نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

ادامه شرح دعای افتتاح در برنامه سمت خدا/ شرایط ورود به دعا با حمد و استغفار و اقرار به کم گذاشتن ها

 متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 27 اردیبهشت ماه 97 است که در برنامه سمت خدا ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند، دعای افتتاح یک انس خاص بین ما و امام زمان ایجاد می کند و حاوی خواسته های بزرگی است و بهترین دعای این ماه است و اینکه روح ماه رمضان ارتباط با امام است. ثناء و حمد و استغفار سه مقدمه برای ورود به دعا است و هرچه دعا بزرگتر باشد این سه مقدمه باید کاملتر باشد. عصر ظهور دوران ظهور سه خصوصیت رحمت و نکال و کبریایی خدای متعال است.

سوال:با توجه به مقدمه ای که در جلسه قبل فرمودید در مورد اهمیت دعا و نوع نگرش ما به دعا، اینکه دعا با زندگی ما و با نگاه ما چه می کند و قرار شد با همین مقدمه وارد فرازهای دعای افتتاح شویم. منتظر هستیم و با دل و جان بحث شما را خواهیم شنید.

جواب: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین. از افضل اعمال ماه رمضان دعا خواندن است به خصوص دعاهایی که از معصومین نقل شده است. در بین دعاها دعای افتتاح، دعایی استثنایی است که مرحوم شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد و تهذیب این را نقل کردند. مرحوم سید هم در اقبال با سند معتبری که از محمد بن عثمان که نایب خاص دوم حضرت است نقل کردند و مرحوم علامه مجلسی هم در بحار نقل کردند و منتهی به امام زمان عجل الله تعالی فرجه کردند. ایشان اهل فن هستند و در زاد المعاد هم تعبیرشان این است که «أَنَّهُ كَتَبَ لِشِيعَتِهِ أَنْ يَقْرَءُوا فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ لَيَالِي رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ» حضرت این دعا را برای شیعیانشان در عصر غیبت نوشتند که در هر شب ماه رمضان این دعا را بخوانند و امتیاز آن دعای برای امام زمان علیه السلام است و ما را به یک خواسته های بزرگ و درک عظیمی از ظهور می رساند، باید خواند و دید تصویری که از عصر ظهور حضرت می دهد و خواسته هایی که برای آن دوران داریم چه چیزهایی است. این دعا یک انس خاص بین ما و حضرت ایجاد می کند و خواسته ها هم بسیار خواسته های بزرگی است و لذا من گمان می کنم بهترین دعای این ماه است و اینکه روح ماه رمضان ارتباط با امام است.

اگر کسی می خواهد ببیند در ماه رجب ثمره ای به دست آورده یا نه، آخر ماه رجب یک محاسبه جدی بکند و ببیند محبتش به امیرالمؤمنین افزایش پیدا کرده یا نه، آنوقت است که از رجبیون می شود. در ماه شعبان هم اگر کسی می خواهد ببیند از شعبان بهره برده یا نه، ثمره روزه ها و شب زنده داری ها باید وجود مقدس نبی اکرم باشد زیرا فرمودند که «هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِك» اگر دید به حضرت نزدیک تر شده و محبت حضرت در دلش بیشتر شده است و نورانی تر شده است، بداند که شعبان او ثمره داده است.

ماه رمضان هم اینطور است؛ یعنی اگر کسی می خواهد ببیند در رمضان به بهره خوبی رسیده باید ببیند خروجی ماه رمضان چیست؛ اگر توانسته به امام زمان نزدیک تر شود یعنی در شب قدر که قلب ماه رمضان است، اگر توانست به حضرت نزدیک شود و تقدیر خدا را به دست حضرت در عالم ببیند و راضی به آن تقدیر شود و انس با تقدیر حضرت پیدا کند به ماه رمضان رسیده است. لذا اصل ماه رمضان این است که انسان وقتی شب قدر می شود به امام برسد و به آن طرحی که امام برای امسال دارند و به امضای حضرت می رسد، راضی باشد و در آن طرح حرکت کند. این دعا این خاصیت را دارد.

خاصیت دعای افتتاح این است که ما را به امام زمان نزدیک می کند و ما را در برنامه حضرت می برد. دعای برای حضرت به طور کلی خواصی دارد؛ به خصوص این دعاهایی که از معصومین نقل شده مثل دعاهای عصر غیبت که از امام زمان نقل شده و دعای یونس بن عبدالرحمن که از امام رضا علیه السلام نقل شده و دعای افتتاح، در ما انتظار ایجاد می کند و انتظار فرج بزرگترین گشایشی است که برای یک انسان ممکن است بشود. در روایات دارد که «أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُم»(1) یعنی برای سرعت و تعجیل فرج حضرت دعا کنید. زیرا اولاً فرج شما در ظهور حضرت است و ثانیاً اینکه فرج شما در همین دعاست. شما اگر اهل این دعا شوید و دعای شما واقعاً دعای برای فرج شد، به گشایش و وسعت رسیده اید؛ چون در شما انتظار ایجاد می کند. انتظار فرج انسان است.

