نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

جلسه سوم دفتر آیت الله وحید/ مسجد الهی و غیر الهی؛ مسجدی برای ذکر و مسجدی برای لهو

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 7 بهمن ماه سال 98 است، که به مناسبت ایام فاطمیه در دفتر آیت الله وحید ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ امام آن کلمه نعمتی است که در روز قیامت از آن سوال پرسیده می شود و ما باید در این دنیا، خودمان را به امام که تنها راه رسیدن به خداوند است، متصل کنیم. از طرفی شیاطین و طواغیت برای جلوگیری اتصال ما از امام، بساط الهاء و تکاثر و مسجد ضرار درست می کنند و این نقشه در طول زندگی انسان ادامه دارد. انسان اگر به دنبال این بساط رفت دیگر نمی تواند به دنبال امام برود. امام ذکر حقیقی است که فقط با او می شود به خدا رسید و همراهی با امام، با همراهی الهاء ممکن نیست. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پا در میدان گذاشتند تا این بساط الهاء را نابود کنند و شیعیان را از دام سقیفه نجات دهند.

نعمت حقیقی

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. «وَ بِكُمْ  أَخْرَجَنَا اللَّهُ  مِنَ الذُّلِّ وَ فَرَّجَ عَنَّا غَمَرَاتِ الْكُرُوبِ وَ أَنْقَذَنَا مِنْ شَفَا جُرُفِ الْهَلَكَاتِ وَ مِنَ النَّار». خدای متعال در قرآن، طرح دشمنان نبی اکرم و برنامه هایی که آن ها در مقابل حضرت به آن اقدام کردند، با بیان های متفاوتی بیان فرمودند؛ گاهی از آن به تبدیل نعمت به کفر تعبیر می فرماید «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوار»(ابراهیم/۲۸) می فرماید کلمه نعمت را به کلمه کفر تبدیل کردند. آن ها نعمت الهی را که همان کلمه ایمان بود تبدیل به عذاب و کفر کردند. پس خدای متعال داستان سقیفه را اینطوری حکایت می کند.

در ذیل این آیه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند «نَحْنُ النِّعْمَةُ الَّتِي أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَى عِبَادِه »(1) این نعمتی که خدای متعال بر بندگان تفضل کرده ما اهل بیت هستیم «وَ بِنَا يَفُوزُ مَنْ فَازَ يَوْمَ الْقِيَامَة» تمام فائزین و رستگاران قیامت به واسطه ما فائز می شوند که فوز در قیامت هم «لا يَسْتَوي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُون »(حشر/۲۰) فائزون در قیامت آنهایی هستند که اصحاب الجنه هستند یا به تعبیر نورانی قرآن «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فاز»(آل عمران/۱۸۵) اگر کسی در قیامت از جهنم نجات پیدا بکند و وارد بهشت بشود، او فائز است. حضرت فرمود «وَ بِنَا يَفُوزُ مَنْ فَازَ يَوْمَ الْقِيَامَة» فائزین در قیامت، با ما فائز شدند. لذا امام کلمه نعمت هستند.

در یک حدیث دیگری توضیح می دهند که چرا وجود مقدس امام زمان نعمت است، می فرمایند به خاطر این «بِنَا وَ اللَّهِ أَنْقَذَكُمُ وَ بِنَا نَعَشَكُم »(2) خدای متعال با ما شما را از جهالت نجات داد و با ما شما را از عمایه و کوری نجات داد. یعنی اگر کسی از امام فاصله گرفت و جدا شد نتیجه جدایی از امام کوری و جهالت است. در تعبیر دیگری که باز حضرت فرمودند «بِنَا هَدَاكُم » جامعه ای که از امام جدا می شود، جامعه ای است که مبتلا به ضلال و گم شدگی می شود «ضَلَ  مَنْ  فَارَقَكُم » کسی که با امام مفارغت کرد، نتیجه جدایی از امام در عالم، ضلال و عمایه و جهالت و حیرت است. لذا امام نعمت است یعنی با امام انسان وارد وادی هدایت می شود و از ضلال فاصله می گیرد و با امام انسان به معرفت و علم می رسد و با امام انسان به بصیرت و رؤیت حقایق عالم می رسد.

