نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 30 فروردين 1403 - Thu, 18 Apr 2024

جلسه سوم صفر حرم مطهر/ تبیین شفاعت و مقام محمود؛ اقسام شفاعت و گستردگی آن

متن زیر سخنرانی شب سوم جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در ایام ماه صفر 93 در حرم مطهر فاطمه معصومه(س) است به تاریخ 29 آذرماه 93 برگزار شده است. ایشان در این جلسه توضیحاتی در ارتباط با موضوع شفاعت و مقام محمود ارائه نمودند. مقام محمود همان مقام شفاعت کلیه است که خدای متعال به وجود مقدس رسول اکرم(ص) عطا کرده است که نتیجه نافله اختصاصی حضرت بوده است. موضوع اصلی شفاعت، هدایت و بندگی و دعوت به توحید است. در واقع حضرت می خواهند ما را وارد محیط ولایت خودشان کنند که حتی همه خوبان هم محتاج این دستگیری هستند (شفاعت ترفیع درجه)، ولی در عین حال شفاعتشان شامل موارد زیر هم می شود: مغفرت خداوند و پاک کردن گناهان (شفاعت تطهیری)، نجات از عقوبت الهی، جهنم و سختی های محشر، و راه پیدا کردن به بهشت. شفاعت رسول اکرم(ص) هیچ حد و مرزی ندارد، تنها شرطش اجابت دعوت ایشان است و فقط معاندین از این امر محرومند. ایشان در ادامه فرمودند تنها گروهی که صاحب مقام شفاعت می شوند کسانی هستند که به شفاعت حضرت راه پیدا کرده باشند. نکته آخر اینکه این شفاعت، مستمر و دائمی است و در همه عوالم شامل حال انسان می شود. یعنی اینطور نیست که حضرت ما را رها کرده باشند و بعد به طور ناگهانی در صحنه قیامت بیایند و ما را شفاعت کنند بلکه قدم به قدم از ما دستگیری می کنند.

مقام محمود، مقام شفاعت مطلق/ موضوع شفاعت

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم. قرآن کریم می فرماید: «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»(اسراء/79) یکی از مقاماتی که خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم(ص) عطا فرموده است مقام محمود است. در این آیه خدای متعال به حضرت دستور می دهد که شب یا حداقل پاره ای از شب را به احیا بپردازید و نافله داشته باشید، نافله ای که برای شما هست و بعضی فتوا داده اند یا نظر داده اند که این نافله بر حضرت واجب بوده است. به هر حال چه واجب بوده یا نبوده نافله اختصاصی حضرت بوده است: «نافلة لک»، که نتیجه این نافله و شب زنده داری حضرت اینست که حضرت به مقام محمود راه پیدا کنند و خدای متعال ایشان را به آن مقام محمود مطلق برساند. این مقام همان مقام شفاعت کلیه ای است که خدای متعال به این وجود مقدس عطا کرده است و دستگیر همه اولین و آخرین هستند.

موضوع این شفاعتی که وجود مقدس رسول الله(ص) می کنند چیست؟ موضوع این است که حضرت واسطه می شوند برای مغفرت خدای متعال و خدای متعال گناهان ما را پاک می کند و یا اینکه واسطه می شوند برای نجات ما در قیامت هنگام عبور از سختی های صحنه محشر و قیامت و همچنین برای نجات از جهنم و راه پیدا کردن به بهشت. همه اینها درست است، اینها بخشی از شفاعت این وجود مقدس است. درست است که به واسطه دستگیری ایشان ما از گناه پاک می شویم، به واسطه دستگیری ایشان از عقوبت الهی و جهنم و سختی های محشر و حتی سختی های دیگر نجات پیدا می کنیم، این بخشی از شفاعت این وجود مقدس است.

اما موضوع اصلی شفاعت حضرت، شفاعت در امر هدایت، بندگی و توحید است. اگر حضرت از ما دستگیری می کنند و ما را از جهنم نجات می دهند و هدایت به بهشت می کنند، این بهشت ثمن توحید است. در روایتی در توحید صدوق فرمود: «ثَمَنُ‏ الْجَنَّةِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر»(1) آن قیمت و بهایی که ما باید برای بهشت بدهیم، توحید است. توحید دار موحدین است، بهشت دار موحدین است. بنابراین اگر کسی وارد وادی توحید شد سرای او بهشت است و حتی میتوان گفت موحدین از الان در بهشت هستند، اگرچه درهای این بهشت در قیامت گشوده می شود و موحدین با مناسک و آداب خاصی وارد بهشت می شوند.

