استعمال غنیمت در روایات
6-9-1397
همانطور که بیان شد به لحاظ مفهوم لغوی غنیمت ظرفیت این را دارد که اعم از دار الحرب باشد و به لحاظ استعمالات هم غُنم و مشتقاتش کثیرا و بدون قرینه در اوسع از دار الحرب استعمال شده است.
همچنین بیان شد که برای عمومیت به روایاتی نیز استدلال شده است که ذیل خود آیه شریفه آمده است که عمومیت را از آیه استظهار میکند که گفته شد که دو روایت دلالت بر مدعی دارد یکی روایت سنن عبدالمطلب که مشکل سندی دارد و دوم روایت علی بن مهزیار که ظاهرا حضرت غنائمی که تلاشی برای آنها نشده و غیر متوقع هستند را مستند به ظهور «ماغنمتم» در آیه شریفه کرده اند
بررسی سیاق آیه شریفه
مسلما گاهی سیاق موجب قرینیت است مثل اینکه در خلال صحبت درباره جهاد گفته شود رایت اسدا که در اینجا سیاق قرینه میشود که مراد از اسد حیوان مفترس نیست بلکه مراد رجل شجاع است و همچنین مسلم است که اینطور نیست که همواره سیاق موجب قرینیت باشد بلکه در مواردی سیاق موجب درست برداشتن از معنای موضوع له است که به ظهور برسد
اما در آیه شریفه که معنای مجازی اخص از معنای موضوع له است به صورتی که اگر در موضوع له استعمال شده باشد شامل معنای مجازی نیز میشود و بلکه مصداق اظهر است دیگر سیاق موجب انصراف از ظهور نمیشود چراکه با سیاق منافاتی ندارد تا سیاق قرینیت داشته باشد و وقتی معنای موضوع له با سیاق جمع میشود دیگر سیاق قرینه بر استعمال مجازی نمیشود
بنابر این با اینکه آیه شریفه در سیاق جنگ بدر نازل شده است اما این سیاق قرینیت ندارد مخصوصا در استعمالات قرآنی که کثیرا حکم عامی در مورد خاصی بیان میشود
بررسی استعمالات لفظ غنیمت در روایات
غیر از روایاتی که ذیل آیه شریفه آمده بود که مفصلا بررسی شد، در روایات فراوانی نیز خمس در بیش از غنیمت حربی استعمال شده است و از طرفی نیز در روایاتی که منتشر در ابواب مختلف است نیز در خصوص غنیمت دار الحرب استعمال شده است همانند بعض روایات که در آنها مکررا غنیمت در مقابل بقیه متعلقات خمس قرار گرفته است و حتی در بعضی از این روایت به آیه هم استشهاد شده است که در این صورت روایت علی بن مهزیار دچار معارض میشود
برای فهم استعمالات لفظ غنیمت بعض از روایات مورد بررسی قرار میگیرد به صورتی که روشن شود که در آیینه روایات غنیمت در چه معنایی استعمال شده است
روایت اول:
مرحوم کلینی در کافی شریف این روایت را نقل کرده اند که: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ ع قَالَ: الْخُمُسُ مِنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْغَنَائِمِ وَ الْغَوْصِ وَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ الْمَلَّاحَةِ
بنابر قول مشهور بعض اصحابنا در این روایت شریفه موجب ضعف سند است مگر اینکه گفته شود که نقل کلینی موجب جبران اینطور نقائص است که بنابر نظر مختار این مبنی صحیح است
روشن است که در این روایت مراد از غنائم خصوص غنیمت دار الحرب است
مرحوم خویی نکته ای در غنیمت در آیه فرموده اند که میتوان در اینجا از آن استفاده کرد و آن اینکه ممکن است کسی بگوید که بین لفظ غنیمت و بقیه مشتقاتش تفاوت قائل شویم که مرحوم خویی این نظریه را رد میکنند اما اگر آن را بپذیریم میتوان در اینجا گفت که بین غنائم و ماغنمتم باید تفاوت قائل شد چراکه در آیه شریفه ماغنمتم آمده است نه لفظ غنائم
علی ای حال روشن است که در این روایت غنائم در خصوص غنیمت دار الحرب استعمال شده است اما روشن نیست که استعمال منتسب به وضع باشد بلکه ممکن است ذکر بقیه اقسان قرینه بر این استعمال باشد
