نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu, 25 Apr 2024

جلسه دوم حسینیه آیت الله حق شناس/ دستور خدا به مومنین در معیت امام؛ ساخته شدن مؤمنین در انفاق ها

متن زیر جلسه دوم سخنرانی آیت الله میرباقری به تاریخ 19 بهمن ماه سال 97 است، که به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در حسینیه آیت الله حق شناس ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان می دارند؛ دستگاه شیاطین و منافقین برای متوقف کردن برنامه نبی اکرم صلی الله علیه و آله نقشه طراحی کردند که امکانات را از اطراف حضرت دور کنند و شرایط پیرامون نبی اکرم را دشوار سازند تا مردم از حول ایشان پراکنده شوند. خدای متعال پس از آشکار ساختن این نقشه به مؤمنین دستور می دهد که در راه پیامبر و امیرالمؤمنین انفاق کنید و امکاناتتان را بیاورید. این دستور به خاطر این نیست که خدای متعال و نبی اکرم و امیرالمؤمنین به این امکانات محتاج هستند بلکه مؤمنین به این انفاق محتاج هستند و با این کار صداقت خودشان را نشان می دهند و با حضرت گره می خورند و هدایت می شوند.

طرح و نقشه منافقان

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . «هُمُ الَّذينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى  مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُون »(منافقون/۷) برنامه هایی که دشمن برای پراکنده کردن مؤمنین و امت از گرد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم داشتند در قرآن بیان شده و برنامه ها و وظیفه هایی که مؤمنین هم دارند گفته شده است. خدای متعال در سوره جمعه اشاره فرموده که آنها برای این که ما وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت علیهم السلام را رها بکنیم به دنبال ایجاد لهو و غفلت و الهاء هستند. در مقابل خدای متعال از ما خواسته است که «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى  ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ»(جمعه/۹).

در سوره منافقون هم از بعضی از نقشه های دیگر این جریان نفاق پرده برمیدارد گرچه عامه تلاش کردند که نوعا این منافقون را به عبدالله بن اُبَی و یک جریان خاصی برگردانند که در بعضی موارد این درست است ولی بیان قرآن خیلی گسترده تر از این داستان های کوچک است. آنها می خواستند این داستان نفاق را بپوشانند و ادعایشان این است که نفاق در مکه نبوده و بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم نیست و فقط برای همین دوران ده ساله مدینه است اما این خلاف مسلمات قرآن است و داستان خیلی گسترده تر است. طرح جریان منافقین برای این که مردم حول رسول یا گرد امام علیه السلام جمع نشوند و داستان غصب فدک و محروم کردن وجود مقدس امیرالمؤمنین از حقوق قطعی خودشان و حضرت زهرا سلام الله علیها هم در همین برنامه است.

«يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى  مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ» می گویند امکانات خودتان را در اختیار رسول خدا قرار ندهید و به اطرافیان حضرت هم انفاق نکنید. این انفاق اعم از انفاق مال و آبرو و امکانات است. کأنه وقتی نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با مهاجرین به مدینه آمدند، دست خالی آمدند و با خودشان امکاناتی نیاوردند و انصار مدینه بودند که امکانات خودشان را با آنها تقسیم کردند و در اختیار آنها قرار دادند. منافقین می گویند «لا تُنْفِقُوا عَلى  مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا» شما امکاناتتان را اطراف رسول خدا نریزید و این امکانات را جمع کنید و آنها را مورد محاصره قرار بدهید تا مردم از گرد حضرت پراکنده شوند. این یک طرح کلی است که دستگاه نفاق داشته و الان هم همین است. یعنی واقعا یکی از فشارهای جدی که در طول تاریخ به جبهه مؤمنین می آوردند همین است که آنها را از امکانات محروم کنند. می گفتند امکاناتی که در دست شماست را در اختیار آنها قرار ندهید و آنها خودشان پراکنده می شوند و دین و امام خودشان را رها می کنند. این نقشه تاریخی دشمن است.

خدای متعال در مقابل این طرح یک تکلیف برای ما معین می کند اما پاسخی هم به منافقین می دهد «وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُون » این امکاناتی که در دست شماست مرتبه تقدیر و مرتبه نازل شده آن حقایق و خزائنی است که در محضر خدای متعال است. تمام آن خزائن بی منتها ملک خدا و در اختیار خداست. خدای متعال در سماوات و ارض یک خزائنی دارد که آن خزائن در دست اوست و اگر بنا بود که جبهه نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آغاز راه با گسترش امکانات مادی و ریختن امکانات اطراف حضرت ساخته بشود ما این کار را می کردیم و خزائنش هم دست ماست. شما امکانات خودتان را در اختیار ما قرار ندهید ما خزائنی بی منتها را در اختیار حضرت قرار می دهیم.