در روایتی دیگر هم فرمود: اگر کسی حقیقتا کلمه «لا اله الا الله» را بگوید و ملتزم باشد ثمن و بهای این کلمه بهشت است. بنابراین اگر حضرت برای ما در بهشت شفاعت می کنند، حقیقت این شفاعت، شفاعت در امر توحید است و حضرت ما را به سمت خدای متعال و توحید هدایت می کنند؛ و اگر شفاعت می کنند و ما را از جهنم و عقوبت نجات می دهند، حقیقتا نجات از شرک و نجات از طغیان بر خدای متعال است چون جهنم سرای کسانی است که برای خدای متعال شریک قرار می دهند، مشرک هستند و استکبار بر خدای متعال می کنند. بنابراین شفاعت حضرت در واقع شفاعت در رسیدن به توحید، نجات از شرک، درک مقام بندگی و نیل به مقام بندگی است.

جهنم، نتیجه دعوت شیطان و اجابت بندگان

از طرفی نقطه مقابل حضرت دستگاه ابلیس و اولیاء طاغوت است، آنها هم با همه توان تلاش می کنند که ما را از وادی توحید بیرون کرده و ما را مشرک کنند، ما را اهل گناه و طغیان کنند. البته آنها ابتدائا بر ما ولایتی ندارند و خدای متعال برای شیطان ولایتی قرار نداده که بتواند ما را وادار به گناه و شرک و استکبار کند بلکه آنها ما را دعوت می کنند حال اگر ما اجابت کردیم و وسوسه آنها در ما اثر کرد آنگاه ممکن است شیطان بر ما سلطه و ولایت هم پیدا کند و در ما نفوذ کرده و ما را آلوده می کند، از آلودگی ها و بیماری های خودش در ما هم می دمد. به تعبیر امیرالمومنین(ع) در خطبه قاصعه شیطان خودش بیماری استکبار علی الله و تکبر نسبت به خدای متعال را دارد. حضرت فرمودند مواظب باشید شما را به این بیماری خودش مبتلا نکند چرا که این بیماری مسری است و اگر به انسان برسد این نفس نجس شیطان انسان را آلوده می کند. او می خواهد سراسر وجود ما را آلوده کند: ظاهر، باطن، قلب، سرشت و... شیطان تلاش می کند همه وجود ما را دست ببرد و آلوده کند ظاهرمان را آلوده به گناه کند، باطن ما را آلوده به استکبار بر خدا و طغیان و کفر کند، قلبمان را آلوده به صفات رذیله کند و... این کار شیطان است می خواهد همه مقامات وجود ما آلوده باشد دست می برد و تصرف می کند البته او ابتدائا اجازه تصرف در ما ندارد، به او اجازه وسوسه داده اند ولی اجازه تصرف در ما را نداده اند ولی اگر ما اجابت کردیم آرام آرام ما را آلوده می کند و ما را از محیط توحید به سمت وادی شرک و جهنم و کفر و به تعبیر دیگر به محیط ولایت خودش بیرون می برد و این محیط ولایت شیطان و اولیا طاغوت باطنش جهنم هست، «و الذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات» کار اولیا طاغوت و ابلیس این است که انسان را از وادی ایمان به سمت وادی کفر و از نور به سمت ظلمات می برد. حال اگر کسی تحت ولایت آنها قرار گرفت و سیر در وادی ظلمات داشت پایان این سیر چیست؟ «اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» آنها هم صحبت آتش شده و در آن جاودانه می شوند.

بنابراین اگر جهنمی هست این جهنم نتیجه دعوت شیطان و اولیاء طاغوت و نتیجه اجابت ما است. ما وقتی آن دعوت را اجابت می کنیم آنها ما را وارد به جهنم می کنند، جهنم وادی مشرکین، کفار و مستکبرینی است که استکبار علی الله کردند.

