دلیل اول و دوم
11-12-97
کلام در استثناء موونه های بعد از تحصیل غنیمت است که همانطور که بیان شد گفته شده است که اطلاق ماغنمتم و عموم روایت ابی بصیر دلالت عدم استثناء موونه های بعد از تحصیل غنیمت دارد که مرحوم حکیم به این استدلال اشکال کرده اند که آیه ناظر به موونه نیست لذا نمیتوان به اطلاق آن تمسک کرد
دلیل اول برای استثناء موونه بعد از تحصیل
بعد از بیان ادله عدم استثناء موونه که تمسک به آیه شریفه است باید ادله ای که دال بر استثناء موونه است بررسی شود که یکی از ادله ای که برای استثناء موونه بعد از تحصیل به آن تمسک شده است قاعده عدل و انصاف است که دلالت میکند که هر کس به میزان مشارک در مال باید هزینه آن را هم بپردازد که ممکن است به این استدلال اشکال شود که خمس حق است و قاعده عدل و انصاف فقط در ملک است که گفته شد که این اشکال هم کبرویا و هم صغرویا صحیح نیست چراکه اولا خمس حق نیست و ثانیا قاعده عدل و انصاف در حقوق هم هست
اما اشکال دیگری که به این بیان وارد شده است این است که مانحن فیه صغرای قاعده عدل و انصاف نیست چراکه همانطور که گفته شد قاعده عدل و انصاف در جایی است که از ابتدا مال بین دو طرف مشترک بوده باشد اما در مانحن فیه ممکن است گفته شود که باید از ابتدا خمس آن جدا شود و سپس موونه پرداخت شده و بعد تقسیم شود نه اینکه از ابتدا همه شریک در مال باشند
این اشکال ممکن است به لحاظ آیه قابل جواب نباشد اما به لحاظ روایات نمیتوان این اشکال را پذیرفت چرا که در روایات به مرّات آمده است که غنیمت تقسیم به یک پنجم و چهارپنجم میشود که نشان از این دارد که این اموال بین صاحبان خمس و مقاتلین مشترک است
دلیل دوم برای استثناء موونه بعد از تحصیل
دومین دلیلی که برای استثناء موونه بعد از تحصیل به آن تمسک شده است روایاتی است که دال بر این است که خمس بعد از موونه است که این روایات دو دسته اند یکی روایاتی که مختص به ارباح مکاسب است و دوم روایاتی است که ناظر به موونه تحصیل هم است و عمده این روایات در باب دوزادهم از ابواب ما یجب فیه الخمس آمده و بعضی هم در باب هشتم از همین کتاب آمده است که در باب هشتم روایاتی است که مربوط به موونه سنه است و روایاتی که عمومیت دارند در باب دوازدهم آمده است و دلیل اینکه ایشان روایات را در دو باب آورده اند هم همین است
اولین روایتی که در باب دوازدهم که بَابُ أَنَّ الْخُمُسَ لَا يَجِبُ إِلَّا بَعْدَ الْمَئُونَةِ وَ حُكْمِ مَنْ يَأْخُذُ مِنْهُ السُّلْطَانُ الْجَائِرُ الْخُمُس است آورده شده است این روایت است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع الْخُمُسُ أُخْرِجُهُ قَبْلَ الْمَئُونَةِ أَوْ بَعْدَ الْمَئُونَةِ فَكَتَبَ بَعْدَ الْمَئُونَةِ.
مرحوم حائری به استظهار از روایت برای موونه بعد از تحصیل در غنیمت اشکال کرده اند که این روایت قضیه شخصیه است چراکه راوی سوال کرده است که من چه زمانی خمس را از مال خود اخراج کنم که این سوال دال بر این است که قضیه شخصیه بوده است لکن این اشکال با جنس روایات و شخصیت فقهی ابن ابی نصر تناسب ندارد لذا اگر بپذیریم که این روایت قاعده کلیه را بیان میکند شامل موونه تحصیل هم میشود
روایت دوم که در این باب آمده است این است که: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَمَذَانِيِّ أَنَّ فِي تَوْقِيعَاتِ الرِّضَا ع إِلَيْهِ أَنَّ الْخُمُسَ بَعْدَ الْمَئُونَةِ.