خدای متعال در قرآن کریم می فرماید روز قیامت مردم را با امام شان به صحنه محشر دعوت می کنند «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»(اسراء/۷۱) مردم را که در قیامت صدا می زنند، با امامشان به محشر دعوت می کنند که پیروان امیرالمؤمنین بیایند، پیروان دیگران بیایند. بعد می فرماید «فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلا» دسته ای که به دنبال امام حق وارد محشر می شوند کتابشان در دست راستشان است «فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ» کتاب خودشان را می خوانند «وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلا» و به آنها ذره ای ظلم نمی شود و سربلند هستند و با افتخار کتابشان را می خوانند.

اما یک عده ای هستند که در نقطه مقابل هستند و کتابشان به دست چپشان داده می شود که می فرماید «وَ مَنْ كانَ في  هذِهِ أَعْمى  فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى  وَ أَضَلُّ سَبيل»(اسراء/۷۲) دسته دوم کسانی هستند که در دنیا کور بودند و در آخرت هم کور محشور می شوند. در بعضی روایات فرمودند که در دنیا کوردل بودند و در آخرت هم کوردل و کورچشم هستند و هر دو چشم دل و سرشان از آن ها گرفته می شود «وَ مَنْ كانَ في  هذِهِ أَعْمى  فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى » دسته دوم کسانی هستند که از امام فاصله گرفتند و با امام حق نبودند و به دنبال ائمه نار بودند. اینها در آخرت مبتلا به عمایه و کوری می شوند «وَ أَضَلُّ سَبيل» آن ها هم در دنیا در ضلال بودند و هم در آخرت در ضلال هستند. این طوری تقسیم بندی می شود و یک عده ای کتابهایشان در دست راستشان است و پیداست اینها در عمایه نیستند و چشمشان باز است و حقایق را می بینند و چشم سر و چشم دلشان هر دو باز است اما دسته دوم هم چشم سرشان کور است و هم چشم دلشان «وَ أَضَلُّ سَبيل».

لذا امام علیه السلام آن نعمتی است که به وسیله ایشان هم در دنیا و هم در آخرت بصیرت و مشاهده حقایق و معرفت به حقایق حاصل می شود. اگر کسی از امام فاصله گرفت مبتلا به عمایه می شود «بَصَّرَهُمْ بِنَا مِنَ الْعَمَى»(3) پس این یک تعبیری است که قرآن می فرماید که داستان سقیفه، داستان تبدیل این نعمت ولایت امام و کلمه ایمان به کلمه کفر بود.

حقیقت لهو و حقیقت ذکر

تعبیر دیگری که باز در قرآن آمده، تعبیر الهاء و ایجاد لهو در مقابل امام علیه السلام است. داستان سقیفه داستان به پا کردن لهو است که در سوره جمعه از آن صحبت شده «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِما»(جمعه/۱۱) ظاهر این آیه و شأن نزولش ناظر به نماز جمعه حضرت است که حضرت مشغول نماز جمعه بودند و ایستاده خطبه جمعه می خوانند و دعوت به ذکر می کنند «إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى  ذِكْرِ اللَّه »(جمعه/۹) ذکر الله شاید خود نبی اکرم است که در قرآن از حضرت تعبیر به ذکر شده و خطابه های حضرت هم ذکر خداست «فَاسْعَوْا إِلى  ذِكْرِ اللَّه ».

گروهی برای این که مردم را از ذکر غافل بکنند، تجارت و بساط لهو به پا می کردند که مردم حضرت را رها کنند تا انفضاض و جدایی از حضرت رقم بخورد «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها» حضرت مشغول خطبه نماز جمعه بودند و اینها جمعه بازار راه می انداختند و بساط لهو به پا می کردند و مردم حضرت را ایستاده رها می کردند و به دنبال تجارت می رفتند. این داستان سقیفه است.

