بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس خارج فقه کتاب الزکات
آیت الله سید محمد مهدی میرباقری
جلسه 28 یک شنبه 28 / 08 / 1402
شرایط وجوب زکات ـ شرط اول: بلوغ ـ بررسی حکم وضعی زکات نقدین صبی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفته شد یکی از شرایط وجوب زکات بلوغ است. همه این را قبول دارند حکم تکلیفی به غیر بالغ تعلق نمی گیرد. در مورد حکم وضعی تفصیل وجود دارد. بین امامیه در مورد حکم وضعی زکات نقدین اجماعی است. نقدین اگر مال صبی باشد زکات به آن تعلق نمی گیرد. اما غیر نقدین محل خلاف است. با توجه به روایاتی که نسبت به زکات مال صبی وجود دارد، در این بحث به سه مطلب می پردازیم:
1. حکم وضعی زکات نقدین صبی
2. حکم وضعی زکات غیر نقدین صبی
3. حکم وضعی زکات مال التجاره صبی
همان طو که گفته شد حکم وضعی زکات نقدین صبی اجماعی است. نقدین اگر مال صبی باشد زکات به آن تعلق نمی گیرد. اما برای رسیدن به این حکم راه های متفاوتی طی شده است.
مرحوم آقای خویی می فرماید در مورد صبی قاعده اولیه این است که زکات به نقدین تعلق نمی گیرد. چون حدیث رفع حکم تکلیفی و حکم وضعی را بر می دارد. اگر لسان حدیث رفع را این گونه بدانید در همه اقسام قاعده اولیه همین است. ایشان می فرماید بر فرض که حدیث رفع شامل احکام وضعیه نشود در باب زکات دلیلی نداریم که اطلاق داشته باشد که در اموال، اعم از بالغ و صبی زکات وجود دارد. چنین دلیلی نداریم که نیاز به حدیث رفع داشته باشیم. مقتضی وجوب زکات وجود ندارد. چون اولا هیچ کدام از آیات اطلاق ندارد. ثانیا روایاتی که در مورد حکم وضعی وجود دارد در مقام بیان حکم وضعی غیر بالغ نیست. پس نمی توان به اطلاق آن تمسک کرد. بنابر این در مورد بیان مرحوم آقای خویی در دو زمینه باید بحث کنیم. بحث اول در مورد مفاد حدیث رفع می باشد که در این جا به آن نمی پردازیم. بحث دوم بررسی ادعای ایشان در مورد آیات و روایات زکات است. برخی از فقها می گویند هم در آیات و هم در روایات ادله ای وجود دارد که دال بر حکم وضعی زکات اعم از صبی و غیر صبی می باشد.
آیه «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليم » به دلالت التزامی دال بر حکم وضعی می باشد. به نظر ما بعید هم نیست که اینگونه باشد. صاحب حدائق اشکال می کنند ولو حکم وضعی استفاده شود اما به قرینه تطهیر از گناه این آیه اختصاص به بالغین دارد. این اشکال قابل جواب است. چون «تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ» اعم از تطهیر از گناه است. کسانی که گناه ندارند هم مراتبی از تطهیر در آنها صورت می گیرد. علاوه بر اینکه اگر بگویید تطهیر یعنی تطهیر از گناه، گفته می شود پس دستور صدر آیه به اخذ زکات هم باید مخصوص اهل گناه باشد در حالیکه این طور نیست. در نتیجه مقوصود، تطهیر از گناه نیست. بلکه تطهیر از صفات رذیله می باشد.
روایاتی که دال بر حکم وضعی زکات می باشد قبلا تقدیم کردیم. به عنوان نمونه دو مورد را تکرار می کنیم.
روایت اول
این روایت در باب اول از ابواب ما تجب فیه الزکات می باشد. در بخشی از این روایت امام صادق علیه السلام می فرماید: «إِنَ اللَّهَ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ فِي مَالِ الْأَغْنِيَاءِ مَا يَسَعُهُمْ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّ ذَلِكَ لَا يَسَعُهُمْ لَزَادَهُم » این عبارت فقط در مورد حکم تکلیفی نیست. «فرض فی مال الاغنیاء» یعنی در مال اغنیاء سهمی قرار داده است. این دال بر حکم وضعی می باشد.
