بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس خارج فقه کتاب الزکات
آیت الله سید محمد مهدی میرباقری
جلسه 26 سه شنبه 23 / 08 / 1402
بررسی حقوق مالی غیر از زکات ـ روایات ابواب مختلف مرتبط با حق یوم الحصاد و جمع بندی آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بحث در حقوق مالی غیر از زکات بود. دو مورد مورد بحث قرار گرفته است. حق معلوم و حق یوم الحصاد. در روایات موارد دیگری هم مثل ماعون ذکر شده اما ظاهرا این مطلب مسلّم بوده که غیر از حق معلوم و حق یوم الحصاد بقیه موارد مستحب می باشند. در مورد این دو حق چون احتمال وجوب و استحباب هر دو وجود داشته است، مورد بحث فقها قرار گرفته اند. بعضی از روایات حق یوم الحصاد بررسی شد. گفتیم که از این روایات چیزی بیشتر از آیه برداشت نمی شود. یعنی اگر آیه دلالت بر وجوب داشته باشد حق یوم الحصاد واجب است و الا فلا. در ادامه روایات دیگری که مرحوم شیخ حر در رابطه با حق حصاد جمع آوری کرده اند تقدیم خواهیم کرد.
بَابُ كَرَاهَةِ اَلْحَصَادِ وَ اَلْجَذَاذِ وَ اَلتَّضْحِيَةِ وَ اَلْبَذْرِ بِاللَّيْلِ وَ اِسْتِحْبَابِ اَلْإِعْطَاءِ وَ اَلصَّدَقَةِ عِنْدَ ذَلِك
روایت اول
سند صحیح می باشد.
« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ‌ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْوَشَّاءِ‌ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ‌ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ يَعْنِي اَلْمُرَادِيَّ‌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: لاَ تَصْرِمْ‌ بِاللَّيْلِ وَ لاَ تَحْصُدْ بِاللَّيْلِ وَ لاَ تُضَحِّ بِاللَّيْلِ وَ لاَ تَبْذُرْ بِاللَّيْلِ فَإِنَّكَ إِنْ‌ فَعَلْتَ‌ لَمْ يَأْتِكَ اَلْقَانِعُ وَ اَلْمُعْتَرُّ فَقُلْتُ مَا اَلْقَانِعُ وَ اَلْمُعْتَرُّ قَالَ اَلْقَانِعُ اَلَّذِي يَقْنَعُ بِمَا أَعْطَيْتَهُ وَ اَلْمُعْتَرُّ اَلَّذِي يَمُرُّ بِكَ فَيَسْأَلُكَ وَ إِنْ حَصَدْتَ بِاللَّيْلِ لَمْ يَأْتِكَ اَلسُّؤَّالُ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ‌، عِنْدَ اَلْحَصَادِ يَعْنِي اَلْقَبْضَةَ بَعْدَ اَلْقَبْضَةِ إِذَا حَصَدْتَهُ فَإِذَا خَرَجَ فَالْحَفْنَةَ بَعْدَ اَلْحَفْنَةِ وَ كَذَلِكَ عِنْدَ اَلصَّرَامِ وَ كَذَلِكَ اَلْبَذْرُ لاَ تَبْذُرْ بِاللَّيْلِ لِأَنَّكَ تُعْطِي فِي اَلْبَذْرِ كَمَا تُعْطِي فِي اَلْحَصَادِ.»
صرام به معنی چیدن خرما می باشد. حضرت می فرماید: میوه های خرما را در شب نچینید. گندم و جو را در شب برداشت نکنید. در شب قربانی نکنید. در شب بذر نپاشید. اگر این کار ها را در شب انجام دادید سبب می شود که نیازمندان از شما محروم می شوند. از حضرت در مورد قانع و معتر پرسید. ایشان فرمود: قانع کسی است که هم نیازمند است و هم نسبت به آنچه که به او می دهید قناعت می کند. معتر، نیازمندی است که به هنگام برداشت محصول می آید و از شما در خواست می کند. اهل لغت در معنای قانع و معتر بسیار بحث کرده اند و به نتیجه نرسیده اند اما در این روایت حضرت قانع و معتر را معنا نموده اند.
بعد حضرت «یوم حصاده» را به معنی «عند حصاده» معنا کرده اند. بعد هم مقدار آن را مشخص کرده اند و می فرمایند: چیدن خرما و پاشیدن بذر هم باید در روز باشد. چون به بذر هم، حق تعلق می گیرد.
