نسخه آزمایشی
جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri, 26 Apr 2024

جلسه دوم هیات دانشگاه قم/ امام معصوم، مجری طرح انبیاء الهی

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 5 مهرماه 99 است، که به مناسبت ماه صفر در دانشگاه قم ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ انبیاء الهی و نبی مکرم اسلام، به دنبال ایجاد یک امت واحده بودند که در آن توحید را پیاده کنند. خدای متعال هم برای انجام این کار، امکاناتی را در اختیار ایشان قرار داده است که جنود آسمان ها و زمین را هم شامل می شود. دو تا از مکانات مهم و محوری پیامبر، ائمه معصومین و کتاب خدا هستند. ایشان به وسیله امام و قرآن است که می توانند این امت را سامان بدهند. نکته بعدی این است که این قرآن، در اختیار امام است و هیچ کسی بدون امام نمی تواند به قرآن عمل کند؛ برای همین است که نبی مکرم اسلام فرموده اند قرآن و عترت از هم جدا نمی شوند. حال در مقابل طرحی که نبی اکرم برای ایجاد این امت مسلمه دارند، شیطان هم طرحی دارد که این امت، شکل نگیرد و آن این است که می خواهد مردم را از دور امام پراکنده کند تا به این واسطه، مردم از قرآن هم دور بشوند.

هدف نبوت انبیاء

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، نبی الهی هستند و از جانب خدای متعال، خبری آورده اند که همه عالم نسبت به آن خبر، جاهل اند؛ این طور نیست که علما و دانشمندان و فیلسوفان، نسبت به آن خبر چیزی در دست داشته باشند؛ خدای متعال می فرماید «وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ»(بقره/151) ایشان چیزهایی به شما تعلیم می کند که اصلا ممکن نبود شما بیاموزید؛ ایشان این ها را از عالم غیب آورده اند.

حالا این پیامبری که با دست پر از جانب خدای متعال آمده و از عوالم بالا خبر آورده است، یک برنامه و طرح بزرگی برای کل عالم انسانی دارد و پیروزی هم حتما با همین طرح است؛ شاهد این امر هم کلام الهی است که می فرماید «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً»(فتح/1) خدای متعال به این پیامبر وعده نصرت داده است؛ «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى  وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»(فتح/28) بناست این طرح پیروز بشود و دینی که حضرت آورده اند بر همه ادیان دیگر غالب بشود.

این دین و طرحی که حضرت آن را ارائه داده اند، طرح خداپرستی است؛ ایشان به دنبال این هستند که توحید را در عالم طرح محقق کنند. یعنی حضرت به دنبال ساختن یک امت بزرگ موحد هستند. حالا برای ساخته شدن این امت، یک سری امکانات لازم است و خداوند متعال هم در قرآن، از این امکاناتی که در اختیار پیامبر قرار داده، صحبت کرده است. یکی از این امکانات، جنود الهی است «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»(فتح/7) خدای متعال در همان ابتدای سوره مبارکه فتح می فرماید لشکر آسمان و زمین از آن خداست و این لشکر، به پیامبر کمک می کند و مؤمنین را سامان می دهد. خدای متعال وقتی این پیامبر را فرستاد، به ایشان مأموریت جهانی داد و برای ایجاد امت ایشان را مأمور کرد.

وقتی که حضرت مبعوث شدند، دانشمندان و علمای یهود، بنارا بر دشمنی با ایشان گذاشتند؛ علت این کار این بود که تلقی آن ها این بود که پیامبر باید از بین ما باشد. همان طور که می دانید، نسل حضرت ابراهیم دو جریان شدند؛ یک جریان، فرزندان حضرت اسماعیل بودند که در سرزمین مکه مستقر بودند و یک جریان هم فرزندان حضرت اسحق و یعقوب بودند که بنی اسرائیل هم از نسل همین حضرت یعقوب شکل گرفتند؛ این ها هم در سرزمین شامات مستقر شدند. ماجرا این بود که تا قبل از بعثت نبی مکرم اسلام، پیامبران متعددی مبعوث شدند که همه از بنی اسرائیل بودند، لذا تلقی بنی اسرائیل این بود که نبوت بالکل در نسل آن هاست و پیامبر آخرالزمان هم باید از بین ما مبعوث بشود؛ ولی خدای متعال در جواب آن ها می فرماید «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ »(جمعه/4) دست شما نیست که چه کسی پیامبر بشود؛ این یک فضل الهی است و خدای متعال آن را به کسی عطا می کند که خودش بخواهد.

