جــلــســه دویستوپنجاهوپنج
مسئله ۵۶ (سنوی بودن موونه)
یکشنبه 02-03-1400
بررسی سنوی بودن استثناء مؤونه
همانطور که بیان شد استدلال های مختلفی برای سنوی بودن بیان شده است که بعض استدلال ها بیان شد و گفته شد که استدلال مرحوم میلانی نسبت به تقریرهای دیگر خالی از قوت نیست گرچه بازهم دچار اشکال است
تمسک به صحیحه علی بن مهزیار
استدلال دیگری که بعضی برای سنوی بودن خمس به آن استناد کرده اند تمسک به صحیحه علی بن مهزیار است. این روایت در صورتی دلالت بر مدعی دارد که مربوط به خمس باشد نه زکات و در مباحث گذشته بیان شد که مراد از روایت شریفه خمس است، و اصحاب ائمه علیهم السلام هم همین خمس را فهمیده اند لذا در مکاتبه همدانی که مربوط به خمس است از همین روایت از حضرت سوال کرده اند که آیا فقط دلالت بر استثناء مؤونه تحصیل دارد یا دلالت بر مؤونه عیال هم دارد.
استدلال به این روایت شریفه به ذیل این روایت شریفه است که حضرت میفرمایند «فَأَمَّا الَّذِي أُوجِبُ مِنَ الضِّيَاعِ وَ الْغَلَّاتِ فِي كُلِّ عَامٍ فَهُوَ نِصْفُ السُّدُسِ مِمَّنْ كَانَتْ ضَيْعَتُهُ تَقُومُ بِمَئُونَتِهِ» اینکه حضرت فرموده اند «فی کل عام» نشان از این دارد که موونه سنوی است.
یکی از پاسخ هایی که به این استدلال بیان شده است این است که در کشاورزی درآمد سالانه است لذا حضرت فرموده اند هرسال باید خمس را پرداخت کرد.
اشکال دیگر هم این است که «کل عام» در این روایت شریفه قید موضوع نیست بلکه ظرف جعل است؛ شاهد این مطلب هم در صدر روایت حضرت در سال 220 احکام خاصی جعل کرده اند و در ذیل میفرمایند که درآمد زمین در هرسال و «فی کل عام» است یعنی مربوط به سال 220 نیست، نه اینکه در مقام بیان سالانه بودن خمس باشد و به عبارت دیگر معنایش این است که خمس ضیعه همیشگی است و فقط مربوط به امسال نیست.
تمسک به ادله زکات
استدلال دیگری که مرحوم شاهرودی بیان کرده اند تمسک به روایات زکات است. در کتاب زکات روایاتی دارد که فقیری که جایز است زکات اخذ کند کسی است که مؤونه سال خود را نداشته باشد. مرحوم شیخ حر در کتاب الزکات بابی دارند با این عنوان: «بَابُ أَنَّ حَدَّ الْفَقْرِ الَّذِي يَجُوزُ مَعَهُ أَخْذُ الزَّكَاةِ أَنْ لَا يَمْلِكَ مَئُونَةَ السَّنَةِ لَهُ وَ لِعِيَالِهِ فِعْلًا أَوْ قُوَّةً كَذِي الْحِرْفَةِ وَ الصَّنْعَة»
در این باب ایشان روایات متعددی آورده اند که دلالت بر این دارد که حد فقر این است که شخص مؤونه سنه را نداشته باشد. همانند این روایت شریفه که ایشان از کافی آورده اند:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ يَأْخُذُ الزَّكَاةَ صَاحِبُ السَّبْعِمِائَةِ إِذَا لَمْ يَجِدْ غَيْرَهُ قُلْتُ فَإِنَّ صَاحِبَ السَّبْعِمِائَةِ تَجِبُ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ قَالَ زَكَاتُهُ صَدَقَةٌ عَلَى عِيَالِهِ وَ لَا يَأْخُذُهَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ إِذَا اعْتَمَدَ عَلَى السَّبْعِمِائَةِ أَنْفَدَهَا فِي أَقَلَّ مِنْ سَنَةٍ فَهَذَا يَأْخُذُهَا وَ لَا تَحِلُّ الزَّكَاةُ لِمَنْ كَانَ مُحْتَرِفاً وَ عِنْدَهُ مَا تَجِبُ فِيهِ الزَّكَاةُ (أَنْ يَأْخُذَ الزَّكَاةَ).
این روایت صحیحه است و دلالت بر این دارد که کسی مؤونه سنه را ندارد میتواند زکات اخذ کند و فقیر محسوب میشود.
روایت دیگری که در این باب است این روایت شریفه است که میفرماید: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الدَّغْشِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ السَّائِلِ وَ عِنْدَهُ قُوتُ يَوْمٍ أَ يَحِلُّ لَهُ أَنْ يَسْأَلَ وَ إِنْ أُعْطِيَ شَيْئاً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَسْأَلَ يَحِلُّ لَهُ أَنْ يَقْبَلَهُ قَالَ يَأْخُذُ وَ عِنْدَهُ قُوتُ شَهْرٍ مَا يَكْفِيهِ لِسَنَتِهِ مِنَ الزَّكَاةِ لِأَنَّهَا إِنَّمَا هِيَ مِنْ سَنَةٍ إِلَى سَنَةٍ.
