بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس خارج فقه کتاب الزکات
آیت الله سید محمد مهدی میرباقری
جلسه 87 شنبه 14 / 07/ 1403
نصاب زکات انعام ـ نصاب بقر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بحث در مورد نصاب بقر بود؛ مرحوم سید دو نصاب برای بقر مطرح میکند؛ ایشان میفرماید: در هر 30 تا یک تبیع یا تبیعه و در هر 40 تا یک مسنّه باید پرداخت شود.
سه مساله در مورد این حکم محل بحث قرار گرفته است:
مساله اول
آیا در 30تا باید یک تبیع بدهد یا فرقی ندارد که تبیع یا تبیعه بدهد؟ گفتیم از قرائن استظهار میشود که مقصود از تبیع اعم از تبیعه است و فقها هم اکثرا بر همین اتفاق دارند.
مساله دوم
مقصود از تبیع و مسنّه چیست؟ این هم تقریبا یک امر متفق است. مرحوم آقای حکیم به فرمایش قوم تکیه میکند و میفرماید: مقصود از تبیع آن بقری است که سال اولش تمام شده و وارد سال دوم شده است؛ مقصود از مسنّه آن بقری است که دو سالش تمام شده و وارد سال سوم شده است. مستند ایشان نظر قوم است که تبیع و مسنه را اینطور معنا میکنند؛ ایشان میفرماید: روایاتی که در حجیت خبر ثقه داریم اعم از نسبت حکمیه، و موضوع و محمول است. ایشان میگوید: خبر ثقه در موضوعات احکام هم حجت است. یعنی خبر ثقه مفسر موضوع است. به نظر ما بیان ایشان تمام است. البته اگر کسی حجیت خبر ثقه را هم به این صورت قبول نداشته باشد، باز هم مقصود از تبیع و مسنه به همان معنای مذکور یک امر متفق میباشد.
بعضی از فقها قرائن دیگری را هم مطرح کردهاند. مثلا در مورد تبیع در صحیحه فضلا میفرماید: «فِي كُلِّ ثَلَاثِينَ بَقَرَةً تَبِيعٌ حَوْلِيٌّ». از لفظ حولیّ استظهار میکنند که مقصود گاوی است که یک حول بر او گذشته باشد. حول به معنی دوران است؛ به گردش سال هم حول گفته میشود چون یک چرخش کامل میکند و به جای اولش برمی گردد؛ «حولیّ» یعنی چیزی که منسوب به حول است؛ یعنی یک سال از عمر او گذشته است. فقط مرحوم آقای حکیم در این مناقشه میکنند. میگویند «حولیّ» در صحیحه فضلا یعنی منسوب به حول، اعم از اینکه وارد سال دوم شده باشد یا اینکه در سال اول باشد. این ظاهرا خلاف متفاهم عرفی است. لذا تبیع یعنی یک سال بر او گذشته باشد.
مساله سوم
بحث سوم این است که در مازاد 40 تا چگونه محاسبه میشود. مرحوم سید میفرماید: قاعده این است که در هر 30تا یک تبیع یا تبیعه و در هر 40تا یک مسنه باید پرداخت کند. بنابر این ایشان میگویند بین 40 تا80 لازم نیست هیچ چیزی پرداخت کنید؛ به 80 که رسید 2تا مسنه بدهید. ظاهر بیان ایشان تخییر بین 30تایی و 40تایی است. نقطه مقابل ایشان کسانی هستند که گفتهاند در مورد بقر 2تا نصاب نداریم؛ بلکه سه نصاب است. نصاب سوم همین قاعده است. اما نحوه محاسبه در این نصاب سوم با توجه به این قاعده، مورد بحث واقع شده است؛ که آیا مخیر هستید همانطور که مرحوم سید میفرماید؟ یا اینکه باید به گونه ای محاسبه کنید که تمام عقود دهگانه را شامل شود و آنچه باقی میماند کمتر از 10 باشد؟ مبنای مرحوم سید با صحیحه فضلا تنافی دارد. در صحیحه فضلا میفرماید: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا فِي الْبَقَرِ فِي كُلِ ثَلَاثِينَ بَقَرَةً تَبِيعٌ حَوْلِيٌ وَ لَيْسَ فِي أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ وَ فِي أَرْبَعِينَ بَقَرَةً مُسِنَّةٌ وَ لَيْسَ فِيمَا بَيْنَ الثَّلَاثِينَ إِلَى الْأَرْبَعِينَ شَيْءٌ حَتَّى تَبْلُغَ أَرْبَعِينَ فَإِذَا بَلَغَتْ أَرْبَعِينَ فَفِيهَا بَقَرَةٌ مُسِنَّةٌ» تا اینجا دو نصاب بیان شد. بعد میفرماید:«وَ لَيْسَ فِيمَا بَيْنَ الْأَرْبَعِينَ إِلَى السِّتِّينَ شَيْءٌ فَإِذَا بَلَغَتْ السِّتِّينَ فَفِيهَا تَبِيعَانِ إِلَى السَّبْعِينَ فَإِذَا بَلَغَتِ السَّبْعِينَ فَفِيهَا تَبِيعٌ وَ مُسِنَّةٌ إِلَى الثَّمَانِينَ» بنابر این اگر به 70تا رسید باید ترکیبی محاسبه کنید. ظاهر این روایت بر خلاف فتوای مرحوم سید است؛ طبق مبنای ایشان در 70تا شخص مخیر است که دوتا تبیع بدهد یا یک مسنه بدهد؛ اما طبق این روایت باید یک تبیع و یک مسنه بدهد و تخییری در کار نیست. ممکن است کسی بگوید مقصود ایشان محاسبه ترکیبی است اما سعی کردهاند با همین بیان کوتاه این مطلب را بیان کنند، میگوییم ظاهر عبارت ایشان محاسبه ترکیبی نیست.