اگر کسی در مقابل خدای متعال تواضع و خشوع کرد جای او در وادی جهنم نیست به عکس حضرت می خواهند ما را از این وادی شرک و کفر و ضلالت و استکبار نجات دهند به سمت وادی توحید و هدایت. حضرت می خواهند در ما حیات طیبه بدمند، «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ‏»(انفال/24) در این آیه خداوند خطاب به مومنین و آنهایی که وارد وادی ایمان شده اند می فرماید وقتی خدا و رسول شما را دعوت می کنند به چیزی که سرچشمه حیات است اجابت کنید. آن چه حضرت ما را به آن دعوت می کند حیات طیبه است، تمام دعوت نبی اکرم حیات بخش است اگر ما هر دعوتی از دعوت های نبی اکرم را اجابت کردیم به حیات طیبه راه پیدا می کنیم به عکس شیطان و ابلیس ما را به موت و مردگی دعوت می کنند لذا محیط سرپرستی و ولایت نبی اکرم(ص)، محیط حیات طیبه می باشد و محیط ولایت شیطان، محیط موت و مردگی است. اینکه در قرآن خدای متعال به پیامبر گرامی می فرماید: پیغمبر ما «إِنَّكَ‏ لا تُسْمِعُ‏ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرينَ»(نمل/80) شما پیغمبر ما و سخنگوی ما هستی، زبانت زبان ما و کلامت کلام ما است اما نمی توانی این حرف را به گوش مرده ها برسانی. یک معنای مرده ها کسانی هستند که در قبر هستند البته بعضی از آنهایی که در قبورشان و در عالم برزخ می باشند از ما زنده تر هستند، «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ‏ يُقْتَلُ‏ في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُون‏»(بقره/154) این مرده هایی که حرف پیغمبر را نمی شوند خیلی هایشان مرده هایی هستند که روی زمین راه می روند و به تعبیر امیرالمومنین «میت بین الاحیاء» هستند، بین زنده ها راه می روند در حالیکه مرده هستند. قبرشان را با خودشان حمل می کنند، محیط ولایت شیطان و اولیاء طاغوت همان قبری است که اینها در آن مرده اند. اگر کسی وارد آن محیط شد گوش جانش دیگر چیزی نمی شنود و هر چقدر پیامبر دعوت کنند او نمی شنود و نمی فهمد. روز عاشورا امام حسین(ع) شمر را موعظه کردند، شمر گفت نمی فهمیم چه می گویی؛ حبیب فرمود اگر در تمام عمرت یک حرف راست گفته باشی همین جمله است. واقعا اگر کسی وارد مقام طغیان و شیطنت شد دیگر گوش جانش نمی شنود و دیگر نمی فهمد، فهمش گرفته می شود و اینها می شوند «میت بین الاحیاء». خلاصه اینکه شیطان می خواهد ما را آلوده کند و اگر بتواند دستش را به ما برساند، به خودمان، ظاهرمان، مالمان، اهل بیتمان و... به هر چه دستش برسد نجس می کند و می خواهد این نجاست را تا باطن دل ما هم نفوذ دهد. در روایت آمده اگر کسی یک گناه بکند یک نقطه تاریک در قلبش پیدا می شود؛ این نقطه تاریک همان نقطه نفوذ شیطان و دشمن خدا به قلب و دل انسان است. همینطور در روایتی دیگر فرمود: «النَّظَرُ سَهْمٌ‏ مَسْمُومٌ‏ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيس‏»(2) نگاه یک تیر مسموم از تیرهایی است که ابلیس رها می کند، اگر نگاه ناپاک اتفاق افتاد شیطان از طریق این نگاه از چشم انسان به قلب انسان نفوذ می کند و حجاب در قلب انسان ایجاد کرده و قلب را تیره می کند. پس یک طرف دستگاه شیطان و اولیا طاغوت است که دنبال گسترش شیطنت و طغیان و شرک و آلودگی و ناپاکی و گناه هستند، این طرف هم وجود مقدس نبی اکرم(ص) هستند که دعوت به توحید و طهارت و پاکی و بندگی و حیات طیبه می کنند. پس موضوع اصلی شفاعت نبی اکرم این هدایت است، حضرت تلاش می کنند این هدایت را به قلوب مردم برسانند.

معنای مقام محمود

حال مقام محمود به این معنی است که حضرت مقام حمد مطلق دارد و همه وجودش پر از حمد خداوند است یعنی لواء حمد در دست اوست و حضرت متصل به خزانه بی منتهای خداوند است، از خدا می گیرد و به مردم می دهد یعنی انوار هدایت، توحید، بندگی و طهارت همه از وجود مقدس نبی اکرم(ص) نازل می شود و هر کسی هر مرتبه ای از مقامات بندگی، محبت و معرفت خدای متعال را پیدا کرده است به واسطه نبی اکرم است. این مقام، مقام محمود است. البته این فعل حضرت و این تصرفی که می کنند و ما را از کید و مکر شیطان نجات می دهند و با مکر شیطان مقابله می کنند، در عالم آخرت ظهور پیدا می کند و ظهورش در این است که از ما دستگیری کرده و ما را وارد بهشت می کند. شیطان می خواهد ما را به سمت جهنم ببرد، حضرت می خواهند ما را به سمت بهشت ببرند. در دعای ابوحمزه حضرت می فرمایند: «إن أدخلتنی النار ففی ذلک سرور عدوک و إن أدخلتنی الجنة ففی ذلک سرور نبیک» خدایا اگر ما را بهشت ببری پیغمبرت خوشحال می شود و می گوید یک نفر را با خودم آوردم و اگر ما را جهنم ببری دشمنت خوشحال می شود می گوید یک نفر را با خودم بردم. پیامبر هر یک نفری را که دستگیری کنند و از جهنم، عذاب و شرک نجات دهند و به وادی توحید برسانند این باعث خوشحالی حضرت است.

