نسخه آزمایشی
جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri, 19 Apr 2024

شب اول حرم مطهر/ محرم؛ فرصت رسیدن به مقام محبت

 متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 11 مهر ماه 95 است که به مناسبت آغاز ماه محرم در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ خدای متعال در فرصت دنیا زمینه های خاصی را برای ما فراهم کرده است، که یکی از این فرصت های ویژه ماه محرم است. ما قوای فراوانی داریم که خدای متعال برای هر کدام رزق هایی قرار داده است، اما متاسفانه خیلی از اوقات نداهای الهی را برای برخورداری از این ارزاق نمی شنویم، پس باید کاری کنیم که بتوانیم دعوت الهی را اجابت کنیم، مخصوصا در ماه محرم که دعوت خاصی از جانب سیدالشهدا برای همه صورت گرفته است. یکی از رزق های مهم در این ماه بکاء بر سیدالشهداست، اگر کسی اهل بکاء شد، به تدریج به طهارت نفس و حیات طیبه و مقام محبت می رسد. یکی دیگر از رزق های مهم این ماه رزق محبت خدا و اولیاء خداست، که ما باید تلاش کنیم به این رزق برسیم. خدای متعال برای موحدین و مؤمنین، رزق محبت خودش را قرار داده است و یکی از آثار مهم این رزق آن است که اگر کسی به مقام محبت حضرت حق و اولیاء او رسید و محبت خدای متعال بر او غالب شد، به تدریج به یک نقطه ای می رسد که اخلاص در محبت پیدا می کند. یعنی به یک مقامی می رسد که فقط خدای متعال را دوست می دارد و بقیه محبت ها ذیل محبت خداست. چنین کسی اگر هر موجود دیگری را دوست بدارد، در پرتو محبت خدا و برای محبت خداست. در صف بندی که نبی اکرم با کفار و منافقین در طول تاریخ دارند هم، تنها راه همراهی با ایشان رسیدن به همین اخلاص در محبت است.

فرصت های ویژه دنیا برای بهره مندی انسان

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعنۀ علی اعدائهم اجمعین. خدای متعال در فرصت دنیا یک زمینه های خاص و گاهی فرصت های اختصاصی را برای ما فراهم می کند که می شود در آن فرصت های خاص تصمیم های بزرگ گرفت، یکی از آن فرصت های ویژه فرصت ماه محرم است. خیلی از بزرگان تصمیم های مهم زندگی خودشان را در کنار سفره امام حسین علیه السلام و در ماه محرم گرفته اند. در این ماه از ناحیه سید الشهداء دعوت خاصی است.

این ماه های خاص رجب و شعبان و رمضان که شروع می شود، ماه عبادت و تقرب به خدای متعال است. در زیارت رجبیه امام حسین علیه السلام ملاحظه فرمودید که وقتی اول رجب انسان محضر سید الشهداء شرفیاب می شود، به حضرت عرضه می دارد «لَبَّيْكَ دَاعِيَ اللَّه‏»، گویا حضرت دعوت کننده از طرف خدای متعال هستند و ما را دعوت می کنند. ما هم در اول رجب عرضه می داریم «لَبَّيْكَ دَاعِيَ اللَّه‏» و دعوت سید الشهداء را اجابت می کنیم.

در عالم دعوت هایی از جانب انبیاء و اولیاء و ملائکه است. در ایام خاص هم دعوت های خاصی است. در روایات دارد که در ماه رجب، ملکی از آسمان هفتم ندا می دهد و انسان را دعوت می کند. این دعوت ها در عالم است منتها ما باید حس خودمان را تربیت کنیم بطوری که این دعوت ها و نداها را بشنویم. در این دنیای پر سر و صدایی که از هر طرف ما را فرا می خوانند، دعوت هایی است که ما باید برای شنیدن آن ها تربیت بشویم.

آیات سوره مبارکه آل عمران را ملاحظه فرمودید؛ آن آیاتی که در آن به انسان دستور می دهد وقتی سحر از خواب برمی خیزید به ستاره های آسمان نگاه کند، آیات الهی را ببیند و این آیات را بخواند «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب‏»(آل عمران/190). بعد اولی الالباب را توضیح می دهد و می فرماید در آفرینش برای اولو الالباب آیاتی است. بعد هم می فرماید اولو الالباب کسانی هستند که «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِم‏»(آل عمران/191). آن ها کسانی هستند که در همه احوال در یاد خدا هستند، ایستاده و نشسته ندارند، حتی در خواب خودشان هم از خدای متعال غافل نیستند و به یک مقامی رسیدند که خواب آنها هم مقام ذکر است.

اولوا الالباب کسانی هستند که می گویند: «رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِي لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا»(آل عمران/193)، خدایا ما آن ندای منادی تو را که ما را به ایمان دعوت می کرد، شنیدیم و اجابت کردیم و ایمان آوردیم. آنوقت از خدای متعال چهارتا توقع می کنند «رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا» خدایا، ما دعوت آن منادی را شنیدیم و اجابت کردیم، تو هم گناهان ما را ببخش، «وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرار» خدایا، بدی های ما را بپوشان و تدارک کن و ما را با ابرار بمیران.

