نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu, 25 Apr 2024

جلسه 205 خارج فقه کتاب الخمس/ بررسی ادله شهرت و ارتکاز متشرعی برخلاف مطلق فایده- بررسی ادله خمس هدیه

متن زیر تقریر جلسه 205 درس خارج فقه خمس آیه الله میرباقری است که به تاریخ 23 آذرماه ماه سال 99 برگزار شده است. ایشان در این جلسه در ادامه بحث موضوع خمس به ادله مانعه ورود مفصل تری کرده اند و فرمودند عمده اشکال در بحث شهرت یا اجماع قدمائی است. و همین در بعض موارد استدلال لوکان لبان را ایجاد کرده است. ایشان به بحث صغروی و کبروی این استدلال ها پرداخته اند و انها را بررسی می کنند. ایشان بعد از پایان بحث موضوع کلی به بحث خمس هدیه پرداخته اند و استدلال هایی که در این موضوع ذکر شده است را بیان کرده و در نهایت می گویند دلیلی برای منع از خمس نداریم و فقط در مورد هدیه حج دلیل بر تخصیص داریم.

بررسی موضوع خمس فوائد

مرحوم سید درباره میفرمایند اکتسابات قطعا متعلق خمس است اما نسبت به فوائدی که اکتساب نیست همانند هبه نیز فرموده اند علی الاقوی متعلق خمس است (البته ایشان هبه، هدیه و جایزه را بیان کرده اند که اختلافاتی بین آنهاست و ایشان میخواهند بفرمایند همگی متعلق خمس هستند) و در بعض موارد همانند ارث غیر محتسب و وصیت و نذر توقف کرده و احتیاط واجب دارند و در مواردی نیز فرموده اند متعلق خمس نیست اما احتیاط مستحب در پرداخت خمس است.

بنابراین قدرمتیقنی که هیچ کس اختلاف نکرده است این است که انواع مختلف اکتساب از صنعت تا تجارت و کشاورزی و اجاره متعلق خمس هستند اما در مورد هبه و ارث اختلاف شده است.

درواقع اختلاف در این است که موضوع خمس در ارباح درآمدی است که از طریق تلاش و طلب باشد یا طلب و تلاش شرط نشده است و اگر طلب و تلاش شرط نباشد آیا اختیاری بودن نیز دخالت دارد یا خیر؟ در صورت اول فقط تکسبات متعلق خمس هستند و در صورت دوم هدیه و جایزه هم داخل میشود و در صورت سوم ارث و امثال آن نیز داخل میشود.

بحث عمده در متعلق خمس ارباح مکاسب در این است که موضوع خمس در ادله کدام یک از این سه مورد اس؟ آیا موضوع اکتساب است یا فایده قصدی و یا مطلق فایده. اما اینکه این موضوع در کدام موارد تطبیق میشود و در کدام موارد تطبیق نمیشود و یا مواجه با مانعی است در مرحله دوم باید بررسی شود. مثلا اینکه حاصل وقف خاص چه حکمی دارد را در مرحله دوم باید بررسی کرد.

اقوال فقها هم در بین این سه موضوع متفاوت هستند بعضی همانند مرحوم امام فرموده اند فقط اکتسابات متعلق خمس هستند ولی بعضی همانند مرحوم سید هبه را نیز داخل کرده اند و بعضی ارث را نیز پذیرفته اند.

از مجموع ادله اینطور استفاده میشود که هیچ تفاوتی بین این موارد نیست و همگی متعلق خمس هستند. بله در بعض روایات عنوان «استفاده» آمده است (صحیحه اشعری) که در این عنوان ممکن است گفته شود که تنها اکتساب متعلق خمس است یعنی درآمدی که همراه با طلب باشد چراکه باب استفعال معنای طلب و حصول مبدأ دارد و لکن همانطور که در مباحث گذشته بیان شد روشن نیست که در باب استفعال حتما طلب هم اخذ شده باشد چراکه در بعض موارد فقط به معنای حصول مبدا است. اما همین که احتمال اینکه حصول مبدا در آن اخذ شده باشد وجود دارد لذا نمیتوان خمس مطلق فوائد را از این روایت استفاده کرد.