پس این موضوع اصلی شفاعت حضرت است، حضرت پرچم دار و حامل هدایت هستند و همه انوار هدایت در وجود مقدس حضرت تجلی کرده است و می خواهند قلوب ما را به هدایت و توحید نورانی کرده و ما را وارد وادی توحید کنند. موضوع شفاعت حضرت این است: «لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی»(3)

یک قدم جلوتر برویم موضوع شفاعت حضرت این است که می خواهند ما را وارد بیت النور و محیط ولایت خودشان کنند. محیط ولایت نبی اکرم سراسر نور است، بیت النور است و هر کسی وارد محیط ولایت نبی اکرم شد به مقامی از بندگی خدای متعال می رسد که به تعبیر قرآن: «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ‏ عَنْ‏ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار»(نور/37) هیچ تجارت و هیچ کسبی آنها را از ذکر خدا غافل نمی کند. اگر دست پیامبر به دست کسی رسید و انسان دست خودش را به دست پیامبر داد و حضرت انسان را وارد بیت النور و خانه خودش کرد و اهل این خانه شدیم، جزو شخصیت هایی می شویم که همه زندگیمان می شود بندگی، خواب و خوراک، نماز، تجارت، درس و تحصیلمان همه بندگی محسوب می شود. این کار حضرت است ما را می برد در این خانه و اگر کسی وارد این خانه شد همه کارش عبادت می شود.

لذا به ما نگفتند که نخوریم و نیاشامیم و زندگی نکنیم، ما در این دنیا آمدیم و نه فقط در این دنیا بلکه در عالم آخرت هم وقتی می رویم این نیازها وجود دارد، نیاز به خوردن و آشامیدن و ... و این نیازها هیچ وقت از ما جدا نمی شود چرا که ما فقیر هستیم. فقط به ما گفته اند از سر سفره شیطان نخورید بلکه از سر سفره نبی اکرم بخورید. ما باید دست دراز کنیم به سوی حضرت و از سر سفره حضرت بخوریم. حضرت می خواهند ما وارد خانه حضرت شویم و وقتی وارد این خانه شدیم این خانه سراسر نور است. همه رزق آن کسانی که در این خانه هستند رزق بهشتی است از همین جا طعامشان طعام بهشتی است در آخرت هم طعامشان طعام بهشتی است. خدای متعال سفره ای برای نبی اکرم پهن کرده است که همه اولین و آخرین خوبان بر سر این سفره می نشینند و طعام ظاهری و باطنی شان، علم و معرفت و همه نیازهایشان سر سفره حضرت برآورده می شود، این موضوع شفاعت است.

افراد مشمول شفاعت رسول اکرم(ص)

اما دامنه شفاعت حضرت چیست و حضرت چه کسانی را شفاعت می کنند؟ حضرت هر کسی که دعوتشان را اجابت کند شفاعت می کنند و حد و مرزی ندارد و تنها شرطش اجابت کردن دعوت نبی اکرم است. اگر کسی اجابت نکرد، اعراض کرد و به حضرت پشت کرد و نپذیرفت در واقع خودش نپذیرفته است. با وجود این باز هم حضرت تلاش می کنند به یک روشی دست او را بگیرند ولی اگر در نهایت کسی بنای عداوت و دشمنی با حضرت داشت او دستش از دست ایشان جدا است در غیر اینصورت هر کسی که بنای دشمنی با نبی اکرم نداشته باشد سرانجام حضرت یا در این دنیا یا در آخرت او را از شرک نجات می دهند و به وادی توحید و مقام بندگی می رسانند، در واقع او را وارد بهشت می کنند. فقط یک دسته هستند که از شفاعت حضرت محروم هستند آن هم معاندین هستند یعنی کسانیکه بنای دشمنی با حضرت دارند، در روایات آمده است که آنها شفاعت حضرت را نمی پذیرند. این شفاعتی که حضرت می کنند شامل همه می شود خوب و بد، شامل انبیاءء و اولیاء الهی هم می شود حتی انبیاءء اولوالعزم هم در یک مقاماتی محتاج به شفاعت نبی اکرم هستند.

شفاعت تطهیری و ترفیع درجه

بنا بر این موضوع شفاعت نبی اکرم گسترده تر از شفاعت در امر گناه هست، یکی از شفاعت های نبی اکرم این است که ما را از گناه و شرک نجات دهند. دست ما را بگیرند و پاکمان کنند، علایقی که در دل ما خدایی ناکرده نسبت به گناه و شیطنت هست آن علایق را بشویند و شستشو دهند و این کار را هم می کنند. حضرت تدبیر می کنند و ما را از بدی و گناه نجات می دهند. این شفاعت که یک قسمت از شفاعت نبی اکرم است شفاعت تطهیری است، شما را پاک می کنند. انسانی که گناه کرده است باید شستشو داده شود و تا شستشو داده نشود وارد بهشت نمی شود. این قلبی که تعلق به گناه پیدا کرده است باید رابطه اش با گناه قطع شود این معنای توبه است، یعنی اگر آثاری از شیطنت، طغیان و معصیت خدای متعال در اعضا و جوارح، در قلب و در باطن انسان هم هست این باید شستشو داده شود و حضرت این کار را می کنند ما را تطهیر و پاک می کنند و از جهنم نجات میدهند.