وجود مقدس امیرالمؤمنین ایستادند و قیام لِلّه کردند برای این که همه امت را به مقام ذکر و توحید برسانند. اصلا نماز برای همین است «إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى  ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْع » خدای متعال می فرماید بیع را دیگر رها کنید و بروید ذکرتان را بگیرید و وقتی متذکر شدید «فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّه »(جمعه/۱۰) دیگر دنبال فضل خدا بروید. فرق بیع قبل از نماز و بعد از نماز همین است. یکی مزاحم ذکر است و یکی بعد از ذکر است. کسی که محضر حضرت آمد به ذکر رسید، تجارتش هم ابتغاء فضل می شود و کسی که به امام گره خورد و متصل شد، بازارش هم تبدیل به مسجد می شود «يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال  * رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه »(نور/۳۶-37) این تجارت و بیع، عین عبادت است و مانع ذکر نیست.

انسان باید بیاید و در عالم به امام متصل بشود و از امام ذکر را بگیرد و بعد برود زندگی کند. این زندگی سراسر ذکر و عبادت است و امام آن شخصیت قائمی است که ایستاده و همه ما را دعوت به توحید می کند. برای این که امام تنها بشود و انفضاض حاصل بشود و امت از امام فاصله بگیرند، طرحی که اینها به کار می گیرند این است که «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها» بساط لهو و تجارت به پا می کنند که امام تنها بماند و انفضاض حاصل می شود. لذا در روایات این لهو به ائمه نار و اصحاب سقیفه تعبیر و تأویل شده که حقیقت آنها حقیقت لهو است کما این که وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حقیقت ذکر هستند «قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرا»(طلاق/۱۰)خود حضرت کلمه ذکر الهی است و تمام ذکری که در عالم است ناشی از حضرت است و هر قلبی که نورانی به ذکر می شود، نورانی به نور وجود مقدس حضرت می شود «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب »(رعد/۲۸) فرمود «بِمُحَمَّدٍ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ وَ هُوَ ذِكْرُ اللَّهِ وَ حِجَابُه »(4).

حقیقت ذکری که از عالم الهی نازل شده و ما با او متذکر می شویم، انوار مقدس وجود نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیتشان است که در آیه نور توضیح داده شده و همین هم است که خانه هایی که متصل به حضرت هستند، بیوت ذکر هستند «في  بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ» خانه ای که نور نبی اکرم در آن نازل می شود في  «بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ» است و اجازه ذکر در آنجایی داده می شود که حضرت حضور داشته باشند. هرکجا امام نیست، دار غفلت و دار لهو است. امام کلمه ذکر الهی است و خانه امام بیت الذکر است. اگر همه عالم بیت امام شد، تمام عالم مسجد می شود و اگر تمام عالم خانه دشمنان شد، محیط غفلت درست می شود.

لذا همینطور که امام کلمه ذکر است و ما را دعوت به ذکر می کند، یک یوم الجمعه ای در عالم است که ما قبلا آنجا جمع شدیم و با امام عهد بستیم و در دنیا یک یوم الجمعه ای است که باید برویم ذکرمان را از امام بگیریم و بعد منتشر بشویم. امام کلمه ذکر است و امام در عالم اقامه ذکر می کند. آن طرف هم ائمه نار، نفس کلمه لهو هستند و هر لهوی در عالم است به آنها بر می گردد «وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ  فُرُوعِهِمْ  كُلُ  قَبِيحٍ وَ فَاحِشَة»(5) کما این که امام اصل کل خیر است «نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا كُلُّ بِر» امام کلمه ذکر است و امام است که عالم را مسجد می کند. بیت امام بیتی است که اجازه ذکر در آن است و بیت سقیفه هم یک بیتی است که بیت غفلت است. خود ائمه نار هم کلمه لهو هستند.

لذا در ساحت تأویل این آیه این می شود؛ برای این که مردم از امیرالمؤمنین منفذ و پراکنده بشوند، اینها در عالم بساط لهو به پا می کنند. خدای متعال در سوره مبارکه حدید بعد از این که دستور می دهد به این که امکانات خودتان را در اختیار حضرت قرار بدهید و جان و مالتان را در مسیر حضرت انفاق کنید «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا»(حدید/۷) بعد می فرماید «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاما»(حدید/۲0) تمام بساطی که به پا کردند که به تعبیر مرحوم شیخ بهایی رضوان الله تعالی علیه از اول عمر عالم تا آخر را می پوشاند، لهو و لعب و زینت و تفاخر و تکاثر است. حیات دنیا بر محور همین پنج چیز است. عالم طبیعت نیست، عالم طبیعت که عالم لهو نیست. موحدین در این عالم خدا را بندگی می کنند.

