بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس خارج فقه کتاب الزکات
آیت الله سید محمد مهدی میرباقری
جلسه 92 یک شنبه 22 / 07/ 1403
نصاب زکات انعام ـ مسائل نصاب ـ ادامه مساله پنجم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه جلسات قبل
بحث در مورد خصوصیات حیوانی بود که قرار است به عنوان زکات پرداخت شود؛ خلاصه نکاتی که در جلسات قبل بیان شد را ذکر می‌کنیم:
1. در ضأن باید جذعه و در معز باید ثنیه باشد.
2. می توان زکات را از بیرون نصاب تهیه و پرداخت کرد. دلیل اصلی در اینجا اطلاقات است؛ اطلاقات ادله نصاب دلالت می‌کند که باید از 40تا گوسفند یکی پرداخت شود ولی فرقی ندارد که از بیرون نصاب یا داخل آن باشد؛ موانع اطلاق هم مطرح شد.
3. اختیار زکات به دست مالک است.
مقتضای قاعده اولیه این است که اگر کلی فی الذمه باشد زکات به ذمه تعلق گرفته است؛ پس اختیار با مالک است؛ اما باید خصوصیات ما فی الذمه رعایت شود.
اگر کلی فی المعین باشد باز هم تعیین با مالک است؛ از این جنس باید یک فرد کلی را پرداخت کند.
اگر به نحو تعلق حق باشد باز هم اختیار به دست مالک است.
اگر به نحو اشتراک در مالیت بود، از مالیت این مال باید پرداخت شود. اینجا هم اختیار با مالک است که از داخل این مال یکی را انتخاب کند و بدهد.
فقط یک صورت باقی می‌ماند که مال به نحو اشاعه در عین، ملک فقرا باشد؛ در مال مشاع تعیین به صورت یک جانبه جایز نیست؛ یک طرف مستقل از دیگری نمی‌تواند افراز کند. بعدا خواهیم گفت مقتضای ادله این است که نحوه تعلق زکات به مال قطعا به نحو اشاعه در عین نیست.
مرحوم سید می‌فرماید: تعلق زکات به مال به نحو کلی فی المعین است.
پس مقتضای قاعده اولیه این است که اختیار با مالک است. اما اگر فرض کنیم که قاعده اولیه نباشد نوبت به نص می‌رسد.
بررسی صحیحه برید
در این زمینه صحیحه برید مطرح شده است؛ در این روایت توصیه هایی مطرح شده و بعد از آن حضرت دستور به تقسیم داده اند؛ و بعد هم اختیار به مالک داده شده تا یکی از دو دسته را انتخاب کند؛ انقدر این کار ادامه پیدا می‌کند تا مقدار زکات از مال خارج شود.
سوال: آیا از این روایت استفاده می‌شود که اختیار با مالک است؟ اولین نکته در ظاهر این صحیحه این است که زکات در خود مال است؛ ثانیاً فی الجمله استظهار می‌شود که ساعی حق تقسیم دارد؛ اما برای مالک هم یک حق تعیین قرار داده شده است. توجه کنید اگر مقدار زکات یک گوسفند بیشتر نباشد، معنی اش این است که کاملا حق تعیین با مالک است؛ مثلا 40تا گوسفند است؛ یک گوسفند باید جدا شود؛ گوسفندها به دو دسته 20تایی تقسیم می‌شوند و مالک آنچه که مد نظرش است انتخاب می‌کند؛ دوباره این تقسیم ادامه پیدا می‌کند تا جایی که دو گوسفند باقی می‌ماند و به دو دسته تکی تقسیم می‌شوند و در نهایت مالک آنچه که مورد نظرش است انتخاب می‌کند؛ در این مثال اختیار با مالک است اما با تقسیم به آن می‌رسند. اما اگر هزار گوسفند باشد باید 10 تا گوسفند بدهد. در اینجا آنچه که مورد نظر مالک است الزاما در یک دسته قرار نمی‌گیرند. تقسیم می‌شوند. بنابر این یک نوع قرعه است که با اختیار مالک ترکیب شده است؛ اینجور نیست که اختیار تعیین به صورت کامل با مالک باشد اما فی الجمله اختیار با اوست؛ و می‌تواند در بین این ها آنچه را که خیال می‌کند به نفعش است را انتخاب کند.
