حدیث چهارم و پنجم
9-10-1397

نکته ای در حدیث شماره چهارم باقی ماند و آن اینکه ظاهرا این حدیث همان حدیث شماره نهم همین باب است که در اینجا از کافی و در شماره نهم از تهذیب نقل شده است و این حدیث در واقع تقطیع شده از روایت مفصلی است که مرحوم کلینی در کافی شریف و مرحوم شیخ در تهذیب آورده اند که مقدار زیادی از آن را مرحوم شیخ حر در اولین باب از ابواب قسمت خمس آورده اند که در همان باب بررسی میشود
حدیث پنجم
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كُلُّ شَيْ‏ءٍ قُوتِلَ عَلَيْهِ عَلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص فَإِنَّ لَنَا خُمُسَهُ وَ لَا يَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ يَشْتَرِيَ مِنَ الْخُمُسِ شَيْئاً حَتَّى يَصِلَ إِلَيْنَا حَقُّنَا
همانطور که قبلا بیان شد مرحوم شیخ حر فرازی از این حدیث در باب اول ذکر کرده اند و حدیث را به صورت کامل در اینجا آورده اند و نکته دیگر اینکه روشن است که این روایت از ناحیه علی بن ابی حمزه که رئیس الواقفیین است محل تضعیف است
فراز انتهائی روایت در باب قبل توضیح داده شد که دو احتمال در آن وجود دارد یکی اینکه مال خمس ثمن باشد و دوم اینکه مثمن باشد که در این صورت نیز دو احتمال وجود دارد یکی اینکه خمس بعد الافراض را خریداری کند و دوم اینکه مالی که متعلق خمس است خریداری شود و اما در اینجا باید صدر روایت مورد دقت قرار بگیرد
ممکن است گفته شود در این روایت شریفه دو حکم در روایت بیان شده است که ارتباطی با یکدیگر ندارند یکی اینکه خمس غنیمت را باید پرداخت کرد و دوم اینکه خرید و فروش خمس حرام است که ظاهرا تلقی مرحوم شیخ حر همین بوده است که ذیل این روایت را تقطیع کرده و در باب وجوب آورده اند و همچنین ممکن هم بگوییم ذیل روایت شریفه ناظر به خصوص خمس غنائم دار الحرب است که در صدر آمده است که در ادامه باید این نکته نیز بررسی شود
بررسی فرازهای روایت شریفه
«علی شهادة ان لااله الا الله»
در این عبارت احتمالاتی متصور است که باید بررسی شود؛ یک احتمال این است که قتال به دلیل گسترش اسلام باشد و دوم این است که جهاد به دلیل شهادین باشد ولو برای دفاع از اسلام باشد نه اینکه صرفا برای گسترش اسلام باشد و احتمال سوم این است که انگیزه این جهاد ایمانی بوده باشد یعنی هر جهادی که فی سبیل الله باشد را شامل میشود یعنی ناظر به غایت جهاد نیست بلکه ناظر به انگیزه مقاتلین است و احتمال دیگری که ممکن است بیان شود این است که هرجهادی باشد که به اسم اسلام باشد اعم از اینکه دفاعی باشد یا گسترش اسلام و یا اینکه صرفا به اسم اسلام باشد ولو هدف باطنی حاکم گسترش حکومت خود باشد نه گسترش اسلام
در بین این احتمالات میتوان گفت که احتمال چهارم گرچه فی نفسه مشکلی ندارد لکن این احتمال را نمیتوان از ظهور این روایت شریفه استفاده کرد و احتمال سوم هم گرچه با استعلا تناسب بهتری دارد اما با ظاهر حدیث مناسب نیست و معمولا برای بیان چنین مطلبی به «فی سبیل الله» و امثال ذلک تعبیر میشود نه «علی شهادة ان لااله الا الله» بنابر این میتوان گفت که روایت ظهور در بیان غایت دارد که در احتمال اول و دوم بیان شد و اما در بین این دو غایت دلیلی وجود ندارد که غایت را مختص به جهادی کنیم که صرفا برای دعوت به اسلام است و بگوییم جهادی که دفاع از اسلام است خارج از ظهور روایت است لذا میتوان گفت که ظهور روایت غنیمتی است که از جهادی به دست بیاید که غایت آن دفاع یا گسترش اسلام باشد
«کل شیء»
همانطور که روشن است «کل» از ادات عموم است که چندین حکم از تعمیم در این روایت استفاده میشود یکی اینکه نصاب در غنیمت شرط نیست بنابر این کمترین مقدار غنیمت هم متعلق خمس است و دوم اینکه اذن امام علیه السلام نیز شرط نشده است و سوم تعمیم نسبت به ما حواه العسکر و ما لم یحوه است
اما تعمیم دیگری که بعضی سعی کرده اند از این روایت استفاده کنند تعمیم نسبت به اراضی مفتوحة عنوة است یعنی بعضی خواسته اند بفرمایند که «کل شیء» در این روایت دلالت دارد هر غنیمتی متعلق خمس است خواه منقول باشد و یا غیر منقول که این تعمیم باید مورد دقت قرار بگیرد

پیمایش به بالا