در واقع منافقین دو چیز را نمی فهمند، یک اینکه این امکاناتی که شما دارید یک قطره از آن خزائن بی منتهاست که در دست خدای متعال است و دوم اینکه اگر بنا بود جبهه حضرت با پول ریختن درست شود ما دور حضرت پول می ریختیم اما جبهه مؤمنین در آغاز راه با پول ریختن و امکانات درست نمی شود بلکه مؤمنین با سختی ها ساخته می شوند.

ساخته شدن امت در سختی ها

برای همین است که خدای متعال در قرآن بیان فرموده «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى  أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُون »(انعام/42) در هیچ قریه ای ما نبی و کسی که از عالم غیب خبر می آورد و بناست درهای عالم غیب را به روی این جامعه باز بکند نفرستادیم الا این که اهل آن قریه را به سختی ها مبتلا کردیم «لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُون » برای این که شاید این سختی ها بستر را آماده کند برای این که قلوبشان متوجه خدای متعال بشود و فقر خودشان را به خدا بفهمند و احساس استغناء نکنند و این فقر راه آنها را به انبیاء باز بکند. انسان اگر احساس استغنا بکند صفش را از انبیاء جدا می کند.

در سوره علق خدای متعال می فرماید پیامبر ما شما باید بخوانی و وقتی شما می خوانید جامعه ساخته می شود. مرحله ی قرائت شماست، همه انبیاء آمدند و نوبت شما رسیده «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَق »(علق/۱) ولی بعد می فرماید آن انسانی که خودش را مستغنی می بیند زیر بار شما نمی رود «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى  * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى »(علق/۶-7) وقتی توهم غنا و بی نیازی می کند کاری با انبیاء ندارد و احساس می کند خودش می تواند بار خودش را بردارد. خدای متعال در آغاز راه انسان ها را با سختی ها مبتلا می کند تا این سختی ها کمک کار انبیاء بشود و مردم قلوبشان برای توجه به خدای متعال آماده بشود و دعوت انبیاء را تلقی کنند. البته اگر رشد کردند و امتحانات را پشت سر گذاشتند و دلشان از این امکانات بزرگتر شد دیگر این امتحانات غوغایی در دل آنها ایجاد نمی کند و چه از آن ها چیزی بگیرند و چه چیزی بهشان بدهند برایشان فرق نمی کند.

آن وقت خدای متعال می فرماید اگر به آن مرحله رسیدند «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى  آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض »(اعراف/۹۶) ما برکات آسمان و زمین را به روی آنها نازل می کنیم و گشایش برایشان می شود. به خاطر این که این امکانات دیگر حجاب راه آنها نیست. اگر بنا باشد خدای متعال پیامبری بفرستد و از آن طرف یک امکاناتی به ما بدهد که حجاب راه ما بشود و گوش ما را سنگین کند و نگذارد دعوت انبیاء را بشنویم و چشم ما را ببندد و نگذارد آن حقایقی که آنها می خواهند پیش روی ما مشهود بکنند را ببینیم، این که نقض غرض است. علت این است که وقتی ما را از این مرحله عبور دادند درها به روی ما باز می شود.

لذا در عصر ظهور که جامعه مؤمنین از این مراحل عبور می کنند، درهای برکات آسمان و زمین به روی مردم باز می شود ولی تا به آنجا نرسیده این سختی ها لازمه حرکت به سمت خداست «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا»(شرح/5-6) تجربه کردید که سختی ها چقدر برای شما گشایش ایجاد کرد؟ پایتان را در سختی بعدی بگذارید و نترسید. دیدید دشواری ها چه برکاتی برای شما داشت؟ از دشواری های پیش رویتان هم نترسید.

فرمود «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا» آیه اول ناظر به سختی های گذشته است و دومی ناظر به سختی های پیش رو است. همینطور که شما تجربه کردید، در دل این سختی ها ساخته شدید و با سختی ها به شرح صدر رسیدید و با این شرح صدر سنگینی بارها از دوش شما برداشته شد «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ * الَّذي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ * وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَك »(شرح/1-4) این طور نیست که ما به شما شرح صدر ندادیم و در دل این سختی و سنگینی بار را از روی دوش شما برداشتیم بلکه بار هست ولی سبک شده. وقتی دل انسان بزرگ شد همه این سختی ها برایش کوچک می شود. وقتی انسان کوچک تر است کمترین سختی ها را نمی تواند بردارد.

