نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

جلسه چهارم دفتر آیت الله وحید/ خالص سازی جبهه مومنین از کفار و منافقین با ابتلاء امیرالمومنین

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 8 بهمن ماه سال 98 است، که به مناسبت ایام فاطمیه در دفتر آیت الله وحید ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ خدای متعال در عالم، مؤمنین را با کفار و منافقین آفرید و یک اختلاطی بین این سه گروه ایجاد شد که به واسطه همدیگر امتحان می شدند. برای جدایی صف های این سه گروه خدای متعال بر محور امیرالمؤمنین امتحانات و ابتلائات سختی را ایجاد می کند که نتیجه این امتحان جدایی صف ها از یکدیگر می شود. هرچه امتحان سخت تر و کوره داغ تر می شود، ناخالصی های بیشتری از مؤمنین پاک می شود.

اختلاط بین سه جبهه

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبين »(عنکبوت/۲-3) خدای متعال در قرآن وقایعی که بعد از رحلت وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله اتفاق افتاده را از زوایای مختلف و بیان های گوناگونی بیان فرموده است. یکی از چهره هایی که خدای متعال برای این واقعه بیان می کند، این است که یک فتنه و یک امتحان الهی در کار است. خدای متعال در این عالم، جریان مؤمنین و کفار و منافقین را با هم آمیخته است. می شد همینطور که در عالم آخرت صف های این ها از هم جدا می شوند و یک صف در بهشت هستند و یک صف در جهنم، در دار دنیا هم این ها صفشان از هم جدا باشد و این شدنی بود. خدای متعال می توانست این دو را در دار دنیا تفکیک کند به طوریکه به هم ربطی نداشته باشند، ولی بعضی از بزرگان این روایات را همینطور معنی می کنند که خدای متعال گِل مؤمنین و کفار را با هم آمیخت و این اختلاط حاصل شد. مؤمنین و کفار و منافقین با هم در این دنیا زندگی می کنند و با هم ارتباط دارند و گاهی حتی خُلقیات کفار به مؤمنین سرایت می کند و گاهی خلقیات مؤمنین به کفار سرایت می کند.

شخصی از حضرت سوال کرد آیا مؤمن فلان گناه را انجام می دهد؟ فرمودند نه. مقصود از مؤمن، شیعیان اهل بیت هستند. عرض کرد آقا من مشاهده کردم و به وضوح می بینم که بعضی از محبین شما این گناهان را انجام می دهند. حضرت فرمودند که این گناه برای مؤمن نیست و مؤمن مبتلا به این گناه نمی شود بلکه این به خاطر اختلاطی است که بین مؤمنین و کفار و منافقین حاصل شده و گناهان آنهاست که به اینها سرایت می کند و بعد هم در عالم حساب و کتاب اینها تفکیک می شود و گناهان و خوبی ها هرکدام به صاحبان اصلی خودشان برمیگردد.

پاکی طینت مؤمن

در زیارت جامعه کبیره آمده «وَ جَعَلَ  صَلَاتَنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَايَتِكُمْ»  خدای متعال این ولایتی که به ما عنایت کرده، از نعمت ها و اختصاصات مؤمنین است و این نعمت بزرگ در این تعبیر نورانی چهار اثر دارد «طِيباً لِخَلْقِنَا» اخلاق انسان و خلقت انسان گوارا و طیب می شود، «وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا» موجب طهارت نفس می شود و از شرک و غفلت و توجه به غیر خدای متعال طهارت نفس پیدا می کند و انسان را خالص می کند، «وَ تَزْكِيَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا» موجب رشد و نمو و پرورش ماست و سبب تزکیه و کفاره گناهان ماست.