ولی همه شفاعت حضرت این نیست آن کسانی که اهل گناه هم نیستند آن کسانی که معصوم هستند مثل انبیاء آنها هم محتاج به شفاعت نبی اکرم هستند و آن شفاعت، شفاعت ترفیع درجه است. برای عبور از درجات توحید و رسیدن به مقامات بالای توحید همه محتاج به نبی اکرم هستند، همه باید از دست ایشان بگیرند و هیچ کسی نیست که مستقل بتواند این وادی را طی کند. لذا شفاعت نبی اکرم برای یک دسته شفاعت تطهیر است و آنها را پاک می کنند، و برای یک دسته ای شفاعت ترفیع درجه است و درجات آن ها را بالا می برند. آن مومنی که پاک شده است، اهل گناه نیست، اهل طهارت و بندگی است او هم باز محتاج به شفاعت است. در وادی توحید عبور از هر مرحله ای نیاز به دستگیری نبی اکرم(ص) دارد. لذا حتی انبیاءی الهی هم در سیر از بعضی از مقامات خودشان متوسل به وجود مقدس نبی اکرم می شدند و بدون دستگیری ایشان امکان عبور نبود. این روایات مکرر وارد شده است، به وجود مقدس رسول الله عرض کرد: آقا شما برتر هستید یا مثلا انبیاءی گذشته جناب نوح، ابراهیم و... حضرت فرمودند تعریف از خود مذموم است من قصد تعریف از خود ندارم ولی همه این انبیاء در مشکلات متوسل به من می شدند و بعد یک به یک شمردند که جناب عیسای مسیح کجا، حضرت آدم کجا، حضرت نوح کجا و... که در روایات ما متعدد ذکر شده است آن گره هایی که در کار انبیاء می افتاد به دست حضرت باز می شد و حضرت واسطه فیض بودند.

لذا مقام محمود حضرت اینطور است، فقط مال بدها نیست و اینطور نیست آنهایی که اهل گناه و کبائر هستند باید نبی اکرم دستگیری کرده و تطهیرشان کنند حتی آن هایی که پاک و مطهر هستند ولی سیر در مقامات توحید را می خواهند، این در بندهای توحید باز نمی شود الا به شفاعت و دستگیری نبی اکرم. لذا همه انبیاء در مراحل سیرشان محتاج به شفاعت نبی اکرم بودند و همین امر در قیامت هم ظهور پیدا می کند در قیامت هم همه انبیاء برای عبور از بعضی عقبات محتاج به شفاعت هستند. در روایتی امام باقر(ع) به خادم امام سجاد(ع) که آدم زحمت کشیده و ریاضت کشیده ای بود، در خانه امام سجاد(ع) زندگی می کرد و پاک شده بود لذا خیال می کرد دیگر به مقصد رسیده است. به امام باقر(ع) عرض کرد آقا مردم را فریب ندهید و این قدر نگویید شفاعت محمد، مردم مغرور می شوند. حضرت به او فرمودند: «وَيْحَكَ يَا أَبَا أَيْمَنَ أَ غَرَّكَ أَنْ عَفَّ بَطْنُكَ وَ فَرْجُك‏» تو دهان و دامن خودت را پاک کردی مغرور شدی و خیال کردی به مقصد رسیدی؟ این که رسیدن به مقصد نیست. «أَمَا وَ اللَّهِ إِنْ لَوْ قَدْ رَأَيْتَ‏ أَفْزَاعَ‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَةِ لَقَدِ احْتَجْتَ إِلَى شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ ص‏»(4) اگر سختی های روز قیامت را می دیدی می فهمیدی که همه محتاج به شفاعت هستند و حتی انبیاء این پیغمبر باید دستشان را بگیرد. در روایاتی مثل روایت عنوان بصری یک دستورات سنگینی داده است ، می فرماید برو بنده بشو بیا ما به تو علم می دهیم و بعد ارکان بندگی را که می گویند انسان خیال می کند اگر این راه را رفت همه راه را رفته است در حالی که حضرت فرمود: «ذاک اول درجه التقی»(5) این اولین قدم در وادی تقوی است این قدم را بردار بیا ما دستت را بگیریم، قدم بعد هدایت برایت می فرستیم.