«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا» این دو آیه در قرآن خطاب به حضرت است؛ اولی راجع به بار نبوت است که خیلی سخت بود حضرت بیاید این بار نبوت را بردارد. یک عده آدم بت پرست که خرما درست می کردند و بالای سرشان می گذاشتند و شب می پرستیدند و صبح آن را می خوردند، رساندن اینها به خداوند کار آسانی نیست. تحمل وحی و القای وحی به اینها کار خیلی سختی است. خداوند می فرماید پیامبر ما دیدی بارش را برای شما سبک کردیم؟ از این به بعد هم اگر ما به شما می گوییم بیا تکلیف ادامه راه خودت را معین بکن و امیرالمؤمنین را نصب کن؛ که برای حضرت این مأموریت خیلی کار سختی بود، نگران بود اینها همه کافر بشوند و آخرش هم شدند. خدای متعال به حضرت تضمین داد که ما حفظت می کنیم «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاس »(مائده/۶۷) می فرماید «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه » اگر این کار را انجام ندهی رسالت الهی انجام نشده ها و کار روی زمین می ماند. تأخیر نیانداز، وقت تنگ است، ما حفظت می کنیم.

اتفاقا در غدیر هم خدا حفظ کرد. آنها جاهای مختلف با حضرت خیلی دعوا کردند. در صلح حدیبیه که حضرت می خواستند صلح را بپذیرند، همین دومی آنجا غوغا به پا کرد که آقا این چه ننگی است. بعد سوره نازل شد «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبينا»(فتح/۱) این یک فتح مبین است و اینها کور هستند و این مقدمه فتوحات بزرگ برای شماست. همه جا ممانعت بود ولی در غدیر هیچ کس حرف نزد و همین ها آمدند با حضرت بیعت کردند. این همانی است که «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاس »‌ ولی جای نگرانی بود. خدا می فرماید پیامبر ما وقتی تجربه کردی که آن بار بزرگ را برداشتیم «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا» در این سختی بعدی هم گشایشی هست «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَب »(شرح/۷) بنابراین بیا مسیر را روشن کن «وَ إِلى  رَبِّكَ فَارْغَب »(شرح/۸) و خودت را به رنج دوباره بیانداز.

این رنج دوباره چیست؟ این همان داستان هدایت امت و تکلیف سرنوشت امت و داستان غدیر است. برای امت هم همینطوری است، می گوید سختی های گذشته را تجربه کردید و آماده سختی های آینده بشوید چرا که در دل سختی ها بزرگ می شوید. از آن طرف خدای متعال به منافقین می فرماید شما می خواهید امکانات خودتان را از اطراف حضرت جمع کنید و خیال می کنید امت نبی اکرم با امکانات شما ساخته می شود؟ اینطور نیست، چون اگر بنا بود امت با پول و امکانات ساخته بشود، ما اطراف پیامبر را با امکانات پر می کردیم.

دستور به انفاق

این هشدار اول است ولی بعد از هشدار به مؤمنین یک تکلیف دیگری می دهد و می فرماید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّه »(منافقون/۹) شما مواظب باشید مال و فرزند و امکاناتتان لهو شما نشود. لهو یعنی آن چیزی که آدم را از هدف غافل می کند. لهو شما را از چه چیزی غافل نکند؟ «عَنْ ذِكْرِ اللَّه » مواظب باشید این امکانات شما را از ذکر الله غافل نکند. ذکرالله در قدم اول یعنی یاد خدای متعال، مواظب باشید از خدای متعال غافل نشوید ولی در معنای باطنی ذکرالله خود حضرت هستند؛ یعنی این منافقین امکاناتشان را از دور حضرت جمع می کنند و حضرت را در فشار قرار می دهند و این به ضرر جبهه حضرت نیست ولی شما حواستان را جمع کنید و از حضرت غافل نشوید «وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون » اگر این کار را کردید شما خسارت می کنید و حضرت احتیاجی به شما ندارد. چه شما باشید و چه نباشید حضرت کار خودشان را در عالم می کنند.

