بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر فلسفه اصول، جلسه 78 – سه شنبه 08-03-1402
استاد میرباقری
ماهیت حکم
دیدگاه مرحوم محقق اصفهانی در ماهیت حکم
ماهیت حکم در قدما معمولاً در کتب کلامی مورد بحث قرار میگرفته است ولی برخی از قدما در اصول نیز به آن پرداختهاند؛ لکن متأخرین مخصوصاً بعد از مرحوم وحید بهبهانی به صورت تفصیلیتری به بحث از حکم پرداختهاند، و بعد از مرحوم شیخ و مرحوم آخوند بحث از حکم تفصیل بیشتری پیدا کرده است.
تمام اصولیین بر این نکته توافق دارند که حتماً ملاکاتی در متعلق حکم وجود دارد؛ بله! ممکن است برخی از احکام به این صورت باشد که مصلحت در جعل آنها باشد؛ مثل حکم ظاهری یا مثل اباحه در مبنای مرحوم اصفهانی که میفرمایند ملاک در نفس جعل است و در متعلق ملاکی وجود ندارد؛ لکن احکام واقعی -غیر از اباحه- تابع مصلحت و مفسده است.
سپس عمده اصولیین میفرمایند طبق این مصلحت و مفسده میل و نفرت و اراده و کراهتی در نفس خدای متعال یا در نفس نبوی و ولوی صلی الله علیهما و آله ایجاد میشود؛ لکن مرحوم اصفهانی میفرمایند هیچ اراده و کراهتی در ذات خدای متعال یا نفس نبوی و ولوی صلی الله علیهما و آلهما وجود ندارد.
ایشان انشاء را امر قصدی دانسته و میفرمایند انشاء عبارت از ایجاد بالقول یا بالفعل است و سپس میفرمایند شارع مقدس نمیخواهد اراده تکوینی نسبت به فعل داشته باشد به صورتی که اراده از عبد سلب شود، بلکه میخواهد که عبد خودش با اراده خودش فعل را در خارج محقق کند و از آنجا که عبد در افعال خود داعی دارد، شارع مقدس برای ایجاد داعی در عبد برای او حکمی را انشاء میکند. یعنی همانطور که در بعث و زجر تکوینی، شخص را به صورت تکوینی به سمت مطلوب حرکت میدهند، در بعث و زجر تنزیلی هم انشاء بعث و زجر میشود و بعث و زجر در وعاء اعتبار ایجاد میشود.
البته از بعض عبارات ایشان استفاده میشود که این بعث و زجر تنزیلی قبل از مرتبه وصول به مرحله امکان داعویت نمیرسد، لذا وقتی حکم انشاء شود هنوز آن امری که ممکن است داعویت داشته باشد جعل شده است و وقتی واصل میشود واقعاً امکان داعویت ایجاد میشود. لذا این عبارت ایشان شبیه همان کلام مرحوم بروجردی است که میفرمایند انشاء تا به مرتبه وصول نرسد حقیقتاً حکم نیست.
لذا مرحوم محقق اصفهانی در جمع بین حکم واقعی و ظاهری میفرمایند اگر حکم واقعی واصل شود که نوبت به حکم ظاهری نمیرسد و اگر واصل نشود امکان داعویت ندارد و لذا انشاء فعلییت پیدا نکرده و قابل جمع با حکم ظاهری است.
بنابراین در نگاه ایشان انشاء اعمال مولویت مولی برای ایجاد داعی در عبد است؛ و در حقیقت در نگاه مرحوم اصفهانی اعمال مولویت یا همان انشاء موضوع اصلی امتثال است و طریق پرستش خدای متعال است. یعنی خدای متعال برای اینکه طریقی برای پرستش ایجاد کند، انشاء میکند و از طریق این انشاء برای عبد داعویت ایجاد میکند تا فعل را محقق کند؛ البته عبد اگر در مقام محبت باشد داعویتی که برای او ایجاد میشود متفاوت است با عبدی که در مقام رهبت یا رغبت است. اینکه ایشان در مباحات میفرمایند خدای متعال با اینکه هیچ ملاکی در اباحه نیست اما انشاء اباحه میکند به همین دلیل است که از طریق انشاء اباحه عبد میتواند در مباحات نیز خدای متعال را عبادت کند.
نکته دیگر این است که ایشان صدور فعل از انسان را اینگونه تبیین میکنند که فاعل غایتی که کمال خودش در آن است را تصور کرده و سپس تصدیق به فایده میکند و سپس شوقی در او ایجاد میشود که منتهی به تحریک عضلات میشود؛ لذا افعال عباد که هیچ کمالی برای شارع در آن نیست و فقط به مصلحت عبد جعل شده است متعلق اراده شارع نیست و بلکه در هریک از موالی عرفی که حکمی را به دلیل مصلحت غیر صادر میکند، فعل عبد را اراده نکرده است زیرا کمالی به آمر نمیرسد.
دیدگاه مرحوم آقاضیاء عراقی در ماهیت حکم
مرحوم آقاضیاء در نقطه مقابل مرحوم اصفهانی، میفرمایند در حکم شرعی هیچ امر اعتباری وجود ندارد، بلکه حقیقت حکم همان اراده و کراهت است؛ لذا اگر انشائی وجود نداشته باشد و این اراده و کراهت از طریقی مثل اخبار به عبد واصل شود لزوم امتثال و استحقاق عقاب ایجاد میشود.
سپس ایشان اساساً منکر امر اعتباری در حکم شده و میفرمایند امر انتزاعی که منشأ انتزاع آن در خارج وجود دارد متفاوت است با امر اعتباری که از طریق انشاء امری در وعاء اعتبار ایجاد میشود و در حکم نیازی به ایجاد امر اعتباری نیست زیرا وقتی مولی امری را اراده کند و این اراده به نحوی به عبد واصل شود، امتثال آن لازم میشود فلذا اعتبار دخالتی در ماهیت حکم ندارد. بنابراین سه امر در حکم وجود دارد یکی ملاک و دیگری اراده و کراهت و سوم ایصال که هر سه امر تکوینی و واقعی هستند و هیچ امر اعتباری در حکم وجود ندارد. بله! بعد از اینکه حکم واصل شد امری از آن انتزاع میشود که همان حکم است.
بنابراین در دیدگاه مرحوم محقق عراقی منشأ پرستش خدای متعال اراده و کراهت مولی است؛ یعنی وقتی مولی نسبت به امری اراده یا کراهت داشته باشد طریق پرستش برای عبد محقق میشود. برخلاف مرحوم محقق اصفهانی که طریق پرستش را انشاء میدانند و برخلاف معتزله که طریق پرستش را مصلحت و مفسده میدانند. البته ممکن است گفته شود که بر اساس دیدگاه معتزله که حکم چیزی غیر از اخبار به ملاک نیست اساساً پرستش خدای متعال محقق نمیشود؛ به همین دلیل مرحوم اصفهانی میفرمایند احکام ارشادی برای جعل داعی در عبد کفایت نمیکند.