شاگردی از شاگردان مرحوم ملا حسین قلی همدانی یک شرحی در جامعه کبیره دارند که در آن شرح می فرمایند ولایت امام، کفاره گناهان ماست. این است که مؤمن اگر حقیقتا ایمان و ولایت امام در قلبش باشد، علامت و اثر ایمان این است که از گناه خودش هم لذت نمی برد و از گناه خودش متنفر است. این در روایات آمده است. حتی در بعضی روایات دارد که علامت عاریه نبودن ایمان همین است، چون ممکن است ایمان در انسان یک موقع عاریه ای باشد.

در کافی شریف آمده که حضرت فرمودند این دعا را بخوانید «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي  مِنَ  الْمُعَارِينَ  وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ»(1) خدایا من را از معارین قرار نده و من را از تقصیر بیرون نبر. معارین یعنی کسانی که ایمانشان عاریه است و ایمان برای خودشان نیست. مثل کسی که خودش را به عطر معطر می کند، این بوی خوش برای عطر است و عاریه است و غیر از این است که خود انسان به عطر الهی و ایمان معطر باشد. امیرالمؤمنین فرمود «وَ أَشُمُّ رِيحَ  النُّبُوَّة»(2) آن بوی خوش را نبی اکرم از کودکی به شامه من می رساند. وقتی حضرت به نبوت رسید من بوی خوش حضرت را می شنیدم. یک موقع بوی خوش از خود انسان است و یک موقع این بوی خوش عاریتی است. ایمان هم اینگونه است.

«وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ» یعنی مؤمن هرچه هم تلاش کند حق بندگی خدا را نمی تواند به جا بیاورد و نباید احساس کند که وظیفه بندگی را انجام داده است. آن «حَقَّ تُقاتِه »(آل عمران/۱۰۲)  شاید حق معصوم باشد. در قرآن می فرماید «هُوَ أَهْلُ التَّقْوى  وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَة»(مدثر/۵۶) شایسته است که انسان نسبت به خدای متعال تقوا داشته باشد. خیلی ها شایسته این نیستند که آدم مراعاتشان را کند ولی خدای متعال اهل التقواست و شایسته است که انسان بالاترین مرحله تقوا را نسبت به او رعایت بکند و هرچه هم تقوا را رعایت کنی کم است و جا دارد. در عین حال خدای متعال اهل المغفره هم است؛  یعنی با این که شایسته است آدم نسبت به او تقوا داشته باشد، اگر هم یک جایی پا را از دایره بیرون گذاشت او اهل المغفره است. 

«اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه » حضرت فرمودند وقتی این آیه نازل شد، آمدند محضر رسول الله و عرض کردند یا رسول الله ما که نمی توانیم حق تقوا را انجام بدهیم چون در روایت دارد حق تقوا این است، طاعتی که در آن معصیت نیست و شکری که در آن کفران نیست را به جای بیاوریم. این برای معصوم است. بعد خدای متعال این آیه را نازل کرد «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم »(تغابن/۱۶) شما هرچه می توانید جانب تقوا را رعایت کنید. آن حق تقوای الهی که شکری است که در آن کفران نیست و مقام طاعت خالص این برای معصوم است. لذا به ما گفتند که از خدای متعال این را بخواهید «اللَّهُمَّ لَاتَجْعَلْنِي  مِنَ  الْمُعَارِينَ  وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ» خدایا من را از حد تقصیر بیرون نبر.

پس خدای متعال این دو گروه را با هم در عالم آمیخت و حتی گاهی اوقات ایمان عاریتی پیدا می شود. ایمان مؤمنینِ عاریه یک جایی داده می شود و بعد هم گرفته می شود و به اصل خودش برمیگردد. حضرت در آن حدیث فرمودند مؤمن این گناهان را نمی کند و این گناه از مؤمن سر نمی زند و اگر یک جایی دیدید این گناه سر زد، گناه از مؤمن نیست و گناه از جای دیگری دارد می آید و آنها وسوسه می کنند.

