواهد بود. و در این صورت ضروری بودن حکمی که انکار می شود مهم نیست بلکه ملاک اصلی این است که انکار حکم به صورتی باشد که منتهی به انکار اصلی از اصول اسلام شود. لکن معمولا انکار فروع محل خلاف مستلزم انکار نبوت نیست ولی در عین حال ممکن است چنین امری نیز واقع شود.
بنابراین دیدگاه های مختلفی در منکر زکات وجود دارد که معمولا فقها در کتاب الطهاره وقتی از نجاست کافر بحث می کنند به این نکته نیز می پردازند که آیا انکار ضروری دین نیز موجب کفر می شود یا خیر؟ بنابراین جایگاه اصلی این بحث در مباحث طهارت است و در آنجا باید ادله و اقوال به صورت مفصل بررسی شود.