در روایتی است که ابابصیر که خیلی کار برایش سخت شد، به امام صادق علیه السلام عرض کرد: به ما می گویید ظهور می آید و نزدیک است. چه زمانی واقع می شود؟ حضرت فرمود: «وَ أَنْتَ مِمَّنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا مَنْ عَرَفَ هَذَا الْأَمْرَ فَقَدْ فُرِّجَ عَنْهُ بِانْتِظَارِه»(2) آیا تو از کسانی هستی که دنبال دنیا هستی و می خواهی از فرج حضرت چیزی گیرت بیاید؟! اگر دنبال دنیا نیستی و در فرج، دنیای خودت را طلب نمی کنی، کسی که امر امامت را بفهمد و بفهمد امامت چیست و امام چه طرحی دارد و ائمه می خواهند در عالم چه کار کنند و با فهمیدن امر امامت به انتظار برسد و این طرح را بفهمد، با انتظار به فرج رسیده است.

خاصیت دعای افتتاح این است که در عصر غیبت ما را به انتظار می رساند؛ طرح حضرت را می فهمیم و بزرگ می شویم و می توانیم در آن طرح مشارکت و اقدام کنیم. زندگی ما در آن طرح واقع می شود و بیش از این هم ما چیزی از خدای متعال نمی توانیم انتظار داشته باشیم.

نکته دیگر اینکه این دعاها جلوی یأس آدم را می گیرد. در دعای عصر غیبت که از امام زمان نقل شده است، دارد «لا تُنْسِنَا ذِكْرَهُ وَ انْتِظَارَهُ وَ الدُّعَاءَ لَهُ حَتَّى لا يُقَنِّطَنَا طُولُ غَيْبَتِهِ مِنْ قِيَامِهِ وَ يَكُونَ يَقِينُنَا فِي ذَلِكَ كَيَقِينِنَا فِي قِيَامِ رَسُولِكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ»(3) خدایا به ما توفیق بده و ذکر حضرت را از خاطر ما نبر و دعای برای حضرت از یاد ما نرود. اگر اهل دعا نباشید آدم مأیوس می شود. طول غیبت آدم را مأیوس می کند ولی اگر اهل دعا بودی این دعا ما را با نشاط زنده نگه می دارد. خدایا یقین ما به قیام حضرت مثل یقین ما به بعثت نبی اکرم باشد؛ یعنی چطور یقین داریم حضرت مبعوث شدند همینطور هم یقین داشته باشیم حضرت می آیند. این یقین و امید ما را در طرح حضرت می آورد.

شرط انتظار، امیدواری است؛ آدم می داند حضرت طرح بزرگی دارند ولی مأیوس است و نمی تواند مشارکت کند. امثال دعای افتتاح خاصیتش این است که ما را به انتظار و امیدواری و یقین می رساند؛ لذا جزء دعاهای بسیار فوق العاده است؛ چون از خود حضرت نقل شده و خود حضرت ضامن دعاگویان است و همراه با این دعا سیر می دهند؛ یعنی طریق توسل ما به حضرت است و ارتباط ما با حضرت در شب ماه رمضان با این دعا است.

در شب های ماه رمضان محدث قمی نقل کردند که یکی از مستحباتی که نقل شده است این است که در دو رکعت نماز مستحبی، انسان سوره فتح را بخواند «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً»(فتح/1) این سوره از همانجا که شروع می شود تا آخر سوره بشارت به ظهور است. این سوره را در یک نماز مستحبی بخوانید. یکی از نمازهای مستحبی که به خصوص سوره فتح در آن وارد شده نماز استغاثه به امام زمان است که دو رکعت نماز خوانده می شود و بعد زیارتی زیر آسمان دارد و مرحوم محدث قمی قبل از دعای توسل ذکر کردند. انسان هرشب این نماز استغاثه را بخواند و در رکعت اول یا دوم سوره فتح را بخواند. چون در نماز استغاثه مستحب است سوره فتح و «اذا جاء نصر الله» خوانده شود؛ این دو سوره هر دو بشارت به ظهور هستند.

توصیه می کنم در شب های ماه رمضان به این دو کار خیلی اهمیت بدهید: یکی خواندن دعای افتتاح و یکی نماز استغاثه به حضرت با سوره مبارکه فتح؛ که ان شاءالله ما را به حضرت برساند. خروجی ماه رمضان این است که دست ما در دست امام زمان باشد. اگر کسی پایان رمضان دستش در دست ولی خدا بود، از ماه رمضان بهره برده است و الا دنبال نخود سیاه فرستادن است.

دعای افتتاح با حمد خدا شروع می شود و یک حمدهای فوق العاده ای دارد و ثناء و استغفارهایی هم دارد. بعد وارد صلوات می شود و یک صلوات ویژه ای در آن نسبت به نبی اکرم و اهل بیت است، به خصوص سید آن را در اقبال نقل کرده که یک به یک نام برده می شود و صلوات فرستاده می شود؛ در پایان هم دعا دارد؛ یعنی حمد و ثناء و استغفار، صلوات و دعا دارد و دعا برای حضرت است. در پایان هم یک شکوایه با خدای متعال است که فرودگاه دعا است. برای اینکه این سیر را توضیح بدهم تا بشود حمد را معنا کنیم، نکته ای در باب دعا بگویم.