افراد صاحب مقام شفاعت

ذیل آیه که ابتدای جلسه تلاوت شد روایتی را مرحوم فیض در تفسیر صافی آوردند، فرمودند که در قیامت کار سخت می شود تعبیر روایت این است: «و قد الجم الناس العرق»(6) در آن گرمای قیامت و سختی قیامت کار بسیار دشوار می شود، امت ها می آیند سراغ حضرت آدم، ایشان ارجاع می دهند به حضرت نوح، حضرت نوح به حضرت ابراهیم خلیل، ابراهیم خلیل به موسی، جناب موسی به حضرت عیسی و حضرت عیسی همه امم را ارجاع می دهند به وجود مقدس رسول الله(ص) ایشان تشریف می آورند مقابل باب الرحمان و تعبیر روایت این است که به سجده می افتند. وقتی حضرت سجده می کنند با سجده حضرت درها گشوده می شود و به حضرت دستور داده می شود دستگیری کنید و هر کس را می خواهید شفاعت کنید. سپس باب الرحمان (باب بهشت) باز می شود و مردم از آن سختی نجات پیدا می کنند. آنگاه وقتی پیامبر از دیگران دستگیری کرد و به شفاعت حضرت رسیدند، خود آنها هم صاحب مقام شفاعت می شوند که در روایات آمده است مومنین هم می توانند شفاعت کنند؛ گاهی یک مومن به اندازه قبیله ای از قبایل عرب و یا دو قبیله می تواند شفاعت کند ولی باید دستش به دامن نبی اکرم وصل باشد. معنای این که ما در زیارت عاشورا این تعبیر را از خدای متعال درخواست می کنیم: «أن یبلغنی المقام المحمود لکم عند الله» خدا ما را به مقام محمود شما راه دهد، این نیست که ما به مقام نبی اکرم برسیم چرا که احدی آنجا راه پیدا نمی کند، حتی پیغمبر اولوالعزم هم اصلا در آن مقام طمع نمی کند «لا یطمع فیها طامع» این مقام شجره ممنوعه است. معنای این تعبیر اینست که ما به مقام محمود حضرت راه پیدا کنیم و دستمان به دامن نبی اکرم برسد. اگر دست کسی به دامن نبی اکرم رسید می تواند از حضرت بگیرد، آنوقت ازدیگران هم دستگیری کند. لذا مقام محمود که مقام هدایت و مقام دستگیری است مخصوص نبی اکرم(ص) و اهل بیت(ع) است و هر کسی دستش به دامن آن ها رسید به اندازه ای که به آنها متصل می شود می تواند بگیرد و به دیگران بدهد. لذا احدی نمی تواند کسی را هدایت کند، دلی را به سمت خدا ببرد، دست کسی را بگیرد و کسی را از ضلالت به هدایت نجات دهد الا این که دستش به مقام محمود برسد. هم در دنیا این طور است و هم در آخرت. در آخرت هم کسی نمی تواند دیگران را از عذاب و جهنم و آلودگی ها نجات دهد و شفاعت کرده و وارد بهشت کند الا اینکه دستش به مقام محمود برسد. لذا این مقام که مقام شفاعت است مقام اختصاصی نبی اکرم و اهل بیت است، مخصوص آنها است و همه خوبان هم محتاج به این شفاعت هستند منتهی بعد از اینکه از آن مقام محمود برخوردار شدند و حضرت شفاعت کردند، اینها نیز می توانند از دیگران دستگیری کنند. کما اینکه در دنیا نیز انبیاء وقتی هدایت نبی اکرم به ایشان می رسد امت خودشان را هدایت می کنند.

در روایت فرمود حضرت در عالم ارواح مبعوث به انبیاء و پیغمبر ایشان بوده اند. اگر انبیاء امتشان را شفاعت و دستگیری می کنند و ایشان را موحد می کنند در واقع درس توحید را از حضرت گرفته اند. بنابراین هر کسی اگر واسطه می شود و دستگیری و هدایت می کند، این هدایت به وساطت نبی اکرم است چرا که مقام محمود مختص ایشان است و در واقع عبادت ایشان است که آن مقام محمود را برایشان تحصیل کرده است و از این جهت است که در روایات فرمود: «بنا عبد الله، بنا عرف الله، بنا وحد الله»(7) خدای متعال بوسیله ما عبادت شده است، بوسیله ما شناخته شده است و هر کس خدا را به توحید شناخته است بواسطه ما است. بعد یک تعبیر بلندی دارد در همین روایت که فرمود: «و محمد حجاب الله» وجود مقدس نبی اکرم حجاب الله است. به این معنا حجاب الله است که همه فیوضات از ناحیه خدای متعال به ایشان می رسد و ایشان واسطه فیض برای همه عالم هستند. لذا هر کسی هر نوع دستگیری در وادی توحید از کسی می خواهد بکند باید خودش دستش به دامن نبی اکرم و اهل بیت باشد. اگر کسی از آن ساحت مقدس چیزی نگیرد نمی تواند دست احدی را بگیرد. هیچ کس نمی تواند بگوید من مستقل می آیم یک نفر را هدایت و شفاعت می کنم و یا یک بنده را از بت پرستی نجات میدهم، این شدنی نیست اگر کسی این طمع را بکند طمع خام است و هم خودش جهنمی می شود هم دیگران را جهنمی می کند. به اندازه ای که انسان دستش به دامن آنها هست و از آنها می گیرد می تواند در دنیا دیگران را هدایت کند و طبعیتا در آخرت هم دیگران را شفاعت کند. کسی که در دنیا واسطه در هدایت می شود در آخرت هم به او اجازه دستگیری می دهند. کسی که در دنیا دیگران را به خانه اهل بیت دعوت می کند در آخرت هم به او اجازه می دهند آنها را وارد بهشت کند. آخرت تجلی و ظهور همین دنیا است، نمی خواهم خود عالم آخرت را تاویل کنم ولی آنچه که ما در این دنیا داریم همین است که در عالم آخرت ما به نتایجش می رسیم.