ظاهر این روایت از انجام چهار فعل در شب نهی می کند. اگر کسی دلالت نهی بر حرمت را بپذیرد این روایت ابتدائا ظهور در حرمت دارد. بعد حضرت تعلیل می کنند. در اصول این بحث شده که اگر حکم معللی داشته باشیم و علت مردد بین وجوب یا استحباب باشد آیا این تردید، به حکم معلل هم سرایت می کند یا خیر. به نظر ما این تردید سرایت می کند. بنابر این اگر اعطاء واجب باشد این نهی هم ظهور در حرمت پیدا می کند. اما اگر اعطا مستحب باشد این نهی ظهور در کراهت خواهد داشت.
روایت دوم
سند این روایت صحیح است.
« وَ فِي اَلْعِلَلِ‌ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ اَلْمُتَوَكِّلِ‌ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْحِمْيَرِيِّ‌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ‌ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ‌ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ‌: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌: وَ لاَ تَجُذَّ بِاللَّيْلِ وَ لاَ تَحْصُدْ بِاللَّيْلِ قَالَ وَ تُعْطِي اَلْحَفْنَةَ بَعْدَ اَلْحَفْنَةِ وَ اَلْقَبْضَةَ بَعْدَ اَلْقَبْضَةِ إِذَا حَصَدْتَهُ وَ كَذَلِكَ عِنْدَ اَلصَّرَامِ وَ كَذَلِكَ اَلْبَذْرُ وَ لاَ تَبْذُرْ بِاللَّيْلِ لِأَنَّكَ تُعْطِي فِي اَلْبَذْرِ كَمَا تُعْطِي فِي اَلْحَصَادِ.»
در این روایت نکته اضافه ای وجود دارد. در اصول این بحث می شود که اگر حکمی برای دو موضوع بیاید و یکی از این دو موضوع واجب یا مستحب باشد آیا می توان گفت دیگری هم واجب یا مستحب است؟ مثلا اگر گفته شد اغسل للجنابه و الجمعه. آیا وجوب غسل جنابت سبب می شود بگوییم غسل جمعه هم واجب است؟ به نظر می آید مقارنت این دو سبب نمی شود که بگوییم: «چون غسل جنابت واجب است پس غسل جمعه هم واجب می باشد.» در روایت دوم و سوم عبارت « لاَ تَبْذُرْ بِاللَّيْلِ لِأَنَّكَ تُعْطِي فِي اَلْبَذْرِ كَمَا تُعْطِي فِي اَلْحَصَادِ» وجود دارد. این عبارت معنای بیشتری نسبت به عبارت «اغسل للجنابه و الجمعه» دارد. عطاء در بذر به عطاء در حصاد تشبیه شده است. بنابر این ممکن است گفته شود از واجب نبودن عطاء در بذر، می توانیم واجب نبودن عطاء در حصاد را نتیجه بگیریم.
روایت سوم
روایت مرسله است.
« وَ فِي مَعَانِي اَلْأَخْبَارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ‌ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِيزِ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ سَلاَّمٍ‌ رَفَعَهُ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌: أَنَّهُ نَهَى عَنِ اَلْجَذَاذِ بِاللَّيْلِ يَعْنِي جَذَاذَ اَلنَّخْلِ وَ اَلْجَذَاذُ اَلصَّرَامُ‌، وَ إِنَّمَا نَهَى عَنْهُ بِاللَّيْلِ لِأَنَّ اَلْمَسَاكِينَ لاَ يَحْضُرُونَهُ‌.»
حضرت از جذاذ نخل در شب نهی کردند. جذاذ نخل یعنی چیدن خوشه های خرما. این نهی به خاطر این است که در شب نیازمندان حاضر نیستند.
علت نهی از جذاذ نخل در شب، بیان شده است. پس اگر پرداخت به مساکین واجب نباشد، این نهی تحریمی نیست.
روایت چهارم
روایت مرسله است.
« مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْمُفِيدُ فِي اَلْمُقْنِعَةِ‌ عَنْ عَبْدِ اَلْكَرِيمِ بْنِ عُتْبَةَ‌ قَالَ‌: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ‌، قَالَ هُوَ سِوَى مَا تُخْرِجُهُ مِنْ زَكَاتِكَ اَلْوَاجِبَةِ تُعْطِي اَلضِّغْثَ بَعْدَ اَلضِّغْثِ وَ اَلْحَفْنَةَ بَعْدَ اَلْحَفْنَةِ قَالَ وَ نَهَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْحَصَادِ وَ اَلتَّضْحِيَةِ بِاللَّيْلِ وَ قَالَ إِذَا أَنْتَ حَصَدْتَ بِاللَّيْلِ لَمْ يَحْضُرْكَ سَائِلٌ وَ إِنْ ضَحَّيْتَ بِاللَّيْلِ لَمْ يَجِئْكَ قَانِعٌ‌.»
این روایت مطلب اضافه ای نسبت به روایت اول ندارد.
روایت پنجم
روایت مرسله است.
« اَلْعَيَّاشِيُّ‌ فِي تَفْسِيرِهِ‌ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ‌ عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ‌، قَالَ اَلضِّغْثُ وَ اَلاِثْنَانِ تُعْطِي مَنْ حَضَرَكَ وَ قَالَ نَهَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌ عَنِ اَلْحَصَادِ بِاللَّيْلِ‌.»
این روایت مطلب اضافه ای ندارد.
روایت ششم
روایت مرسله است.
« وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ‌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: لاَ يَكُونُ اَلْحَصَادُ وَ اَلْجَذَاذُ بِاللَّيْلِ لِأَنَّ اَللَّهَ يَقُولُ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ‌.»
در استشهاد به این آیه دو احتمال وجود دارد:
1. حصاد و جذاذ نباید در شب باشد به دلیل اینکه در آیه از لفظ یوم استفاده شده است. به نظر ما این احتمال بعید است.
2. حقی در اموال شما وجود دارد که باید به هنگام حصاد و جذاذ به نیازمندان حاضر، پرداخت شود. اگر حصاد و جذاذ در شب واقع شود موضوع این حکم منتفی می گردد. چون نیازمندان در شب حاضر نیستند. پس همان طور که در روایات قبل هم داشتیم « یوم الحصاد به معنی عند الحصاد» میباشد. یعنی باید برداشت محصول در شرایطی باشد که نیازمندان بتوانند حاضر شوند و شما حق حصاد را به آنها پرداخت کنید. به عبارت دیگر نهی از حصاد در شب به معنی نهی از حصاد به صورت مخفیانه می باشد. باید در روز و در معرض دید نیازمندان باشد.
روایت هفتم
روایت مرسله است.
« وَ عَنْ سَمَاعَةَ‌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌: فِي قَوْلِهِ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ‌، قَالَ حَقُّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ عَلَيْكَ وَاجِبٌ وَ لَيْسَ مِنَ اَلزَّكَاةِ تَقْبِضُ مِنْهُ اَلضِّغْثَ مِنَ اَلسُّنْبُلِ لِمَنْ يَحْضُرُكَ مِنَ اَلسُّؤَّالِ وَ لاَ تَحْصُدْ بِاللَّيْلِ وَ لاَ تَجُذَّ بِاللَّيْلِ لِأَنَّ اَللَّهَ يَقُولُ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ‌، فَإِذَا أَنْتَ حَصَدْتَهُ بِاللَّيْلِ لَمْ يَحْضُرْكَ سُؤَّالٌ وَ لاَ يُضَحَّى بِاللَّيْلِ‌.»
عبارت « حَقُّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ عَلَيْكَ وَاجِبٌ وَ لَيْسَ مِنَ اَلزَّكَاةِ » اشعار به وجوب دارد. البته ممکن است کسی بگوید لفظ «واجب» در این روایت به معنای «ثابت» است و مقصود از آن وجوب فقهی نمی باشد.
عبارت « وَ لاَ تَحْصُدْ بِاللَّيْلِ وَ لاَ تَجُذَّ بِاللَّيْلِ لِأَنَّ اَللَّهَ يَقُولُ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ‌ » می فرماید باید برداشت محصول به صورتی باشد که بستر پرداخت حق حصاد فراهم شود. نباید با برداشت در شب موضوع این حق را منتفی کنید.
روایت هشتم
روایت مرسله است.