البته این که خدای متعال، رسالت را به چه کسی بدهد بدون معیار نیست و حساب و کتاب دارد ولی آن را خود خدا می داند «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»(انعام/124) خدا می داند که رسالت خودش را باید کجا قرار بدهد و این طور نیست که هر کسی که از راه رسید را رسول کند. در ادامه خطاب به بنی اسرائیل می فرماید شما اهل برداشتن این بار نیستید؛ شما مثل چهار پایانی هستید که کتاب بارش است و بهره ای از این کتاب ها ندارد. شما که بار تورات را هم نتوانستید تحمل کنید، چطور انتظار دارید که ما قرآن را به شما عطا کنیم؟ شما کسانی هستید که ادعا می کنید اولیاء خدا هستید، ولی به دنیا دل بسته اید و تمام افق نگاهتان در حد همین دنیاست. بنابراین نمی شود که یک امت را به دست شما سپرد که شما آن امت را به سمت خدای متعال بیاورید؛ شما کسانی هستید که هوستان زندگی دنیاست «يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ»(بقره/96) شما آرزویتان این است که هزار سال در این دنیا بمانید. لذا از شما پیامبر در نمی آید.

در جای دیگر خدای متعال می فرماید ما این پیامبر را فرستادیم و ایشان خبری آورده اند که همه نسبت به آن اُمّی هستند؛ یعنی این طور نیست که کسی در مقابل این پیامبر، چیزی در چنته داشته باشد. در روایتی می دیدم که حضرت آیه «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ»(جمعه/2) را در یک منزلتی به ائمه تفسیر کرده اند؛ فرمود امیین، ما ائمه هستیم. «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» یعنی ابتدائا آن کسانی که پیامبر در بینشان مبعوث است و به آن ها کتاب یاد می دهد اهل بیت علیهم السلام هستند و علم الکتاب هم پیش آن هاست.

حالا این پیامبری که همه عالم در مقابل او امی هستند، یک رسالت تاریخی دارد؛ این رسالت او، در مقیاس کل جامعه انسانی است؛ نه فقط در حد دنیا، بلکه در حد ظهور و رجعت و قیامت برای این جوامع طرح دارد. این پیامبری که این رسالت را دارد، تربیت شده خود خدای متعال است «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ  نَبِيَّهُ  عَلَى  مَحَبَّتِهِ »(1) خدای متعال پیامبر را با محبت خودش تربیت کرده است. خدای متعال بعد از این که این پیامبر را تربیت کرده است، او را فرستاده تا دست ما را بگیرد و تربیت کند و امتی بسازد که کار بزرگی انجام بدهد. وقتی آدم یک رفت و آمد سریع به قرآن و روایات می کند، متوجه می شود که طرح نبی مکرم اسلام، خیلی طرح بزرگ و با عظمتی است؛ صد و بیست و چهار هزار پیامبر هم آمده اند که مقدمه سازی کنند تا این طرح به سرانجام خود برسد.

وقتی قرآن در مورد امامت حضرت ابراهیم صحبت می کند، آدم شگفت زده می شود؛ ما وقتی ابتدائا داستان حضرت ابراهیم را می شنویم که ایشان حضرت اسماعیل و جناب ساره را در بیابان و کنار خانه کعبه می گذارند و می روند، فکر می کنیم که جناب ساره نتوانست تحمل کند و آنجا ماند، ولی داستان اصلا این نیست؛ وقتی قرآن طرح ایشان را توضیح می دهد تازه ما متوجه عمق آن می شویم. حضرت وقتی فرزند و همسرشان را می برند و آنجا می گذارند، این طور با خدا سخن می گویند «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي »(ابراهیم/37) پروردگارا؛ من یک بخش از ذریه خودم را دارم در اینجا اسکان می دهم «بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ» هدفم هم از این کار این بوده است که به واسطه این ذریه، نماز و یاد تو را در عالم اقامه کنم.