ظاهر این روایت هم یک قاعده عمومی است یعنی گرچه متن مکاتبه روشن نیست اما ظاهرا فهم ابراهیم بن محمد همین است که حضرت یک قاعده عمومی بیان کرده اند که خمس بعد از موونه است
مشکلی که در این روایت وجود دارد این است که متن مکاتبه روشن نیست و ممکن است قرائنی در این مکاتبه وجود داشته باشد که نتوان این تعمیم را در موونه قائل شد یعنی وقتی تقطیعات بزرگانی امثال شیخ حر گاهی مضر به فهم روایت است روشن است که نمیتوان این تقطیعاتی که از امثال این روات که شان و جایگاه آنها روشن نیست را مورد اعتماد قرار داد ضمن اینکه احتمال دارد این روایت شریفه با روایت مرحوم کلینی که در باب هشتم آمده است یکی باشند که در این صورت مربوط به ارباح مکاسب است
روایت سوم باب دوازدهم این است که : قَالَ: وَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَأْخُذُ مِنْهُ هَؤُلَاءِ زَكَاةَ مَالِهِ أَوْ خُمُسَ غَنِيمَتِهِ أَوْ خُمُسَ مَا يُخْرَجُ لَهُ مِنَ الْمَعَادِنِ أَ يُحْسَبُ ذَلِكَ لَهُ فِي زَكَاتِهِ وَ خُمُسِهِ فَقَالَ نَعَمْ.
این روایت ارتباطی به موونه ندارد و مرحوم شیخ حر به دلیل ذیل عنوان باب که خمسی است که سلطان جائر اخذ میکند این روایت را در این باب آورده اند البته محتمل هم هست که أیحسب در واقع سوال از این باشد که آیا این هزینه ها که سلطان خمسی را اخذ کند هم جزء موونه هست یا خیر که این احتمال خلاف ظاهر روایت است
همانطور که گفته شد مرحوم شیخ حر درباب هشتم که بَابُ وُجُوبِ الْخُمُسِ فِيمَا يَفْضُلُ عَنْ مَئُونَةِ السَّنَةِ لَهُ وَ لِعِيَالِهِ مِنْ أَرْبَاحِ التِّجَارَاتِ وَ الصِّنَاعَاتِ وَ الزِّرَاعَاتِ وَ نَحْوِهَا وَ أَنَّ خُمُسَ ذَلِكَ لِلْإِمَامِ خَاصَّة است روایات موونه ارباح مکاسب را آورده اند لکن ممکن است اولین روایت آن اعم از ارباح مکاسب باشد که آن روایت این است که : مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْأَشْعَرِيِّ قَالَ كَتَبَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع- أَخْبِرْنِي عَنِ الْخُمُسِ أَ عَلَى جَمِيعِ مَا يَسْتَفِيدُ الرَّجُلُ مِنْ قَلِيلٍ وَ كَثِيرٍ مِنْ جَمِيعِ الضُّرُوبِ وَ عَلَى الصُّنَّاعِ وَ كَيْفَ ذَلِكَ فَكَتَبَ بِخَطِّهِ الْخُمُسُ بَعْدَ الْمَئُونَةِ.
ظاهرا مرحوم شیخ حر این روایت شریفه را مختص به ارباح مکاسب دانسته اند لذا آن را در این باب آورده اند لکن میتوان گفت که جمیع مایستفید الرجل عام است و شامل غیر ارباح مکاسب هم میشود
اشکال به استفاده از روایات موونه
در صورتی که دلالت این روایات را بپذیریم و اشکالاتی که تا اینجا بیان شد را نادیده بگیریم با اشکال بزرگتری مواجه هستیم و آن اینکه موونه، هزینه هایی را شامل میشود که برای تحصیل مال صرف شده باشد اما هزینه هایی که در مانحن فیه محل نظر است هزینه هایی است که بعد از تحصیل غنیمت است که مرحوم خویی برای پاسخ به این اشکال مفهوم موونه را توسعه میدهند و میفرمایند عرفا و عنایتا اینها هم موونه تحصیل است چراکه قبل از این موونه ها غنیمت قابل انتفاع نبوده است لذا هزینه ها تا زمانی که غنیمت قابل انتفاع باشد در واقع موونه تحصیل محسوب میشود