روایات مفسره آیه غنیمت
5-9-1397
روایت چهارم
در بصائر الدرجات آمده است که : حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَرَأْتُ عَلَيْهِ آيَةَ الْخُمُسِ فَقَالَ مَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ وَ مَا كَانَ لِرَسُولِهِ فَهُوَ لَنَا ثُمَّ قَالَ لَقَدْ يَسَّرَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَنَّهُ رَزَقَهُمْ خَمْسَةَ دَرَاهِمَ وَ جَعَلُوا لِرَبِّهِمْ وَاحِداً وَ أَكَلُوا أَرْبَعَةً حَلَالًا ثُمَّ قَالَ هَذَا مِنْ حَدِيثِنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَعْمَلُ بِهِ وَ لَا يَصْبِرُ عَلَيْهِ إِلَّا مُمْتَحَنٌ قَلْبُهُ لِلْإِيمَانِ.
صدر روایت درباره نحوه مصرف خمس است که در آینده مفصلا بررسی میشود اما درباره عمومیت غنیمت در آیه شریفه اینطور استدلال شده است که بعد از اینکه آیه بر حضرت قرائت شده است، حضرت خمس را در بیش از غنیمت دار الحرب معنی کرده اند که نشان از این دارد که حضرت میخواهند بفرمایند که مراد از «ماغنمتم» در آیه شریفه اعم از غنیمت دار الحرب است
بعضی نیز پارافراتر گذاشته اند و با تمسک به اطلاق ارزاق فرموده اند که طبق این روایت هر رزقی متعلق خمس است ولو ارث یا هدیه و امثال ذلک باشد و حتما لازم نیست فوائدی باشد که غیرمنتظره اند
سه نکته در این روایت شریفه باید بررسی شود
نکته اول این است که مرحوم شیخ حر عاملی این روایت را اینگونه از بصائر نقل کرده اند که :
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ فِي بَصَائِرِ الدَّرَجَاتِ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَرَأْتُ عَلَيْهِ آيَةَ الْخُمُسِ فَقَالَ مَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ- وَ مَا كَانَ لِرَسُولِهِ فَهُوَ لَنَا ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ لَقَدْ يَسَّرَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَرْزَاقَهُمْ بِخَمْسَةِ دَرَاهِمَ جَعَلُوا لِرَبِّهِمْ وَاحِداً وَ أَكَلُوا أَرْبَعَةً أَحِلَّاءَ ثُمَّ قَالَ هَذَا مِنْ حَدِيثِنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَعْمَلُ بِهِ وَ لَا يَصْبِرُ عَلَيْهِ إِلَّا مُمْتَحَنٌ قَلْبُهُ لِلْإِيمَانِ.
وَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع مِثْلَهُ أَقُولُ: وَ تَقَدَّمَ مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ وَ يَأْتِي مَا يَدُلُّ عَلَيْهِ.
طبق نقل ایشان باید بگوییم «بخمسة دراهم» یا متعلق به «ارزاقهم» است و یا «یسر الله» و ادامه روایت هم توضیح این تیسیر است اما طبق نسخه ای از بصائر که الآن موجود است امر واضح است و گره ای در آن نیست
تفاوت دیگر در نقل ایشان این است که ایشان این روایت را هم از موسی بن جعفر علیهما السلام و هم از امام باقر علیه السلام نقل کرده اند در حالی که در بصائر فقط از امام باقر علیه السلام نقل شده است
نکته دوم اینکه روشن نیست که در این روایت تفسیر آیه شریفه باشد و در صدد این باشد که غنیمت در آیه را معنی کند یعنی گرچه روایت قطعا مرتبط با آیه خمس است اما اینکه حضرت بخواهند استظهار از آیه و در صدد تفسیر ظاهر آیه بوده باشند روشن نیست بلکه احتمالا حضرت میخواهند حکم خمس را بیان بفرمایند
ضمن اینکه در این روایت حضرت اصلا در صدد بیان این جهت نیستند که متعلق خمس چیست لذا نمیتوان طبق نقل وسائل به عموم یا اطلاق «ارزاقهم» تمسک کرد و گفت متعلق خمس فراتر از فوائد غیر منتظره است و هر رزقی همانند میراث و هدیه را شامل میشود اما اینکه چون در صدد بیان نباشد پس حمل رزق به خصوص غنیمت حربی شود هم مشکل است. طبق نسخه موجود از بصائر الدرجات امر اوضح و اسهل است چراکه در آن آمده است «لَقَدْ يَسَّرَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَنَّهُ رَزَقَهُمْ خَمْسَةَ دَرَاهِمَ» که هیچ دلالتی بر عمومیت ندارد بلکه در این صورت ممکن است گفته شود خصوص غنیمت دار الحرب است.