بنابراین حضرت ابراهیم به عنوان کسی که امام است، به دنبال ایجاد یک امت است و برای این کار، فرزند خودش را می برد و در آن کویر بدون آب و علف اسکان می دهد. ایشان از هدف کارشان هم آگاه اند و بدون علم این کار را نمی کنند؛ هدفشان اقامه نماز است «رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ». نکته ای که حائز اهمیت است این است که حضرت فقط حضرت اسماعیل را در اینجا ساکن نکردند، بلکه یک بخشی از ذریه خودشان را هم در آنجا سکنی دادند؛ از نسل همان حضرت اسماعیل هم، وجود مقدس نبی خاتم و اهل بیت آمدند.

پس حضرت ابراهیم قسمتی از نسل خودشان را در کنار کعبه سکنی می دهند تا یک کار بزرگی انجام بدهند. در ادامه هم برایشان دعا می کنند «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ» خدایا قلوب عده ای از مردم را به این ها متمایل کن و آن ها را از ثمرات برخوردار کن؛ این عبارت یک لایه ظاهری دارد و آن این است که اینجا کویر است و چیزی در اینجا عمل نمی آید و حضرت دعا می کنند که عده ای بیایند و دور این ها جمع بشوند و ثمرات کار خودشان را در سفره این ها بگذار که همین اتفاق هم افتاد. وقتی که زمزم از زیر پای حضرت اسماعیل جوشید، پرنده ها شروع به رفت و آمد کردند و قافله های دور دست متوجه وجود آب شدند و کم کم آمدند و دور چشمه زمزم ساکن شدند و از ثمراتی که داشتند به حضرت اسماعیل و جناب ساره می دادند.

اما این عبارت یک لایه باطنی هم دارد. حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند وقتی حضرت ابراهیم آيه «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ» را خواندند، مقصودش ما ائمه بودیم؛ ایشان دعا می کردند که قلوب مردم به سمت ما متمایل بشود و منظور ایشان از این ثمرات هم، ثمرات قلوب بوده است. حضرت ابراهیم می خواستند که امت سازی کنند و می دانستند که این امت، نیاز به ائمه ای دارد و باید قلوب مردم، حول این ائمه جمع بشود و برای همین این درخواست را از خدا داشتند. در جای دیگر قرآن در ادامه همین داستان آمده است، وقتی حضرت ابراهیم امام شدند، به او دستور دادیم «أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ»(بقره/125) این خانه ای که من برای مردم درست کرده ام و قرار است که یک روزی عظمت پیدا کند را برای مردم پاک و طاهر کنید.

خدای متعال می فرماید من این کعبه را برای مردم درست کرده ام تا محل رجوع مردم باشد «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ»، ولی این خانه بدون رسول مکرم اسلام و ائمه، کارکردی ندارد؛ در معارف ما هست که خدای متعال این خانه را در اختیار نبی اکرم قرار داده است و حضرت است که مردم را حول این بیت جمع می کند؛ لذا اصل مطلب همان نبی اکرم هستند و کعبه بدون ایشان خاصیتی برای مردم ندارد. به همین خاطر است که در روایات داریم که مردم بعد از طواف حول این خانه، باید بیایند و با ما بیعت کنند و عهدشان را با ما اعلام کنند.

بنابراین حضرت ابراهیم مأمور شدند که این خانه را برای کاروان هایی که در راهند و قرن های بعدی می رسند تطهیر کنند و آن را از نو بسازند «وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ»(بقره/127). حضرت در همین حال که داشتند این خانه را بنا می کردند هم باز درخواستی از خدا می کنند و عرضه می دارند «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ»(بقره/128) حضرت دعا می کنند که در بین ذریه ایشان هم یک امت مسلمه قرار داده شود؛ یعنی حضرت به دنبال ایجاد امت هستند.

در ادامه حضرت از خدای متعال تقاضا می کنند که «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ»(بقره/129) از خدا می خواهند که وقتی این امت مسلمه را در نسل ایشان قرار داد، آن ها را رها نکند و برای آن ها رسولی از بین خودشان مبعوث کند. در روایت است وقتی حضرت ابراهیم کعبه را بنا کردند و مأمور به دعوت مردم به حج شدند و روی مقام ابراهیم ندا سر دادند، خدای متعال این ندا را به همه نسل های آینده رساند.