مقابله جبهه خداوند با جبهه شیطان

یکی از تعابیر عجیبی که اتفاقا مربوط به فتنه سقیفه هم است، در سوره مبارکه تحریم آمده که می فرماید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»(تحریم/۶) یک جهنمی دارد به پا می شود که آتشگیرانه اش آدم ها هستند و شعله جهنم از اینها برمی خیزد و سوخت این جهنم آدم ها هستند. دست خودتان و اهلتان را بگیرید و از این جهنم نجات بدهید.

ذیل داستان سوره تحریم که خطاب به بعضی همسران حضرت است و خدای متعال می فرماید که «إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهير»(تحریم/۴) که اینها پیداست یک درگیری خیلی عجیبی با نبی اکرم دارند ایجاد می کنند و پیداست یک جبهه و یک فتنه بزرگ هستند. می فرماید اگر با حضرت صف بندی کنید، طرف شما دیگر خدای متعال است و جبرئیل و صالح المؤمنین یعنی امیرالمؤمنین و همه ملائک هستند. خدای متعال می فرماید یک آدم هایی خودشان آتشگیرانه جهنم هستند. کسی که دعوت به شهوات می کند و دیگران را به گناه اشاعه گناه می کند یا بدتر از اشاعه گناه، اقامه گناه می کند، یعنی گناه را تبدیل به معروف در جامعه می کند، این آدم نفسش شعله جهنم و آتشگیرانه جهنم است. اگر نفسش به دیگران هم بخورد، دیگران را هم جهنمی می کند.

داستان سقیفه همین است و آنها جهنم به پا کردند و نفس آنهاست که بقیه را جهنمی می کند. لذا خیلی از گناهانی که در جامعه مؤمنین است گناه مؤمن نیست. درست است که مؤمن غفلتی کرده و گاهی هم تنبیه می شود ولی یک جاهایی هم ائمه فرمودند ما شفاعت و دستگیری می کنیم.

خدای متعال خودش یک جاهایی آمده وسط میدان و می فرماید خودم کار را تمام می کنم «سابِقُوا إِلى  مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْض »(حدید/۲۱) می فرماید یک بهشتی برای متقین آماده شده و شما به سرعت خودتان را به این برسانید. بعد می فرماید که متقین کسانی هستند که «والَّذينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»(آل عمران/۱۳۴) در سختی و راحتی انفاق می کنند و در انفاق شرط نمی گذارند و امکاناتشان را در راه خدا خرج می کنند «وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنين » کظم غیض می کنند و خشمشان را فرو می خورند و اگر حق هم با آنها بود عفو می کنند و احسان هم می کنند و یک چیزی هم بالایش می گذارند. البته پیداست منظور آنجایی است که بحث حقوق خدا در بین نیست و پای حق خودشان است.

بعد فرمود «وَ الَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُم »(آل عمران/۱۳۵) اگر یک فحشا یا ظلمی ازشان سر می زند «ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ» در محیط ذکر هستند. همین که غفلتی آمد یک ذکری هم می آید و استغفار می کنند. «وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى  ما فَعَلُوا» می فرماید اینها بر گناهشان اصرار ندارند.گاهی اصرار تلقی میشود به اینکه آدم گناه را تکرار کند. حضرت فرمود آدمی که گناه می کند و توبه و رجوع نمی کند، خود رجوع نکردن اصرار است. این متقین اهل اصرار نیستند و بلافاصله رجوع می کنند.

بعد خدای متعال می فرماید «وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّه » گناه این آدم متقی را جز خدا چه کسی می آمرزد؟ به تعبیری می فرماید خود من آستین را بالا زدم تا گناه اینها را بشویم و پاک کنم. متقی کسی است که در دایره ولایت امام است و کظم غیض و عفو و احسان دارد. این ارتباطش با دیگران است ولی در همه شرایط مال و آبروی خودش را در راه خدا خرج می کند و اگر دیگران هم در حق او بدی کنند اینطوری جواب می دهد. یک جایی هم زمین خورد بلافاصله متذکر می شود و اهل اصرار نیست «وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّه » یک جایی خدای متعال خودش وسط آمده و گفته من خودم اینها را تطهیر می کنم.

