بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس خارج فقه کتاب الزکات
آیت الله سید محمد مهدی میرباقری
جلسه 76 یک شنبه 30 / 02/ 1403
اجناس زکات ـ بررسی میزان دلالت روایات باب نهم و یازدهم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بحث در مورد اجناس زکات بود. گفته شد که روایات به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول روایاتی هستند که بر انحصار اجناس زکات در 9 مورد دلالت می کنند. دسته دوم روایاتی هستند که زکات را در موارد دیگر اثبات می کنند. جمع بین این روایات در جلسات قبل بررسی و رائه شد. مشهور فقها روایات دسته دوم را بر استحباب حمل می کنند.
گفته شد مرحوم سید و مشهور از روایات باب نهم و باب یازدهم اینگونه استظهار کرده اند که زکات در حبوبات اگر به نصاب برسد مستحب است مطلقا. این استحباب هم به خاطر جمع بین روایات باب اول و باب نهم و یازدهم می باشد.
آنچه محل بحث است مقدار دلالت روایات این دو باب می باشد. مرحوم سید می فرماید: زکات حبوبات مستحب است، فرقی ندارد که مکیل باشد یا موزون. همچنین در میوه های درختی مثل سیب و زردآلو زکات مستحب است اما در خضر و بقول زکاتی وجود ندارد.
عنوانی که مرحوم شیخ حر آورده اند مقداری با استظهار مرحوم سید از این روایات متفاوت است.
9- بَابُ اسْتِحْبَابِ الزَّكَاةِ فِيمَا سِوَى الْغَلَّاتِ الْأَرْبَعِ مِنَ الْحُبُوبِ الَّتِي تُكَالُ وَ عَدَمِ وُجُوبِهَا فِي مَا عَدَا الْأَرْبَعَ وَ تَسَاوِي الْجَمِيعِ فِي الشَّرَائِط
مرحوم شیخ حر بر خلاف مشهور و مرحوم سید، موزون را در کنار مکیل ذکر نمی کند.
11- بَابُ عَدَمِ اسْتِحْبَابِ الزَّكَاةِ فِي الْخُضَرِ وَ الْبُقُولِ كَالْقَضْبِ وَ الْبِطِّيخِ وَ الْغَضَاةِ وَ الرَّطْبَةِ وَ الْقُطْنِ وَ الزَّعْفَرَانِ وَ الْأُشْنَانِ وَ الْفَوَاكِهِ وَ نَحْوِهَا وَ كُلِّ مَا يَفْسُدُ مِنْ يَوْمِهِ إِلَّا أَنْ يُبَاعَ بِذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ فَتَجِبَ فِي ثَمَنِهِ بَعْدَ الْحَوْل‏
در عنوان این باب، فواکه از موارد زکات مستحب استثنا شده اند. در حالی که مرحوم سید فواکه را از موارد زکات مستحبی می داند.
این اختلاف به خاطر استظهار از روایات است به همین دلیل باید روایات را بررسی کنیم تا به نتیجه برسیم. روایات باب نهم در جلسات قبل خوانده شد. اما از زاویه این مساله دوباره روایات این باب را بررسی می کنیم.