روایت دوم
دلالت این روایت بر حکم وضعی نسبت به روایت قبل واضح تر است. « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلْفُقَرَاءِ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ مَا يَكْفِيهِمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَزَادَهُمْ وَ إِنَّمَا يُؤْتَوْنَ مِنْ مَنْعِ مَنْ مَنَعَهُمْ. »
«جعل» دلالت بر حکم وضعی دارد.
به نظر ما حدیث رفع فقط حکم تکلیفی را رفع می کند. آیه شریفه و روایاتی وجود دارد که دال بر حکم وضعی است. البته این روایات در مقام بیان مقدار زکات است پس در مقام بیان حکم صبی نیست و نمی توان به اطلاق آن تمسک نمود. اما در دو روایت مذکور لفظ «الاغنیاء» جمع محلی به ال است و عام می باشد. پس شامل بالغ و غیر بالغ می شود و نیازی به مقدمات حکمت و اطلاق نیست. بنابر این فرمایش مرحوم آقای خویی نسبت به حدیث رفع و نسبت به عدم اطلاق آیات و روایات، قابل قبول نیست.
در مقابل آیات وروایاتی که بر وجوب وضعی زکات در اموال صبی دلالت داشت، روایاتی در خصوص صبی وجود دارد که دلالت می کند زکات به مال صبی تعلق نمی گیرد. در ادامه بعضی از این روایات را تقدیم خواهیم کرد.
بَابُ وُجُوبِهَا عَلَى الْبَالِغِ الْعَاقِلِ وَ عَدَمِ وُجُوبِهَا فِي مَالِ الطِّفْل
از این عنوان ابتدائا عدم وجوب حکم تکلیفی برداشت می شود. اما به نظر ما بعید است که مقصود شیخ حر این باشد. عبارت ایشان شامل حکم وضعی هم می باشد.
روایت اول
این روایت دو سند دارد که هر دو صحیح می باشند.
« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي مَالِ الْيَتِيمِ عَلَيْهِ زَكَاةٌ فَقَالَ إِذَا كَانَ مَوْضُوعاً فَلَيْسَ عَلَيْهِ زَكَاةٌ فَإِذَا عَمِلْتَ بِهِ فَأَنْتَ لَهُ ضَامِنٌ وَ الرِّبْحُ لِلْيَتِيمِ.»
امام صادق علیه السلام می فرماید: اگر با مال یتیم کاری انجام نمی شود زکات به آن تعلق نمی گیرد. اما اگر با مال صبی کار کنید، باید سود آن را به صبی بدهید و شما ضامن هستید. با توجه به این که سوال از زکات بوده، شاید مقصود از «فَأَنْتَ لَهُ ضَامِنٌ» این باشد که کسی که با این مال کار می کند باید زکات را هم پرداخت کند.
توجه داشته باشید که:
1. بحث ما درباره مال یتیم از نوع نقدین می باشد. در غیر نقدین اختلافی وجود ندارد.
2. مال شامل نقدین و غیر نقدین می شود. اما گفته شده که وقتی مال بدون قرینه به کار می رود فقط دلالت بر نقدین دارد.
بنابر این روایت مذکور شامل محل بحث ما می شود.
سوال: در این روایت از لفظ یتیم استفاده شده است. یتیم چه ارتباطی با صبی دارد؟ در پاسخ به این سوال دو نکته بیان می کنیم:
1. به تناسب حکم و موضوع، یتیم در روایات موضوعیت ندارد. ذکر کردن یتیم در روایات از باب اهمیت دادن به مراعات اموال یتیم می باشد.
2. روایات دیگری وجود دارد که در مورد اموال صغار می باشد. از ضمیمه این روایات به همدیگر استفاده می شود که یتیم موضوعیت ندارد.