بنابراین دعوت هایی در عالم است و ما باید بگونه ای تربیت شویم که این نداها را بشنویم و ان شاء الله اجابت کنیم. ما نیازهای فراوانی داریم، قوای فراوانی هم داریم؛ رزق های فراوانی در عالم است، ما چشم داریم، گوش داریم، حواس داریم، قلب و روح و عقل داریم، برای هر کدام از اینها خدای متعال رزق هایی در این عالم مقدر فرموده و سفره هایی پهن کرده است. ما باید نیازهای خودمان را بشناسیم و این سفره ها را هم ببینیم، بعد سعی کنیم این موانعی که بین ما و این رزق ها است برداشته شود. خیلی اوقات رزق ها از عالم بالا نازل می شود اما ما مانع داریم و ظرف مان واژگون است. در واقع ظرف ما آماده نیست برای این که آن رزق ها را دریافت کنیم و آن روزی ها به ما برسد.

کتاب معراج السعادة کتاب گران سنگ اخلاقی از مرحوم نراقی است که فوق العاده است. مرحوم آیت الله العظمی بهجت توصیه می فرمودند که اگر کسی می خواهد نفسش تربیت شود اگر می تواند روزی یک حدیث از جهاد نفس وسائل بخواند و إلا روزی یک صفحه، از کتاب معراج السعادة بخواند و در طول روز سعی کند آن یک صفحه را به قلب خودش القا کند و آن را بفهمد. آنوقت در طول یک سال کم کم یک تحول روحی در او پیدا می شود.

مرحوم نراقی در مقدمه آن کتاب گران سنگ یک نکته ای را بیان می کنند و می گویند اگر از خیلی از انسان ها سؤال کنید شما چه کسی و چه چیزی هستید، خودشان را بیشتر از حد نیازهای غریزی خودشان نمی شناسند. آن ها احساس می کنند یک جهاز هاضمه ای دارند و وقتی گرسنه می شوند، باید تغذیه کنند، نیاز به خواب دارند، نیاز به زندگی و همسر و اینها دارند، بیشتر از اینها از خودشان دریافتی ندارند! در حالی که انسان دارای قوای فراوان، نیازهای فراوان و رزق های فراوانی است که برایش مهیا شده است. یعنی برای هر یک از این قوای ما یک رزق و بهره ای فراهم شده است.

برخورداری همه قوای ما از رزق های خداوند

 این صلوات نورانی را که بعد از زیارت آل یاسین است ملاحظه فرمودید. زیارت آل یاسین از آن زیارت های فوق العاده امام زمان علیه السلام است که از وجود مقدس خودشان هم نقل شده است؛ ایشان فرمودند: اگر خواستید به ما توجه کنید با این زیارت به ما توجه پیدا کنید. لذا در خاطرم اینطور است که بعضی بزرگان دستور می دادند که هر روز سوره یس را بخوانید و آن را به وجود مقدس امام زمان هدیه کنید، بعد هم زیارت آل یاسین را خطاب به حضرت بخوانید. بعد از زیارت یک صلوات لطیفی است که آن هم ظاهراً ادامه زیارت است و باید خواند شود. در ابتدای این صلوات آمده است که «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ نَبِيِّ رَحْمَتِكَ وَ كَلِمَةِ نُورِك»‏ خدایا بر این وجود مقدس و این پیغمبر گرامی صلوات بفرست. پیغمبری که نبی رحمت تو است. او از عالم غیب برای ما خبر آورده و سراسر وجودش رحمت است. او با محبت می خواهد ما را به اسرار غیب آشنا کند و مثل ما نیست که با خشونت می خواهیم بندگان خدا را دستگیری کنیم.

«نَبِيِّ رَحْمَتِكَ وَ كَلِمَةِ نُورِك»، خدایا این پیغمبر کلمه نور تو است و این کلمه در قرآن به معنای لفظ نیست. فرمود عیسی کلمة الله است و کلمه به معنای لفظ نیست. نبی اکرم کلمه نور تو است و همه انوار الهی در ایشان خلاصه می شود. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ نَبِيِّ رَحْمَتِكَ وَ كَلِمَةِ نُورِكَ وَ أَنْ تَمْلَأَ قَلْبِي نُورَ الْيَقِين‏»، خدایا در پرتو صلوات بر این پیامبر که کلمه نور تو است قلب من را پر از نور یقین کن، «وَ صَدْرِي نُورَ الْإِيمَان‏» و سینه من را پر از ایمان کن، «وَ عَزْمِي نُورَ الْعِلْمِ وَ قُوَّتِي نُورَ الْعَمَلِ وَ لِسَانِي نُورَ الصِّدْق‏» و زبان من را پر از نور صدق کن، «وَ سَمْعِي نُورَ وَعْيِ الْحِكْمَة» و گوش من را پر از حکمت کن.

بنابراین همه قوای ما در این عالم رزق دارند و ما اگر در پرتو نور این وجود مقدس که کلمه نور الهی است، قرار گرفتیم، همه قوای مان نورانی می شود. اگر آن نور وارد سمع ما شد گوش ما گوش حکیم می شود، «وَ بَصَرِي نُورَ الضِّيَاء» و چشم ما یک پرتویی پیدا می کند که حجب نور و حجاب ها را برمی دارد و به سرچشمه نور می رسد.