سیدالشهداء به اصحابشان در شب عاشورا فرمود شما بروید، من فردا تک نفره کار را جلو می برم. امام احتیاجی ندارد. امیرالمؤمنین چه احتیاجی به مالک اشتر دارد؟ «وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون » اگر اصحاب عاشورا بار خودشان را برمیداشتند و از کربلا می رفتند، امام حسین خسارت کرده بود یا حبیب؟ واضح است که حبیب خسارت کرده بود. امام حسین چه خسارتی می کند؟ چه حبیب باشد و چه نباشد حضرت کار خودش را می کند.

فرمود «وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون » اگر مال و فرزند و جانتان حجابتان شد از غافله جا می مانید. باید چه کار کنیم؟ «وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ»(منافقون/۱۰) آنچه در اختیارتان قرار دادیم را در شرایط سخت که جبهه حضرت در تنگنا قرار می گیرد انفاق بکنید «مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْت » قبل از این که فرصت ها تمام شود و مرگ به سراغتان بیاید این کار را کنید. فرصت همراهی با رسول یک فرصت طولانی نیست، وقتی فرصت تمام شد «فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَني  إِلى  أَجَلٍ قَريبٍ فَأَصَّدَّقَ» می گویند خدایا یک مهلت کوتاهی به من می دادی که صدقه می دادم. گفتند علت این که به صدقه می گویند صدقه این است که علامت صدق انسان است. می گوید مهلتی بده تا با صدقه صداقت خودم را اثبات کنم «وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحين » و صالح شوم.

آدم وقتی امکاناتش را در راه رسول خدا می دهد خودش جزو صالحین می شود و این عمل صالح خود آدم را اصلاح می کند. پس این که به مؤمنین می گویند شما اموالتان را در اختیار حضرت قرار بدهید، آن جواب خدا به منافقین است و خیال نکنید حضرت به مال شما محتاج است «وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» خزائن سماوات دست خود اوست و هر وقت لازم باشد رسولش را امداد می کند و احتیاجی به این امکاناتی که به شما داده ندارد ولی شما مثل منافقین نشوید. شما امکاناتتان را پای حضرت بریزید چون شما اینطوری ساخته می شوید. امت حضرت با پول منافق ساخته نمی شود ولی با مال مؤمن ساخته می شود چون شما وقتی مالتان را می آورید خودتان را دارید می آورید و خودتان دارید اصلاح می شوید. وقتی جانتان را می آورید خودتان اصلاح می شوید. مال و جان شما وقتی به رسول گره می خورد خود این مال اصلاح می شود.

در سوره مبارکه توبه خدای متعال بعد از این که جبهه بندی ها را روشن می کند و درگیری را بین جبهه حضرت و منافقین و کفار آشکار می کند، نقشه های این سه جبهه را توضیح می دهد. در اواخر سوره می فرماید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقين »‌(توبه/۱۱۹) از خدا پروا کنید و با صادقین باشید؛ یعنی در این صف بندی از نبی اکرم و امیرالمؤمنین جدا نشوید. تقوا هم یعنی همین، یعنی بر حذر باشید و تمام مکر شیطان این است که شما را جدا کند. مواظب باشید موانعی که سر راهتان می آورد دامنتان را نگیرد و دامنتان را جمع کنید و همراه رسول راه بروید. در این راه خار و موانع بسیار است، مراقب باشید دامن گیرتان نشود و زمین گیرتان نکند.

جریان مخلفین

بعد می فرماید «ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّه »(توبه/۱۲۰) اهل مدینه و اعرابی که اطراف آن هستند حق ندارند تخلف کنند و باید با رسول پا در میدان بگذارند و وقتی رسول در میدان سختی ها می رود باید با او همراهی کنند و نباید تخلف کنند. مُخَلَّف آنهایی هستند که کوتاهی می کنند و حضرت جایشان می گذارد. حضرت که معطل نمی ماند، دست مؤمنین را می گیرد و به سمت خدا می برد. اگر شما کوتاهی کنید مخلف می شوید.

در داستان صلح حدیبیه که در سوره فتح آمده، حضرت یک رویای صادقه ای دیدند و گفتند راه بیافتید تا به سمت مکه برویم. آن موقع مکه دست قریش بود، قریشی که بدر و احد را راه انداختند و در مدینه آمدند و مؤمنین را زخمی کردند و هفتاد نفر را در احد به شهادت رساندند. حضرت راه افتادند و فرمودند سلاح هم برندارید و قربانی هایتان را همراه خودتان بردارید. خود حضرت هم پنجاه شتر برای قربانی برداشتند. فرمودند فقط سلاح مسافر را بردارید و سلاح مسافر هم آن موقع یک شمشیر عادی بوده چون بالأخره خطرات راه و قطاع الطریق و اینها بوده.