در روایات ما در آداب دعا تأکید شده و یک بابی در مجامع روایی ما مثل کافی و تهذیب است و مرحوم شیخ حر عاملی هم یک بابی در کتاب وسایل، ضمن کتاب الصلاة، کتاب الدعاء را آوردند. برای اینکه دعای شما به اجابت برسد، مقدمه دعای شما ثناء و مدح الهی و حمد الهی و اقرار و استغفار و بعد صلوات باشد. اگر بدون اینها وارد دعا شدید، دعای شما مستجاب نیست.

این حدیث را مرحوم شیخ حر عاملی در وسایل الشیعه نقل کردند. یک بابی دارند به نام «اسْتِحْبَابِ تَقْدِيمِ تَمْجِيدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ الْإِقْرَارِ بِالذَّنْبِ وَ الِاسْتِغْفَارِ مِنْهُ قَبْلَ الدُّعَاء» و استنباط ایشان از روایات این است که تقدیم و تمجید خدا و ثنا خدای متعال و اقرار به گناه و استغفار از گناه قبل از دعا مستحب است. روایت چهارم این باب، از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند: «دَخَلَ رَجُلٌ اَلْمَسْجِدَ فَابْتَدَأَ قَبْلَ اَلثَّنَاءِ عَلَى اَللَّهِ وَ اَلصَّلاَةِ عَلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَاجَلَ اَلْعَبْدُ رَبَّهُ ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ فَصَلَّى وَ أَثْنَى عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَلَّى عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ سَلْ تُعْطَهُ»(4) کسی وارد مسجد النبی شد که وجود مقدس نبی اکرم تشریف داشتند و قبل از اینکه خدا را حمد کند و صلوات بفرستد، شروع به دعا کرد. حضرت فرمودند که در رفتن به سمت خدا عجله کرد. دیگری وارد شد و نمازی خواند و حضرت هم فرمودند که هرچه می خواهی بخواه که خدا به تو عطا می کند.

در روایت دیگری معاویه بن عمار از امام صادق علیه السلام نقل کرد که «إِنَّمَا هِيَ الْمِدْحَةُ ثُمَ الثَّنَاءُ ثُمَّ الاقْرَارُ بِالذَّنْبِ ثُمَّ الْمَسْأَلَةُ»(5) انسان باید اول خدا را مدح کند و ثناء بگوید و بعد اقرار به گناه کند. بعد حضرت فرمودند: بنده از گناه خارج نمی شود الا با اقرار که از خدای متعال بخواهد برایش جبران کند. در روایت دیگری همین را دارد که باید با حمد و ثناء شروع کنیم و بعد اعتراف به ذنب است. اینها مقدمات هستند، حمد خدا و ثناء الهی و استغفار و اقرار و بعد صلوات و وارد دعا شویم و این سیر در این دعا کاملاً رعایت شده است.

سؤال این است که این مدح و ثناء برای چیست و چرا باید خدا را حمد و ثناء و مدح کنیم؟! ثناء الهی برای این است که آدم بتواند دعا کند. وقتی آدم می خواهد دعا کند باید در خودش یک فقر و اضطراری ببیند و در آن طرف هم غنایی ببیند و الا اگر من خودم را فقیر و مضطر نبینم، هیچوقت دعا نمی کنم. آدم پول در جیبش هست و احساس می کند هیچ احتیاجی ندارد، بعد مدام دعا می کند. آدم خودش را باید فقیر و مضطر ببیند و اگر فقر و اضطرار خودت را نبینی به دعا نمی رسی؛ اگر هم فقر خودت را دیدی، اما یک نقطه اجابتی و غنایی ندیدی و گفتی: او غنی است و دارد ولی بخیل است و با من کاری ندارد یا سمیع نیست [هم فایده ندارد بلکه] آدم باید بگوید: او غنی است، سمیع است، مجیب است، حاضر است، جواد و کریم است و آنوقت است که می تواند دعا کند. واقعاً اگر انسان اینها را دید، می تواند دعا کند. لذا حمد و ثناء مقدمه باز شدن لسان انسان به دعاست و الا زبان به دعا باز نمی شود. باید غنای حضرت حق را ببیند و در پرتو آن غنا، فقر خودش را ببیند. و فقرش را ارجاع به غنی دهد.

