نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024
بنابراین همان قولی که فیء در هر دو آیه به یک معنا باشد دقیق تر است و با سایر ادله و سایر آیات سوره حشر هم سازگار است؛ اما اینکه حضرت در این صحیحه می فرمایند: «فَهَذَا بِمَنْزِلَةِ الْمَغْنَمِ» یا به این صورت توجیه می شود که ذیل روایت شریفه به صورت کلی تقیةً صادر شده است و یا باید وجه دیگری برای آن ...
صحیحه محمد بن مسلم که ایشان به آن تمسک کرده اند در جلسات بعد بررسی خواهد شد و بیان خواهد شد که بعضی با توجه به همین صحیحه و قرائن دیگری بین آیه اول و دوم تفکیک کرده اند لکن آیه اول مربوط به فیء غیر منقول و آیه دوم مربوط به فیء غیر منقول دانسته اند، لکن ایشان می فرمایند که مراد از صحیحه این است که آ ...
این بیان مرحوم خویی مواجه با دو اشکال است؛ یکی اینکه سیاق آیات شریفه این است که هردو آیه مربوط به یک موضوع باشد؛ و سوال دوم هم این است که آیه شریفه دلالت بر این دارد که کل فیء تقسیم به شش سهم می شود درحالی که آیه خمس دلالت بر این دارد که خمس آن تقسیم به شش سهم می شود.
به لحاظ لغوی غنیمت هم جزئی از انفال است و لذا به لحاظ لغوی این بحث جا دارد که نسبت انفال و غنیمت چیست؟ و لغت مانع از این بحث نیست؟ بله، اگر به لحاظ لغوی انفال غیر از غنیمت بود، و اطلاق آن بر غنائم محذور داشت، دیگر نسبتی بین این دو برقرار نبود.
درباره شارع مقدس هم ایشان می فرمایند خدای متعال که تماماً حقیقت است و محل وقوع اعتبار نیست؛ لذا قانون و حکم توسط نبی اکرم صلی الله علیه و آله ایجاد می شود؛ یعنی وقتی خدای متعال به ایشان وحی می کنند، ایشان بر اساس این وحی، حکم را جعل می کنند و در نفس ایشان است که وحی تبدیل به حکم می شود.
مرحوم آقاضیاء در نقطه مقابل مرحوم اصفهانی، می فرمایند در حکم شرعی هیچ امر اعتباری وجود ندارد، بلکه حقیقت حکم همان اراده و کراهت است؛ لذا اگر انشائی وجود نداشته باشد و این اراده و کراهت از طریقی مثل اخبار به عبد واصل شود لزوم امتثال و استحقاق عقاب ایجاد می شود.
یعنی امور جعلیه همانند تعظیم و تحقیر اموری اعتباری هستند که قوام آن انشاء است و مقصود از این انشاء رسیدن به حقیقت آن امر اعتباری است؛ لذا حقیقت امور جعلی قصد و انشاء است و این انشاء و قصد به منزله علت تامه در امور جعلی است، و در حکم شرعی نیازی به چنین امری نیست، بلکه همین که مولی نسبت به امری اراده ...
مرحوم اصفهانی در موارد متعددی به ماهیت حکم پرداخته اند؛ ایشان در کتاب بحوث فی الاصول -که به قلم خود ایشان نگاشته شده است و متأخر از حواشی دیگر ایشان است و لذا مطالب راقی و دقیقی در آن دارند،- به بحث از حکم پرداخته و یکی از مبادی تصوریه علم اصول را بحث از حکم قرار داده اند. این نکته نشان از این دا ...
بنابراین در نگاه ایشان مصلحت و مفسده و علم به آن و اراده و کراهت حتماً باید در احکام وجود داشته باشند، اما داخل در ماهیت حکم نیستند؛ بلکه حکم دو مرتبه دارد، یکی انشاء که یک قضیه حقیقیه شرطیه است و دیگری فعلیت که با تحقق شرط در خارج پیدا می شود.
اشکال مرحوم روحانی به مرحوم محقق اصفهانی هم ظاهراً شبیه همین مبناست که ممکن است انشاء به صورت معلق باشد که در این صورت وقتی فعلیت پیدا می کند که شرط آن محقق شود؛ بنابراین ممکن است حکمی انشاء شود ولی فعلیت نداشته باشد.