یک بار دیگر صحیحه برید را ببینید:
«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ بَعَثَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مُصَدِّقاً مِنَ الْكُوفَةِ إِلَى بَادِيَتِهَا فَقَالَ لَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ انْطَلِقْ وَ عَلَيْكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ لَا تُؤْثِرْ دُنْيَاكَ عَلَى آخِرَتِكَ وَ كُنْ حَافِظاً لِمَا ائْتَمَنْتُكَ عَلَيْهِ رَاعِياً لِحَقِّ اللَّهِ فِيهِ حَتَّى تَأْتِيَ نَادِيَ بَنِي فُلَانٍ فَإِذَا قَدِمْتَ فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ‏ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْيَاتَهُمْ ثُمَّ امْضِ إِلَيْهِمْ بِسَكِينَةٍ وَ وَقَارٍ حَتَّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ ثُمَّ قُلْ لَهُمْ يَا عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اللَّهِ لآِخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ‏ إِلَى وَلِيِّهِ فَإِنْ قَالَ لَكَ قَائِلٌ لَا فَلَا تُرَاجِعْهُ وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مِنْهُمْ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تَعِدَهُ إِلَّا خَيْراً فَإِذَا أَتَيْتَ مَالَهُ فَلَا تَدْخُلْهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَإِنَّ أَكْثَرَهُ لَهُ فَقُلْ يَا عَبْدَ اللَّهِ أَ تَأْذَنُ لِي فِي دُخُولِ مَالِكَ فَإِنْ أَذِنَ لَكَ فَلَا تَدْخُلْهُ دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيْهِ فِيهِ وَ لَا عَنِفٍ بِهِ فَاصْدَعِ‏ الْمَالَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ أَيَّ الصَّدْعَيْنِ شَاءَ فَأَيَّهُمَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضْ لَهُ ثُمَّ اصْدَعِ الْبَاقِيَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ فَأَيَّهُمَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضْ لَهُ وَ لَا تَزَالُ كَذَلِكَ حَتَّى يَبْقَى مَا فِيهِ وَفَاءٌ لِحَقِّ اللَّهِ فِي‏ مَالِهِ فَإِذَا بَقِيَ ذَلِكَ فَاقْبِضْ حَقَّ اللَّهِ مِنْهُ وَ إِنِ اسْتَقَالَكَ فَأَقِلْه‏»
از ظاهر این روایت استفاده می‌شود که نوع خاصی از تقسیم است که در آن قرعه و اختیار مالک با هم ترکیب شده‌اند. به نظر می‌آید این روایت اطلاقات را تخصیص می‌زند؛ و ظاهر این روایت ناظر به جایی است که زکات از خود نصاب قرار است انتخاب شود. اگر زکات از داخل نصاب باشد باید به نحو تقسیم ساعی و اختیار مالک زکات از مال جدا شود. اما در مواردی که زکات بیرون از نصاب است مثل جایی که 25تا شتر دارد و باید 5 گوسفند تهیه کند و پرداخت نماید، ظاهر این روایت ساکت است.
ادنی یا متوسط یا اعلا؟
اگر این روایت نپذیریم و بگوییم اختیار با مالک است و می‌تواند هر کدام را خواست انتخاب کند و پرداخت نماید، در این صورت آیا در مقام پرداخت زکات می‌تواند ادنی را اختیار کند یا باید متوسط را بدهد؟ اگر بگویید می‌تواند از بیرون نصاب زکات را پرداخت کند، آیا می‌تواند گوسفند ارزان تهیه کند یا باید گوسفند متوسط بدهد؟ مرحوم سید می‌فرماید: باید گوسفند متوسط بدهد. لازم نیست اعلا باشد ولی ادنی هم نباید باشد. در مقابل مرحوم آیت الله خویی می‌فرماید: روایات اطلاق دارد. پس می‌تواند ادنی را بدهد و لازم نیست متوسط یا اعلا باشد. «فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ شَاةً شَاةٌ» اطلاق دارد و بر گوسفند ادنی هم صدق می‌کند.