حمد برای چیست؟ حمد یک نوع تسبیح خداست؛ یعنی خدای متعال را از عیب منزه می کند. خیلی وقت ها اشکالی که در عالم پیدا شده از کار ما است. من ورشکست شدم خودم مقصر هستم؛ اما خدا را مقصر می کنم؛ اینطور خدا از آدم دستگیری نمی کند. انسان باید اشکال خودش را بفهمد و به خدا قول بدهد اشکالش را رفع کند. بنابراین اگر شما خدای متعال را تسبیح و حمد نکنید و در کار خدا جز زیبایی نبینید و زیبایی های صنع خدا را نبینید، انسان چطور از این خدایی که انسان او را مقصر می بیند بخواهد؟ من گرفتار هستم، آیا العیاذ بالله گرفتاری من گردن اوست و او مرا زمین زده است. دیگر برای چه دعا می کنی؟ اگر گفتی: این عیب گردن خداست، من فقیر هستم، ورشکست شدم، او مرا ورشکست کرد و این ورشکستگی هم از سر حکمت و رحمت نبوده است؛ چون اگر از سر حکمت و رحمت باشد من می گویم: سبحان الله، تو منزه هستی؛ اما الان زورش به ما رسیده است و در این همه آدم یقه ما را گرفته است. اگر این حرف را زدی دیگر نمی توانی از خدا چیزی بخواهی.

وقتی نگاهت به خدای متعال نگاه بدبینانه است، اصلاً دیگر دعا معنی ندارد. من هستم که به کسی بدبین هستم، او با همه قدرتی هم که دارد از من دستگیری می کند. فرض کنید یک پزشک درجه یک و خوبی است، که خودش ویروس فرستاده و مرا بیمار کرده است؛ اما یک اشکالی پیش بیاید می گویم که حکیم است و نزد او می روم تا خودش عیب کار را برطرف کند؛ ولی یک موقع می گوییم: او این ویروس را آورده و مرا بیمار کرده و بدبینی و سوء ظن است. بنابراین دیگر چطور می تواند نزد این طبیب برود و بگوید: مرا درمان کن؛ خودش مرا مریض کرده، نزد این بروم باقیمانده جان مرا هم می گیرد.

آدم اگر نسبت به خدای متعال حسن ظن نداشته باشد، نمی تواند دعا کند. پس حمد برای این است که ما از سوء ظن نجات پیدا کنیم. در عالم خیلی سختی هست و هر طرف نگاه می کنید سختی است؛ یک عده بیمار هستند، یک عده فقیر هستند؛ یک عده گمشده دارند. آدم کل عالم را در اختیار خدای متعال می داند. عذاب های فراوانی وجود دارد. یک اقوامی بودند که شب آرام سر روی زمین گذاشتند و صبح عذاب شدند و با یک صاعقه سوختند. هم سختی هست و هم عذاب هست؛ حتی عذاب های طولانی در تاریخ است و بعد هم قیامت است و اگر گناه کنی، جهنم است. اگر انسان اینها را درست نفهمید، به خدای متعال بدبین می شود.

شیطان تمام تلاشش این است که از طریق به رخ کشیدن سختی ها، مریضی و فقر و زمین خوردگی و بی آبرویی و از طریق به رخ کشیدن عذاب ها، آدم را با خدای متعال درگیر و بدبین کند. شیطان خودش بدبین است، سوء ظن دارد لذا با خدای متعال دعوا می کند و می خواهد همین بیماری بدبینی را در ما هم ایجاد کند. نقص ها را به ما نشان می دهد ولی از افق پایین؛ چون سختی ها و مشکلات را وقتی از منظر بالا ببینید، کاملاً حکیمانه و در جای خودش است؛ ولی وقتی از افق ما می بینید کاملاً بد است. یک محصل به مدرسه می رود، دائم به او می گویند که اینجا ننشین، از اینجا آب نخور، سر کلاس حرف نزن. اگر از افق معلم نگاه کنی همه چیز سر جای خودش است؛ اما از افق کودکی که تازه از راه آمده و می خواهد شیطنت کند، می گوید: اصلاً نخواستیم.

قرآن هم از سختی ها می گوید و سراسر قرآن گفتگو از سختی هاست. سختی هایی که انبیاء و امم با آن روبرو بودند. می فرماید که«بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُون»(انعام/42) در هیچ قریه ای ما پیغمبر نمی فرستادیم الا اینکه به سختی ها و شدت ها اخذشان می کردیم. بنابراین قرآن دائماً از سختی ها و عذاب ها می گوید که فلان قوم را عذاب کردیم؛ ولی طوری می گوید که آدم از ابتدا تا انتهاء قرآن با خدا دعوایش نمی شود و احساس می کند چقدر لطیف است.

باید این سختی ها و عذاب ها باشد؛ چنانچه فرمودند «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ النَّارَ مَثْوَاهُم»(6) اگر خدای متعال جهنم نداشت خیلی بد می شد، ابلیس را چه می کرد؟ همه توانایی هایش را به کار گرفته و از عالم ملائکه پایین آمده تا ما را جهنمی کند. آنوقت خدای متعال این را رها کند. اگر خدای متعال جهنم نداشت که یک جایی او را با اعوان و انصارش محاصره کند و مؤمنین را هم در بهشت ببرد که دستشان به مؤمنین نرسد، خیلی بد بود. اگر شیطان هم در یک طبقه از بهشت دستگاهی داشته باشد و کنار امیرالمؤمنین بنشیند، این خدا خوب بود؟!