بَابُ اسْتِحْبَابِ الزَّكَاةِ فِيمَا سِوَى الْغَلَّاتِ الْأَرْبَعِ مِنَ الْحُبُوبِ الَّتِي تُكَالُ وَ عَدَمِ وُجُوبِهَا فِي مَا عَدَا الْأَرْبَعَ وَ تَسَاوِي الْجَمِيعِ فِي الشَّرَائِطِ
روایت اول
«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ فِي حَدِيثٍ‏ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ ع كَتَبَ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ- الزَّكَاةُ عَلَى‏ كُلِّ مَا كِيلَ بِالصَّاعِ قَالَ وَ كَتَبَ عَبْدُ اللَّهِ وَ رَوَى غَيْرُ هَذَا الرَّجُلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنِ الْحُبُوبِ فَقَالَ وَ مَا هِيَ فَقَالَ السِّمْسِمُ وَ الْأَرُزُّ وَ الدُّخْنُ وَ كُلُّ هَذَا غَلَّةٌ كَالْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْحُبُوبِ كُلِّهَا زَكَاةٌ وَ رُوِيَ أَيْضاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ كُلُّ مَا دَخَلَ الْقَفِيزَ فَهُوَ يَجْرِي مَجْرَى الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ التَّمْرِ وَ الزَّبِيبِ قَالَ فَأَخْبِرْنِي جُعِلْتُ فِدَاكَ هَلْ عَلَى هَذَا الْأَرُزِّ وَ مَا أَشْبَهَهُ مِنَ الْحُبُوبِ الْحِمَّصِ وَ الْعَدَسِ زَكَاةٌ فَوَقَّعَ ع صَدَقُوا الزَّكَاةُ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ كِيلَ‏ .»
عبارت «كُلُّ مَا دَخَلَ الْقَفِيزَ» و «صَدَقُوا الزَّكَاةُ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ كِيلَ» بر تعلق زکات به حبوبات مکیل دلالت دارد. البته در مورد تعلق زکات مستحبی به حبوبات مکیل تردیدی نیست. اما حبوبات موزون محل بحث قرار گرفته اند. به نظر می آید عبارت «فِي الْحُبُوبِ كُلِّهَا زَكَاةٌ» شامل حبوبات موزون هم می شود.
عبارت «صَدَقُوا الزَّكَاةُ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ كِيلَ‏» در مورد کل غلاتی است که از زمین می روید و نمی توان به دیگر اجناسی که مکیل هستند توسعه داد.
روایت دوم
«وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع إِنَّ لَنَا رَطْبَةً وَ أَرُزّاً فَمَا الَّذِي عَلَيْنَا فِيهِمَا فَقَالَ ع أَمَّا الرَّطْبَةُ فَلَيْسَ عَلَيْكَ فِيهَا شَيْ‏ءٌ وَ أَمَّا الْأَرُزُّ فَمَا سَقَتِ السَّمَاءُ الْعُشْرُ وَ مَا سُقِيَ بِالدَّلْوِ فَنِصْفُ الْعُشْرِ مِنْ كُلِّ مَا كِلْتَ بِالصَّاعِ أَوْ قَالَ وَ كِيلَ بِالْمِكْيَالِ.»
این روایت در مورد مصادیق می باشد.
روایت سوم
«وَ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْحَرْثِ مَا يُزَكَّى مِنْهُ فَقَالَ الْبُرُّ وَ الشَّعِيرُ وَ الذُّرَةُ وَ الْأَرُزُّ وَ السُّلْتُ‏ وَ الْعَدَسُ كُلُّ هَذَا مِمَّا يُزَكَّى وَ قَالَ كُلُّ مَا كِيلَ بِالصَّاعِ فَبَلَغَ الْأَوْسَاقَ فَعَلَيْهِ الزَّكَاةُ.»
در تعیین آن چیزی از حبوبات که متعلق زکات می باشد قاعده ای کلی در این روایت بیان می شود. «كُلُّ مَا كِيلَ بِالصَّاعِ فَبَلَغَ الْأَوْسَاقَ فَعَلَيْهِ الزَّكَاةُ».
در این روایت مصادیق حبوبات ذکر شده ولی عنوان حبوبات نیامده است.
روایت چهارم
«وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ‏ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْحَرْثِ‏ مَا يُزَكَّى مِنْهَا قَالَ ع الْبُرُّ وَ الشَّعِيرُ وَ الذُّرَةُ وَ الدُّخْنُ وَ الْأَرُزُّ وَ السُّلْتُ وَ الْعَدَسُ وَ السِّمْسِمُ كُلُّ هَذَا يُزَكَّى وَ أَشْبَاهُهُ.»
