بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس خارج فقه کتاب الزکات
آیت الله سید محمد مهدی میرباقری
جلسه 84 دو شنبه 02 / 07/ 1403
نصاب زکات انعام ـ نصاب شتر ـ جمع بین روایات صحاح و صحیحه فضلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بحث در مورد نصاب زکات انعام بود. نظر فقها در مورد نصاب زکات شتر بیان شد. روایات باب هم خوانده شد. فقط یک روایت از روایات این بحث باقی مانده است. این روایت صحیحه است و مضمون آن با مضمون روایات دیگر اختلافی ندارد. اما مرحوم شیخ حر این روایت را در بابی جداگانه مطرح کرده اند و خودشان هم تصریح می‌کنند که این روایت به لحاظ مضمون با روایات قبل تفاوتی ندارد. عنوان باب اینگونه است: «بَابُ وُجُوبِ اَلزَّكَاةِ فِي اَلْإِبِلِ سَوَاءٌ كَانَتْ بَخَاتِيَّ‌ أَمْ عِرَاباً».
«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ‌ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ أَبِيهِ‌ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ‌ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ‌ وَ أَبِي بَصِيرٍ وَ بُرَيْدٍ اَلْعِجْلِيِّ‌ وَ اَلْفُضَيْلِ‌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ‌ فِي حَدِيثٍ قَالَ‌: قُلْتُ فَمَا فِي اَلْبُخْتِ اَلسَّائِمَةِ شَيْ‌ءٌ قَالَ مِثْلُ مَا فِي اَلْإِبِلِ اَلْعَرَبِيَّةِ‌«.
جمع بین روایات صحاح و صحیحه فضلا
دو نکته در روایات مذکور محل بحث است که به آنها خواهیم پرداخت:
1. آیا نصاب ششم که یک بنت مخاض است نصاب جدیدی است؟
2. نحوه محاسبه نصاب دوازدهم چگونه است؟
گفته شد که روایات باب به دو دسته تقسیم می‌شود. یک طرف صحیحه فضلا است و در طرف دیگر صحیحه زراره و صحیحه ابوبصیر و موثقه ابن فضال و صحیحه عبدالرحمن بن حجاج قرار دارند. در روایات صحاح که خوانده شد همین 12 نصاب مطرح می‌شود. تا 25 شتر 5تا گوسفند و از 26 تا 35 یک بنت مخاض است. اما در صحیحه فضلا می‌فرماید: از 25 تا 35 یک بنت مخاض. علاوه بر اینکه در روایات صحاح، مقدار نصاب این‌گونه بود: 36 و 46 و 61 و 76 و 91. اما در صحیحه فضلا مقدار نصاب اینگونه است: 35 و 45 و 60 و 75 و 90. مرحوم شیخ حر برای حل این دو مشکل صحیحه فضلا را از مرحوم صدوق نقل می‌کند. ایشان می‌فرماید نسخه صحیحه ای از کتاب معانی الاخبار در دست من است که این روایت با اندکی اختلاف در آن نقل شده، و این تهافت بین این دو دسته روایت را حل می‌کند.
«وَ رَوَاهُ اَلصَّدُوقُ‌ فِي مَعَانِي اَلْأَخْبَارِ عَنْ أَبِيهِ‌ عَنْ سَعْدِ بْنِ‌ عَبْدِ اَللَّهِ‌ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ‌ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى : مِثْلَهُ إِلاَّ أَنَّهُ قَالَ‌: عَلَى مَا فِي بَعْضِ اَلنُّسَخِ اَلصَّحِيحَةِ فَإِذَا بَلَغَتْ خَمْساً وَ عِشْرِينَ (فَإِنْ زَادَتْ وَاحِدَةٌ‌) فَفِيهَا بِنْتُ مَخَاضٍ إِلَى أَنْ قَالَ‌: فَإِذَا بَلَغَتْ خَمْساً وَ ثَلاَثِينَ (فَإِنْ زَادَتْ وَاحِدَةٌ‌) فَفِيهَا اِبْنَةُ لَبُونٍ ثُمَّ قَالَ إِذَا بَلَغَتْ خَمْساً وَ أَرْبَعِينَ (وَ زَادَتْ وَاحِدَةٌ‌) فَفِيهَا حِقَّةٌ ثُمَّ قَالَ فَإِذَا بَلَغَتْ سِتِّينَ (وَ زَادَتْ وَاحِدَةٌ‌) فَفِيهَا جَذَعَةٌ ثُمَّ قَالَ فَإِذَا بَلَغَتْ خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ (وَ زَادَتْ وَاحِدَةٌ‌) ، فَفِيهَا بِنْتَا لَبُونٍ ثُمَّ قَالَ فَإِذَا بَلَغَتْ تِسْعِينَ (وَ زَادَتْ وَاحِدَةٌ‌) فَفِيهَا حِقَّتَانِ وَ ذَكَرَ بَقِيَّةَ اَلْحَدِيثِ مِثْلَهُ‌«.