خدای متعال طوری این بلا و سختی را می گوید که همه زیبایی می شود. «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ»(انشراح/1-2) از این سختی های کمر شکن که پیامبر تحمل کردند و هیچ پیامبری نتوانست تحمل کند، طوری صحبت می کند که آدم می گوید: چقدر زیباست. می فرماید که آیا در این سختی ما به تو شرح صدر ندادیم؟ «وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ * الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ * وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ * فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»(شرح/2-6)؛ «وَ الضُّحى * وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى * ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى * وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى»(ضحی/1-4) یا می فرماید که خیال نکنی سختی های راه برای این است که تو را رها کردم؛ بلکه یک آینده ای برایت در نظر دارم که بی حساب قیمت دارد. از سختی ها می گوید ولی به گونه ای که آدم لذت می برد. زیرا قرآن از افق الهی به عالم نگاه می کند.

نکته اول آنکه «إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُونَ»(اعراف/206)؛ یعنی آنهایی که از افق الهی نگاه می کنند، خودبینی ندارند و خاشع می شوند. وقتی خودشان را می برند و از آن منظر نگاه می کنند، می گویند که حق این است که سجده کنیم. او خدا باشد و ما بنده، و وقتی به خشوع می افتند و از آن منظر که نگاه می کنند، فقط سبحان الله می گویند که قدر زیبا عالم را اداره می کنی و هیچ نقصی در کار تو نیست و یک سلول را نا به جا قرار نمی دهی. ممکن است ما کار را خراب کنیم، «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»(روم/41).

نکته دوم این است که اگر از این منظر و از افق الهی نگاه کردیم، حمد برای این است که خدا را تسبیح کنید و در فعل خدا با خودتان و با دیگران غیر از اینکه جمال و جلال الهی را می بینید، جز زیبایی نبینید، یعنی اینکه در فعل خدا هیچ عیبی نیست. یکبار خدا را مدح می کنید و صفات و ذات الهی و جمال و جلال او را می گویید که سمیع و علیم و حکیم است، اینها لسان آدم را به دعا باز می کند. یکبار هم خدا را در صنعش با ما و نه فقط با ما بلکه با همه مخلوقات حمد می کنید. در دعای عرفه خدا را بر صنعش نسبت به همه از جمله به خودمان حمد می کنیم. صنع خدای متعال خیلی صنع زیبایی است. اگر مرا بیمار کرده، اگر فقیر کرده، همه صنع اوست. یک جاهایی هم ممکن است من زمین خوردم و خدای متعال سخت گیری کرده برای اینکه من متوجه شوم؛ اما کار او زیباست. تنبیه معلم در جای خود زیباست. آدم وقتی اینگونه نگاه می کند که همه کار او با من زیباست و بدی در کار او نمی بیند که مأیوس شود و عیب را گردن خدای متعال نمی اندازد بعد می تواند از خدا بخواهد.

نکته سوم هم اقرار است؛ یعنی آدم جرم خودش را باور کند. من که احساس می کردم اشکالی در کارم نبوده، و ورشکست شدم مدام می گویم: خدایا درست کن! چطور درست کند؟ اگر باز هم به تو پول بدهد باز همان راه را می روی. بار اول ربا گرفتی و نتوانستی از عهده اش بربیایی و ده نفر را هم همراه خودت زمین گیر کردی. اینبار باز پول می خواهی که دوباره صد نفر را زمین گیر کنی. اقرار به ذنب کن؛ وقتی می خواهی وارد دعا شوی اول باید اشتباه خودت را قبول کنی و به خدا قول بدهی من اشتباه خودم را جبران می کنم و به گناهم برنمی گردم، خدایا در این ضربه ای که خوردم تو جبران کن؛ چون دیگر از دست من ساخته نیست؛ تو مرا بلند کن.

اگر این سه چیز نباشد هیچوقت دعا محقق نمی شود. ثناء و حمد و استغفار برای این است که اگر آدم آن جمال را نبیند، نمی تواند دعا کند. اگر کار خدا را با خودش و دیگران بد ببیند، این خدایی که اعوذ بالله اهل سوء نیت است چرا در خانه اش می روی در بزنی؟! پس نمی تواند آدم برود و دعا کند. اگر دید او حسن نیت دارد و صنع او جمیل است ولی عیب خودش را ندید، باز هم نمی خواهد این عیب رفع شود؛ اما اگر عیب خودش را دید می خواهد کار اصلاح شود. حالا می رود دعا می کند و می گوید که خدایا تو کار را اصلاح کن. اگر عیب بندگان را ندید، عیب شیطان و ابلیس و دستگاه ابلیس را ندید، می گوید که عیبی نیست؛ اما اگر دید می گوید: خدایا تو این عیب و این دستگاه شیطان را منزوی کن و ما را نجات بده و ریشه طواغیت و مستکبرین را بکن و الا اگر عیب مخلوقات را هم نبینی، یا عیب ها را گردن خداوند متعال انداختی دیگر نمی توانی دعا کنی. برای همین است که دعا با حمد و ثناء شروع می شود.