در ادامه وقتی دقت می کنیم، نبی مکرم اسلام هم همان کار هایی که حضرت ابراهیم کرد را انجام دادند؛ ایشان آمدند و کعبه ای که به بت ها آلوده شده بود را از بت ها تطهیر کردند؛ حضرت امیر پا روی دوش حضرت گذاشتند و بت ها را از بین بردند و این بساط را جمع کردند. مانند همین کارها را در یک دوره ای، امام زمان هم انجام خواهند داد؛ ایشان می آیند و کعبه را دوباره از مظاهر شرک و کفر تطهیر می کنند و این بیت را دوباره از نو اقامه می کنند و مردم را به حج دعوت می کنند؛ کار امام همین است.

لذا کسی که امام می شود می داند دارد چه کاری انجام می دهد و نسل های بعد را هم مشاهده می کند. امام وقتی برای حج همه امت ها را صدا می زند، آن ها لبیک می گویند و به هر اندازه ای که لبیک بگویند موفق به حج می شوند؛ وقتی سید الشهدا علیه السلام می خواستند به سمت کربلا حرکت کنند و صدا زدند «مَنْ  كَانَ  بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا»(2) همه عالم و همه تاریخ را مخاطب قرار دادند؛ هر کس در هر کجای عالم و در هر زمانی اگر می خواهد به لقاء الله برسد، باید با سیدالشهدا همراه بشود.

امکانات رسول اکرم برای ایجاد امت

ببینید وقتی که امام یا نبی مکرم اسلام می خواهند امت مسلمه ای که گفته شد را بسازند، یک طرح بزرگ الهی، به وسعت قرآن در اختیار ایشان است. این کتاب، جامع همه کتب انبیاست و خیلی با عظمت است و کسی جز خود نبی مکرم اسلام و اهل بیت، قدر این کتاب را نمی داند؛ «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ»(واقعه/77) خود این کتاب کریم است «في  كِتابٍ مَكْنُونٍ * لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»(واقعه/78-79) «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ»(ابراهیم/1) قرآن خیلی کتاب عجیبی است و نبی مکرم اسلام به وسیله این کتاب ما را از ظلمات به سمت نور می برد. بنابراین قرآن وسیله ای است که خدای متعال در اختیار حضرت قرار داده است که با آن بیت النور مد نظرشان را به پا کنند. پس نبی اکرم با دو چیز به استقبال ساختن امت مسلمه می روند و آن دو چیز، قرآن و کعبه هستند.

نکته مهم این است که کعبه، یک مکان معمولی نیست یک اقتضائاتی دارد؛ این طور نیست که ما بتوانیم هر جایی که دلمان بخواهد خانه ای به پا کنیم و مردم را به سمت آن دعوت کنیم. کعبه یک نقطه اساسی است که حول آن، اتفاقات خاصی می افتد و برای همین می تواند امت را حول خودش جمع کند. لذا کعبه مکان خاصی است، همان طور که زمان ها هم خاصند؛ برای مثال شما نمی توانید تلاش کنید که شب قدر، شب پانزده ماه رمضان باشد، چون شب قدر یک امر واقعی است که دارد در شب دیگری اتفاق می افتد و دست ما نیست؛ کعبه هم همین طور است. لذا کعبه است که می تواند بیت الله باشد و فقط این خانه به کار امامت امام می آید. بنابراین ایجاد یک امت، فرع بر دو چیز است؛ یکی کتاب و دیگری امام؛ اگر شما این دو را از هم جدا کنید، امتی ساخته نمی شود. امام به وسیله این کتاب امت را می سازد؛ طرح امامت ائمه و طرح امت سازی، همین کتاب است.

بنابراین امام برای ایجاد امت وسائلی دارد و امت هم بدون امام شکل نخواهد گرفت؛ لذا در قرآن آمده است «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»(اسراء/71) در قیامت ما امت ها را با امامشان صدا می کنیم؛ یعنی گویا مردم به صورت دسته دسته و همراه با امامشان می آید؛ مثلا می گویند امت امیرالمؤمنین بیایند، یا امت بنی امیه بیایند. قرآن می فرماید در آنجا مردم به دو دسته تقسیم می شوند که یک دسته آن ها در وادی نور و بصیرت اند و کتابشان به دست راستشان داده می شود و سرشان را بالا می گیرند و با افتخار کتابشان را می خوانند؛ «فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً» این ها امت امام حق اند و کتابشان به دست راستشان داده می شود و از ثمرات کارشان برخوردار می شوند.