رزق ماه محرم برای همه عالم

پس همه قوای ما در این عالم رزقی دارند و خدای متعال برای قلب و چشم و گوش ما سفره هایی پهن کرده است. البته گاهی این سفره ها سفره های خاصی است مثل ماه رمضان، شب قدر و ماه رجب. یکی از آن ایام خاصی که خدای متعال برای ما قرار داده که همراه با رزق های خاصی است ماه محرم است. البته ممکن است انسان غافل شود، هم از نیازهای خودش و هم از سفره هایی که خدای متعال پهن کرده است، مثل این که نمی داند دل و قلب و عقلش چه می خواهد، یا این که موانعی را که برای رسیدن به آن رزق ها است برنمی دارد و بعد وقتی این ایام تمام می شود می گوید خبری نبود! چنین فردی می گوید در ماه رمضان چیزی تقسیم نمی کردند، در محرم خبری نبود و محرم با غیر محرم فرقی نداشت! این ناشی از همان است که انسان متوجه نیازهای خودش نیست، توجه به رزق ها و سفره هایی که خدای متعال پهن کرده است نمی کند و بعد محروم می شود و می گوید خبری نبود.

در ماه محرم خیلی خبرها است، یک رزق هایی در ماه محرم تقسیم می شود که در ایام دیگر نیست. روزی هایی را خدای متعال در ماه محرم تقسیم می کند که آن رزق ها در غیر ماه محرم نیست. یک دعوت خاصی در ماه محرم است و هر سال که محرم تکرار می شود گویا این دعوت سید الشهداء از نو تکرار می شود، لذا می بینید که اوضاع عالم عوض می شود. امام رضا فرمود: وقتی ماه محرم وارد می شد کسی لبخند بر لب پدر من نمی دید.

محرم از نگاه امام رضا علیه السلام

بگذارید من این روایت امام رضا علیه السلام را تبرکاً بخوانم، گرچه همه این روایت موضوع بحث من نیست. این روایت را امالی از وجود مقدس امام رضا علیه السلام نقل کرده است. امام رضا فرمودند: «إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ الْقِتَال‏»(1)، محرم ماهی است که حتی مردم دوران جاهلیت و قبل از اسلام، جنگ و درگیری را در آن حرام می دانستند.

ما چهارتا ماه حرام در سال داریم، رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم، در این ماه ها جنگ کردن حرام است مگر در یک مواضع خاصی که دشمن حمله کند و ما دفاع کنیم، پس ابتداءً جنگ کردن حرام است. در دوره جاهلیت هم جنگ در این ایام حرام بوده و نمی جنگیدند، اگر جنگی هم بوده است آن را در ماه های حرام تعطیل می کردند.

حضرت فرمودند: محرم ماهی است که اهل جاهلیت هم جنگ را در آن حرام می دانستند، «فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا» اما آنها خون ما را حلال دانستند، «وَ هُتِكَ فِيهِ حُرْمَتُنَا» و حریم ما را هتک کردند، «وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَ نِسَاؤُنَا» و ذریه و همسران و زنان ما را در این ماه به اسارت بردند. «وَ أُضْرِمَتِ النِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا» آن ها آتش به خیمه های ما زدند، «وَ انْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثَقَلِنَا» و اموال و دارایی هایی که در آنجا داشتیم را به مثل کفار به غارت بردند «وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا» آنان در امر ما هیچ حرمتی برای وجود مقدس نبی اکرم نگه نداشتند و اینطور نبود که به احترام نبی اکرم دست نگهدارند و یک جایی حریم ما را حفظ کنند.

در بحار نقل شده است که امام سجاد علیه السلام وقتی از سفر کربلا به مدینه برگشتند، در دروازه مدینه برای مردم گفتگو و صحبتی دارند، آنجا فرمودند که اگر جد ما سفارش می کرد که ما را اذیت کنند بیش از آنچه که کردند ممکن نبود! یعنی اگر رسول اکرم به عکس همه سفارش هایی که در مورد حرمت و رعایت ما کردند، سفارش می کردند و دستور به اذیت اهل بیت می دادند، بیش از آنچه انجام دادند امکان نداشت انجام بدهند!

در ادامه روایت حضرت فرمود: «إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا» روز امام حسین پلک های ما را مجروح کرده است، یعنی آنقدر در مصیبت سید الشهداء گریسته ایم که پلک ها و چشم های ما مجروح شده است، «وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاء» در روز عاشورا حرمت عزیزان ما در آن سرزمین کربلا نگه داشته نشد و ذلیل شدند، «وَ أَوْرَثَتْنَا الْكَرْبَ الْبَلَاءَ إِلَى يَوْمِ الِانْقِضَاء» و این تا روز قیامت برای ما غصه آورده است. یعنی غصه اهل بیت علیهم السلام دوام دارد و تا روز قیامت تمام نمی شود، «فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ الْبَاكُون‏» بر مثل امام حسین کسانی که اهل گریه هستند، می توانند گریه کنند، چون گریه کردن که کار آسانی نیست. بله گریه برای دنیا و تعلقات دنیا از همه ساخته است اما اهل بکاء بودن، آن هم بکاء های قیمتی مثل اشک از خوف خدا در نیمه شب و گریه بر سیدالشهداء، اینها را اهل خاص دارند.

فرمود کسانی که اهل گریه هستند و ارزش بکاء را می فهمند، می دانند که گریه سلاح مؤمن است «وَ سِلَاحُهُ الْبُكَاء» و در درگیری با شیطان برای رسیدن به اغراض پاک اسلحه مؤمن اشک او است. «فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ الْبَاكُون‏» کسانی که اهل گریه و بکاء هستند برای مثل امام حسین باید گریه کنند، «فَإِنَّ الْبُكَاءَ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَام‏» چرا که گریه بر امام حسین گناهان بزرگ را از بین می برد. کسانی که گرفتار هستند، کسانی که هرچه تلاش کردند که آثار و ریشه های گناه را از دل خودشان بکنند، اما هنوز هم در لحظه های حساس احساس می کنند که آن تخلف ها سر برمی دارد و آثار آن هنوز در لابلای وجودشان مخفی است، باید از بکاء کمک بگیرند.