پس به نظر مرحوم سید لازم نیست ترکیبی محاسبه کنید؛ و لازم نیست طوری محاسبه کنید که استیعاب حاصل شود؛ بنابراین گاهی با یکی از اینها استیعاب حاصل میشود مثل 60تا؛ گاهی با هر دو استیعاب حاصل میشود مثل 120تا؛ گاهی با ترکیب استیعاب حاصل میشود مثل 70تا؛ تنها جایی که استیعاب حاصل نمی شود در 50تا است؛ به هر حال ظاهر این روایت این است که باید به گونه ای محاسبه شود که فراگیر باشد. بعد میفرماید: «فَإِذَا بَلَغَتْ ثَمَانِينَ فَفِي كُلِّ أَرْبَعِينَ مُسِنَّةٌ إِلَى تِسْعِينَ فَإِذَا بَلَغَتْ تِسْعِينَ فَفِيهَا ثَلَاثُ تَبَائِعَ حَوْلِيَّاتٍ فَإِذَا بَلَغَتْ عِشْرِينَ وَ مِائَةً فَفِي كُلِّ أَرْبَعِينَ مُسِنَّةٌ» بعد از اینکه 90تا را بیان میکند از 100تا و 110تا عبور میکند و بعد 120تا را بیان میکند. عدم ذکر 100 و 110 لطمه ای به ظهور روایت نمی زند؛ چون اولا لازم نبوده که تمام عقود بیان شود؛ ثانیا ممکن است روایت نقل به معنا شده باشد؛ بر فرض که نقل به الفاظ هم باشد عدم ذکر 100 و 110 لطمه ای به ظهور روایت نمی زند چون مطلب تا 90 واضح و روشن میشود. از صحیحه فضلا استظهار میشود که نحوه محاسبه باید به صورتی باشد که استیعاب حاصل شود.
برخی از فقها به تطبیق حضرت در صحیحه فضلا استشهاد کردهاند که نحوه محاسبه در شتر هم باید به صورت ترکیبی باشد. در مورد نصاب شتر روایت این بود که: «فَإِنْ زَادَتْ وَاحِدَةٌ فَفِيهَا ابْنَتَا لَبُونٍ إِلَى تِسْعِينَ فَإِنْ زَادَتْ وَاحِدَةٌ فَحِقَّتَانِ إِلَى عِشْرِينَ وَ مِائَةٍ فَإِنْ زَادَتْ عَلَى الْعِشْرِينَ وَ الْمِائَةِ وَاحِدَةٌ فَفِي كُلِّ خَمْسِينَ حِقَّةٌ وَ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ ابْنَةُ لَبُونٍ». به خاطر شباهتی که بین عبارات این دو روایت وجود دارد برخی گفتهاند در محاسبه زکات ابل هم باید ترکیبی محاسبه کرد.
بعضی از این قرائن قابل استناد نیست؛ اما در مجموع با استفاده از این قرائن میتوان گفت این روایت بر محاسبه ترکیبی دلالت دارد. البته با توجه به اینکه کسانی که در سند صحیحه فضلا قرار گرفتهاند کتاب داشتهاند و مکتوب میکردند و دقت داشتند، ممکن است این روایت هم به دقت ثبت شده باشد؛ مثلا احتمال دارد که در کتاب حریز آمده باشد و بعد هم از همان کتاب نقل شده باشد. علی ای حال ولو اینکه نقل به معنا شده باشد آنچه از روایت استفاده میشود این است که باید ترکیبی محاسبه شود.
اشکالات مطرح شده
البته ممکن است اشکالاتی مطرح شود اما این اشکالات جزئی و قابل جواب است. مثلا در 40تا میفرماید: «وَ فِي أَرْبَعِينَ بَقَرَةً مُسِنَّةٌ»؛ در این عبارت از لفظ «کل» استفاده نشده است. جوابش این است که وقتی حضرت در 80 تا میفرماید دو تا مسنه باید پرداخت شود یعنی «فی کل اربعین مسنه».
