نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu, 25 Apr 2024
لذا می گوییم اعمال خوبی که کفار انجام می دهند از آنها جدا می شود. چون این عمل برای آنها نیست. «مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ في‏ يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى‏ شَيْ‏ءٍ» یک شرایطی بوجود خواهد آمد که در آن شرایط دستگاه باطل از ...
شریعت در واقع مناسک و حدود ولایت الهیه است که همان ولایت اهل بیت است. اینکه مکرر در روایات فرموده است ولایت ما ولایت الله است معنایش همین است. «وَلَايَتُنَا وَلَايَةُ اللَّهِ الَّتِي لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا بِهَا»(6) اگر این شریعت حدود ولایت الله است حدود ولایت امام هم می شود. اگر کسی ...
خلاصه اینکه اگر طریق ارتباط امام است نه اعمال. نه نسک. نه شریعت به معنای مصطلح آن. وقتی کسی این باب الهی و صراط را انکار می کند دیگر راهی به سمت خدا ندارد. ولو برای اعمال او آثاری هم در دنیا و آخرت قرار داده می شود که خود بحث مفصلی است.
ممکن است گفته شود این حرف چطور با حسن و قبح ذاتی در اعمال سازگار است؟ در جواب می گوییم اولا حسن و قبح ذات این عمل مثلا صلاه برای قبولی کافی نیست و نیاز به حسن فاعلی هم دارد. که این خود بحث مفصل و قابل گفتگویی است.
خامسا در نهایت در این سرگردانی و در این رفت و برگشت بین گروه های مختلف، طعمه شیطان می شود. یعنی یک گرگ و درنده ای هم در این میان در کمین است که در نهایت انسان را طعمه خود می کند. اینها فقراتی است که ایشان قدری توضیح داده است.
اما ما بقی که اهل این حجت باطنی نیستند که عوام هستند آنها در رسیدن به حقایق اشیاء باید از طریق حجت ظاهری حرکت کنند. راه حجت باطنی برایشان باز نیست. نمی توانند از طریق عقل به شناخت این نظام سببیت برسند. نمی توانند حد و برهان را درک کنند. با همان فراز و فرود پیچیده ای که می فرمایند باید رجوع کنند به ...
البته این نکته ایشان درست است که برخی از متکلمین عامه این حرف های بی ربط را زده اند. و شاید در شیعه هم نادری باشند که این ادبیات عامه را دنبال کرده اند. لکن اینکه بگوییم هرکسی نظام علیت با همان بافت فلسفی اش را قبول ندارد فتنه زده شیطان است و باب فهم عالم و باب یقینیات یعنی برهان را بسته است. ما ای ...
نکته اصلی در این روایت این است که فرموده اگر کسی بخواهد نظام آفرینش را آنچنان که خدای متعال آفریده بشناسد، باید از این علم و این باب استفاده کند. و برخلاف فرمایش مرحوم ملجسی صریح روایت این است که فقط در باب سعادت نیست که ما محتاج به امام و معرفت او هستیم بلکه در مورد شناخت همه اشیاء ما نیاز به امام ...
در انتها هم حضرت فرمودند اگر کسی این مسیر را برود به کمال دین و ایمان می رسد. سیر رسیدن به ایمان و کمال دین، با امام رفتن است. اگر کسی از امام جدا شد، از حقیقت ایمان و دین جدا شده است. ایمان و دین هر دو به امام تفسیر می شود. مهتدی شدن انسان همین است. شاید این تعبیر ناظر به آیه شریفه «الیوم اکملت لک ...
در واقع فرمودند این استخلاص برای رسیدن به مقام انذار بود؛ کسی اگر بخواهد به مقام انذار برسد که صرفاً یک پیام عرفی را منتقل نمی کند. این ماموریت الهی است که خودش باید به انذار الهی رسیده باشد و حقیقتاً خوفی در دل داشته باشد تا بتواند آن را به مردم منتقل کند. اگر کسی در این وادی قرار گرفت به آن انذار ...