لذت هایی که انسان از دنیا برده خیلی اوقات به گوشت، اعضا و جوارح و حالات روحی انسان تبدیل شده اند. پس چه طوری اینها را باید پاک کرد؟! امیرالمؤمنین در آن بیان نورانی خودشان وقتی استغفار را معنا می کنند، می فرمایند: کسانی که اهل علّیین هستند اهل استغفار هستند، استغفار تام شش معنا دارد، یکی این است که «أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِي نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِيبَهُ بِالْأَحْزَان‏»‏(2) آن گوشت هایی که از حرام روییده است با غصه و اندوه آب کند، «حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ» تا این که پوست را به استخوان بچسباند، «وَ يَنْشَأَ بَيْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِيد» و دوباره گوشت جدید بروید؛ چرا؟ چون آن گوشتی که از حرام روییده است نمی گذارد آدم بندگی کند. چیزی که از حرام است مانع عبادت است.

در روایات دارد که گاهی آثار این گناه بروز می کند و مثلاً انسان را از مناجات شب محروم می کند، آدمی که هر شب موفق بود یک گناه آن شب او را محروم می کند. حال اگر گناهی به گوشت و پوست انسان تبدیل شد طبیعتاً مانع عبادت است. حضرت فرمود: اگر می خواهی استغفار و تدارک کنی باید اینها را با غصه آب کنی تا از نو گوشت حلال بروید چرا که آن که از حرام است بار حلال و عبادت را برنمی دارد. حالا اگر غفلت ها و گناه ها و خطاهای کسی، از گناه کبیره تا مکروه و ترک اولی، در وجود او مانده و او را زمین گیر کرده است «فَإِنَّ الْبُكَاءَ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَام‏» اشک بر سید الشهداء گناه های بزرگ را محو می کند و از بین می برد.

این روایت را برای این قسمت خواندم «ثُمَّ قَالَ كَانَ أَبِي‏»، پدر بزرگوار من حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام اینطور بود، «إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكا» پس وقتی محرم داخل می شد دیگر کسی لبخند بر لبان پدر من نمی دید، «وَ كَانَتِ الْكِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَيْه‏» و غصه بر حضرت غالب می شد، «حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ» تا ده روز از محرم می گذشت و روز عاشورا می رسید، «فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ» پس روز عاشورا روزه غصه و روز اشک حضرت بود، «وَ يَقُولُ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ» پس امام موسی بن جعفر می فرمودند: امروز روزی است که امام حسین در آن به شهادت رسیده است.

محبت، یکی از بهترین رزق های ماه محرم

علی أی حال ماه محرم، ماهی است که در آن دعوت خاص است و رزق های خاصی هم تقسیم می شود. یکی از این رزق ها، رزق بکاء است. یکی دیگر از رزق های خاصی که در ماه محرم تقسیم می شود و در ماه محرم به شکل ویژه به برکت امام حسین علیه السلام در اختیار مؤمنین است، رزق محبت است. محبت خدای متعال و اولیاء الهی یکی از بهترین رزق ها است و ما رزقی بهتر از این نداریم.

این حدیث که درباره فضیلت محبت اهل بیت است در خصال مرحوم صدوق آمده، البته مرحوم مجلسی هم آن را در جلد 27 نقل کرده اند. وجود مقدس نبی أکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این کلام نورانی فرمودند: «مَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ حُبَّ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَقَدْ أَصَابَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة»(3) اگر خدای متعال رزق محبت ائمه و اهل بیت من را در سفره کسی قرار بدهد و این محبت را روزی او قرار بدهد، به همه خیر دنیا و آخرت رسیده است. بعد فرمودند: «فَلَا يَشُكَّنَّ أَحَدٌ أَنَّهُ فِي الْجَنَّة» کسی تردید نکند که این آدمی که به محبت ائمه و اهل بیت من راه پیدا کرده است و خدای متعال این رزق کریم را به او داده است، وسط بهشت است. این رزق بهشتی ها است؛ اگر کسی می خواهد ببیند بهشتی است یا نه، ببیند رزق محبت اهل بیت در سفره او گذاشته شده است یا نه!

پس اگر روزی کسی شد که به محبت ائمه برسد، شک نکنید این وسط بهشت است «فَلَا يَشُكَّنَّ أَحَدٌ أَنَّهُ فِي الْجَنَّة». علامت بهشتی بودن این محبت است، چرا که خدای متعال رزق هایی را به غیر بهشتی ها هم می دهد، جهنمی ها هم در جهنم روزی می خورند «وَ لا طَعامٌ‏ إِلاَّ مِنْ غِسْلين‏»(حاقة/36)، آنها هم طعام دارند، در دنیا هم روزی دارند، ولی یک رزق هایی برای بهشتی ها است و نه در دنیا و نه در آخرت به کسانی که دور از رحمت خاص خدا هستند، داده نمی شود.