یعنی در این 6 مورد عبارت «فَإِنْ زَادَتْ وَاحِدَةٌ‌« اضافه شده که تهافت را از بین می‌برد و مشکل را حل می‌کند. سوال این است که آیا می‌شود به این نسخه اعتماد کرد؟
مرحوم آیت الله خویی می‌فرماید: نسخه صحیح همین نسخه است و جمله «فَإِنْ زَادَتْ وَاحِدَةٌ‌« در بقیه نسخه ها وجود داشته و حذف شده است.
به نظر ما عدم ذکر این جمله در بقیه نسخ و ذکر آن در این نسخه نشان می‌دهد که این جمله در این نسخه اضافه شده است. حضرت آیت الله شبیری (حفظه الله) در کتاب نکاح، این روایت را ذکر می‌کند و می‌فرماید: این جمله در این روایت اضافه شده است. دلیل ایشان این است که در استنساخ خیلی وقت ها حواشی را وارد متن می‌کردند. یکی از وجوه جمع همین است که این عبارت در صحیحه فضلا حذف شده است. یا نساخ حذف کرده اند یا خود حضرت در تخاطب با این فضلا به خاطر وجود عهد ذهنی این عبارت را ذکر نکرده اند. چون مطلب برای اینها واضح بوده است. به هر حال بعضی ها برای جمع بین این روایات عبارت «فَإِنْ زَادَتْ وَاحِدَةٌ‌« را در حاشیه اضافه کرده اند. ناسخ بعدی حاشیه و متن را یکی کرده است و به این صورت در آمده است. به نظر ما خیلی بعید است که ناسخ در 6 مورد این جمله را حذف کرده باشد. اما در مقابل، این احتمال کاملا منطقی است که یک نفر این عبارت را در حاشیه آورده باشد و ناسخ بعدی حاشیه و متن را یکی کرده باشد. کسانی که تصحیح نسخه می‌کنند می‌گویند: کثیرا پیش می‌آید که حاشیه و متن یکی می‌شود. بنابر این می‌گوییم نسخه صحیحه فضلا که مرحوم شیخ حر آورده اند درست است و نسخه مرحوم صدوق در معانی الاخبار درست نیست. علاوه بر اینکه آیت‌الله زنجانی (حفظه الله) می‌فرماید: ما در نسخ متعدد و صحیح کتب مرحوم صدوق جستجو کردیم، اما این روایت در هیچ‌کدام با قید «فَإِنْ زَادَتْ وَاحِدَةٌ» ذکر نشده بود.
در این صورت راه جمع بین روایات صحاح و صحیه فضلا چیست؟
مرحوم شیخ طوسی دو راه حل برای آن ذکر کرده‌اند و مرحوم شیخ حر این مطلب را ذیل این روایات نقل می‌کند:
1. صحیحه فضلا حمل بر تقیه می‌شود چون موافق قول عامه است. «أَقُولُ: حَمَلَهُ الشَّيْخُ عَلَى التَّقِيَّةِ لِأَنَّهُ مُوَافِقٌ لِمَذْهَبِ الْعَامَّةِ» صحیحه عبد الرحمن هم موید همین مطلب است. «قَالَ وَ قَدْ صَرَّحَ بِذَلِكَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْحَجَّاجِ فِي حَدِيثِهِ فِي قَوْلِهِ هَذَا فَرْقٌ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ النَّاسِ».
اشکال این است که در این روایت فقط فقره ای که نصاب پنجم را بیان می‌کند موافق قول عامه است. بقیه فقرات را چه می‌کنید؟ بقیه فقرات را نمی‌توان بر تقیه حمل کرد، و تهافت سایر فقرات صحیحه فضلا با روایات دیگر باقی می‌ماند. مرحوم شیخ طوسی برای حل این اشکال راه دومی را ارائه می‌کند.