حیات دنیا و حیات آخرت

در این عالم دو تا حیات وجود دارد، یکی حیات دنیاست و یکی هم حیات آخرت است. حیات دنیا آن حیاتی است که ائمه نار و اصحاب سقیفه و اولیاء شیطان به پا می کنند. اگر کسی با شیطان زندگی کرد محیط زندگیش لعب و لهو و زینت و تفاخر و تکاثر می شود اما اگر در همین عالم راه رفت و وارد بیت امام شد، تمام زندگیش ذکر می شود که «في  بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُه » اگر وارد دار اولیاء طاغوت و دار اصحاب سقیفه شد، دائم در حال سقوط است.

اگر کسی از امام فاصله گرفت «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات »(بقره/۲۵۷) مستمرا ظلمانی تر می شود و مستمرا جهنمی تر می شود ولی اگر با امام راه رفت مستمرا نورانی تر می شود «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور» در همین دنیا یک عده ای وارد دار آخرت می شوند «وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوان »(عنکبوت/۶۴) یک عده ای هم در همین دنیا وارد دار شیطان و محیط لعب و لهو می شوند و بساطی را که به پا کردند برای این است که امام تنها بماند و مردم جان و مالشان را به امام نرسانند و نتوانند با امام حرکت بکنند و در نتیجه مردم را از امام جدا بکنند. این بساط از طفولیت شروع می شود و تا کهنسالی ادامه دارد و برای همه دوران های زندگی انسان، یک بازیگری و یک نوع غفلتی درست می کنند. لذا کسانی که دنبال آن غفلت حرکت می کنند، چشم و دلشان به دنبال آن بساط است و دیگر نمی توانند با امام راه بروند و از امام جدا می شوند.

لذا قرآن دستور می دهد که چشمتان را نسبت به دنیای آنها ببندید و امتداد نگاه نداشته باشد. اگر می خواهید بتوانید از نعمت بهتر برخوردار شوید و اگر می خواهید بتوانید با امام در این عالم راه بروید و اگر می خواهید از وجود مقدس نبی اکرم جدا نشوید «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى  ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيه »(طه/۱۳۱) این شکوفه های دنیایی که در دست دشمنان نبی اکرم قرار دادیم را، چشم از آنها بپوشانید و امتداد نگاه نداشته باشید؛ نه امتداد نگاه سر و نه امتداد نگاه دل. مراقب دلتان باشید که به دنبال او حرکت نکند، اگر حرکت کرد اسیر همین لهو و لعب و زینت و تفاخر و تکاثر می شوید. اگر چشم دلتان را بستید «وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى » آن نعمت بهتری که خدای متعال قرار داده که در وادی ولایت نبی اکرم و اهل بیت است، آن نعمت برای انسان آشکار می شود و می تواند آن نعمت را ببیند و آن نعمت را بفهمد.

این بیت النور امام به پا شده و این کلمه ذکر در عالم آمده و این سبیل و صراط در این عالم به روی ما گشوده شده و اگر امام در این عالم نمی آمد باب الله و سبیل الله و صراط الله همه بسته بودند و امکان معرفت به خدای متعال حاصل نمی شد. با نماز ما که کسی به عرفان خدا نمی رسد. باید نماز خواند ولی نمازی که اقتدا به امیرالمؤمنین می کند؛ این ذکر است «يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال  * رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه » اگر کسی در این خانه آمد، نماز و روزه اش ذکر می شود و الا نمازی که بیرون این خانه است که ذکر نیست. پس یکی از کارهایی که دشمن کرده و قرآن تعبیر می کند و می فرماید چشمتان را از آن ببندید تا بتوانید با حضرت راه بروید، طرح سقیفه و بساط الهاء است. لهو است که نمی گذارد امکاناتتان را ببرید.