عبارت «كُلُّ هَذَا يُزَكَّى وَ أَشْبَاهُهُ» شامل همه حبوبات می شود. بنابر این زکات حبوبات به نحو عام از این روایت استظهار می گردد و فرقی در مکیل یا موزون بودن آن نسیت.
روایت پنجم
«ثُمَّ قَالَ وَ رَوَى زُرَارَةُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مِثْلَهُ وَ قَالَ‏ مَا كِيلَ بِالصَّاعِ فَبَلَغَ الْأَوْسَاقَ فَعَلَيْهِ الزَّكَاةُ.»
موضوع این روایت هم عنوان «ما تنبت الارض» می باشد.
روایت ششم
«وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مِثْلَهُ وَ قَالَ كُلُّ مَا كِيلَ بِالصَّاعِ فَبَلَغَ الْأَوْسَاقَ فَعَلَيْهِ الزَّكَاةُ وَ قَالَ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّدَقَةَ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ إِلَّا مَا كَانَ فِي الْخُضَرِ وَ الْبُقُولِ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ يَفْسُدُ مِنْ يَوْمِهِ.»
این روایت ادامه روایت چهارم است؛ و در مجموع سه عنوان در این دو روایت اخذ شده است:
1. «كُلُّ هَذَا يُزَكَّى وَ أَشْبَاهُهُ». این عنوان در مورد حبوبات است.
2. «كُلُّ مَا كِيلَ بِالصَّاعِ فَبَلَغَ الْأَوْسَاقَ فَعَلَيْهِ الزَّكَاةُ». این عنوان در مورد مکیل است.
3. «الصَّدَقَةَ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ». این عنوان در مقام تعلیل زکات مکیل می باشد.
این عناوین مثبِت هم هستند. بین عنوان دوم و سوم ابتدائا نسبت عامین من وجه بر قرار است. اما با توجه به قرائنی که وجود دارد استظهار ما از روایت این است که عنوان اول و دوم هر کدام در نسبت با عنوان سوم، عموم و خصوص مطلق هستند. در نتیجه از جمع بین عنوان اول و سوم می گوییم حبوبات اعم از مکیل و موزون زکات دارد. از جمع بین عنوان دوم و سوم می گوییم آنچه که از زمین می روید اگر از حبوبات مکیل باشد زکات دارد.
برخی فقها مثل مرحوم سید این روایات را شامل موزون هم دانسته اند. برخی برای این استظهار عنوان کیل را از موضوعیت انداخته اند و گفته اند مقصود حبوباتی بوده که مورد تجارت و خرید و فروش قرار می گرفته است. این توجیه به نظر ما صحیح نیست. برخی برای این استظهار گفته اند معیار زکات «كُلِّ شَيْ‏ءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ» است. اگر معیار این باشد شامل هر دو عنوان مکیل و موزون می شود.
البته ذکر مکیل در روایت شاید به خاطر این باشد که در آن زمان معمولا حبوبات با پیمانه سنجیده می شدند. کما اینکه امروزه معمولا با پیمانه سنجیده نمی شوند بلکه با وزن سنجیده می شوند. به هر حال بعید است که از این روایات موضوعیت مکیل بودن را استظهار کنیم.
خلاصه فرمایش مرحوم سید به نظر ما صحیح است. یا به خاطر اینکه معیار زکات عنوان سوم است که شامل موزون هم می شود. یا به خاطر اینکه مکیل مقید حبوبات نیست.
زکات فواکه
در ادامه مرحوم سید می فرماید: زکات میوه های درختی مثل سیب و زردآلو هم مستحب است؛ مگر میوه ها یا سبزیجاتی که بیش از یک روز دوام نمی آورند. مشهور همین نظر را دارند. اما این نظر محل مناقشه قرار گرفته است. نکته اش همین روایاتی است که در باب یازدهم آمده است. در این روایات در ظاهر از میوه های درختی هم نفی زکات شده است.
روایت سوم از باب یازدهم را ببینید:
«وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَوْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي الْبُسْتَانِ يَكُونُ فِيهِ الثِّمَارُ مَا لَوْ بِيعَ كَانَ مَالًا هَلْ فِيهِ الصَّدَقَةُ قَالَ لَا.»