لکن همانطور که در بررسی روایات بیان شد، در روایات دیگر عناوین دیگری وجود دارد که روشن میکند که متعلق خمس مطلق فوائد است همانند معتبره سماعه که حضرت میفرمایند «فی کل ما افاد الناس من قلیل و کثیر» و مرحوم حکیم که عرب زبان هستند نیز فرموده اند که طلب در آن اخذ نشده است.

بلکه طبق کلام مرحوم شیخ که فرموده اند که بر فرض که موضوع آن اکتساب باشد چون هبه و هدیه نیازمند قبول هستند اکتساب هستند نیز میتوان گفت که هبه و هدیه هم در هرصورت متعلق خمس هستند و لکن این کلام مبتنی بر این است که اکتساب به صرف ایجاب و قبول محقق میشود (که در این صورت هبه داخل است) یا اینکه در اکتساب علاوه بر ایجاب و قبول طلب نیز وحود دارد (که در این صورت دیگر بر هبه تطبیق نمیشود)

بنابراین از مجموع روایات استفاده میشود که موضوع خمس مطلق فوائد است. البته در بعض روایات مصادیق خاصی بیان شده است اما از مجموع روایات میتوان استفاده کرد که مطلق فوائد متعلق خمس هستند خواه اکتساب باشد یا هبه و یا اینکه ارث باشد و حتی وقف عام و امثال آن نیز فایده هستند و متعلق خمس هستند.

اما اینکه چرا در روایات موضوعات مختلف ذکر شده و ائمه علیهم السلام هم یک رساله مشخص نداشته اند که این اختلافات پدید بیاید نیز پاسخ های متعددی دارد که یکی از پاسخ ها این است که ائمه علیهم السلام تعمدا این مسیر را پیموده اند و طوری مهندسی کرده اند که دستگاه فقاهت پدید بیاید و اگر یک رساله مفصل و عظیم بود که فتاوی بیان میشد دستگاه فقاهتی پدید نمی آمد یعنی اگر طوری بود که یا حکم آن روشن بود و یا هیچ کس حکم آن را نمیدانست دیگر دستگاه فقاهت هم بوجود نمیآمد تا در طول تاریخ شیعه را سرپرستی کند.

استدلال های مانعه از تعلق خمس به مطلق فوائد

بنابراین تا اینجا اثبات شد که مطلق فوائد متعلق خمس هستند اما استدلال هایی بیان شده است که مانع این دلالت باشد.

یکی از استدلال هایی که بیان شده است شهرت قدما بر عدم تعلق خمس بر هبه و ارث است که منشأ این شهرت کلام مرحوم ابن ادریس است که میفرماید: «ذكر بعض الأصحاب: أن الميراث و الهدية و الهبة فيه الخمس، ذكر ذلك أبو الصلاح الحلبي في كتاب الكافي الذي صنفه، و لم يذكره أحد من أصحابنا إلا المشار اليه. و لو كان صحيحاً لنقل أمثاله متواتراً، و الأصل براءة الذمة». لکن در مقابل نیز بعضی همانند مرحوم محقق و مرحوم شهید به اصحاب نسبت داده اند که خمس در مطلق فوائد است و هبه هم متعلق خمس است.

بنابراین شهرت محققه ای در عدم تعلق خمس به هبه و ارث وجود ندارد که بخواهد مانع حجیت روایات دال بر تعلق خمس به مطلق الفوائد باشد

اما اینکه در عبارات قدما بعض مصادیق همانند ارث و هبه نیامده است نیز قادح این حکم نیست چراکه ممشای قدما نقل عین عبارات روایات در مقام فتوی بوده است لذا در کتب فتوایی خود فرموده اند فوائد متعلق خمس هستند و اما اینکه هبه و ارث در آنها ذکر نشده است به این دلیل است که در روایات اینطور بوده است. لذا عدم ذکر این موارد در لسان قدما به این معنی نیست که این موارد را متعلق خمس نمیدانسته اند.