2. راه دوم این است که بگوییم فقره اول تقیه ای است اما برای اینکه مشخص شود محل تقیه کجاست، خود حضرت این قید را در موارد بعدی حذف کرده‌اند.
اگر این دو راه حل را بپذیرید مشکل حل می‌شود. اما اگر کسی این توضیحات را نپذیرد تهافت باقی می‌ماند و باید گفت مشهور فقها از صحیحه فضلا اعراض کرده‌اند. البته تقریبا اعراض از این صحیحه اجماعی است. چون فقط ابن جنید و ابن عقیل هستند که به نوعی از این صحیحه استفاده کرده‌اند.
علی ای حال نمی‌توان به مضمون این روایت فتوا داد. فرقی ندارد که بتوانیم در مقام جمع، این صحیحه را با بقیه روایات جمع کنیم یا نتوانیم.
نصاب دوازدهم
در مورد نصاب دوازدهم در صحیحه زراره اینگونه آمده است: «فَإِنْ زَادَتْ فَفِي كُلِّ خَمْسِينَ حِقَّةٌ وَ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ ابْنَةُ لَبُون‏». این عبارت در موثقه ابن فضال هم تکرار شده است. «فَإِنْ زَادَتْ فَفِي كُلِّ خَمْسِينَ حِقَّةٌ وَ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ ابْنَةُ لَبُونٍ». این عبارت در صحیحه فضلا هم اینطور آمده است: «فَإِذَا زَادَتْ وَاحِدَةٌ عَلَى عِشْرِينَ وَ مِائَةٍ فَفِي كُلِّ خَمْسِينَ حِقَّةٌ وَ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ ابْنَةُ لَبُونٍ». سوال این است که مفاد این عبارت چیست؟
قول اول
مرحوم سید و کثیری از قدما از این عبارت تخییر را فهمیده‌اند. به این صورت که:
• اگر تعداد شتر‌ها با هردو نصاب قابل محاسبه است مثل 200 شتر، در این صورت مکلف مخیر است که 4 حقه به عنوان زکات بدهد یا اینکه 5 بنت لبون بدهد.
• اگر تعداد شتر‌ها با یکی از دو نصاب قابل محاسبه باشد احتیاط واجب در این است که با همان نصاب محاسبه شود. مثل 240 شتر که می‌شود 6 بنت لبون.
• اگر تعداد شتر‌ها با هیچ کدام قابل محاسبه نبود و اضافه می‌آورد، مکلف مخیر است که با هر کدام خواست محاسبه کند. البته احوط این است که با نصابی محاسبه شود که کمتر اضافه می‌آورد. مثلا در 130‌تا احوط این است که 40تایی حساب شود.
قول دوم
در مقابل، نظر کثیری از فقهای قدما و متاخرین این است که باید به گونه ای محاسبه شود که دهگانی باقی نماند. مثلا:
• اگر 200تا شتر داریم این جا هم می‌توان 40تایی حساب کرد و هم 50تایی.
• اگر جایی با یکی استیعاب می‌شود حتما باید با آن حساب کرد. 150تا را باید 50تایی حساب کرد و 160تا را حتما باید 40تایی حساب کرد.
• اگر جایی با هیچکدام تطبیق نمی‌کند باید ترکیبی حساب کنید‌ تا هیچ دهگانی باقی نماند. در این صورت مقداری که باقی می‌ماند همیشه زیر 10 و معفو است.
مستند قول اول
مستند قول مرحوم سید و قدماء همین روایاتی است که تقدیم کردیم. مثلا: «فَإِنْ زَادَتْ فَفِي كُلِّ خَمْسِينَ حِقَّةٌ وَ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ ابْنَةُ لَبُون‏». البته اگر ما باشیم و این روایت ظاهر این روایت جمع است. چون «واو عطف» آورده و از حرف «او» استفاده نشده است. بنابر این ظاهر روایت می‌گوید مثلا در 150تا سه حقه بدهید و سه ابنة لبون. یعنی هم 40تایی حساب کنید و هم 50تایی. ولی این ظهور قطعا خلاف متسالم فقهی است. چون به مال دوبار زکات تعلق نمی‌گیرد. بنابر این از این روایت تخییر فهمیده می‌شود. شاهد این تخییر این است که در صحیحه عبدالرحمن و صحیحه ابوبصیر آمده: «فَإِذَا كَثُرَتِ‏ الْإِبِلُ فَفِي كُلِّ خَمْسِينَ حِقَّةٌ». عدم ذکر 40تا در این دو روایت نشان می‌دهد که مکلف بین محاسبه با 40تا و 50تا مخیر است و روایت زراره این دو روایت را مقید می‌کند.