کل این امکانات چیزی نیست الا یک فریب «كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاما» این حکایت سقیفه است. حیات دنیا یعنی محیط ولایت شیطان و محیطی که سقیفه برای زندگی انسان درست می کند. بارانی که می بارد و رویشی که پیدا می شود و خرمی که حاصل می شود فقط کفارند که شگفت زده می شوند. کسی که چشمش به روی عالم آخرت باز شده و کسی که چشمش به سوی ولایت امام باز شده، آنچه در دست اهل دنیا هست او را شگفت زده نمی کند. کسی که وادی ولایت امام را می بیند هیچ وقت شگفت زده آن چیزی که در اختیار دشمن است نمی شود.

معتصم عباسی یک مانور نظامی تشکیل داد و امام هادی را دعوت کرد که قدرت نظامی خودش را به رخ بکشد و یک آرایش نظامی پیچیده ای انجام دادند. بعد رو به حضرت کرد و گفت آقا چطور بود؟ می خواست حضرت را تحقیر کند. حضرت یک اشاره کردند و گفتند حالا دستگاه ما را هم ببین، یک نگاه کرد و درست شد. یک زمانی منصور با حشم و خدمش سوار بر اسب های مزین و قیمتی می رفت و امام صادق علیه السلام هم سوار بر حمار کنار او می رفتند. یکی از شیعیان خیلی بهش برخورد و به حضرت عرض کرد شما کنار اینها چرا اینگونه هستید؟ حضرت فرمود اگر قوایی که پشت سر من می آمدند را می دیدی، می فهمیدی که اینها چیزی نیست. آن ها برای غفلت انسان بساط لهو به پا می کند و آن وقت انسان اگر چشمش دوخته شد، دیگر از آن نعمت بهتر محروم می شود «وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى ».

اتفاقا خدای متعال آن ها را امدادشان کرده «وَ مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها»(شوری/۲۰) از محصول دنیا به اندازه ای که مصلحت بوده به آنها داده ولی به ما گفته این سد راه شماست. آنچه که نمی گذارد شما کنار حضرت بیایید و امکاناتتان را انفاق بکنید همین بساط است. «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْو» اصلا جایگاه این آیه در میانه سوره مبارکه حدید شاید همین است که می خواهد مانع همراهی را به ما بگوید. لذا بعدش بلافاصله می فرماید «وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّه » این بساط جمع می شود «كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاما» خس و خاشاک زیر دست و پا می شود و این ارزش ندارد که شما به آن چشم بدوزید «وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور» حیات دنیا فقط عامل فریب است و بساط شیطان بساط غرور است و هیچ چیز دیگری نیست.

آن شکوفه هایی که در دست شیطان سبز می شوند فقط فریب هستند و واقعیت در دست امام است. لذا می فرماید «سابِقُوا إِلى  مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ»(حدید/۲۱) آن طرف دستگاه شیطان و دستگاه سقیفه و حیات دنیاست و این طرف هم وادی مغفرت و رضوان است «سابِقُوا إِلى  مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْض ».

دستگاه نبی اکرم چنین دستگاهی است «أُعِدَّتْ لِلَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِه » آنهایی که به رسول ایمان می آورند، آنچه برایشان مهیا شده این است. شما این بساط دنیا را رها کنید و مسابقه بدهید و در رسیدن به آن جنتی که حاصل کار حضرت است سبقت بگیرید و خودتان را به حضرت برسانید. یکی از کارهایی که دشمن کرده همین است که شاید در سوره تکاثر هم از همین صحبت شده و الا اگر کسی بساط تکاثر به پا نکند و الهاء نکند و لهو ایجاد نکند، کسی بهشت را نمی گذارد به طرف جهنم برود. کسی این تجارت سودآوری که یکی بدهی و هفتصد تا و بیشتر بگیرد رها نمی کند.

آن ها بساطی به پا کردند که مردم بیایند با امام وارد معامله بشوند و با امام تجارت کنند. آن بساط، بساط لهو است و این بساط را هم به حدی پیچیده تنظیم می کنند که آدم تا در عالم برزخ نرفته متوجه نمی شود «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِر»(تکاثر/۱-2) بساط تکاثر و جمع کردن دنیا را انقدر جلوه می دهند و آنقدر دنیا را متنوع درست می کنند که آدم از همه می خواهد جمع کند «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ» این موجب لهو انسان می شود «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِر» انقدر هم این بساط را ادامه می دهند تا انسان را به قبر می رسانند. از تولد انسان تا پیری و دم مرگ برایش نقشه دارند و نمی گذارند لااقل انسان وقتی به سن کهنسالی رسید از غفلت بیرون بیاید. حتی برای دوره کهنسالی هم یک بساطی دارند.