700 الی 1500 نفر با حضرت راه افتادند و به قبائل اطراف مدینه هم فرمودند بلند شوید و با ما بیایید. قرآن می فرماید اینها با خودشان محاسبه کردند و گفتند اگر این پیامبر با اینها برود، احدی از این ها برنمیگردد «بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى  أَهْليهِمْ أَبَدا»(فتح/۱۲) گفتند اینها دارند در دهان شیر می روند. آنها در مدینه آمدند و اینها را زخمی کردند و دارند دست خالی در مرکز قریش می روند، احدی از اینها سالم برنمیگردد و بالأخره با بهانه جویی نیامدند. قرآن اینها را مخلف، یعنی جا مانده، نام می گذارد. حضرت جایشان گذاشت و رفت.

 حضرت داشتند یک کاری می کردند و رفتند و فتح کردند و صلح کردند. در آن سختی وقتی تحت آن شجره با حضرت بیعت کردند که به بیعت رضوان معروف است، خدای متعال می فرماید «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنين  »(فتح/18) خدای متعال از اینها راضی شد «إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه »(فتح/۱۰) اینها با خدا بیعت کردند و حضرت آن ها را بردند و رساندند اما مخلفین جا ماندند. حضرت که معطل نمی ماند. حضرت کاروان های خودش را می برد و ما مخلف می شویم.

فرمود «ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِه » حق ندارند جان خودشان را حفظ کنند و از جان حضرت غافل بشوند «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ في  سَبيلِ اللَّه » اینها گرسنگی و تشنگی و سختی را در راه خدا تحمل نمی کنند «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ» و قدمی برنمیدارند که موجب غیض کفار بشود «وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً»‌ و از دشمن اسیر نمی گیرند. چه آنجایی که امکاناتشان را می دهند و در دل سختی ها می روند و چه آنجایی که دشمن را به غیض می آورند و از دشمن اسیر می گیرند و چه غنایم از دشمن می گیرند و چه آن موقع که تشنگی و گرسنگی و سختی های راه را در همراهی با حضرت تحمل می کنند، در مقابل همه اینها «إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح » برایشان عمل صالح نوشته می شود.

معیار عمل صالح این است که در راه پیامبر خدا و امیرالمؤمنین باشند. در راه امیرالمؤمنین غنیمت گرفتن هم عمل صالح است و در راه غیر از امیرالمؤمنین، کشته شدن هم عمل صالح نیست «يُقاتِلُونَ في  سَبيلِ الطَّاغُوتِ»(نساء/۷۶) کشته می شوند ولی کشته شدنشان هم عمل صالح نیست و جان دادنشان هم عمل صالح نیست ولی اینجا حتی زمانی که غنیمت می گیری هم عمل صالح است. وقتی انسان با حضرت همراه شد اینطوری می شود «إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنين » خدای متعال اجر محسن را ضایع نمی کند. محسن یعنی آن کسی که کنار امام است. عمل حسن یعنی عملی که در جبهه امام و در کنار امام است.

پس اگر به ما می گویند کنار حضرت حرکت کنید و مخلف نباشید چون ما جا می مانیم و ما اگر بخواهیم عملمان عمل صالح باشد باید به حضرت گره بخوریم و الا نماز شبمان هم به درد نمی خورد . چه آدم هایی که سیدالشهداء را رها کردند و نماز شب می خوانند. نماز شب کنار امام حسین خوب است. غنیمت گرفتن کنار امام حسین هم عمل صالح است و تشنگی و گرسنگیش هم عمل صالح است و پیروزیش هم عمل صالح است ولی اگر از حضرت جدا شدی چه شکست بخوری و چه پیروز شوی و چه نافله شب بخوانی و چه گناه کنی خیلی با هم تفاوت ندارد یا گاهی هیچ تفاوتی ندارند. محسن آن کسی است که با امام همراه است.

هدایت در گرو انفاق

پس خدای متعال در این سوره به ما می فرماید دشمن سخت گیری می کند و در این سخت گیری هرچه او کار را سخت کرد شما بیشتر امکاناتتان را در اختیار حضرت قرار بدهید چون اینطور اصلاح می شوید. فرصتتان هم فرصت طولانی نیست و فرصت هایمان خیلی کوتاه است. اینطور نیست که به ما فرصت های بی نهایتی داده باشند. فرصت ها بسیار کوتاه هستند «مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْت » اگر می خواهید صالح بشوید باید اینطوری بشود و این فوز و غنیمت ماست.