دلیل مرحوم سید این است که در اینجا یک ارتکاز عرفی وجود دارد و این ارتکاز مانع این اطلاق می‌شود؛ در مالیات هایی که بر اموال بسته می‌شود مالیت آن مالیات موضوع نظر است؛ همین را هم قرینه قرار می‌دهند برای اینکه زکات به مالیت تعلق می‌گیرد و به عین تعلق نمی‌گیرد. مرحوم آقای حکیم می‌فرماید: اگر روایات ناظر به تعیین مالیت باشد، می‌خواهد مالیت زکات را معین کند؛ اگر بخواهد تعیین مالیت کند یعنی در هر 40 گوسفند به اندازه مالیت یک گوسفند باید زکات پرداخت کنید. سوال این است که مالیت یک گوسفند چقدر است؟ اگر بگویید باید گوسفند بدهد این اطلاق دارد و فرقی ندارد که ضعیف باشد یا متوسط. امااگر بگوید مالیت یک گوسفند را بدهید این جا نیاز به قرینه داریم تا مشخص شود چه گوسفندی مورد نظر است؛ گوسفند ادنی یا متوسط یا اعلا؟ اگر قرینه نبود چون فرد ادنی یا اعلا فرد نادر هستند، پس معنا به گوسفند متوسط انصراف پیدا می‌کند. البته معنای گوسفند متوسط نسبت به گوسفند اعلا لابشرط است. یعنی کمتر از متوسط نباید بدهد اما بیشتر از متوسط می‌تواند بدهد.
مرحوم شهید صدر می‌فرماید: اگر جایی یک ارتکاز اجتماعی و ذهنی در ذهن مخاطبی بود که این خطاب به او القاء می‌شود، این مثل قرینه متصله است و مانع اطلاق می‌گردد.
مرحوم ایت الله خویی می‌گویند: ادعای وجود این ارتکاز، ادعای بدون دلیل است و مانع اطلاق نمی‌شود.
خلاصه اگر کسی این ارتکاز را فهمید مانع اطلاق درست می‌شود اما اگر نفهمید اطلاق مانعی ندارد. مگر اینکه صحیحه برید را مقدم کنید و بگویید اصلا اختیار با مکلف نیست بلکه با قرعه باید معین شود. در این صورت بحث متوسط و ادنی و اعلا مطرح نمی‌شود.
اما اگر صحیحه برید را کنار گذاشتید، به نظر می‌آید اطلاقی که آقای خویی ادعا می‌کند، از ادعای ارتکاز واضح تر است.
خلاصه مرحوم آقای خویی می‌فرماید: اطلاقات شامل ادنی هم می‌شود. پس اگر شما گرانترین گوسفند ها را هم داشته باشید می‌توانید از خارج نصاب یک گوسفند ضعیف با قیمت ادنی تهیه کنید و به عنوان زکات پرداخت کنید.
مرحوم سید می‌فرماید: آنچه که تهیه می‌شود و به عنوان زکات پرداخت می‌گردد باید از قیمت گوسفند متوسطی که در بازار هست کمتر نباشد.
اما همانطور که برخی فقها هم به این مطلب اشاره کرده‌اند به نظر می‌آید آنچه تهیه می‌شود و به عنوان زکات پرداخت می‌گردد باید از متوسط قیمت گوسفندان داخل نصاب کمتر نباشد. یعنی اگر گوسفندهایش گران قیمت است باید گوسفندی که تهیه می‌کند از متوسط قیمت گوسفند های خودش کمتر نباشد. پس باید گوسفند اعلا تهیه کند. به عبارت دیگر، متوسط قیمت گوسفندهای درون نصاب ملاک است نه متوسط قیمت بازار. شاید مقصود مرحوم سید هم، همین باشد.
و الحمد لله رب العالمین …

پیمایش به بالا