همین روایت را مرحوم شیخ در تهذیب نیز آورده اند که ایشان به این سند نقل کرده اند: عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْبَغْدَادِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ صَالِحٍ الصَّيْمَرِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ رَاشِدٍ قَالَ حَدَّثَنِي حَمَّادُ بْنُ عِيسَى قَالَ رَوَاهُ لِي بَعْضُ أَصْحَابِنَا ذَكَرَهُ عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ: الْخُمُسُ مِنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْغَنَائِمِ وَ مِنَ الْغَوْصِ وَ الْكُنُوزِ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ الْمَلَّاحَةِ
روایت دوم:
مرحوم شیخ در تهذیب فرموده اند : مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا بَعْضُ أَصْحَابِنَا رَفَعَ الْحَدِيثَ قَالَ: الْخُمُسُ مِنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ الْمَعَادِنِ وَ الْغَوْصِ وَ الْمَغْنَمِ الَّذِي يُقَاتَلُ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَحْفَظِ الْخَامِسَ
در این روایت مغنم دارای قرینه است اما میتوان گفت که اگر این قرینه وجود نداشت باشد بازهم خصوص غنیمت دار الحرب فهمیده میشود
روایت سوم:
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْغَنِيمَةِ قَالَ يُخْرَجُ مِنْهَا الْخُمُسُ وَ يُقْسَمُ مَا بَقِيَ بَيْنَ مَنْ قَاتَلَ عَلَيْهِ وَ وَلِيَ ذَلِكَ فَأَمَّا الْفَيْءُ وَ الْأَنْفَالُ فَهُوَ خَالِصٌ لِرَسُولِ اللَّهِ ص.
در این روایت هم غنیمت در خصوص غنائم دارالحرب استعمال شده است اما روشن نیست که این استعمال منتسب به وضع باشد
روایت چهارم:
مرحوم صاحب وسائل از تفسیر نعمانی روایت مهمی را نقل کرده اند که به لحاظ تقسیم معایش اهمیت زیادی دارد اما سند این روایت دارای اشکال است؛ ایشان اینطور آورده اند:
عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى فِي رِسَالَةِ الْمُحْكَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ نَقْلًا مِنْ تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: وَأَمَّا مَا جَاءَ فِي الْقُرْآنِ- مِنْ ذِكْرِ مَعَايِشِ الْخَلْقِ وَ أَسْبَابِهَا فَقَدْ أَعْلَمَنَا سُبْحَانَهُ ذَلِكَ مِنْ خَمْسَةِ أَوْجُهٍ وَجْهِ الْإِمَارَةِ وَ وَجْهِ الْعِمَارَةِ وَ وَجْهِ الْإِجَارَةِ وَ وَجْهِ التِّجَارَةِ وَ وَجْهِ الصَّدَقَاتِ فَأَمَّا وَجْهُ الْإِمَارَةِ فَقَوْلُهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ- وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ – فَجُعِلَ لِلَّهِ خُمُسُ الْغَنَائِمِ وَ الْخُمُسُ يُخْرَجُ مِنْ أَرْبَعَةِ وُجُوهٍ مِنَ الْغَنَائِمِ الَّتِي يُصِيبُهَا الْمُسْلِمُونَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ مِنَ الْغَوْصِ.
اما در مانحن فیه ممکن است به این روایت اینطور استدلال شود که حضرت آیه شریفه را بیان کرده اند و خمس در غنیمت را یکی از اقسام خمس شمرده اند بنابر این آیه یکی از اقسام خمس را بیان میکند که در این صورت این روایت با روایت علی بن مهزیار معارض میشود
اما ممکن هم هست گفته شود که حضرت بعد از آیه ابتدا فرموده اند که خمس در غنائم قرار داده شده است و سپس در بیان حکم خمس فرموده اند که الخمس یخرج من اربعة وجوه که در این صورت اینکه غنائم در ذیل روایت در عداد و عدل بقیه اقسام آمده است دلیل نمیشود که مراد از آیه شریفه غنیمت دارالحرب