مرحوم شیخ بهایی می فرمایند این تکاثر برای دوره کهنسالی آدم است که همه قوای انسان گرفته می شود ولی تکاثر می ماند «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِر» این بساط الهاء و غفلت، بساط جهنم است. لذا می فرماید اگر شما می توانستید ببینید، می دیدید که اینها دارند در جهنم سیر می کنند «ما سَلَكَكُمْ في  سَقَر»(مدثر/۴۲) این جهنمی ها از اول سلوکشان در صغر بوده که در قیامت وارد جهنم می شوند «قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّين »(مدثر/۴۳) ما با امیرالمؤمنین نبودیم.

این بساط الهاء تا برزخ انسان ادامه پیدا می کند «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ»(تکاثر/۵-6) اگر شما اهل علم یقین بودید می دیدید که این بساط، بساط جهنم است و شما را دارند در جهنم سیر می دهند ولی شما که نمی توانید ببینید «ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقينِ»(تکاثر/۷) وقتی در قیامت چشمتان باز شد می بینید که همه بساطتتان در جهنم است و بذرتان را در وادی جهنم پاشیدید و بساط زندگی خودتان را بر پرتگاه جهنم درست کردید «ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقينِ» وقتی به جهنم رسیدید «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم »(تکاثر/۸) آن وقت از شما می پرسند که با نعمت چه کردید؟ مگر ما به شما نعمت نداده بودیم که مشغول تکاثر شدید. ولی این تکاثر و الهاء آنقدر سنگین است که تا آدم را وسط جهنم نبرد آدم از غفلت بیرون نمی آید.

در روایات مکرر ذیل این آیه آمده که فرمودند نعیم ولایت ماست. سوال از نعیم، سوال از خوردنی ها و پوشیدنی ها نیست بلکه سوال از ولایت ماست. بساط شیطان این است که به حدی الهاء و تکاثر درست می کند که انسان از امام غافل می شود. اگر انسان را از همراهی با امام بازداشت، انسان دیگر در دام شیطان است و لذا خودش هم وقتی به خدای متعال آدرس می دهد همین را می گوید «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيم »(اعراف/۱۶) اینجا می نشینم و نمی گذارم با امام راه بروند و از چهار جانب حمله میکنم که این چهار جانب شبهه و شهوت و غفلت از آخرت و توقل در دنیا هستند. شیطان می گوید همه را به پا می کنم که با امام راه نروند «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرين »(اعراف/۱۷) خواهید دید اکثرشان این نعمت امام و صراط را شکر نمی کنند و در وادی امام نمی روند.

امام تماما ذکر و توجه به خداست. یک شأن امام باب الله است و از این وادی وارد وادی توحید می شود. شأن دیگر امام سبیل و صراط و وجه است که شیطان بساط الهاء و تکاثر به پا می کند در حالی که ما در دنیا آمدیم تا با امام راه برویم «لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم » اگر امام در عالم نبود از ما هیچ سوالی نمی کردند. بلا شک، برای این که ما را از امام جدا بکنند یکی از کارهایی که کردند همین است که بساط لهو و تکاثر به پا کردند.

مسجد ضرار

یکی از طرح های شیطان مسجد ضرار به پا کردن است که مقابل مسجد، مسجد درست می کنند. ظاهر این آیه ناظر به همان مسجد ضراری است که در قبال مسجد قبا ساخته شد ولی تأویل و باطن آیه کل بساط سقیفه است «مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْريقا»(توبه/۱۰۷) این همان داستان انفضاض است که مسجد را به بساط پراکنده کردن مردم از دور امام تبدیل می کنند. این تفریق در مقابل آن دستور خدای متعال است «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(آل عمران/۱۰۳) خدای متعال یک رشته ای قرار داده که رشته الوهیت و حبل الله است و اضافه حبل به الله تبارک و تعالی، رشته اتصال به حضرت حق است. اگر کسی بخواهد به الوهیت حضرت حق متمسک بشود باید به این حبل متمسک بشود. این همانی است که فرمود «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى »(بقره/۲۵۶) در مقابل این حبل که کلمه امام است «وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَة» همه با امام جمع می شوند.