ذیل این آیه روایت عجیبی است که وقتی این آیه نازل شد ابلیس ندا داد و سرکرده های جبهه خودش را جمع کرد و گفت خدا به جنگ ما آمده است. در جهنم همه از هم تبری می جویند و این بارش را روی دوش او می اندازد و او هم بارش را روی دوش شیطان می اندازد و خدای متعال هم می فرماید «لِكُلٍّ ضِعْف »(اعراف/۳۸) اگر شما پیروان نبودید او این کارها را نمی توانست بکند و شما در گناه هم دیگر شریک هستید «لِكُلٍّ ضِعْف » اینها می خواهند مؤمنین را زمین گیر کنند. می فرماید «عَمَدَ لَکَ»(3) مقصد و هدفش شما هستید و می خواهد این متقینی که در وادی ولایت امیرالمؤمنین راه می روند را جدایشان کند و حالا کلی تلاش کرده و گناهی از مؤمن گرفته «وَ الَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُم ». ولی خدای متعال می فرماید «وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّه » جز من کیست که اینها را تطهیر کند؟

شیطان به سرکردگان خودش گفت خدا به جنگ ما آمده و یک چاره ای برای این تدبیر الهی کنید. یکی گفت من با فلان گناه اینها را تحریک می کنم و دیگری گفت من فلان گناه را برایشان درست می کنم. شیطان گفت این مغفرت خدا برای همین گناه هاست. یکی شان گفت من تسویف ایجاد می کنم و نمی گذارم توبه کنند. قرآن می فرماید متقین همین که گناهی انجام می دهند «ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا» سریع استغفار می کنند. اما سرکرده شیطان گفت من استغفار را به تأخیر می اندازم و ابلیس این حرفش را پسندید.

البته این کار را هم نمی تواند بکند. آنجایی که شیطان رجز می خواند «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين »(ص/۸۲) همه را گمراه می کنم، مقصود مؤمنین بود «إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصين »(ص/۸۳) و معصوم را استثناء کرد؛ چون دستش به معصوم نمی رسید و ما بقی را گفت که من حسابشان را می رسم. آن موقع ما را می دید و خیال می کرد خدای متعال ما را به او واگذار می کند و گفت همه را جهنمی می کنم ولی وقتی امیرالمؤمنین به میدان آمد معلوم شد که او دستش خالی است.

لذا امیرالمؤمنین فرمود وقتی حضرت مبعوث شد من در غار حرا بودم «وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطَان » و صدای فریاد شیطان را شنیدم. به حضرت عرض کرد آقا این چه بود؟ فرمود یا علی «إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى » هرچه من می شنوم را می شنوی و هرچه می بینم را می بینی. بعد فرمود که این صدای ناله شیطان بود و وقتی من مبعوث شدم دیگر مأیوس شد از این که کسی او را بپرستد. همینطور هم شده است و حضرت آنقدر عباد الله را دستگیری می کنند که روز قیامت وقتی شفاعت حضرت و سیدالشهداء تمام می شود شیطان پشت دست خودش را می گزد و می گوید یک آدم به درد بخور هم باقی نگذاشت.

تفکیک جبهه حق و باطل

پس حضرت فرمود این گناهان برای این مؤمنین نیست. مؤمن که از این گناه ها نمی کند، این گناه برای آنهاست و آنها آتش گیرانه جهنم هستند و مؤمن را وسوسه و آلوده می کنند. این آلودگی هم آلودگی باطنی نیست و فقط ظاهرش آلوده می شود. آن وقت خدای متعال اینها را جدا می کند. اصلا امتحان عالم برای جدا شدن حق و باطل است «وَ يَجْعَلَ الْخَبيثَ بَعْضَهُ عَلى  بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَميعاً فَيَجْعَلَهُ في  جَهَنَّم »(انفال/۳۷) تمامی باطل در وادی جهنم جمع می شود و مؤمنین و خوبی ها هم از این طرف در بهشت جمع می شوند.