مستند قول دوم
مرحوم حاج آقا رضای همدانی تقریر بهتری نسبت به بقیه داشته‌اند و مرحوم آقای خویی همین را نقل کرده‌اند. می‌گویند در این روایت می‌فرماید: در هر 40تا حتما باید یک بنت لبون داده شود و در هر 50تا حتما باید یک حقّه داده شود. بنابراین هیچ 40تا یا 50تایی نباید حذف شود. اگر بر فرض 150تا را با 40تا حساب کنید در این صورت 30تا شتر که داخل در 50تای سوم هستند حذف می‌شوند و این توجیهی ندارد. آنچه که جدای از این روایت می‌دانیم این است که نباید تکرار صورت گیرد. بنابر این اگر با هر کدام حساب کنید اضافه می‌آورد، باید ترکیبی حساب کنید؛ ‌تا آنچه باقی می‌ماند کمتر از 10 باشد یا اصلا چیزی باقی نماند. مثلا در 170تا باید یک 50‌تا و سه 40تا حساب کنید. در این صورت همه تعدادی که ذیل 40تا یا 50تا قرار می‌گیرند استیعاب شده است و چیزی تکراری پرداخت نشده است. در صحیحه فضلا هم همین مطلب بیان می‌شود. می‌فرماید: «وَ لَيْسَ عَلَى النَّيِّفِ شَيْ‏ءٌ وَ لَا عَلَى الْكُسُورِ شَيْ‏ءٌ». «النَّيِّف» یعنی ما بین دوتا دهگان. یعنی آنچه که معفو است ما بین دو دهگان است.
مرحوم شهید در مسالک می‌گوید: چون باید حقوق فقرا را رعایت کرد پس باید با چیزی حساب کنید که استیعاب داشته باشد. به نظر ما این دلیل درستی نیست؛ چون شارع حقوق فقرا را رعایت کرده و در جایی هم عفو کرده است.
به نظر ما آنچه که مرحوم سید می‌فرماید بعید نیست. قبول قول مرحوم حاج آقا رضا هم سخت است. همچنین به دلیل اینکه در نصاب های قبلی تکرار نداشتیم، ارتکازی برای ما به وجود می‌آید که مقصود از «واو» در این روایت «او» می‌باشد. بنابر این از ظاهر عبارت به ضمیمه این ارتکاز تخییر فهمیده می‌شود. البته می‌توان احتیاط کرد و ترکیبی پرداخت نمود. اما ترکیبی پرداخت کردن از ظاهر روایت فهمیده نمی‌شود. به هر حال مرحوم سید به هیچ وجه ترکیبی پرداخت کردن را قبول نمی‌کند. ایشان می‌گوید مختارید که 40تایی یا 50تایی حساب کنید اما احوط این است که با چیزی محاسبه شود که کمتر اضافه می‌آید.
جمع بندی
صحیحه فضلا قابل افتاء نیست. یا مراد این صحیحه همان است که در بقیه صحاح آمده؛ یا چیز دیگری است که قابل افتاء نیست. در مورد نصاب دوازدهم ظاهر این روایات همان است که مرحوم سید بیان می‌کند. البته احتیاط این است که با چیزی محاسبه شود که کمتر اضافه می‌آید. از این بالاتر این است که احتیاط کند و ترکیبی محاسبه کند. توجه داشته باشید که این احتیاط است اما روایت در معنای «محاسبه ترکیبی» ظهور ندارد. علاوه بر اینکه با دقت در معنای «النَّيِّف» و «الْكُسُورِ» و دقت در دلیل این تکرار، شاید فهمیده شود که یکی به معنای عفو کمتر از 10 باشد؛ و دیگری عفو دهگان‌هایی باشد که اضافه می‌آید؛ این استظهار هم بعید نیست.
و الحمد لله رب العالمین …

پیمایش به بالا