سپس وقتی قرآن می خواهد احوال دسته دوم را بیان کند، نمی فرماید که کتابشان در دست چپشان است؛ دسته اول را می گوید کتابشان در دست راستشان است، ولی به دسته دوم که می رسد این طور می فرماید که «مَنْ كانَ في  هذِهِ أَعْمى  فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى  وَ أَضَلُّ سَبيلاً»(اسراء/72). لذا عده ای که در این دنیا به امام نرسیده اند، در وادی عمایه و کوری و عالم ظلمت هستند. دستگاه شیطان با این که خیلی سر و صدا دارد، ولی در اصل همان عالم عمایه و کوری و ظلمات است.

در کتاب کافی آمده است که شب قدر که می شود، جبرئیل، میکائیل و ملائکه خدمت امام می رسند؛ «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ»(قدر/4) اصلا در محضر امام در شب قدر بساطی به پاست. در روایت است که در همین شب، شیطان هم تمام لشکریان و جنود خودش را دور خود جمع می کند؛ وقتی این کار را می کند فکر می کند که خبری است و می تواند با امام مقابله کند، ولی وقتی با امام و جنود امام مواجه می شود، می فهمد که چیزی در دست ندارد و همه اش توهم است.

همان طور که می دانید، متوکل عباسی، از مقتدرترین و خبیث ترین خلفا بود و حضرت امام هادی علیه السلام را در لشکرگاه سامرا محاصره کرده بود. یک روز متوکل، لشکریان خودش را در یک رزمایش حاضر کرد و قدرت خودش را به رخ دیگران کشید و امام هادی علیه السلام را هم دعوت کرد که ایشان هم نظاره کنند. آن رزمایش هم خیلی مانور عجیبی بود؛ یک مانور نظامی فوق العاده متمرکز و منظم بود. وقتی حضرت در مجلس حاضر شدند، متوکل به قصد تحقیر حضرت به حضرت عرض کرد نظرتان در مورد این مانور چیست؟ حضرت فرمودند تو هم بیا لشکر ما را ببین و با دستشان اشاره ای کردند؛ متوکل نگاه کرد و جنود حضرت را بین زمین و آسمان دید و بیهوش شد. بنابراین وقتی شیطان جنود امام را ببیند، خودش هم متوجه می شود که چیزی در دستش نیست.

تا اینجا عرض شد که وجود مقدس نبی اکرم طرح بزرگی دارند و خدای متعال هم حضرت را برای این کار کرده است «أَدَّبَ  نَبِيَّهُ  عَلَى  مَحَبَّتِهِ  فَقَالَ  إِنَّكَ لَعَلى  خُلُقٍ عَظِيمٍ » و بعد از تربیت ایشان، او را برای ساختن امت مسلمه فرستاده است و امکانات فراوانی هم به ایشان داده است و تمام جنود آسمان ها و زمین در اختیار حضرت اند، ولی آن امکاناتی که مهم تر از بقیه هستند، دو چیزند؛ یکی ائمه علیهم السلام اند و دیگری کتاب الله که کتاب الله هم در اختیار امام است.

بنابراین کسی خیال نکند که پیامبر خدا، صرفا یک نامه رسان بوده و یک خبری برای ما آورده است و ما این خبر را می گیریم و خودمان جلو می رویم؛ این جزو اشتباهات بزرگی است که افتاده؛ تلقی آن هایی که گفته اند «حَسْبُنَا كِتَابُ  اللَّهِ» همین بود که پیامبر صرفا خبری را آورده است و ما همان را می خوانیم و عمل می کنیم و دیگر امامی نمی خواهیم؛ خودمان بلدیم جامعه را اداره کنیم و دور هم می نشینیم و نظام سیاسی و فرهنگی و اقتصادیمان را شکل می دهیم.

کتاب بدون امام

بنابراین حضرت دنبال ایجاد یک امت بزرگ هستند که از همین دنیا آغاز می شود و تا بهشت ادامه دارد. این طرح امت سازی در کتاب آمده است و کتاب هم در اختیار امام است؛ در روایات آمده است که منظور از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»(رعد/43) امام است. در روایات عاصف بن برخیا آمده است که او، فقط یک قطره از این دریای علم الکتاب را داشت و تخت بالقیس را به یک چشم به هم زدن از یمن تا شام آورد؛ حالا همین علم الکتاب، تماما در اختیار امام است.