یکی از رزق ها و طعام های بهشتی ها که رزق مخصوص است، رزق محبت خدا و اولیاء خداست، که ما باید تلاش کنیم به این رزق برسیم. بنابراین یکی از رزق های مخصوصی که خدای متعال برای موحدین و مؤمنین قرار داده، رزق محبت خودش است و عنایت دارید اگر کسی به مقام محبت حضرت حق و اولیاء او رسید و محبت خدای متعال بر او غالب شد، به تدریج به یک نقطه ای می رسد که اخلاص در محبت پیدا می کند. اخلاص در محبت یعنی به یک مقامی می رسد که فقط خدای متعال را دوست می دارد و بقیه محبت ها ذیل محبت خداست. چنین کسی اگر هر موجود دیگری را دوست بدارد، در پرتو محبت خدا و برای محبت خداست.

پس اول انسان به مقام حب الهی می رسد و وقتی به این مقام رسید، نتیجه آن این است که همه محبت های او برای خدا می شود. چنین کسی به مقامی می رسد که «الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّه». بنابراین قدم اول، رسیدن به محبت حضرت حق و قدم بعد محبت اولیاء خدا و دشمنی با دشمنان خدا است، بعد هم تدریجاً به مقامی می رسد که در روایات آمده است «الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّه وَ تَوَالِي أَوْلِيَاءِ اللَّهِ وَ التَّبَرِّي مِنْ أَعْدَاءِ اللَّه»‏(4)، همه محبت او برای خدا می شود، همه بغض ها و دشمنی های او هم برای خدا می شود؛ این چیزی است که ما باید تلاش کنیم در عمر خودمان به آن برسیم و محرم یکی از بسترهای خاص برای رسیدن به همین مقام است.

انسان در این ایام و در همین فاصله ها می تواند کاری کند که ان شاء الله سر سفره سید الشهداء بنشیند، تا وقتی این ایام تمام می شود جزء محبین شده باشد و آثار محبین در او ظاهر شود. آثار حب در آن حدیثی که خدمت شما تقدیم کردیم، آمده است و من نمی خواهم آن را بسط بدهم.

حضرت فرمودند: محبت ائمه و اهل بیت در دنیا ده اثر دارد و در آخرت هم ده اثر. اگر کسی به مقام محبت رسید اولین اثرش این است که زاهد در دنیا می شود، فارغ در دنیا می شود، اهل قیام لیل می شود، نه فقط قیام لیل بلکه اهل نشاط در قیام لیل می شود، اهل سخاوت می شود و همه چیز خودش را به راحتی در راه خدا می تواند تقدیم کند. علی أی حال این رزق محبت و مقام محبت اولیاء الهی در ماه محرم به وسیله سید الشهداء تقسیم می شود و یکی از رزق های خاص هم است.

صف بندی نبی اکرم با مشرکین و منافقین و راه همراهی با ایشان

یک نکته ای را اشاره کنم و ان شاء الله عرضم را جمع کنم. اول نکته این است که ما باید حتما به مقام محبت برسیم. ما باید به یک مقامی برسیم که حب خدای متعال لااقل بر سایر محبت ها در وجود ما غلبه کند، که این قدم اول است. اگر کسی خدای متعال را دوست نداشته باشد، اولیاء خدا را دوست نداشته باشد و یا اگر دوست داشت محبت های دیگر بر محبت او غالب شود، این معلوم نیست اهل نجات باشد!

در سوره مبارکه توبه خدای متعال به وجود مقدس نبی أکرم می فرماید از مشرکین اعلام برائت کن، پس درگیری و صف بندی حضرت با مشرکین علنی می شود «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»(توبه/1). این سوره را امیرالمومنین برای مشرکین مکه بردند و آنوقت وقتی رسول اکرم وارد میدان می شوند، درگیری ایشان فقط درگیری زمان نزول آیه نیست، بلکه حضرت با صف مشرکین در طول تاریخ اعلام برائت می کنند. درگیری ایشان درگیری علنی می شود و وقتی درگیری علنی شد، سه صف درست می شود، صف مؤمنین، صف مشرکین و کفار و صف منافقین.

در این سوره مبارکه، خصوصیات این سه دسته مؤمنین، منافقین و مشرکین توضیح داده شده است. در این درگیری عظیم تاریخی که حضرت رسماً اعلام کردند و در این صف بندی علنی با مشرکین و کفار در طول تاریخ، اگر کسی بخواهد در صف وجود مقدس نبی أکرم باشد و خدای نکرده جزء اهل نفاق نباشد که ظاهراً با حضرت هستند ولی دل آنها در جبهه مخالف است، یا جزء کفار و مشرکین نباشد که علناً و رسماً مقابل حضرت صف بندی می کنند، باید صفات و خصوصیاتی داشته باشد. در این سوره صفات هر سه دسته ذکر شده است، لذا شاید در کمتر سوره ای از سور قرآن به این لطافت و یکجا همه صفات منافقین، رمزها، نقشه ها، تدبیرها و کارهایی که در مقابل نبی أکرم می کنند و نقشه های پیچیده آنها توضیح داده شده باشد.