« وَ عَنْ سَمَاعَةَ‌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌: أَنَّهُ كَانَ يَكْرَهُ أَنْ يُصْرَمَ اَلنَّخْلُ بِاللَّيْلِ وَ أَنْ يُحْصَدَ اَلزَّرْعُ بِاللَّيْلِ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ‌ قِيلَ يَا نَبِيَّ اَللَّهِ‌ وَ مَا حَقُّهُ قَالَ تُنَاوِلُ مِنْهُ اَلْمِسْكِينَ وَ اَلسَّائِلَ‌.»
«کان یکره» یعنی حضرت نمی پسندیدند. کراهت در این روایت به معنی اصطلاحی نیست اما ممکن است از لسان این روایت برداشت کراهت شود.
روایت نهم
روایت مرسله است.
« وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ‌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: لاَ يَكُونُ اَلْحَصَادُ وَ اَلْجَذَاذُ بِاللَّيْلِ لِأَنَّ اَللَّهَ يَقُولُ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ‌، وَ حَقُّهُ فِي شَيْ‌ءٍ ضِغْثٌ يَعْنِي مِنَ اَلسُّنْبُلِ‌.»
این روایت مضمون اضافه ای ندارد.
روایت دهم
« وَ عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِيِّ‌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ‌: أَنَّهُ قَالَ لِقَهْرَمَانِهِ وَ وَجَدَهُ قَدْ جَذَّ نَخْلاً لَهُ مِنْ آخِرِ اَللَّيْلِ فَقَالَ لَهُ لاَ تَفْعَلْ أَ لاَ تَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌، نَهَى عَنِ اَلْحَصَادِ وَ اَلْجَذَاذِ بِاللَّيْلِ وَ كَانَ يَقُولُ اَلضِّغْثُ تُعْطِيهِ مَنْ يَسْأَلُ فَذَلِكَ حَقُّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ‌. »
قهرمان مامور محاسبات مالی حضرت بوده است. حضرت مشاهده کردند که محصولات درخت نخلی که برای ایشان بود را در آخر شب برداشت می کند. حضرت او را نهی کردند. و نهی حضرت رسول از این کار را یاد آوری نمودند.
این روایت هم مطلب اضافه ای نسبت به قبل ندارد.
جمع بندی
روایات این باب مطلب اضافه ای نسبت به آیه شریفه نداشت. اما دو نکته در این روایات قابل تامل است:
1. عبارت « حَقُّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ عَلَيْكَ وَاجِبٌ وَ لَيْسَ مِنَ اَلزَّكَاةِ » در روایت هفتم تعبیر «واجب» دارد و حداقل اشعار به وجوب فقهی دارد اگر نگوییم استظهار وجوب از آن می شود.
2. لسان روایت هشتم با کراهت سازگاری بیشتری دارد. «أَنَّهُ كَانَ يَكْرَهُ أَنْ يُصْرَمَ اَلنَّخْلُ بِاللَّيْلِ وَ أَنْ يُحْصَدَ اَلزَّرْعُ بِاللَّيْلِ»
در ادامه روایات « بَابُ كَرَاهَةِ رَدِّ اَلسَّائِلِ عِنْدَ اَلصَّرْمِ قَبْلَ أَنْ يُعْطَى ثَلاَثَةً وَ جَوَازِهِ بَعْدَهَا » را تقدیم خواهیم کرد. نکات لطیفی در این روایات وجود دارد. مرحوم کلینی همه این روایات را در یک باب آورده اند اما مرحوم شیخ حر عناوین جداگانه ای برای هر کدام انتخاب کرده اند.
بَابُ كَرَاهَةِ رَدِّ اَلسَّائِلِ عِنْدَ اَلصَّرْمِ قَبْلَ أَنْ يُعْطَى ثَلاَثَةً وَ جَوَازِهِ بَعْدَهَا
تا اینجا استحباب پرداخت حق حصاد از روایات برداشت می شد. اما در این باب دو روایت آمده است، دال بر اینکه در زمان برداشت خرما قبل از اینکه به سه نفر از نیازمندان حق حصاد پرداخت شود، رد سائل کراهت دارد. اما بعد از پرداخت حق حصاد به سه نفر، رد سائل جایز است و کراهت ندارد.
روایت اول
سند به جهت « مصادف مولی جعفر بن محمد الصادق علیه السلام » ضعیف است.
« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ‌ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ مُرَازِمٍ‌ عَنْ مُصَادِفٍ‌ قَالَ‌: كُنْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ فِي أَرْضٍ لَهُ وَ هُمْ يَصْرِمُونَ فَجَاءَ سَائِلٌ يَسْأَلُ فَقُلْتُ اَللَّهُ يَرْزُقُكَ فَقَالَ مَهْ لَيْسَ ذَلِكَ‌ لَكُمْ حَتَّى تُعْطُوا ثَلاَثَةً فَإِذَا أَعْطَيْتُمْ ثَلاَثَةً فَإِنْ أَعْطَيْتُمْ فَلَكُمْ وَ إِنْ أَمْسَكْتُمْ فَلَكُمْ‌.»
مصادف می گوید من همراه حضرت صادق علیه السلام در زمین ایشان بودم و عده ای در حال برداشت محصول خرما بودند. سائلی آمد و تقاضا کرد. من گفتم خدا تو را روزی دهد و سائل را رد کردم. حضرت فرمود: شما حق ندارید این گونه رفتار کنید. حد اقل باید به سه نفر پرداخت کنید. بعد از سه نفر اگر خواستید پرداخت می کنید و اگر نخواستید پرداخت نمی کنید.
اگر ما باشیم و این روایت و قرینه دیگری وجود نداشت ابتدائا از عبارت « فَقَالَ مَهْ لَيْسَ ذَلِكَ‌ لَكُمْ حَتَّى تُعْطُوا ثَلاَثَةً » برداشت حرمت می شود یعنی پرداخت حق حصاد تا سه نفر واجب است و بعد از سه نفر هم به قرینه روایات دیگر، استحباب وجود دارد. اما مرحوم شیخ حر از این روایت اینگونه استظهار کرده اند که رد سائل قبل از اعطاء به سه نفر مکروه می باشد. به عبارت دیگر پرداخت حق حصاد تا سه نفر استحباب دارد.
روایت دوم
« قَالَ وَ قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌: فِي اَلسُّؤَّالِ أَطْعِمُوا ثَلاَثَةً وَ إِنْ شِئْتُمْ أَنْ تَزْدَادُوا فَازْدَادُوا وَ إِلاَّ فَقَدْ أَدَّيْتُمْ حَقَّ يَوْمِكُمْ‌.»
امام صادق علیه السلام فرمود به سه نفر از سائل ها اطعام کنید. نسبت به مابقی اگر خواستید پرداخت می کنید و اگر نخواستید پرداخت کنید اشکالی بر شما نیست چون حقی که باید در آن روز پرداخت می کردید را اداء نمودید.
این روایت در باب سائل است. در رابطه با خصوص حق حصاد نیست. اگر سائلی درب منزل را بزند و در خواست کند هم، ذیل این روایت قرار می گیرد.
نکته: در این روایات اضطرار سائل ملاک نیست. لازم نیست سائل مضطر باشد تا به او چیزی پرداخت کنید. بلکه اگر سائل مضطر باشد و ما هم بتوانیم مشکل او را حل کنیم، از روایات برداشت می شود که حل مشکل او واجب است.
بَابُ كَرَاهَةِ اَلْإِسْرَافِ فِي اَلْإِعْطَاءِ عِنْدَ اَلْحَصَادِ وَ اَلْجَذَاذِ وَ اَلْإِعْطَاءِ بِالْكَفَّيْنِ بَلْ يُعْطَى بِكَفٍّ وَاحِدٍ مَرَّةً أَوْ مِرَارا
مرحوم شیخ حر از این دو روایت استظهار کرده اند که اسراف در اعطا کراهت دارد و اعطا باید با یک دست باشد. حتی اگر بخواهید به یک نفر بیشتر دهید دو دست را پر نکنید بلکه با یک دست چند بار بدهید.
روایت اول
« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ‌ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا قَالَ كَانَ أَبِي يَقُولُ مِنَ اَلْإِسْرَافِ فِي اَلْحَصَادِ وَ اَلْجَذَاذِ أَنْ يَصَّدَّقَ اَلرَّجُلُ بِكَفَّيْهِ جَمِيعاً وَ كَانَ أَبِي إِذَا حَضَرَ شَيْئاً مِنْ هَذَا فَرَأَى أَحَداً مِنْ غِلْمَانِهِ يَتَصَدَّقُ بِكَفَّيْهِ صَاحَ بِهِ أَعْطِ بِيَدٍ وَاحِدَةٍ اَلْقَبْضَةَ بَعْدَ اَلْقَبْضَةِ وَ اَلضِّغْثَ بَعْدَ اَلضِّغْثِ مِنَ اَلسُّنْبُلِ‌.»