حالا که گفتیم امام قوایی دارد و طرحی برای بهشتی کردن مردم دارد، باید بدانیم که این طرح، طرحی نیست که برای بیست یا سی سال و برای یک منطقه جغرافیایی باشد؛ یک مرحله این طرح قبل از ظهور است، یک مرحله اش بعد از ظهور است، یک مرحله اش رجعت و یک مرحله اش قیامت است و یک مرحله اش جمع شدن بساط قیامت و بهشت و جهنم است. طرح امام همچین عظمتی دارد.

ائمه علیهم السلام گاهی همین عظمت طرحشان را به رخ دیگران می کشیدند. امام باقر فرمودند خدای متعال وقتی می خواهد کتابش را معرفی کند، نمی گوید که بین دو جلد است؛ می فرماید «بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ في  صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ»(عنکبوت/49) قرآن آیات واضح خداست که اگر کسی به آن برسد، حقایق برای او آشکار می شود حالا این آیات کجا هستند؟ «في  صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ». شخصی خدمت امام باقرعلیه السلام عرض کرد آقا «أُوتُوا الْعِلْمَ» چه کسانی هستند؟ ایشان فرمودند غیر از ما اصلا کسی مدعی نیست که علم کتاب داشته باشد و این علم نزد ماست.

پس این طرحی که برای ساختن یک امت، به وسعت همه عالم، تا مرز بهشت و جهنم است، دست ائمه علیهم السلام است؛ این هایی هم که گفتند «حَسْبُنَا كِتَابُ  اللَّهِ» خودشان می فهمیدند که اشتباه می کنند و دارند کار را خراب می کنند؛ آخر مگر کتاب دست شماست که این حرف ها را می زنید؟ این کتاب همه اش حروف مقطعه است؛ ما فقط ظاهرش را می فهمیم و اگر خیلی هنر کنیم و جزو مؤمنین باشیم بخشی از مقامات باطنیش را متناسب با درجه ایمانمان بفهمیم. لذا قرآن، طرحی است در دست امام و امام با این کتاب عالم را اداره می کند.

در روایت آمده است که وقتی آيه «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما»(حجرات/9) اگر دو طائفه از مؤمنین با هم درگیر شدند، بین آن ها صلح ایجاد کنید؛ «فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى  فَقاتِلُوا الَّتي  تَبْغي » اگر یکی حاضر نشد به مدار صلاح برگردد و یاغی شد با او درگیر شوید، وقتی این آیه نازل شد، حضرت فرمودند که این آیه تنزیلش مربوط به من است، ولی تأویلش مربوط به کسی است که به تأویل آن آیه عمل می کند؛ مردم پرسیدند که او چه کسیست؟ حضرت گفتند ایشان امیرالمؤمنین است. لذا تأویل قرآن در دست حضرات است. الان هم تمام فعالیت هایی که امام زمان دارند در عصر غیبت انجام می دهند، طابق النعل بالنعل بر اساس قرآن است و وقتی هم که ظهور کنند، کاملا بر اساس کتاب عمل می کنند.

بنابراین این کتاب، نقشه راه امت سازی است و کسی نمی تواند کار امام را انجام بدهد؛ مگر فقط بحث فروع است؟ لذا مشخص است که امت سازی، دو رکن اصلی دارد که یک رکنش امام است و دیگری کتاب که آن هم در اختیار امام است. آن امامی که می خواهد این امت را بسازد، تمام علم الکتاب را دارد و میثاق غلیظی به خدا داده است و خود خدای متعال هم او را تربیت کرده است؛ این امام، کسی است که جامعه کبیره، بخشی از اوصافش است.

این که مرتب می گویند چرا در مقام ائمه غلو می کنید اشتباه است؛ همه ما جزو مقصره ایم؛ اگر کسی می دانست که امام چه کاری می خواهد در عالم انجام بدهد، این حرف را نمی زد. هر کسی به اندازه ای که امام و طرح او را بفهمد، در آن طرح جا می گیرد؛ امام که برنامه اش را به هر کسی معرفی نمی کند. لذا ما آن طور که باید، ائمه را نشناخته ایم و طرحشان را درک نکرده ایم. امام کسی است که از طرف خدای متعال مأمور شده است؛ همان طور که ما یک اتاق جنگ را دست یک سرباز ساده نمی دهیم، خدای متعال هم امامت را به هر کسی که نمی دهد.