در آیات مبارکات سوره حدید به یک نحو دیگری خدای متعال همین را بیان می فرماید و دستور انفاق می دهد «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفينَ فيه »(حدید/۷) آنچه خدای متعال شما را مستخلف قرار داده و از دست دیگران گرفته و در اختیار شما گذاشته و بعدا هم دیگران جای شما خواهند آمد، این را در راه خدا انفاق کنید «وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفينَ فيه ». این انفاق در مسیر وجود مقدس نبی اکرم است. بعد در ادامه می فرماید «هُوَ الَّذي يُنَزِّلُ عَلى  عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»(حدید/۹) خدای متعال بر این پیامبر آیات بینات و قرآنی نازل کرده که با این قرآن این پیامبر شما را از ظلمات به سمت نور بیرون می برد. اگر می گوییم امکاناتتان را بیاورید برای این است که شما بخواهید نورانی بشوید. اگر آمدید و امکاناتتان را آوردید و به این پیامبر گره خوردید، نورانی می شوید.

بعد می فرماید «وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحيم » این که به شما می گوییم مالتان را کنار پیامبر بیاورید در واقع داریم به شما محبت می کنیم و به شما اجازه می دهیم که کنار پیامبر بیایید. این که خدای متعال به حبیب و زهیر و بریر اجازه داد در عاشورا کنار سیدالشهداء بیایند «وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحيم » نیست؟ اگر محبت نداشت صفشان را جدا می کرد و یک طرف دیگری آن ها را می برد. این رحمت خاص خدای متعال به مالک اشتر و میثم و عمار است. می فرماید این که می گوییم انفاق کنید برای این است که به او گره بخورید چون این پیامبر شما را از ظلمات به سمت نور بیرون می برد و می خواهیم نورانی بشوید «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُم »(توبه/۱۰۳) مالشان را بگیر و جانشان را پاک کن و بر آنها صلوات بفرست که به سکوت و طمأنینه برسند. این خاصیت گره خوردن به حضرت است. وقتی مال را می دهی صلوات حضرت شاملت می شود.

بنابراین آنچه از ما خواستند این است که در این بساطی که دستگاه شیاطین و سقیفه در تاریخ راه انداختند که جبهه حضرت را در تنگنا قرار بدهند ما باید با همه وجود، خودمان را در اختیار امام قرار بدهیم. نه این که امام به ما محتاج است بلکه ما به ایشان محتاج هستیم. در روایات فرمود بهترین انفاق، انفاق در راه امام است ولی اگر خیال کردید که امام محتاج است مشرک می شوید.(1) او دستش در خزائن بی منتهای خداست و کسی که دستش به خزائن بی منتهای خدا می رسد چه احتیاجی به این امکانات ما دارد؟ این فقط برای طهارت ماست و نیازی به اینها ندارد. ما باید این کار را انجام بدهیم.

در روایت آمده کسی از کوفه نزد امام صادق علیه السلام آمده بود و همان زمانی بود که بین بنی امیه و بنی العباس اختلاف شده بود و دوران انتقال قدرت بود و یک خیزش هایی در خراسان و جاهای دیگر شده بود. به حضرت اصرار می کردند که وسط کار بیایید و همه چیز به نفع شما تمام می شود. حضرت هم زیر بار نرفتند و فرمودند اینها برای ما نیست. آن شخصی که از کوفه آمده بود گفت آنجا شیعیان کوفه آماده هستند و حاضرند جانشان را برای شما بدهند. حضرت فرمود آیا در محبت ما دست در جیب همدیگر می کنید؟ گفت نه آقا، هنوز اینطور نشدیم و مالمان برای خودمان است. حضرت فرمود اگر مالتان برای خودتان است و هنوز مالتان برای ما نشده، در جانتان بخیل تر هستید.(2)

یک جمعی از شیعیان حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه به حج رفته بودند و از حج برمی گشتند و حضرت بیرون مدینه به استقبالشان آمد و پذیرایی مفصلی از آنها کردند و تحویلشان گرفت. بعد از بعضی هایشان یک سوالی کرد و فرمود رابطه شما شیعیان با هم چطوری است؟ عرض کردند خیلی خوب است. حضرت فرمود آیا اینطور شدید که اگر یک موقعی احتیاج داشته باشی و خانه برادر مؤمنت بروی و او نباشد از همسرش حمیان سر به مهر طلایش را بگیری و مهرش را بشکنی و به اندازه نیازت برداری و بعدا به او بدهی؟ گفتند نه آقا. حضرت فرمود پس هنوز آن طوری که ما می خواهیم نشدید.