این سوره بعضی از خصوصیات را برای مؤمنین و کسانی که همراه حضرت هستند و با ایشان همراهی می کنند را هم توضیح داده است. همچنین تربیت انسانی که می خواهد در کنار حضرت باشد در این سوره انجام می گیرد، و نکات، تذکرات و مواعظی در آن است که انسان را برای همراهی نبی أکرم تربیت می کند. یکی از تذکراتی که در این سوره داده شده است این است، خدای متعال صریحاً بیان می کند، خیلی هم با لسان سخت و شدید و سنگین، می فرماید: «قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُم وَ أَمْوالٌ‏ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِه‏»(توبه/24)، بگو اگر پدران شما، فرزندان شما، برادران شما، همسران شما، اموال شما، اقوام و عیشره شما، تجارتی که نگران آن هستید و اگر کساد شود مضطرب می شوید (چرا که اگر بنا باشد مشرکین به مکه رفت و آمد نکنند، تجارت و اقتصاد ما ضربه می بیند)، این زندگی و مسکنی که به آن راضی شدید و دل به آن بستید، اگر همه این امکانات که تعلقات شماست، از خدای متعال و رسول او در دل شما محبوب تر هستند و آنها را از جهاد در راه خدا بیشتر دوست دارید، منتظر باشید تا امر خدا در باب شما صادر شود! نفرموده است که خدا با شما می خواهد چه کند بلکه در ابهام گذاشته است و فرموده منتظر بمانید تا امر خدا راجع به شما صادر شود!

لذا مرحوم فیض که از بزرگترین محدثین و مفسرین ما هستند وقتی ذیل این آیه می رسند می گویند: «قلّ من یتخلص عنه» خیلی خدای متعال در این آیه سخت گرفته است و کم کسی است که جان سالم از این آیه بدر ببرد و این تهدید خدای متعال شامل حال او نباشد. واقعا اگر همه این تعلقات «آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُم وَ أَمْوالٌ‏ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها»، در نزد شما عزیزتر و محبوب تر است از خدا و رسول و جهاد در راه خدا و رسول «فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِه‏».

بنابراین اگر می خواهیم کنار رسول خدا باشیم، اگر می خواهیم در این صف بندی سنگینی که در عالم شکل گرفته است، از حضرت جدا نشویم و در صف حضرت و در جبهه ایشان باشیم، اول کاری که باید بکنیم این است که سعی کنیم که خدای متعال، رسول خدا، اولیاء الهی، معصومین، دین خدا و جهاد در  راه ایشان، در نزد ما محبوب تر از همه تعلقات ما باشد. پس این یک مرحله است که انسان باید به جائی برسد که خدا و رسول را از همه بیشتر دوست بدارد.

راه رسیدن به کمال ایمان

این حدیث را من در تفسیر مرحوم طبرسی دیدم. در آیه «مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم»(نساء/69)‏، خدای متعال می فرماید هر کسی که مطیع خدا و رسول باشد و مقام طوع داشته باشد، که طوع هم یعنی پیروی از سر محبت و خشوع، او همراه این چهاردسته و با آن کسانی است که خدا به آن ها نعمت داده است. اینها چه کسانی هستند؟ «مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ‏». پس مقام طاعت خدا و رسول همراهی این چهار دسته را با آدم می آورد: انبیاء صدیقین، شهداء و صالحین. در سفر إلی الله همسفران او اینها هستند، «وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقا» و اینها رفقای خوبی هستند.

یک روایتی را در شأن نزول آیه نقل کرده اند. فرمودند: نبی اکرم یک آزاد شده ای داشتند که به حضرت علاقه مند بود. حضرت یک روز دیدند بسیار بیمار و نحیف و لاغر شده، به طوری که بیماری در چهره او ظاهر شده است. حضرت فرمودند: بیمار هستی؟ عرض کرد: یا رسول الله، من هیچ کسالتی ندارم، بلکه کثرت محبت من به شماست که مرا این گونه کرده است. من در دنیا از شما که جدا می شوم دلتنگ می شوم و بعد طوری سر راه می ایستم که شما را زیارت کنم و خدمت شما برسم، اما این ایام با خودم فکر می کردم که خب حالا فرصت دنیا تمام می شود و ما وارد عالم آخرت می شویم، بعد هم اگر جهنمی باشیم که إلی الابد شما را نمی بینیم، بهشتی هم که باشیم درجات ما با درجات شما متفاوت است، پس نمی توانیم در محضر شما باشیم و از زیارت شما محروم هستیم.

این حرف درست است؛ در صلوات بر حضرت که مرحوم محدث قمی در اعمال روز عرفه آن را نقل کردند و صلوات فوق العاده ای است، آمده است که خدایا من پیغمبر تو را ندیدم اما به او ایمان آوردم، خدایا نکند همانطور که در دنیا ندیدم در قیامت هم از زیارت او محروم باشم! آثاری هم برای این صلوات فرموده اند از جمله اینکه اگر کسی این صلوات را بخواند اهل بیت از او راضی و خوشحال می شوند.

علی ای حال آن صحابه به حضرت عرض کرد: آقا من به حدی اشتیاق به شما دارم که نگران هستم وقتی دنیا بگذرد و وارد عالم قیامت شویم، چه می شود، آیا من می توانم در محضر شما باشم؟ بعد این آیه نازل شد که اگر می خواهید با رسول خدا باشید و از زیارت او محروم نشوید «مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ» مطیع باشید و مقام طوع پیدا کنید. اگر کسی مطیع شد که یک نوع طاعت خاص است،«مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم‏» همراه انبیاء و نبی أکرم خواهد بود، همراه صدیقین و شهداء و صالحین خواهد بود.