در یک باغ میوه هایی هست که اگر فروخته شود به نقدینی تبدیل می شود که به حد نصاب می رسد. پرسیده شده آیا در این صدقه هست؟ امام علیه السلام فرمود: خیر. این میوه ها زکات ندارد. البته اگر به نقدین تبدیل شد و به نصاب رسید و یک سال ماند زکات به آن تعلق می گیرد.
روایت دوم باب یازدهم هم موید همین مطلب است:
«وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا فِي الْخُضَرِ قَالَ وَ مَا هِيَ قُلْتُ الْقَضْبُ‏ وَ الْبِطِّيخُ وَ مِثْلُهُ مِنَ الْخُضَرِ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ إِلَّا أَنْ يُبَاعَ مِثْلُهُ بِمَالٍ فَيَحُولَ عَلَيْهِ الْحَوْلُ فَفِيهِ الصَّدَقَةُ وَ عَنِ الْغَضَاةِ مِنَ الْفِرْسِكِ‏ وَ أَشْبَاهِهِ فِيهِ زَكَاةٌ قَالَ لَا قُلْتُ فَثَمَنُهُ قَالَ مَا حَالَ عَلَيْهِ الْحَوْلُ مِنْ ثَمَنِهِ فَزَكِّهِ.»
از امام صادق علیه السلام پرسیده شد آیا در خضر زکات هست؟ امام علیه السلام پرسید: مقصودت از خضر چیست؟ ظاهرا فهم واحدی نسبت به این لفظ وجود نداشته است. مواردی را مثال زد. امام علیه السلام فرمود: در این میوه ها زکات نیست مگر اینکه فروخته شود و به نقدین تبدیل شود و سال بر آن بگذرد و از باب زکات نقدین متعلق زکات واقع شود. سپس در مورد میوه های تازه، مثل هلو و امثال آن پرسیده شد. امام علیه السلام دوباره فرمود: اینها هم زکات ندارد. از ثمن آن پرسید. امام علیه السلام فرمود: اگر ثمن یک سال بماند از باب زکات نقدین متعلق زکات واقع می شود.
آنچه که به آن استدلال شده در مورد میوه جات، عبارت «جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّدَقَةَ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ إِلَّا مَا كَانَ فِي الْخُضَرِ وَ الْبُقُولِ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ يَفْسُدُ مِنْ يَوْمِهِ» می باشد. این عبارت شامل میوه جات هم می شود. اما روایت دوم و سوم باب یازدهم که در بالا ذکر کردیم، میوه جات را از این روایت تخصیص می زند. به نظر ما این استدلال خوبی است و زکات در میوه جات را نفی می کند.
مرحوم آیت الله خویی می فرماید: این دو روایت مقید نیست. چون اگر کسی عمومات را قبول کرد، این جا جمع عرفی وجود دارد و حمل بر استحباب می شود. روایت عام می فرماید: هر چه از زمین می روید زکات دارد. این روایات می فرماید: میوه جات زکات ندارد. اینجا حمل بر استحباب می شود. به نظر ما این فرمایش از آیت الله خویی عجیب است. چون جمع حکمی بعد از جمع موضوعی است. در اینجا موضوع اخص است و تخصیص می زند و نوبت به جمع حکمی نمی رسد. گفته شده بر فرض اگر کسی جمع حکمی را از ایشان قبول کرد، قرینه داریم که در میوه جات زکات نیست. قرینه این است که در میوه جات از اول دلیلی بر زکات وجود ندارد. روایات عام شامل میوه جات نمی شود. اگر شامل می شد جمع عرفی به این بود که حمل بر استحباب شود ولی روایات عام شامل میوه جات نمی شود. علت این عدم شمول را در جلسه بعد تقدیم خواهیم کرد.
و الحمد لله رب العالمین …

پیمایش به بالا