بنابراین مقام محمود مقام هدایت و دستگیری به وادی توحید است، این مقام مختص به نبی اکرم و اهل بیت است، همه محتاج به این شفاعت هستند، موضوع شفاعت هم اصالتا دعوت به توحید است، هدایت و راهبری به سمت خدای متعال و معرفت و محبت خدای متعال است که باطن و نتیجه و ثمره این توحید می شود بهشت که نجات از جهنم است یعنی نجات از شرک و شیطنت و گناه و معصیت و نجات از ولایت شیاطین و اولیاء طاغوت. این کار حضرت است و دستگیری همه عالم و نجات دادن از شفاعتی که طهارت است تا شفاعت ترفیع درجه با حضرت است. لذا همه خوبان عالم هم در یک مقاماتی از مقامات توحیدی که عبور از گردنه ها سخت می شود با هدایت، عبادت، شفاعت و دستگیری حضرت این وادی را طی کردند.

شفاعت رسول اکرم(ص) مستمر و دائمی

نکته آخر این که این شفاعت هم یک شفاعت مستمر است، یعنی اینطور نیست که حضرت ما را رها کردند بعد یکدفعه در صحنه قیامت می آیند ما را شفاعت می کنند. این شفاعت هم در عالم دنیا، هم در عالم برزخ و هم در قیامت وجود دارد حتی قبل از دنیا هم بوده است؛ از روایات استفاده می شود که قبل از دنیا هم ما تحت توجه و عنایت این وجود مقدس بوده ایم. قدم به قدم ما را می برند و اگر یک لحظه حضرت ما را رها کنند در جهنم سقوط می کنیم. ما دائما با شفاعت، هدایت و دستگیری حضرت در وادی بهشت و در وادی توحید هستیم والا اگر حضرت ما را رها کنند، وارد وادی شرک می شویم و سقوط می کنیم. «وَ مَنْ‏ يُشْرِكْ‏ بِاللَّهِ‏ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوي بِهِ الرِّيحُ في‏ مَكانٍ سَحيق‏»(حج/31) تعبیر قرآن این است اگر کسی به خدا شرک ورزید (آدم مشرک) دستش به هیچ کجا بند نیست و از هیچ طرف هیچ تکیه گاهی ندارد، نه زیر پایش محکم است و نه جانب راست. سقوط می کند و در حال سقوط دائمی است. اگر ما دستمان از دست نبی اکرم رها شد این طور می شویم یعنی دائم در حال سقوط می شویم تا برویم در وادی جهنم. این فرد طعمه شیطان و ابلیس می شود. کسی که دستش از دست نبی اکرم رها شد معلق می شود تا طعمه ابلیس شود. ابلیس هوس می کند و می تواند این را طعمه خودش بکند. اگر کسی از وادی شفاعت نبی اکرم بیرون رفت، طعمه شیطان و جهنم می شود. همه محتاج هستند و این شفاعت هم یک شفاعت مستمر و دائمی است؛ ولی ظهورش این است که در صحنه های سخت دست ما را می گیرند و عبور می دهند. این دست گرفتن و عبور دادن، ظهور همان هدایت است. اگر ما را هدایت به وادی توحید نکنند نمی توانند ما را به بهشت ببرند، مشرک و کافر که در بهشت راه ندارد، ما باید خالص شویم تا وارد بهشت شویم. در روایت فرمود گناهی که از آن گوشت و پوست می روید بدترین گناه است چون تا شما را پاک نکنند در بهشت راهتان نمی دهند، باید این گوشت و پوست آب شود. بنابراین اگر حضرت شفاعت در بهشت می کنند، حقیقت این شفاعت، شفاعت در توحید، هدایت، نورانیت در قرب و معرفت به خدای متعال است و این یک هدایت مستمر است که از طرف حضرت به انبیاء و از طریق انبیاء به امم رسیده است. حتی در بعضی روایات هست کار با مقامات عالم والا ندارم فرمود در این عالم دست ما به دامن نبی اکرم است، دست شما به دامن ما و دست نبی اکرم به دامن خدای متعال.