از این دست روایات در بیانات ائمه علیهم السلام فراوان است. یک کسی گفت آقا من از شیعیان شما هستم. حضرت فرمودند بیشتر دوست داری که مالت را در راه بقیه شیعیان خرج کنی یا در راه خودت؟ گفت در راه خودم. حضرت فرمود ولی ما اینطور نیستیم و ما وقتی مالمان را در راه شما خرج می کنیم بیشتر لذت می بریم تا اینکه خودمان خرج کنیم. این همان چیزی است که هرچه جبهه سخت تر می شود توقعی که خدای متعال از ما دارد یک چنین توقعی است و این است که کار را درست می کند. ما اینطوری ساخته می شویم که در شرایط سخت دستمان در جیب همدیگر برود و بتوانیم برای همدیگر خرج کنیم. البته کار سختی است. با امام گره خوردن و در عالم با امام راه رفتن کار سختی است.

در همین زمان انتقال قدرت به بنی عباس شخصی از خراسان محضر امام صادق آمده بود و گفت آقا در خراسان هزاران آدم آماده هستند تا شما پا به رکاب کنید و در خدمت شما هستند. امام صادق جواب ندادند و فرمودند تنور را روشن کنید. تنور که بر افروخته شد فرمودند آقای خراسانی در تنور بنشینید. این شخص شروع به عذرخواهی کردن و حضرت هم بحث را به وادی خراسان برگرداندند و آن شخص دید که حضرت کاملا جمعیت خراسان و مردم خراسان و اقوام را مثل کف دستشان می شناسند. در همین حین ابوهارون مکی از در آمد و به حضرت سلام کرد. حضرت فرمودند جواب سلام دادند و به ابوهارون فرمودند در تنور بنشینید. او هم کفش هایش را رها کرد و رفت در تنور نشست. مدتی حضرت با آن شخص به صحبت ادامه دادند و دیدند مضطرب است و حواسش پرت است. فرمودند برویم یک سر به این برادر مؤمنمان بزنیم. آمد و دید مثل گلستان وسط آتش نشسته است. حضرت فرمود آقای خراسانی، از این آدم ها چند نفر دارید؟

ما باید نسبت به حضرت اینطوری باشیم و الا نمی شود. گاهی اوقات کنار امام بودن مثل رفتن در آتش است. در امتحان عالم ذر آنجا دارد که خدای متعال یک آتشی برافروخت و فرمود داخل آتش بروید. اصحاب یمین رفتند و اصحاب شمال نرفتند و تا دم آتش آمدند و برگشتند. بعد دیدند آتش برای آنهایی که داخل رفتند گلستان شد. گفتند خدایا اشتباه کردیم و از نو ما را امتحان کن. برای بار دوم باز آنها رفتند و اینها نرفتند و باز دیدند آتش گلستان شد. برای بار سوم هم امتحان تکرار شد و بازهم نرفتند و دیگر بساط امتحان جمع شد. امتحان ها زیاد تکرار نمی شوند. یک عده ای تا بروند قرض هایشان را بدهند و نماز قضاهایشان را بخوانند بساط سفره شهادت جمع شده و یک عده ای دیگری می روند. مهلت ها خیلی زیاد نیست که آدم خیال کند فرصت زیادی دارد. چند بار که امتحان کنند معلوم می شود که ما اهل این راه هستیم یا اهل این راه نیستیم. فرصت این دنیا همین است.

ثمرات گره خوردن به امام

نقشه تمام جبهه کفر و نفاق این است که ما را از حول دین خدا و از حول اولیاء خدا و از حول وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت جدا کند و همه طرح سقیفه همین است و ما هم با تمام وجود باید تلاش کنیم و دور حضرت بمانیم. هم خودمان بمانیم و هم اگر یک جایی رخنه ای در جبهه حضرت حق پیدا شد آن رخنه را پر بکنیم. بهترین انفاق همین است.