هر حمد و ثنائی متناسب با خواسته خودش است. نوع خواسته من با نوع ثناء باید تناسب داشته باشد، مثلاً گرسنه هستم باید بگویم: یا رزاق! زمین خوردم در اثر گناه باید یا غفار بگویم؛ او بخشنده است اگر تو اقرار کنی، او پاک می کند. اگر گرسنه هستی باید یا رزاق بگویی زیرا «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ»(ذاریات/58) یعنی باید متناسب با نیازت باشد. علم می خواهی باید «یا علیم» بگویی؛ حکمت می خواهی «یا حکیم» بگویی.

خدا را متناسب با نوع خواسته تان و همچنین متناسب با اندازه خواسته تان تمجید کنید. آدم ده هزارتومان قرض داده خیال می کند اول و آخر عالم این است و وقتی می خواهد برود قرضش را از خدا بگیرد، می گوید: ای خدایی که خزائن بی منتهای عالم در اختیار توست؛ ده هزار تومان قرض دادن دیگر این توجهات را نیاز ندارد. کسی که به خزائن بی منتهای عالم نگاه می کند، کل کره زمین را هم به او بدهند راضی نمی شود.

شخصی نزد پادشاه رفت و گفت: ما برادر هستیم یا نه؟ گفت: بله، گفت: سهم ارث مرا بده. یک قران به او داد. گفت: برو، اگر باقی برادرها با خبر شوند، این یک قران هم به تو نمی رسد! ما بنی آدم همه برادر هستیم. ولی در مورد خدای متعال اینطور نیست؛ ما بنی آدم همه برادر هستیم و همه گدای خدا هستیم و به هرکدام به اندازه کل کائنات بدهید چیزی از خزائن آن کم نمی شود. اینطور نیست که اگر به من کره زمین را داد، از بقیه کم بگذارد. اگر انسان حاجت بزرگ دارد باید حمد و ثناء که از فعل خدا می کند، او متناسب با حاجتش باشد وقتی آن فعل عظیم خدا را می بیند، بگوید: خدایا فعل تو است و اشکالی ندارد. استغفار او متناسب با گناه بزرگش باشد.

حالا ما می خواهیم برای ظهور دعا کنیم. بگوییم: خدایا «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ» «تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ» رغبت ما می خواهد در آن دولت کریمه باشد، ما هم آنجا کنار دست حضرت باشیم و ما هم آنجا جزء دعوت کننده های به بندگی باشیم و جزء پرچم دارها باشیم. آن حاجت، حمد مناسب با خودش را می خواهد. آن حاجت منوط به این است که شما عیب های کل عالم را ببینی و خدا را منزه کنی. آن حاجت منوط به این است که از یک خطاهایی استغفار کنی که مانع ظهور است؛ یعنی خودت را در آن عالم ببینی. من اینجا نشستم و می گویم: من گناهی ندارم؛ ولی وقتی از آن منظر نگاه می کنیم، می بینیم چقدر در حق امام زمان کوتاهی کردیم.

شیطان می خواهد ما را با مرور دادن به عیب ها و کاستی ها بدبین کند و افق نگاه ما را پایین می آورد. امام ما را در یک افق نگاهی می برد و یک مدح هایی به ما یاد می دهد که آدم می بیند اصلاً هرچه هست زیباست. سو ظن به خدا از بین می رود. کاملاً اهل حسن ظن می شود. فرق ابلیس و امام همین است. امام روح امیدواری و حسن ظن را می دهد چون خودش امیدوار است و خودش جمال را می بیند. شیطان چون جمال را نمی بیند و مأیوس است ما را به سوء ظن می اندازد. من معتقد هستم اگر آدم این دعای افتتاح را سی شب ماه رمضان بخواند، خاصیتش این است که کاملاً به خدای متعال امیدوار می شود و همه سوء ظن و بدبینی هایش به خدای متعال رفع می شود.

این دعا را از ثناء و حمدش شروع می کنم تا به استغفار آن برسیم. پس حمدهایی که می خواهیم باید متناسب با آن خواسته ها باشد. اگر خواسته ها مربوط به ظهور و دعا برای وجود مقدس امام زمان است که قطب همه کائنات است، آن خواسته ها حمدهای متناسب با خودش و افق دید متناسب با خودش را می خواهد. این حمدها تکیه گاه و پایگاه آن خواسته هاست.

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِكَ» خدایا من می خواهم تو را مدح کنم. مدح تو را با حمد شروع می کنم. اول تو را تنزیه می کنم چون در کار تو هیچ عیبی نیست. این آغاز ثناء من است. حمد این است که انسان در فعل خدا و صنع خدا با خودش و باقی مخلوقات هیچ عیبی نبیند، هرچه می بیند شایستگی و ستایش ببیند. دعایی است که با ثناء الهی آغاز می شود و این ثناء هم با حمد آغاز می شود و اصلاً حمد یک نوع تسبیح و تنزیه خداست «سَبِّح بِحَمد ربک»(حجر98).