سوال: یتم با عدم بلوغ چه ارتباطی دارد؟ در باب چهارم از ابواب مقدمات، روایاتی داریم دال بر اینکه یتم با بلوغ و احتلام برداشته می شود. پس یتیم یعنی غیر بالغی که یکی از والدین یا هردو را از دست داده است.
به هر حال اگر کسی بگوید این روایت در باب یتیم آمده است و ربطی به صبی ندارد می گوییم در همین باب روایاتی وجود دارد که موضوع آن صغار می باشند.
روایت دوم
سند صحیح است.
« وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أَنَّهُمَا قَالا لَيْسَ عَلَى مَالِ الْيَتِيمِ فِي الدَّيْنِ وَ الْمَالِ الصَّامِتِ شَيْءٌ فَأَمَّا الْغَلَّاتُ فَعَلَيْهَا الصَّدَقَةُ وَاجِبَةً.»
امام باقر و امام صادق علیهما السلام می فرمایند: در آنچه که یتیم از دیگران طلب دارد، زکات نیست. همچنین در اموال صامت یعنی طلا و نقره زکات نیست. اما در غلات زکات هست. در این روایت مال اعم از نقدین می باشد چون مقسم مال صامت و غلات قرار گرفته است. علاوه بر اینکه این روایت حکم نقدین و غیر نقدین را تفکیک کرده است.
روایت سوم
سند صحیح است.
« وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَيْسَ عَلَى مَالِ الْيَتِيمِ زَكَاةٌ وَ إِنْ بَلَغَ الْيَتِيمُ فَلَيْسَ عَلَيْهِ لِمَا مَضَى زَكَاةٌ وَ لَا عَلَيْهِ فِيمَا بَقِيَ حَتَّى يُدْرِكَ فَإِذَا أَدْرَكَ فَإِنَّمَا عَلَيْهِ زَكَاةٌ وَاحِدَةٌ ثُمَّ كَانَ عَلَيْهِ مِثْلُ مَا عَلَى غَيْرِهِ مِنَ النَّاسِ.»
امام صادق علیه السلام می فرماید: در مال یتیم زکات نیست. اگر یتیم به بلوغ رسید نسبت به گذشته اش زکات ندارد. پس زمانی که بالغ نبوده حکم وضعی به مال او تعلق نگرفته است. چون اگر زکات به مال او تعلق گرفته بود باید دستور می آمد که بعد از بلوغ زکات را از مال خارج کند. در حالیکه چنین دستوری نیامده است. سپس می فرماید: وقتی بالغ شد هم زکات بر او نیست «حتی یدرک». در این عبارت سه احتمال وجود دارد:
1. اگر «حتی یدرک» به معنی بالغ شدن باشد، تاکید ما قبل است ولی روایت دچار ابهام می شود.
2. ممکن است «حتی یدرک» به معنی رسیدن زمان تعلق زکات به مال باشد. در این صورت مقصود از لفظ «مال» خصوص غلات می باشد. در غلات وقتی صدق عنوان صورت گیرد زکات به آن تعلق می گیرد. خرما تا زمانی که هنوز شکل نگرفته و عنوان خرما بر آن صدق نمی کند زکات ندارد.
3. اگر به معنی رشد باشد یعنی کسی که بالغ شده ممکن است تا مدتی هنوز رشید نشده باشد و توانایی مدیریت اموالش را نداشته باشد. در این مدت هم پرداخت زکات لازم نیست.
بعد حضرت می فرمایند: وقتی به درک رسید یک زکات بر او هست و بعد از این هم مثل باقی مردم زکات پرداخت می کند. یعنی هر سال یک بار محاسبه می کند و زکات پرداخت می نماید.
در این روایت هم این اختلاف وجود دارد که آیا مال اعم از نقدین است یا خصوص نقدین می باشد؟
این روایت نیاز به دقت بیشتری دارد. روایت یازدهم این باب، همین روایت سوم است. مرحوم شیخ در تهذیب با همین سند و همراه با اضافه ای در متن، این روایت را نقل می کنند. صدر روایت کمی متفاوت است. در جلسه آینده در این رابطه بحث خواهیم کرد.
و الحمد لله رب العالمین…