در کتاب کافی ذیل آیه «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» آمده است که شخصی خدمت نبی اکرم عرض کرد یا رسول الله مگر شما امام کل امت نیستید؟ پس «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» یعنی چه؟ حضرت فرمود من رسول خدا به سمت کل هستم، ولی خدای متعال، از اهل بیت من، ائمه ای را از طرف خودش معین می کند و بعد از آن مردم به دو دسته تقسیم می شوند؛ یک عده ای پیرو ائمه ضلال اند و با ائمه حق درگیر می شوند؛ این ها در قیامت با من نیستند و فقط آن هایی که پیرو ائمه حق هستند در قیامت با من همراه می شوند. بله رسول اکرم، امام امت بودند، ولی کسانی می توانند در قیامت با ایشان باشند که در این دنیا، با طرح اهل بیت حرکت کنند. حضرت قبل از رحلتشان خیلی روی این مطلب تأکید می کردند و در سخت ترین شرایطشان، باز هم مکرر این را به امت هشدار دادند.

در همان اواخر حضرت در مسجد روی منبر نشستند و فرمودند «إِنِّي  تَارِكٌ  فِيكُمُ  الثَّقَلَيْنِ  كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي» من طرح بزرگی دارم و امکاناتی که برای به ثمر رسیدن این طرح نیاز است را هم فراهم کرده ام و آن ها را بین شما باقی می گذارم؛ این طور نیست که خودم بروم و امکاناتم را هم با خودم ببرم. من این دو حقیقت با عظمت را بین شما می گذارم و می روم؛ یکی کتاب الله و دیگری عترت و اهل بیتم. این دو سرمایه عظیم هم از هم جدا نمی شوند؛ این طور نیست که بگویی من به دنبال امام هستم و کاری با کتاب ندارم یا به دنبال کتاب می روم و کاری با امام ندارم؛ نمی شود؛ «لَنْ يَفْتَرِقَا» یعنی اصلا قابل جدا شدن نیستند. موطن این کتاب در صدر و قله وجود امام است و ایشان بر اساس این کتاب عمل می کنند.

با این تفاسیر مشخص شد که امام است که امت را می سازد و این امت سازی را هم بر اساس طرح خدای متعال که در قرآن است انجام می دهد، نه بر اساس طرح خودش. یعنی تمام جنگ و صلح ها و فعالیت های امام، بر اساس این کتاب و دستور خدای متعال است. برای همین وقتی پیامبر می رفتند، روی این نکته تأکید داشتند که «إِنِّي  تَارِكٌ  فِيكُمُ  الثَّقَلَيْنِ» و همین امام و کتاب، برای جلو بردن طرح امت سازی، کفایت می کنند.

اما متأسفانه بعضی ها از این مطلب برداشت اشتباهی دارند و می گویند اگر پیامبر اسلام، سی سال دیگر در این عالم زندگی می کردند، این قرآن دو برار می شد. ای آقایی که ادعای شعور می کنی؛ اگر قرار بود کتابی که برای ساختن امت کافیست و تا قیامت نقشه راه را مشخص کرده، بیش از این باشد، خب خدای متعال حضرت را بیشتر در این دنیا نگه می داشت؛ تمام طرح نازل شده است که حضرت رفته اند. لذا این حرف ها برای عالم تخیل شماست. تمام طرح همین بوده و تماما به رسول اکرم نازل شده است و حضرت هم آن را دریافت کرده اند.

مطلب بعدی این است که ائمه هدی هم همراه با این کتاب نازل شده اند؛ در سوره مبارکه اعراف آمده است «النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ»(اعراف/157) در روایات، از این نوری که با پیامبر نازل شده است، تعبیر به امیرالمؤمنین شده است. بنابراین دو حقیقت بر پیامبر اسلام نازل شده ادن و این دو حقیقت، مدار امت سازی حضرتند؛ این دو حقیقت هم طبق حدیث ثقلین، از هم جدا نمی شوند. یعنی طرح علم امام، کتاب الله است و این کتاب، در صدر خود امام است و به هیچ طریقی نمی توان این دو را از هم جدا کرد. اگر قرآن را از امام جدایش کنید، می شود همان کاری که عمروعاص و معاویه کردند. ما باید به عظمت امام و کتاب توجه داشته باشیم؛ ائمه ای که زیارت جامعه، فقط بخشی از مقامات ایشان است و کار اصلی آن ها، پیاده کردن این کتاب با عظمت است.