شأن نزول این آیه را اینطور معنا می کند، بعد مرحوم طبرسی اینطور نقل کردند که نبی أکرم بعد از این که این آیه نازل شد فرمودند: «لَا يُؤْمِنَنَّ عَبْدٌ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ أَبَوَيْهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِين‏»(5)، احدی به کمال ایمان نمی رسد، مؤمن نمی شود و ایمان در او کامل نمی شود، تا من در نزد او دوست داشتنی تر باشم و من را از خودش، پدر و مادرش، فرزندش، اهل خودش و از همه مردم بیشتر دوست بدارد، این علامت کمال ایمان است.

آثار رسیدن به مقام محبت

پس ما باید به محبت برسیم، که البته رسیدن به این مقام آثاری هم دارد. ازجمله این آثار همراهی و معیت است. «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَآءَ اللَّهِ لَاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَاهُمْ يَحْزَنُونَ»(یونس/62) ، کسانی که وارد وادی محبت شدند همه خوف و حزن ها از آنها برداشته می شود. رسیدن به محبت خداوند و اولیاء الهی آثار فراوانی دارد. در سفینة البحار ذیل ماده محبت، محدث قمی نقل کردند که یک بادیه نشینی وارد مسجد نبی أکرم شد و از حضرت سؤال کرد که «مَتَى قِيَامُ السَّاعَة»(6)، قیامت چه موقع بپا می شود؟ حضرت نماز مغرب را خواندند، بعد از نماز برگشتند و فرمودند: چه کسی سؤال کرد؟! عرض کرد: من، حضرت فرمودند: این که قیامت چه موقع بپا می شود مهم نیست و جواب او را ندادند. جواب ندادن ایشان هم روشن است، چون دیدند فایده ای ندارد.

آن چیزی که مهم است این است که در ما باید یک تحول معرفتی پیدا بشود که قیامت را نزدیک ببینیم. «اقْتَرَبَتِ السَّاعَة»(قمر/1)، قیامت خیلی به ما نزدیک است، ما باید یک معرفتی پیدا کنیم که قرب قیامت به خودمان را بفهمیم و الا این که بگویند هزار و دویست و پنجاه سال و ده ثانیه دیگر چه فایده ای برای ما دارد؟! آن چیزی که مهم است این است که ما باید قیامت را نزدیک ببینیم، اگر انسان غافل بود فردای خودش را هم دور می بیند، مگر چیزی از مرگ به ما نزدیک تر است؟ از مرگ به ما نزدیک تر که چیزی نیست ولی دائماً غافل هستیم. آن چیزی که مهم است یک تحول معرفتی است که آدم باید قرب را احساس کند و إلا اگر به اینجا نرسید ولو زمان برای آدم معین کنند خیلی خاصیتی ندارد.

گاهی آدم خیال می کند اگر می دانست چه موقع از دنیا می رود خیلی عمل می کرد، اینطور نیست، آن چیزی که موقع اقدام و عمل مهم است، معرفتی است که در انسان است و إلا اگر آن معرفت نبود، ولو آدم بداند مرگ هم چه موقع است اما عمل نمی کند. حضرت به او نگفتند قیامت چه موقع است، اما یک سؤال از او کردند و فرمودند: «مَا أَعْدَدْتَ لَهَا» تو برای قیامت خودت چکار کردی؟ به حضرت عرض کرد: من نماز و روزه زیاد ندارم بلکه فقط واجبات خودم را انجام می دهم، و لکن یک صفت دارم «إِلَّا أَنِّي أُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَه»‏، من شما را دوست دارم، حضرت فرمودند: «المَرء مَعَ من أحب»‏، اگر راست بگویید همین یک صفت کافی است!

آدم هم در دنیا و هم در برزخ و هم در قیامت، با آن کسی است که او را دوست می دارد. انسان اگر به مقام محبت الهی رسید همیشه با خدای خودش است و همیشه در محضر اوست. آن چیزی که انسان را به محضر خدای متعال می رساند، انسان دائم الحضور و «عَلى‏ صَلاتِهِمْ‏ دائِمُون‏»(معارج/23) می شود، محبت خداست. حضرت فرمود کسی که دائما در مقام ذکر خداست، دائما در حال صلاة است، این آدم «صَلاتِهِمْ‏ دائِمُون»‏ می شود. پس اگر کسی می خواهد دائما در محضر خدای متعال باشد راه آن، رسیدن به محبت است. انسان اگر به مقام محبت الهی و به مقام محبت اولیاء خدا رسید دائم در محضر آنها است. آن چیزی که فاصله ها را برمی دارد، حجاب ها را برمی دارد، انسان را ظاهرا و باطنا به همراهی با خدای متعال و اولیاء او می رساند، این محبت الهی است.

اگر به تدریج این محبت در دل انسان جا باز کرد و به تعبیری که در روایات است از قلب انسان به اعضا و جوارح انسان منتشر شد، همه اعضای انسان وارد وادی محبت می شود. ایمان حب الله است و محبت قلبی یکی از شعب ایمان است «هَلِ الْإِيمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض»(7)‏. اگر محبت الهی در دل انسان آمد و این محبت و ایمان منتشر در اعضاء انسان شد، دیگر هیچکدام از این اعضاء تخلف نمی کنند؛ چشم او چشم محبین است، گوش او گوش محبین است، زبان او زبان محبین است، همه اعمال او اعمال محبین می شود. این همان أحسن النیات است که به أحسن الاعمال می رسد. چنین کسی اعمالش بهترین عمل ها و نیاتش بهترین نیات می شود، راه آن هم رسیدن به همین محبت است.