سوره بینه همین تفکیک را توضیح می دهد «لَمْ يَكُنِ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَة»(بینه/۱) اینها از هم جدا نمی شوند تا این که این وجود مقدس می آید و با بینات او این ها از هم جدا و تفکیک می شوند. حضرت می آید و صف ها را از هم جدا می کند. لذا در پایان این سوره هم این دو صفی که از هم جدا می شوند یک دسته شر البریه می شوند و یک دسته هم خیر البریه می شوند. این همان مرحله تفکیک است و اینها به واسطه امیرالمؤمنین خالص می شوند. لذا مدار این تقسیم حضرت هستند. خیرالبریه امیرالمؤمنین و شیعیانشان هستند، یعنی حضرت تفکیک می کنند و حضرت امتحان هایی که پیش می آورند سبب تفکیک می شود.

این اختلاط از آن عالم طینت شروع شده است. بعضی بزرگان فرمودند این آمیختگی برای عالم امتحان است و اگر ارتباط شیاطین و کفار و منافقین  با مؤمنین قطع می شد، امتحان واقع نمی شد. در امتحان هم خدای متعال مسیر را به سمت تفکیک پیش می برد. یکی از مهمترین امتحاناتی که آغاز این امتحان بزرگ بود و تا قرب ظهور ادامه دارد، امتحان به امیرالمؤمنین علیه السلام است «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبين » اینها خیال کردند که اگر فقط ادعای ایمان کنند رهایشان می کنیم؟ ما باید صف ها را جدا کنیم و به خاطر همین فتنه و کوره درست می کنند. در این کوره وقتی درجه حرارت بالا می رود امتحان سخت تر می شود و هرچه سخت تر می شود ناخالصی ها بیشتر آشکار می شوند.

امتحان بر مدار امیرالمؤمنین

مدار این امتحان امیرالمؤمنین علیه السلام است. بلای حضرت و ابتلای حضرت مدار جدا شدن این دو صف است. این است که محور این امتحان وجود مقدس امیرالمؤمنین است «وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصيرا»(فرقان/۲۰) این امتحان محور جدا شدن دو صف است.

در ذیل این آیه شریفه روایتی است که وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و حسنین را جمع کردند و در حجره را بستند تا کسی وارد نشود و فرمودند جبرئیل اینجا تشریف دارند و پیامی آوردند که خدای متعال می فرماید ما می خواهیم شما را با دشمنانتان امتحان کنیم، آیا می پذیرید؟ امیرالمؤمنین فرمودند اگر خدای متعال این طور اراده فرموده پس صبر می کنیم. وقتی حضرت قول را گرفتند، در نقل است جوری گریستند که صدای حضرت از بیرون حجره شنیده شد. بعد این آیه نازل شد «وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصيرا».

امتحان سقیفه تا ظهور ادامه دارد و محورش هم بلای معصوم است. این همان کوره ای است که صف ها را جدا می کند و هرچه جلو می رود کار حضرت سخت می شود ولی این عظمت بلای حضرت به حدی است که مرتب تصفیه می کند. یکی از آخرین مراحل تصفیه آن خوارجی هستند که به حسب ظاهر مقدس هستند و آنگونه جدا می شوند. یک جایی اصحاب جمل جدا می شوند و یک جایی هم ناکثین و مارقین جدا می شوند. حضرت کوره صفین را به حدی گرم می کنند که دیگر نمی توانند کنار حضرت بمانند.

یکی از اصحاب حضرت امیر می گوید در صفین یک شبی رد می شدیم، دیدم یک صدای تلاوت قرآنی می آید و خیلی لذت بردم. به حضرت عرض کردم عجب قرآنی در نیمه شب می خواند. حضرت چیزی نگفتند. بعد در روز نهروان حضرت یک کشته ای را به من نشان دادند و فرمودند این همان است که قرآن می خواند. امتحان برای امیرالمؤمنین است و کوره وقتی داغ می شود، صف ها از هم جدا می شوند. لذا این وجود مقدس است که قاسم الجنه والنار است. حضرت از همین جا تقسیم را شروع می کند و جهنمی ها و بهشتی ها بر مدار امیرالمؤمنین از هم جدا می شوند و خیر البریه و شر البریه می شوند.