امام آن رشته الوهیت در عالم و حبل الله است که همه با او بر محور بندگی خدا مجتمع می شوند. اینها برای متفرق کردن مردم از حول امام مسجد درست می کنند اما امام همه عالم را مسجد می کند. امام می خواهد که تمام عالم مسجدی باشد که همه زندگی مردم سجده در مقابل خدای متعال بشود و تمام زندگی مردم ذکر بشود. آنها هم دقیقا در نقطه مقابل می خواهند یک مسجدی به پا کنند که خود مسجد کفر است «مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْريقا بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَه » شیطان همینجا کمینگاه درست می کنند و مسجد را محل شکار موحدین می کنند «إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ» کمینگاه برای کسانی درست می کنند که در جنگ با خدا هستند. تمام بساط سقیفه مسجد ضرار است ولی به حسب ظاهر نماز و ذکر است.

در یک نقلی فرزندش شراب خورده بود و گفت بزنید و اگر مرد بقیه اش هم به جنازه اش بزنید. برای این که ردایی درست کند سهمش از غنیمت کفایت نمی کرد و سهم فرزندش را می گیرد و روی هم می گذارد. در یک نقلی بعضی از اینها که در خلوت نان و سرکه می خوردند، در خلوت قرآن هم می خواندند. ابوموسی اشعری غیر از آن سوابقی که دارد؛ حضرت در جنگ صفین است و او ختم قرآن می کند «مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً» خیلی عجیب است که مسجد بنایش بر کفر است. خدای متعال با امام ما را از این مسجد نجات می دهد «وَ بِكُمْ أَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّلِّ وَ فَرَّجَ  عَنَّا غَمَرَاتِ الْكُرُوبِ وَ أَنْقَذَنَا مِنْ شَفَا جُرُفِ الْهَلَكَاتِ وَ مِنَ النَّار» این مسجد که کل بیت سقیفه است و لبه پرتگاه جهنم است، آنهایی که وارد این مسجد می شوند و خودشان را به این ائمه می سپرند، آنها فکر و روح و همه زندگیشان را شکل می دهند «أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى  شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ في  نارِ جَهَنَّم »(توبه/۱۰۹).

در سوره مبارکه توبه می فرماید صف بندی ها شکل می گیرد و مردم سه دسته می شوند. در این سوره خدای متعال به حضرت صریحا می گویند که اعلام برائت کن. وقتی حضرت فاصله ها را رسمی میکند سه تا صف شکل می گیرد؛ مؤمنین و کفار و منافقین. یک دسته دیگر هم در این سوره قبل از مسجد ضرار از آنها بحث می شود که آنها مستضعفین هستند.

آن وقت مکائد منافقین در این سوره خیلی عجیب توضیح داده شده که یکیش مسجد ضرار است. ظاهرش یک مسجدی در کنار مسجد قبا است ولی باطنش کل سقیفه است که مسجد ضرار است و مقابل مسجدی است که امیرالمؤمنین به پا می کنند. مسجدی است که «أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى  تَقْوى  مِنَ اللَّهِ» یک مسجدی هم وجود دارد که «أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى  تَقْوى  مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى  شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ في  نارِ جَهَنَّم ».

وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها آن ودیعه الهی است که خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم برای مقابله با این مکائد عطا کردند. او با خدا عهد بسته بیاید این کیدها را این مکرها را برملا کند و نگذارد مؤمنین گرفتار الهاء و تکاثر و غفلت و مسجد ضرار و بشود و با شهادت خودشان مانع این اتفاق شدند. بعد هم نسل طیب و مبارکشان آخرین تیر ترکش وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها بود که به سمت دشمن رها کردند. شهادت در جوانی یکی از آخرین تیرهاست.

پی نوشت ها:

(۱) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 217

(2) عيون المعجزات، ص: 82

(3) تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 817

(4) تفسير العياشي، ج 2، ص: 211

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 8، ص: 242