«وَ أَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوَابِ بِمَنِّكَ» خدایا من کار را شروع کردم اما همه کسانی که می خواهند در راه ثوابی قدم بردارند، تو هستی که با منت و نعمت خودت اینها را کمک می کنی، تقویت می کنی و مسبب هستی و تثبیتشان می کنی. خدایا در این وادی که قدم گذاشتم، تو با منت خودت مرا کمک کن. من می خواهم وارد ثناء تو شوم و ثناء تو کار من نیست. خدایا تو اجازه بده من تو را حمد کنم. خدایا تو یک منت و نعمت بزرگتری هم می دهی به کسی که می خواهد در راه ثواب قدم بردارد، تو این آدم هایی که در مسیر ثواب می آیند، تحکیم می کنی. بنابراین تو خودت مرا در این وادی تحکیم کن و فهم صحیح به من بده.

«وَ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَةِ وَ أَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِينَ فِي مَوْضِعِ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَة» من یقین کردم که تو ارحم الراحمین هستی در موضع عفو و رحمت و هیچکس به گرد تو نمی رسد؛ همه بخشنده ها از تو گرفتند و می بخشند و کسی از خودش چیزی ندارد. اما آنجا که جای نقمت و عذاب و سختگیری است تو اشد المعاقبین هستی و هیچکس در عقاب کردن به گرد پای تو نمی رسد و بقیه نمی توانند کاری کنند.

آنجایی که جای اظهار کبریاء و عظمت است تو اعظم المتجبرین هستی و آنجا اراده خودت را تثبیت می کنی. آنجایی که باید بزرگی خودت را ابراز کنی، همه را حصر می کنی و آنجا که جای اظهار عظمت و کبریاء هست، اینطور نیست که تو اجازه بدهی دیگران هم به میدان بیایند و اظهار کبریایی بکنند؛ همه را از صفحه پاک می کنی و اراده خودت را ظاهر می کنی. این اولین قدم ورود به دعایی است که می خواهیم با آن به سمت ظهور حرکت کنیم.

سه موضع در اینجا هست: موضع رحمت، موضع نکال و نقمه و موضع اظهار کبریاء و عظمت. هرجا موضع بندگی و خضوع و تواضع است، موضع رحمت است. هرجا موضع استکبار و گردن فرازی است، موضع نقمت است. محیط ولایت نبی اکرم و اهل بیت محیط رحمت است. هرکس در این محیط است مورد رحمت خداست، چون محیط بندگی است و عبد مطلق هستند چنانچه قرآن می فرمایند «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ»(انبیاء/27) آنهایی که در این وادی می آیند و دنبال حضرت حرکت می کنند، می خواهند بندگی کنند و امام جماعتشان امام زمان است و همه عمرشان یک نماز جماعت پشت سر امام زمان است و چشمشان را باز می کنند در عالم برزخ هستند. اینها در موضع رحمت هستند. ولو ممکن است گناه هم بکنند، چون غیر معصوم ممکن است زمین هم بخورد ولی موضع، موضع رحمت و مغفرت است و خدای متعال در مقابل گناهش هم به او محبت می کند.

اگر دنبال امامی می روی که عبد مطلق خداست، می خواهی به او نزدیک شوی و تو هم عبد شوی. در وادی بندگی هستی ولی در وادی بندگی بشر غیر معصوم گناه هم می کند؛ اما در وادی سرکشی نیست و نمی خواهد طغیان کند، اینجا موضع عفو و رحمت است.

در سوره آل عمران وقتی متقین را توصیف می کند، می گوید: متقین یکی از اوصافشان این است که وقتی گناه می کنند بلافاصله استغفار می کنند «وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ»(آل عمران/135) چه کسی جز خدا گناه این بنده ای که متقی است و زمین خورده اما «یا الله» می گوید، را پاک می کند؟ شیطان سعی کرده او را آلوده کند، آیا من او را رها کنم؟ من خودم او را پاک می کنم. لذا وقتی این آیه نازل شد شیطان قوایش را جمع کرد و گفت: خدای متعال خودش به جنگ ما آمده است.

پس یک جایی موضع رحمت است. محیط ولایت نبی اکرم، اهل بیت و انبیاء و اولیاء محیط رحمت است؛ اما موضع دیگر موضع نکال و نقمت است. شیطان مقابل حضرت حق ایستاد و گفت: خدایا نه سجده می کنم و نه رحمت تو را می خواهم. بعد هم رفته با خدا درگیر شده، و می گوید: نقشه می کشم همه بندگان تو را جهنمی می کنم. خدای متعال در مقابل این چه باید بکند؟ اینجا موضع نکال و نقمت است. مستکبرینی که مقابل خدا گردن فرازی می کنند، عباد خدا را زیر دست و پایشان له می کنند، فرعون ها و نمرود ها، فراعنه دیروز و امروز، خدای متعال با اینها چه باید بکند؟ اگر این سران کفر که عالم را به آتش می کشند بخواهند به بهشت بروند، آیا این بهشت خوب است؟ پس «وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَةِ» آنجایی که جای عقوبت است وقتی می گیرد دیگر احدی نباید نجات پیدا کند.