وجود مقدس امام زمان وسط سخت ترین امتحان ها هستند تا این تصفیه اتفاق بیافتد. لذا بعد از داستان سقیفه وقتی ابوسفیان جناب عباس عموی پیامبر را با خود آورد و محضر وجود مقدس امیرالمؤمنین ارواحنا فداه آمدند، ابوسفیان گفت شما وسط بیایید و ما مردم را می آوریم تا با شما بیعت کنند. پیام دادند متناسب با خودش که در خطبه پنج آمده حضرت فرمودند با طناب شما که نمی شود در چاه رفت. شما خودتان وسط فتنه هستید و آمدید فتنه را از بین ببرید؟ یک طرف فتنه خودت هستی.

ذیل آیه شریفه «هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا في  رَبِّهِم »(حج/۱۹) حضرت فرمود این دو تا خصم ما و آل ابی سفیان هستیم. ما می گوییم خدا راست می گوید و آنها می گویند خدا دروغ می گوید. جدم با ابوسفیان می جنگید و امیرالمؤمنین با معاویه می جنگید و سیدالشهداء با یزید و فرزندم امام زمان هم با سفیانی می جنگد.

حضرت به ابوسفیان فرمودند شما خودتان یک طرف این فتنه هستید. شما که نمی توانید حق و باطل را از هم جدا کنید. ولی به عمویشان یک چیز دیگر فرمودند که شما خیال می کنید اینها با شما بیعت میکنند؟ پس این آیه چه می شود «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا». لذا در روایات متعدد دارد که حضرت فرمود «يَا عَلِيُّ إِنَّكَ  مُبْتَلًى  وَ مُبْتَلًى بِك »(4) اصل امتحان برای خودتان است ولی دیگران هم با شما امتحان می شوند. اصل بلا بر شما نازل می شود و با این بلا عالم تطهیر می شود و صف ها جدا می شوند. اگر امیرالمؤمنین وارد این صحنه نمی شد که صف ها جدا نمی شدند. امیرالمؤمنین این امتحان را پذیرفته که به تدریج سلمان ها از مابقی جدا شوند.

نبی اکرم فرمودند که من مکرر از خدا خواستم که همه دور امیرالمؤمنین جمع شوند و خدا فرمود این شدنی نیست. به تعبیر دیگر نبی اکرم مستجاب الدعوه هستند ولی یا رسول الله شما خودتان دوست دارید که روز قیامت شمر کنار مالک اشتر باشد؟ آیا همچین چیزی می شود؟ یکی از حکایت های سقیفه این است «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبين ».

وجود مقدس فاطمه زهرا محور بلا در این امتحانات هستند و واقعا کسی غیر از حضرت زهرا در این شرایط در برگرداندن حق به مدار امیرالمؤمنین اصلا نمی تواند کاری بکند. سلمان ها و ابوذرها مأمور به سکوت هستند و فقط این وجود مقدس است که می تواند کار بکند و با خدا قولش را بسته که بیاید و بایستد و کار را تمام کند و کار را هم تمام کرد. ظهور امام زمان در واقع به یک معنا تجلی حضرت زهراست؛ چون «خَرَجتَ مِنْهَا أَنْوَارَ الْأَئِمَّة»(5) اگر ظهور، ظهور حقیقت نور امام زمان است، این نور از مصدر جلال حضرت زهراست.

پی نوشت ها:

(۱) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 73

(2) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 301

(3) تفسير العياشي، ج 2، ص: 9

(4) مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج 3، ص: 203

(5) فی المصدر: «سَلَلْتَ مِنْهَا أَنْوَارَ الْأَئِمَّة»؛ إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج 2، ص: 625