مرحوم شیخ حر از عبارت « صَاحَ بِهِ أَعْطِ بِيَدٍ وَاحِدَةٍ اَلْقَبْضَةَ بَعْدَ اَلْقَبْضَةِ » استظهار کرده اند که اعطا باید با یک دست باشد و اگر بخواهی به یک نفر بیشتر بدهی، با یک دست چند بار بده. به نظر ما این معنا بعید است. ظهور روایت در این است که به هر نفر یک مشت بدهید.
روایت دوم
روایت مرسله است.
« اَلْعَيَّاشِيُّ‌ فِي تَفْسِيرِهِ‌ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ‌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌: فِي قَوْلِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ اَلْمُسْرِفِينَ‌ ، قَالَ كَانَ فُلاَنُ بْنُ فُلاَنٍ اَلْأَنْصَارِيُّ سَمَّاهُ كَانَ لَهُ حَرْثٌ وَ كَانَ إِذَا جَذَّهُ تَصَدَّقَ بِهِ وَ بَقِيَ هُوَ وَ عِيَالُهُ بِغَيْرِ شَيْ‌ءٍ فَجَعَلَ اَللَّهُ ذَلِكَ سَرَفاً.»
حضرت در مورد آیه شریفه که در آن نهی از اسراف شده است فرمود: شخصی بود که وقتی محصول را برداشت می کرد همه را صدقه می داد و چیزی برای خودش و خانواده اش باقی نمی ماند. خدای متعال این را اسراف دانسته است.
جمع بندی
در مورد حق یوم الحصاد گفته شد که ظهور آیه ابتدائا دلالت بر وجوب دارد. اما لسان روایات هیچ کدام دلالت بر وجوب ندارد. تنها یک روایت وجود دارد که در مورد اعطاء به سه نفر، ظهور در وجوب دارد. مشکل این روایت این است که سند ندارد. در این میان ارتکاز فقها این است که حق حصاد واجب نیست. در مورد استحباب حق حصاد اجماع وجود ندارد. حتی عدم الخلاف هم وجود ندارد. چون مرحوم شیخ طوسی در خلاف، ادعای وجوب می کنند. برخی از قدما اصلا به این مساله نپرداخته اند پس شهرت بر استحباب هم از قدما نداریم. مرحوم آیت الله خویی می فرماید: لو کان لبان. نمی شود مساله واجبی با این اهمیت باشد و این وجوب به ما نرسیده باشد. قرینه اصلی برای حمل بر استحباب، همین ارتکاز فقها می باشد.
نکته مهم: این بیان هایی که از معصومین وارد شده مورد غفلت واقع شده است. از این روایات فقط جنبه وجوب و استحباب موضوع مورد بررسی قرار گرفته است و نکات دیگر مغفول مانده است. نباید در تنظیم معاش اجتماعی همه چیز را بر مدار مستحب و وجوب تنظیم کنیم. شارع در تنظیم معاش اجتماعی مبنایی داشته که در این روایات باید پیگیری شود. بحث فقط معاش جامعه نیست. بحث تربیت و تطهیر و رشد انسان و جامعه هم هست. شارع برای پرورش جامعه قواعدی قرار داده است. افراد جامعه باید در بعضی از موقعیت ها خودشان را صاحب حق ندانند. باید در امکانات خود حقی برای دیگران قرار دهند. خودشان را مالک این امکانات ندانند. اینها اصولی است که در ادله آمده و تقریبا فراموش شده است. به همین دلیل این روایات باید دوباره مورد دقت قرار گیرد تا قواعد اعاشه که مورد نظر شارع می باشد از آنها استخراج گردد. با ادبیات استحباب و وجوب و حرمت و کراهت نمی شود این قواعد را جمع بندی کرد. ظرفیت این ادبیات کمتر از این است که بتواند همه این معارف را در آن گنجاند. و چون در فقه ما با ادبیات احکام خمسه کار می کنیم، خیلی از معارف این روایات از دست می رود و ادبیات فقهی ما نمی تواند تمام غرض شارع را باز نمایی کند.
و الحمد لله رب العالمین…

پیمایش به بالا