متأسفانه یک سری سخنانی مطرح می شود که به ما می گویند در ائمه غلو نکنید؛ این ها از ائمه یک امامزاده درست کرده اند که حتی مراجع ما شأنشان از آن ها بالاتر است. به این ها باید گفت عمو جان برو پی کارت؛ ما هنوز مقصره هم نیستیم، چه رسد به غالی. ما در تاریخ هرچه ضربه خوردیم از مقصره بوده، چرا یقه غلات را می گیرید. البته قبول دارم که در یک دوره ای، یک سری انحرافاتی بوده و بعضی ها می گفتند ائمه خدا هستند و یا به اباحه گری روی می آوردند و بساط حلال و حرام را جمع می کردند؛ این ها جزو انحرافات است و ما قبول نداریم، ولی ما هنوز ائمه را آن طور که شأنشان است نمی شناسیم و از مقصره به حساب می آییم. خودشان گفته اند «اجْعَلُونَا عَبِيداً مَخْلُوقِينَ وَ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُم  »(3) لذا مقام ائمه خیلی بالا تر از آنی است که ما تصور می کنیم.

طرح شیطان در مقابل طرح خدا

حالا اگر کسی امام و کتاب را به عظمتشان نشناسد نمی تواند وارد این طرح بشود؛ ما به هر اندازه ای که عظمت امام و کتاب در دلمان بنشیند می توانیم با امام راه برویم و در طرح ایشان جا پیدا کنیم. برای همین است که مالک اشتر می تواند کنار امیرالمؤمنین یک موقفی پیدا کند؛ چون امام و طرح او را شناخته است. همه که مالک اشتر نمی شوند؛ همه که اصحاب سید الشهداء نمی شوند. لذا اگر نتوانیم چیزی از طرح امام بفهمیم، نمی توانیم با ایشان همراه باشیم. به همین جهت است که در روایات آمده است که درجات بهشت، به اندازه آیات قرآن است؛ یعنی نه تنها نقشه امت سازی، بلکه نقشه بهشت هم بر اساس قرآن کشیده است. در قیامت هم به آدم می گویند «اقْرَأْ وَ ارْقَ »(4) به اندازه ای که حقیقت کتاب در وجود تو هست، می توانی در درجات بهشت بالا بروی.

بنابران امکاناتی که نبی اکرم برای امت سازی داشتند، یکی امام است و دیگری کتاب الله؛ شیطان هم این وسط به دنبال جدا کردن مردم از کتاب و امام است. اگر او بتواند مردم را از امام جدا کند، در اصل از کتاب جدا کرده است؛ چرا که طریق اتصال به کتاب، فقط امام است و اگر کسی دنبال امام نرود، نمی تواند به کتاب عمل کند. لذا این که بعضی ها می گویند فلانی ها قرآن را گرفته اند و امام را رها کرده اند و شما امام را گرفته اید و قرآن را رها کرده اید، اشتباه است؛ من نمی دانم این حرف ها از توبره چه کسی بیرون آمده است؛ مگر کسی می تواند بدون امام به قرآن راه پیدا کند یا امام را داشته باشد و قرآن را نداشته باشد؟

حالا جریانی به وجود آمده است که می خواهد جلوی شکل گیری امت حضرت را بگیرد. این جریان کاری کرده است که مردم از امام جدا بشوند و به تبع این فاصله ای که از امام گرفته اند، از قرآن هم جدا بشوند؛ چون جای قرآن در صدر امام و نقشه و طرح امام است و اگر کسی از امام جدا بشود، دیگر توسط قرآن تربیت نمی شود. لذا طرح ابلیس همین است که مردم را از امام جدا کند؛ منافقین و کفار و مشرکین، با دست پشت پرده ابلیس دست داده اند که این کار را بکنند.

ببینید ابلیس وقتی می خواهد جلوی طرح خدا و پیامبر را بگیرد، به خدا عرضه می دارد «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ»(اعراف/16) به خدا می گوید تو می خواهی امت بسازی و روی زمین خلیفه می فرستی، من هم مردم را از خلیفه جدا می کنم؛ در روایات نقل شده است که صراط مستقیم یعنی امام. لذا شیطان می فهمد که باید کجا بایستد و تمام قوای خودش را هم در همین جا متمرکز کرده است تا این امت شکل نگیرد.

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 265

(2) اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 61

(3) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج 1، ص: 241

(4) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 606