لذا وقتی خدای متعال می گیرد سر همه گردن فرازهای عالم پایین می آید. پس یک موضع رحمت و یک موضع نقمت است. یک موضع سخت گیری و یک موضع عفو است. موضع بندگی و موضع طغیان، محیط ولایت نبی اکرم و محیط ولایت اولیای طاغوت و جبهه مقابل حضرت از بنی امیه و بنی عباس ها و قبل و بعدشان؛ یکجا موضع نکال و یک جا موضع رحمت است.

یکجا جای اظهار کبریایی است؛ هیچکسی در عالم چیزی ندارد و همه مخلوق و همه فقیر هستند، حال یک کسی اعلام مِلک و مُلک می کند و می گوید: اینجا مملکت من است و خدایا تو حق نداری حرف بزنی. خدای متعال او را متوجه می کند که چیزی نداری. زیر پایش را می کشد و نشان می دهد هیچی در دست او نیست، و می فرماید که با مِلک من اعلام ملک و مُلک در مقابل من می کنی؟ این از باب این نیست که العیاذ بالله خدای متعال منفعل می شود؛ بلکه اینجا موضع اظهار کبریایی است.

من خدا را حمد و ثناء می گویم که خدایا تو چه خدای فوق العاده ای هستی، چقدر صفات تو زیباست. تو اعظم المتجبرین هستی. فرش را از زیر پای همه می کشی، روی تخت تو نشستند و اعلام خدایی می کنند؛ اینکه او همیشه خیال کند خداست، خیلی بد است؛ اینکه توهم کبریایی می کند و خودش را مستغنی می بیند و سر برمی دارد و طغیان می کند آیا خدای متعال تا آخر بگذارد در این توهم بماند؟! باید یکجایی زیر پایش را بکشد؛ اگر برگشت که برگشته است و اگر برنگشت دیگر مستحق عقوبت است. ملک و مُلک را از او می گیرند که نشان بدهند دستت خالی است. اگر خدای متعال اینطور نباشد، نمی شود.

حالا شما می خواهید به سمت ظهور بروید. خدای متعال یک موضع رحمت دارد، یک موضع نکال و نقمت دارد، اینها در عالم ظهور پیدا می کند. دوران ظهور عصر ظهور همین سه خصوصیت در عالم است. خدای متعال در یک موضعی رحمت خودش را بسط می دهد و مؤمنین را در وادی رحمت می برد و نکال و نقمت خودش را بسط می دهد و کل دستگاه ابلیس و شیاطین را جمع می کند و کبریایی خودش را ظهور می دهد، لذا یوم الله است. همه می فهمند مُلک، مُلک خداست؛ همه تخت و تاج ها را از بین می برد و فرش ها را از زیر پای فراعنه می کشد. این حمد متناسب با آن درخواست است.

در مقیاس فردی هم بیاورید پیاده کنید؛ این است که خدایا اگر من گناه کردم اینطور نبوده که بخواهم در موضع نقمت تو قرار بگیرم. من در موضع رحمت هستم؛ یک بنده زمین خورده زمین گیری هستم که شیطان مرا گول زده است. در موضع رحمت تو ارحم الراحمین هستی و من خودم را در معرض نقمت تو قرار نمی دهم. اگر گناه کردم از سر این نبوده که گفتم: این خدا، خدای بدی است یا العیاذ بالله بی عرضه است؛ بلکه زمین خوردم و اینجا موضع رحمت است. خدایا تو صاحب کبریاء هستی و من هیچ هستم، اگر تو دست من را نگیری که با کبریایی تو سازگار نیست.

پس می شود این حمدها را نسبت به احوال شخصی خودمان هم معنا کنیم؛ ولی به نظرم این ثناء باید متناسب با دعا تعریف شود. می خواهیم بگوییم: خدایا خواسته من این است و تو را اینطور حمد می کنم. این خدای عاجزی نیست که قرن ها فراعنه در ملک او تاخت و تاز می کنند و اظهار کبریایی و عظمت می کنند و «أنا ربکم الاعلی»(نازعات/24) می گویند. این خدا بندگان خوبش را که زیر دست و پای ستم اینها افتادند، نجات می دهد و با رحمت خودش می گیرد. تو ارحم الراحمین هستی، وقتش برسد همه شکستگی ها را جبران می کنی؛ وقتش برسد این ادعا و توهم کبریایی را به باد می دهی. تو خدایی هستی که وقتی موضعش برسد با نکال و نقمت همه این دستگاه ها را جمع می کنی.

بنابراین عزیزان وقتی این دعا را می خوانند، هم می شود با حوزه خصوصی خود تطبیق بدهند، هم می شود به فضای کلی عالم و سیر جبهه حق و باطل تطبیق بدهند و گمان من این است که ناظر بر آن فضای بزرگ است. ان شاء الله این بحث را هفته آینده ادامه خواهیم داد...

پی نوشت ها:

(1) كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص: 485

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 371

(3) كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص: 513

(4) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 485

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 484

(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 4، ص: 577