این محبت اگر در انسان آمد آثار آن هم آرام آرام می آید، اعمال او اعمال محبین می شود، همه ارتباطات او با محبت خدای متعال تنظیم می شود و جزء کسانی که می شود که «الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّه»‏ هستند، جزء کسانی می شود که به تعبیر روایات ما «الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ وَ تَوَالِي أَوْلِيَاءِ اللَّهِ وَ التَّبَرِّي مِنْ أَعْدَاءِ اللَّه‏»، همه داد و ستد او در راه خداست، همه دوستی ها و دشمنی های او برای خداست و ما دیگر بهتر از این چیزی نداریم.

آرزوی شهادت در رکاب امام، یکی از آثار محبت

بنابراین از رزق های خصوصی ماه محرم که اگر کسی از برکات این ماه استفاده کند، این است که به مقام محبت می رسد و این محبت است که برای انسان راه را هموار می کند. اگر کسی جزء محبین شد، خاصیتش این است که آرزو می کند با همه وجود در محضر سید الشهداء باشد، غصه می خورد برای این که چرا در کربلا نبوده تا سپر امام حسین شود. این عبارات سنگینی که شما در زیارت ناحیه مقدسه می بینید «فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِي الدُّهُورُ وَ عَاقَنِي عَنْ نَصْرِكَ الْمَقْدُور» اگر من به تأخیر افتادم و همراه شما نبودم تا شما را یاری کنم و با دشمنان شما بجنگم، «وَ لَمْ أَكُنْ لِمَنْ حَارَبَكَ مُحَارِباً وَ لِمَنْ نَصَبَ لَكَ الْعَدَاوَةَ مُنَاصِباً فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاء» صبح و شب برای شما گریه می کنم و عوض اشک خون گریه می کنم تا جایی که بر اثر غصه بمیرم، این همان مقام محبین است.

انسان اگر به مقام محبت رسید اینطور می شود، آرزو می کند، دل او می خواهد ای کاش من بودم آنوقت در ثواب آنها شریک می شود. امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمودند: اگر می خواهید به ثواب شهدای امام حسین علیه السلام برسی، هر وقت یاد امام حسین کردی این آرزو را در دل خودت زنده کن و بگو «یَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُم‏»(نساء/73)، ای کاش من در کنار اصحاب تو بودم و به فیض شهادت در رکاب تو می رسیدم.

اینها خاصیت محبت است؛ اگر کسی به محبت رسید، به صف امام حسین ملحق می شود و ان شاء الله جزء خواص امام حسین می شود. یکی از صفات اصحاب امام حسین که آنطور رشادت و فداکاری را در آنها ایجاد کرد، با این که حضرت بیعت را برداشتند و ایستادند، همین بود.

یادم است یک عزیزی می فرمودند من سعید بن عبدالله را در بین اصحاب سید الشهداء خیلی دوست دارم، بخاطر این که سپر سید الشهداء شد و حضرت نماز خواندند و سیزده چوبه تیر را به تن خودش خرید. ایشان می فرمود من خواب و رؤیای صادقه ای دیدم، اصحاب سید الشهداء را در آن رؤیا دیدم، رفتم سعید را پیدا کردم، قیافه رشید عربی خیلی با ابهت و جلالت، یک سؤال از او کردم که سعید بن عبدالله، چطور شد شما سپر امام حسین شدی تا ایشان نماز خواند و سیزده چوبه تیر مسموم را با سر دست و بدن خودت گرفتی؟ اشاره کرد به امام حسین و عرض کرد حب الحسین، محبت امام حسین.

اگر ان شاء الله خدای متعال این محبت را به انسان بدهد انسان به جایی می رسد که آرزوی او این است که از شهدای رکاب امام حسین باشد، از شهدای رکاب امام زمان باشد و این از شهادت مهم تر است، چه بسا انسان شهید بشود ولی شهادت او شهادت محبین نباشد. چون همانطور که می دانید شهدا درجه دارند، اگر کسی در مقام محبت بود مستشهد می شود. چنین کسی جزء کسانی است که طالب شهادت است، دل او می خواهد در راه خدا خون خودش را بدهد. او انقدر خدا را دوست دارد که هرچه دارد را می خواهد در راه خدا بدهد، اثر محبت این است.

حضرت فرمود محبت ائمه وقتی آمد، آدم سخاوت پیدا می کند، دلش می خواهد جان خودش را در راه خدا بدهد، لذت می برد از این که هستی خودش را در راه خدای متعال و برای دفاع از دین خرج کند، این اثر محبت است. آنوقت سرچشمه این رزق ها در ماه محرم، بکاء است، شروع آن از اشک است. اگر کسی اهل بکاء شد، از تباکی شروع کرد و به بکاء رسید، به تدریج اثر این بکاء طهارت نفس و حیات طیبه و بعد هم رسیدن به مقام محبت است. آثاری که در روایت ذکر شده است را ببینید، انسان در اثر بکاء بر سید الشهداء به طهارت نفس می رسد، در اثر بکاء بر سید الشهداء به حیات طیبه می رسد، حیات طیبه یعنی حیات نبی أکرم، آنوقت این مقام، مقامِ محبت و محبین می شود.

پی نوشت ها:

(1) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 128

(2) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 549

(3) الخصال، ج‏2، ص: 515

(4) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 126

(5) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏22، ص: 88

(6) علل الشرائع، ج‏1، ص: 139

(7) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 125