اما اینکه در بعض موارد هم مصادیقی را بیان کرده اند و ارث و هبه را ذکر نکرده اند نیز به همین دلیل است که این مصادیق در روایات ذکر شده است و لذا ایشان هم این مصدایق را ذکر کرده اند، نه اینکه فقط این مصادیق را متعلق خمس میدانسته اند.

بررسی خمس هبه و هدیه

همانطور که بیان شد متعلق خمس در روایات مطلق فوائد است که شامل هبه و هدیه میشود، لذا علی القاعده متعلق خمس است ضمن اینکه در معتبره ابی بصیر که در سرائر آمده و همچنین در صحیحه طویله علی بن مهزیار و معتبره یزید تصریح به خمس هدیه و جایزه شده است. البته صحیحه علی بن مهزیار و معتبره ابی بصیر دلالت به بیش از هدیه خطیره ندارند و لکن همین که موضوع خمس در روایات مطلق فوائد است و در معتبره یزید هم تصریح به جایزه شده است کفایت میکند.

اما درباره اقوال علما هم باید گفت که گرچه در مجموع نقل قول بر عدم خمس در اقوال قدما بیشتر است ولی اینطور نیست که شهرتی باشد که در مقابل روایات دال بر خمس بر مطلق فوائد بایستد لذا هدیه نیز متعلق خمس است.

اما اینکه در صحیحه علی بن مهزیار قید «التی لها خطر» آمده است باعث شده است که بعضی به دلیل مفهوم این قید قائل شوند که فقط هدیه خطیره متعلق خمس است.

اما مرحوم خویی میفرمایند وصف مفهوم بالجمله ندارد بلکه مفهوم فی الجمله دارد لذا این صحیحه دلالت بر این دارد که مطلق هدیه متعلق خمس نیست اما دلالت بر این ندارد که فقط هدیه خطیره متعلق خمس است یعنی اگر هدیه با قید خاصی باشد ممکن است متعلق خمس باشد که ایشان در بیان این قید خاص میفرمایند جایزه غیر خطیره اگر از مؤونه اضافه بیاید متعلق خمس است.

البته میتوان از کلام ایشان استشعار کرد که این قید در صحیحه علی بن مهزیار از باب قید غالب ذکر شده است و اصلا مفهوم ندارد و لکن اگر مفهوم داشته باشد هم اشکالی ایجاد نمیکند چراکه مفهوم فی الجمله دارد.

راه دیگری که در مقابل این تقیید میتوان پیمود این است که در این روایت شریفه حضرت خمس سنت و فریضه را بیان کرده اند و فرموده اند جایزه خطیره داخل در غنیمت است که خمس فریضه است نه خمس سنت که شامل مطلق هبه و جایزه میشود فلذا مفهوم این قید منافاتی بر تعلق خمس به مطلق هبه ندارد. یعنی یک خمس فریضه است که متعلق به جایزه خطیره است و یک خمس سنت است که متعلق به مطلق جوایز و فوائد است.

روایت دیگری ممکن است با خمس در هدیه متعارض باشد صحیحه علی بن مهزیار در حج است که با ترک استفصال هم شامل هبه میشود و هم اجاره؛ لکن این روایت شریفه در خصوص باب حج است و نمیتوان از آن تعدی به سایر موارد داشت و بزرگان فقها هم که اصلا به ظاهر روایت فتوی نداده اند لذا اگر هم کسی به این روایت اخذ کند در خصوص باب حج است نه سایر ابواب.

بنابراین هدیه مطلقا متعلق خمس است اما در مثل میراث و حاصل وقف که نیازمند قبول هم نیستند نیز علی القاعده متعلق خمس هستند و در جلسات بعدی مفصلا بررسی خواهند شد.