در بعضی روایات ائمه(ع) هم از حضرت می گیرند به ما می دهند و خدای متعال این را از این وجود مقدس خواسته است. «فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ * وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَر»(ضحی/9-10) همین طوری که من از شما دستگیری کردم شما هم دستگیری کن و این ایتام را رها نکن. در روایات فرمود یتیم یک یتیمی است که پدر از دست داده است و نیاز به سرپرستی دارد، این سرپرستی عبادت بسیار بزرگی است؛ ولی فرمود از آن بالاتر آن ایتامی هستند که دستشان از امامشان کوتاه است اگر عالمی پیدا شود دست اینها را بگیرد، به دست امام بدهد و هدایتشان کند مهم تر از سرپرستی یک یتیم است. همه عالم ایتام وجود مقدس نبی اکرم هستند و ایشان دستشان را از آستین بیرون آوردند و همه عالم را هدایت می کنند، همه عالم سائل ایشان هستند. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏»(نحل/43) فرمود اگر معرفت ندارید بروید از اهل ذکر بپرسید، فرمود ما ائمه اهل ذکر هستیم. پیامبر خودشان کلمه ذکر هستند و ما اهل الذکرو اهل البیت هستیم. بنابراین ما همه باید سائل نبی اکرم و سائل اهل بیت باشیم، وظیفه ما این است. اگر ما احساس یتم کردیم و احساس کردیم ما یتیم هستیم و نیاز به پدری نبی اکرم داریم، ایشان وظیفه خودشان را انجام می دهند: «اما الیتیم فلا تقهر». همینطور اگر ما سائل شدیم، در خانه حضرت رفتیم و از حضرت چه رزق ظاهری و چه رزق باطنی خواستیم، بخصوص ارزاق باطنی که در دست حضرت است مانند توحید، معرفت و درخواست اینکه این درها به سوی ما گشوده شود، خدای متعال به ایشان ماموریت داده اند که: «و اما السائل فلا تنهر» سائل را با سختی از در خانه خودت رد نکن. لذا ایشان دنبال شفاعت و دستگیری ما هستند و این ما هستیم که باید احساس کنیم نیاز به ایشان داریم، «أنا و علی ابوا هذه الامة» ایشان در پدری کردن و در محبت کوتاهی نمی کنند، ما باید احساس کنیم که نیاز به این پدر داریم. کسی که مستقل شده است مانند آن جوانی است که احساس استقلال می کند و احساس میکند که از پدر بی نیاز است. ما تا هر وقتی که احساس یتم بکنیم، احساس تنهایی و غربت کنیم و احساس کنیم باید پیامبر برای ما پدری کنند، ایشان در حق ما ابوت و پدری می کنند. تا وقتی ما احساس کنیم که فقیر و محتاج هستیم و سائل حضرت باشیم، حضرت در دستگیری از ما هرگز کوتاهی نمی کنند. «اما الیتیم فلا تقهر و اما السائل فلا تنهر» رسول اکرم(ص) همه همّ و غمشان این است که ما را نجات داده و عبور دهند.

همه شما شنیده اید در مثل فردایی روز دوشنبه بود 28 ماه صفر وقتی حال حضرت سنگین شد لحظات رحلت و شهادت و وفات حضرت رسید جناب جبرئیل آمدند و به حضرت عرض کردند آقا همه آسمان ها را زینت دادیم، همه آماده هستند و ملائکه صف در صف در انتظار شما هستند، آماده استقبال شما هستند. در بعضی روایات فرمود خدای متعال مشتاق لقاء شما است، آسمان ها را برای شما آماده کرده ایم. حضرت فرمود جبرئیل یک چیزی بگو غصه من کم شود، گفت آقا چه چیزی غصه دل شما را بر می دارد؟ فرمود جبرئیل با امت من چه می شود؟ جبرئیل رفت و برگشت، مجددا این آیه را آورد، خدای متعال می فرماید: «و لسوف یعطیک ربک فترضی» پروردگار تو این قدر به تو می بخشد که شما راضی شوی، حد و حساب ندارد. حضرت فرمودند حالا آرام شدم. لذا در یک روایتی نقل شده است که امیدوارکننده ترین آیه قرآن از نظر اهل بیت همین آیه است: «و لسوف یعطیک ربک فترضی» حضرت فرمودند پیامبر راضی نمی شود هیچ موحدی داخل جهنم بشود تا همه موحدین را در بهشت نبرد این پیغمبر راضی نمی شود. هم در دنیا بار ما را کشیده است و بلاهای عظیمی که برای هدایت ما کشیده است: «ما اوذی نبیا مثل ما اوذی» هیچ پیغمبری مثل پیغمبر ما اذیت نشده است، چون هیچ پیامبری نه دشمنانش به سرسختی دشمنان پیامبر ما بوده است و نه آن ماموریتش به سنگینی ماموریت پیامبر ما بوده است. این مأموریت را با مشقت تمام و با تمام وجود انجام دادند. این پیامبر گرامی برای دستگیری ما هیچ کوتاهی نکرده اند. حتی در روایات فرمود ده سال شبها روی پنجه های مبارکشان می ایستادند و نماز می خواندند، که خدای متعال فرمود: «طه * ما أنزلنا علیک القرآن لتشقی»(طه/1-2) ما نگفتیم این قدر شما خودتان را به مشقت بیندازید. تا مثل فردایی حال حضرت دیگر سنگین شد، این ایام ایام بیماری حضرت است و حضرت در بستر بیماری بودند. صلی الله علیک یا رسول الله....

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 517

(2) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏101، ص: 38

(3) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 134

(4) المحاسن، ج‏1، ص: 183

(5) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏1، ص: 226

(6) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 207

(7) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 145