وقتی آیه نازل شد «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها»(قصص/۸۴) اگر کسی خوبی آورد مزد بیشتر از عمل به او می دهیم ولی وقتی گناه کند می بخشیم و اگر نبخشیدیم هم به اندازه عملش مجازات می کنیم، حضرت شفاعت کردند و گفتند خدایا به امت من بیش از این بده ظرف اینها کم است، سختی هایش را من می کشم. در مقابل مزد آن ها بار را روی دوش من بگذار. خدای متعال آیه نازل کرد «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»(انعام/۱۶۰) امت تو یک خوبی بیاورند ده تا مزد بهشان می دهم. حضرت باز هم گفتند خدایا بیشتر بده. لحن خدای متعال عوض شد و فرمود اگر بیشتر از این می خواهند راهش این است که «مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً»(بقره/۲۴۵) اگر امت تو قرض حسن به خدا دادند برایشان به صورت کثیر مضاعف می کنم. حضرت فرمودند کثیر خدای متعال یعنی بی نهایت، یعنی بی حساب و کتاب عطا می کند و بعد از این دیگر دعا نکردند.

پس اگر کسی می خواهد عمل و مال و جان و آّبرویش بی نهایت رشد کند باید این را قرض حسنه را به خدا بدهد. حضرت فرمود قرض حسنه به خدا یعنی خرج مسیر امام کردن. اگر مال را انسان در راه امام خرج کرد، آنجایی که یک رخنه ای در جبهه امام پیدا می شود و آنجایی که مؤمنین دارند در سختی ها به سر می برند و ممکن است از دین و حق فاصله بگیرند، آدم آبرو و مال و فرصت و لسان و امکانات خودش را خرج کند که این امت از حول جبهه حق پراکنده نشوند. این بهترین نوع هزینه کردن است. این قرض الحسنه به خدای متعال است. این را از ما خواستند.

قرض حسنه عاشوراست. حضرت عاشورا را به پا کرد که مردم از حول نبی اکرم پراکنده نشوند. قرض حسنه شهادت امام مجتباست، قرض حسنه به اسارت رفتن حضرت زینب سلام الله علیهاست. هرچه داشتند را دادند تا جبهه شیطان نتواند مردم را از حول امیرالمؤمنین پراکنده کند. قرض الحسنه حضرت زهرا جان خودش است. وقتی دید در امت حضرت دارد رخنه می افتد و منافقین دارند مردم را از مسیر نبی اکرم برمیگردانند جان خودش و همه اولادش را وسط گذاشت. مزد این قرض حسن ظهور امام زمان است. خدای متعال امام زمان را در نسل سیدالشهداء و نسل حضرت گذاشت و این مزد حضرت زهراست. مزد این قرض الحسنه شفاعت روز قیامت است. با این قرض الحسنه بساط جبهه شیطان را به هم ریخته و مؤمنین را بهشتی می کند.

فرمود روز قیامت حضرت در صحنه محشر می آیند و به خدا عرضه می دارد خدایا می خواهم فرزندم سیدالشهداء را همان طوری که به شهادت رسیده ببینم. به خاطر این که حضرت بساط شفاعت را در قیامت پهن کنند و همه چیز برای دستگیری آماده بشود این درخواست و تقاضا را از خدای متعال می کنند. در نقل است سیدالشهداء علیه السلام با همان کیفیت که به شهادت رسیدند در محشر حاضر می شوند و حضرت فرمودند که مصیبت سیدالشهداء تازه آن وقت آشکار می شود. یعنی گویا تا آن وقت کسی نفهمیده که چه اتفاقی افتاده است. حضرت با همین شهادت ما را از جهنم عبور دادند «إنّ الحسين مصباح  الهدى  و سفينة النجاة» ولی کسی هنوز نفهمیده امام حسین برای دستگیری عباد چه کار کرده است «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة»(3) و این در قیامت معلوم می شود.

وقتی حضرت با آن هیئت وارد صحنه محشر می شوند غوغایی در صحرای قیامت می شود و آن وقت وجود مقدس فاطمه زهرا از خدای متعال درخواست شفاعت می کنند. خدای متعال می فرماید هر کسی را دلتان می خواهد دستگیری کنید. حضرت فرمود مثل مرغی که دانه سوا می کند، به درد بخورهای محشر را سوا می کنند. اگر کسی در محبت حضرت و فرزندان حضرت جرعه آبی به کسی داده باشد حضرت از او هم نمی گذرد. فقط آنهایی برای شیطان می مانند که حتی انقدر هم برای خدا کار نکردند و نتوانستند خودشان را گره بزنند. سیدالشهداء محشر را به هم می ریزد گویا همه آنهایی که با امام حسین آنجا متألم می شوند نجات پیدا می کنند و همه آنهایی که با حضرت زهرا هم ناله می شوند بارشان بسته می شود. آن وقت کار به جایی می رسد که اهل محشر آرزو می کنند که ای کاش فاطمی بودند.

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 537

(2) الإختصاص، النص، ص: 24

(3) تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج 6، ص: 113