یا مثلا در 120تا، هم میشود با 40تا محاسبه کرد و هم میشود با 30تا محاسبه کرد. اما حضرت 30تا را در روایت ذکر کردهاند و 40تا را بیان نفرمودهاند. جواب این است که حضرت یکی را بیان کردهاند و دیگری را به خاطر وضوح آن حذف کردند. نفرمودهاند که حتما باید 30تایی محاسبه کنی. اطلاق دارد و این اطلاق به وسیله صدر روایت قید میخورد. لذا مجموع روایت ظهور در محاسبه ترکیبی است.
جمع بندی
آن که در نصاب 30تا باید پرداخت شود اعم از تبیع و تبیعه است.
مراد از «تَبِيعٌ حَوْلِيٌ» آن است که وارد سال دوم شده و مراد از «مسنّه» آن است که وارد سال سوم شده است. نحوه محاسبه هم باید به صورتی باشد که نسبت به دهگان ها استیعاب حاصل شود.
در مورد بیان مرحوم سید ممکن است کسی بگوید ایشان نمی گویند حتما باید 30 تایی یا 40تایی محاسبه کنید. بلکه میگویند لازم نیست ترکیبی محاسبه کنید. به نظر ما حمل کلام سید بر این مطلب خلاف ظاهر است.
ممکن است کسی بگوید مقصود مرحوم سید این است که لازم نیست استیعاب حاصل شود و قاعده اصلی همان است که در ابتدای روایت ذکر شد. به عبارت دیگر میشود ترکیبی حساب کنید. میشود به گونه ای حساب کنید که استیعاب حاصل شود. میشود به گونه ای محاسبه شود که استیعاب حاصل نشود. البته ایشان در مورد ابل فرمود که احتیاط در این است که طوری محاسبه شود که استیعاب حاصل شود یا کمتر باقی بیاورد. اما به هر حال کلام ایشان خلاف ظاهر این روایت است.
در این روایت تکراری وجود دارد و فهمیده میشود که در صدر روایت یک قاعده کلی بیان میشود. ممکن است کسی اینطور ترجمه کند که اگر کسی 30تا یا 40تا بقر دارد باید زکات بدهد. شاهد این ترجمه این است که بعد از آن میفرماید: «وَ لَيْسَ فِي أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ». به نظر میآید که این ترجمه هم خلاف ظاهر است.
آنچه که از این روایت فهمیده میشود این است که ابتدای روایت یک قاعده بیان میشود. «فِي كُلِ ثَلَاثِينَ بَقَرَةً تَبِيعٌ حَوْلِيٌ وَ لَيْسَ فِي أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ وَ فِي أَرْبَعِينَ بَقَرَةً مُسِنَّةٌ وَ لَيْسَ فِيمَا بَيْنَ الثَّلَاثِينَ إِلَى الْأَرْبَعِينَ شَيْءٌ» قاعده این است که در کمتر از 30تا زکات نیست. در 30تا یک تبیع حولی است. بین 30 تا 40 چیزی نیست. در 40تا یک بقره مسنّه است. بعد از بیان این قاعده یک جمله دوباره تکرار میشود. «حَتَّى تَبْلُغَ أَرْبَعِينَ فَإِذَا بَلَغَتْ أَرْبَعِينَ فَفِيهَا بَقَرَةٌ مُسِنَّةٌ» تکرار این جمله نشان میدهد که «فی کل اربعین بقره مسنه» مقصود روایت است. بنابراین بعد از این قاعده کلی تطبیقات شروع میشود. در نحوه تطبیق اختلاف وجود دارد. ممکن است مرحوم سید بگوید من با این تطبیق مخالف نیستم. اما اینکه از آن قاعده این تطبیق بالضروره استفاده شود را قبول ندارم؛ بلکه در این روایت یکی از مصادیق تطبیق بیان شده است. با این بیان میشود از مرحوم سید دفاع کرد. اما به نظر ما ظاهر روایت چیز دیگری است. ظاهر روایت قاعده را بیان میکند و بعد هم تطبیق بیان میشود و تطبیق به نحوی است که استیعاب حاصل میشود.
در پایان این بحث مرحوم سید فرع دیگری بیان میکند که جوامیس ملحق به بقره است؛ جوامیس همان گاومیش است. این الحاق، روایت صحیحه دارد؛ مرحوم شیخ حر عنوان باب پنجم را اینگونه ذکر کرده اند؛ «بَابُ وُجُوبِ الزَّكَاةِ فِي الْجَوَامِيسِ مِثْلِ زَكَاةِ الْبَقَر». در این باب یک روایت با سند صحیح از زراره نقل شده است؛ «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ فِي الْجَوَامِيسِ شَيْءٌ قَالَ مِثْلُ مَا فِي الْبَقَرِ». البته این الحاق به این نص نیازی ندارد چون اطلاق روایات شامل گاومیش هم میشود.
انشاءالله در جلسه بعد به نصاب غنم خواهیم پرداخت.
و الحمد لله رب العالمین …