نکته سوم ذیل روایت شریفه است که حضرت صعب مستصعب بودن را مطرح فرموده اند که صعب یعنی دشوار و درباره مستصعب در لغت اینطور آمده است که «استصعب الامر» لازم است و به معنی سخت شدن کار است ولی «استصعب الشیء» متعدی است و به معنای سخت شمردن کار است و مستصعب به معنای مفعولی استصعب الشیء است که معنایش این میشود که هم سخت است و هم سخت شمرده میشود
در اینکه وجه صعوبت در این روایت چیست احتمالاتی متصور است که بعض آنها در کتب ذکر شده است
احتمال اول این است که آنچه باعث دشواری امر خمس است این است که عمل به او صعب است یعنی همینکه انسان خمس مال را بدهد صعب است یعنی اگر خمس مخصوص غنیمت دار الحرب بود دشوار نبود و این که در همه ارزاق است باعث دشواری آن شده است
این احتمال از دو جهت بعید است چراکه اولا باید ممتحن قلبه للایمان را توسعه دهیم و همه شیعیانی که به حکم خمس عمل میکنند را شامل شود و ثانیا با «یسر الله علی المومنین ارزاقهم…» ـ که تسهیل در تشریع است و معنایش این است که بااینکه همه اموال برای امام است اما پرداخت خمس آن برشما سخت میآید ـ سازگار نیست
احتمال دوم این است که مراد این است که التزام به حکم خمس صعب است یعنی گرچه بعضی به آن عمل میکنند اما اینکه قلبا ملتزم به آن باشند صعب است همانطور که بعض از زنان به بعض احکام نساء عمل میکنند اما دربرابر آنها تسلیم قلبی نیستند در حالی که کمال ایمان به است که انسان در همه احکام الهی تسلیم باشد همانطور که در سوره شریفه نساء آمده است که : «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليما»
دو اشکال قبلی به این احتمال وارد نیست چراکه گاهی التزام قلبی و تسلیم دربرابر حکم اصعب از عمل به آن است و همچنین آسان بودن حکم هم منافات با اینکه ملتزم شدن به آن صعب باشد ندارد اما مشکل این احتمال این است که حضرت فرموده اند «هَذَا مِنْ حَدِيثِنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَعْمَلُ بِهِ» یعنی صعب بودن در عمل است ولی التزام عمل نیست.
احتمال سوم این است که مراد التزام در مصرف خمس است یعنی این امر صعوبت دارد که ملتزم شود که خمس اموالش را به امام علیه السلام بدهد و فقط مومن ملتزم به این مطلب میشود.
احتمال چهارم این است که مراد از صعوبت این است که با اینکه در قرآن بحثی از خمس در غیر غنیمت جنگی نیست اما باید ملتزم شد به شمول خمس در اعم از غنیمت دار الحرب یعنی وجه صعوبت این است که باید به حکمی ملتزم شد که در قرآن نیامده است که جز مومنین ملتزم به آن نمیشوند.
احتمال پنجم این است که این روایت شریفه در صدد بیان این نکته است که بعد از اخراج خمس مابقی حلال میشود یعنی اگرخمس پرداخت نشود کل مال یا به نحو مشاع ملک یا به نحو مشاع حقی ائمه علیهم السلام است لذا کل زندگی کسانی که خمس پرداخت نکنند مخلوط به حرام میشود و در نسل آنها اشکال به وجود می آید.
اصل این کلام صحیح است و دشوار بودنش هم صحیح است یعنی طبق روایات با ندادن خمس تصرف درکل مال حرام میشود و پذیرش این نکته صعب است اما از این روایت شریفه نمیتوان این مطلب را استظهار کرد که حضرت بخواهند بفرمایند که با ندادن خمس تصرف در مقدار باقی هم حرام است.
احتمال ششم این است که طبق این نقل که این روایت از اما باقر علیه السلام صادر شده باشد میتوان گفت که باتوجه به این در زمان امام باقر علیه السلام خمس بر ارباح مکاسب تازه مطرح شده و هنوز تبدیل به فرهنگ نشده است امر صعبی است اما این احتمال صعوبت را مخصوص به زمان خاصی میکند درحالی که خداوند امتحانات تاریخی برای شیعه دارد.
با توجه به کل احتمالات بیان شده میتوان گفت که ظاهر «صعب و مستصعب» در روایت شریفه بیان همین مطلب است که هم عمل به آن صعوبت دارد و هم التزام به حکم آن صعوبت دارد و هم عمل و التزام به نحوه مصرف آن که خمس مال هر شخصی در ملک امام علیه السلام باشد صعب است و غیر مومن ممتحن آن را نمیپذیرد مخصوصا اگر بگوییم که از آیه شریفه خمس در غیر غنیمت جنگی استفاده نمیشود