البته در این روایت شریفه برای این حد فقر تعلیلی ذکر شده است که مخصوص باب زکات است و آن اینکه حضرت میفرمایند چون زکات سنوی است پس حد فقر هم این است که شخص قوت سنه خود را نداشته باشد. لکن در مانحن فی که بحث خمس است اول الکلام است که مالیات سالانه است یا خیر؟
روایت دیگری هم که ایشان آورده اند این روایت شریفه است که میفرماید:
مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُفِيدُ فِي الْمُقْنِعَةِ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ تَحْرُمُ الزَّكَاةُ عَلَى مَنْ عِنْدَهُ قُوتُ السَّنَةِ (وَ تَجِبُ الْفِطْرَةُ عَلَى مَنْ عِنْدَهُ قُوتُ السَّنَةِ)
البته مرحوم شیخ حر روایات دیگری هم در ابواب دیگر آورده اند که مربوط به همین موضوع است مثلا ایشان در باب «عَدَمِ وُجُوبِ اسْتِيعَابِ الْمُسْتَحِقِّينَ بِالْإِعْطَاءِ وَ التَّسْوِيَةِ بَيْنَهُمْ وَ اسْتِحْبَابِ ذَلِك» روایت نسبتا مفصلی را آورده اند که در دو فراز این روایت آمده است که زکاتی که به فقیر داده میشود به اندازه ای باید باشد که هزینه های زندگی او در یک سال را کفایت کند؛ حضرت در یکی از فراز ها میفرمایند: «يَقْسِمُ بَيْنَهُمْ فِي مَوَاضِعِهِمْ بِقَدْرِ مَا يَسْتَغْنُونَ بِهِ فِي سَنَتِهِمْ بِلَا ضِيقٍ وَ لَا تَقْتِيرٍ» و در فراز دیگر هم اینطور آمده است: «عَلَى قَدْرِ مَا يُقِيمُ كُلَّ صِنْفٍ مِنْهُمْ يُقَدِّرُ لِسَنَتِهِ». البته درباره مصرف خمس در مرسله حماد هم همین نکته آمده است که باید سهم سادات به مقداری به فقرای سادات داده شود که کفاف هزینه یک سال آنها را بکند. حضرت در این مرسله میفرمایند: «وَ لَهُ يَعْنِي لِلْإِمَامِ نِصْفُ الْخُمُسِ كَمَلًا وَ نِصْفُ الْخُمُسِ الْبَاقِي بَيْنَ أَهْلِ بَيْتِهِ فَسَهْمٌ لِيَتَامَاهُمْ وَ سَهْمٌ لِمَسَاكِينِهِمْ وَ سَهْمٌ لِأَبْنَاءِ سَبِيلِهِمْ يُقْسَمُ بَيْنَهُمْ عَلَى الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ مَا يَسْتَغْنُونَ بِهِ فِي سَنَتِهِمْ فَإِنْ فَضَلَ عَنْهُمْ شَيْءٌ فَهُوَ لِلْوَالِي فَإِنْ عَجَزَ أَوْ نَقَصَ عَنِ اسْتِغْنَائِهِمْ كَانَ عَلَى الْوَالِي أَنْ يُنْفِقَ مِنْ عِنْدِهِ بِقَدْرِ مَا يَسْتَغْنُونَ بِهِ وَ إِنَّمَا صَارَ عَلَيْهِ أَنْ يَمُونَهُمْ لِأَنَّ لَهُ مَا فَضَلَ عَنْهُمْ.»
تقریرهای مختلف برای تمسک به ادله زکات
همانطور که گفته شد این روایات مربوط به باب زکات هستند نه خمس لذا مرحوم شاهرودی سه تقریر برای استفاده از این روایات در باب خمس بیان کرده اند:
اولین تقریر این است که با توجه به این روایات فهمیده میشود که مؤونه در اصطلاح شارع به معنی مؤونه سنه است. یعنی شارع مقدس در «مؤونه» یک اصطلاح خاص شرعی دارد که معنای آن هزینه یک سال است. لکن این استظهار خیلی مشکل است که اصطلاح خاصی در مؤونه وجود داشته باشد اما همانطور که مرحوم خویی و مرحوم حکیم ادعا کرده اند که در عرف هم همینطور است که مؤونه را سالانه محاسبه میکنند ممکن است کسی در اینجا هم این بیان را قبول کند.
تقریر دوم این است که روایات باب زکات دلالت بر حد فقر دارد که کسی که مؤونه سنه را ندارد فقیر است و از طرف دیگر هم قدر متیقن از اخبار خمس این است که کسی باید خمس دهد که با دادن خمس فقیر نشود لذا گرچه اخبار «الخمس بعد المؤونه» به لحاظ زمانی مجمل است لکن قدر متیقن از آن کسی است که مؤونه سال را نداشته باشد و در بیش از این قدر متیقن به عموم «الخمس فی ما افاد الناس» رجوع میشود.