نسخه آزمایشی
سه شنبه, 28 فروردين 1403 - Tue, 16 Apr 2024

جلسه سوم دفتر آیت الله وحید/ پیروزی سیدالشهداء ذیل آیات سوره فجر

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 7 مهرماه سال 96 است، که در ایام محرم در دفتر آیت الله وحید ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ خدای متعال در سوره مبارکه فجر به پیامبر گرامی اسلام، برای شهادت امام حسین تسلیت و بشارت داده که نتیجه قیام و شهادت ایشان، هدایت امت و بازگشت مدار امت به مدار ولایت خواهد بود. زمانی که واقعه عاشورا اتفاق افتاد تمامی عوالم دچار تلاطم شدند ولی خدای متعال با خبر ظهور امام زمان آنها را آرام کرد.

تسلیت و بشارت خداوند در سوره فجر

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . «وَ أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ  لِطَلَبِ  الْإِصْلَاحِ  فِي  أُمَّةِ جَدِّي  ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي » وجود مقدس سیدالشهداء در این وصیت نامه، هم مبانی قیام بزرگ و مقدس خودشان را بیان کردند و هم اهدافی را که دنبال می کنند به ما گفتند. ایشان چهار هدف را نفی کردند و چهار هدف را اثبات کردند. فسادی در مقیاس امت اتفاق افتاده و حضرت می خواهند این فساد را به صلاح برگردانند. معروفی در مقیاس امت ترک شده و مدار جامعه از امیرالمؤمنین تغییر کرده «الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ السَّمَاءِ الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ وَ ذَاك  أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ »(1) منکری در مقیاس امت اتفاق افتاده و ائمه نار زمام امت اسلامی را به دست گرفتند و حضرت می خواهند این را اصلاح کنند.

حضرت برای این اصلاح و در این مقیاس قیام کردند. سخن بعدی این است که آیا حضرت پیروز شدند یا نه؟ گاهی گفته می شود که ظاهرا شکست خوردند ولی باطنا پیروز شدند ولی حقیقت این است که حضرت مطلقا پیروز شدند و هیچ شکستی در جبهه حضرت نیست. این پیروزی را با بیان های مختلفی می شود عرض کرد؛ از بیان خدای متعال و از سوره فجر می توان عرض کرد که یکی از معانی سوره فجر در واقع تسلیت به وجود مقدس نبی اکرم در شهادت سیدالشهداء علیه السلام است و مفاد سوره تسلی به حضرت است. سوره یک آغازی و پایانی دارد، آغازش با «وَ الْفَجْر»(فجر/۱) است و پایانش هم با «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعي  إِلى  رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلي  في  عِبادي * وَ ادْخُلي  جَنَّتي »(فجر/۲۷-29) است که هر دو مربوط به سیدالشهداست.

از امام صادق علیه السلام نقل شده که حضرت فرمودند این سورة الحسین است و اگر در نوافل و فرائضتان این سوره را بخوانید با حضرت محشور می شوید. البته پیداست مقصود این نیست که انسان به درجه امام می رسد، یعنی بین او و امام حجابی نیست. در آغاز این سوره خدای متعال سوگندهایی می خورد «وَ الْفَجْر» قسم به فجر، ظاهر آیه روشن است، قسم به سپیده وقتی که جهان آرام آرام رو به روشنی می رود و فجر فرا می رسد و شب تاریک تمام می شود. خدای متعال سوگند می خورد «وَ لَيالٍ عَشْر»(فجر/۲) قسم به شبهای ده گانه «وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْر»(فجر/۳) قسم به شفع و وتر، به زوج و فرد و دوتا و یکی «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْر»(فجر/۴) قسم به شبی که در حال رفتن است وقتی که سیر می کند و در حال به پایان رسیدن است.

«هَلْ في  ذلِكَ قَسَمٌ لِذي حِجْر»(فجر/۵) آیا آدم عاقلی پیدا می شود که معنی این قسم ها را تلقی بکند؟ این قسم های آغاز سوره است که معنای ظاهری اش روشن است. یک معنا این است که خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم در این سوره بشارت می دهد که در مقابل فسادی که دشمنان تو در امت به پا می کنند و می خواهند که راه توحید به بندگی خدای متعال را ببندند، خدای متعال یک فرصت های استثنایی در اختیار امت شما گذاشته که راه آنها را به سوی خدا باز کند؛ فجری برای آنهاست و شبهای ده گانه ای که به شب اول ذی حجه تفسیر شده که ایام معلوم و ایام خاصی است و راه قرب به خدای متعال در آن باز می شود و به شفع و وتر که اینها مقاماتی هستند که خدای متعال برای امت وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قرار داده که عالم را حضرت با این مقامات و آیات سیر می دهند.

در بین سوره هم از فسادی می گوید که در امت ایجاد می شود و در پایان سوره هم بشارت می دهند به این که شما و امتتان را به مقام نفس مطمئنه می رسانیم. یک معنای دیگری که برای این سوره شده این است که این معنا در واقع بشارت یا تسلیتی است که به وجود مقدس نبی اکرم برای شهادت سیدالشهداء شده است. فجر تفسیر به دوران ظهور وجود مقدس امام زمان علیه السلام شده است. «وَ الْفَجْر» قسم به آن صبح روشن عالم که پرده ها کنار می رود و این شب تاریک به پایان می رسد «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْر» شبی است که در حال رفتن است. فرمود «دَوْلَةُ حَبْتَرٍ فَهِيَ تَسْرِي إِلَى قِيَامِ الْقَائِم »(2) این شب در حال زوال است ولو تا دوران ظهور ادامه دارد ولی این شب در حال زوال است و شب ماندنی نیست.

«وَ الْفَجْرِ * وَ لَيالٍ عَشْر» فرمود این قسم به ائمه دهگانه است «وَ الشَّفْع » قسم به فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین سلام الله علیهماست و «وَ الْوَتْر» قسم به خود خدای متعال است.

این آیات جور دیگر هم تفسیر شده که ای پیامبر ما به تو امکانات زیادی دادیم و ظهور حضرت بقیة الله و ائمه دهگانه همه از آن شماست و امیرالمؤمنین را یاور شما قرار دادیم و وجود مقدس فاطمه زهرا را پشتیبان راه شما قرار دادیم. حضرت وقتی در رویای صادقه دیدند که بنی تیم و بنی عدی بر منبر حضرت بالا می روند و مردم را به قهقرا برمیگردانند، غصه دار شدند و جبرئیل آمد و آیاتی را آورد که یکی از آن ها سوره قدر است «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في  لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر»(قدر/۱-2) درست است که ما به بنی امیه و بنی تیم و عدی دولتی دادیم ولی به شما شب قدر دادیم و این شب قدر همه آن بساط را جمع می کند و عالم را به یک صبح روشن می رساند «سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْر»(قدر/۵) و این سوره قدر به وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها تفسیر می شود. فرمود لیله القدر وجود مقدس حضرت زهرا هستند که عالم را به آن فجر روشن می رسانند.

ریشه تاریخی فساد در دنیا

پس ای پیامبر ما، شما را با این امکانات تأیید کردیم. بعد با حضرت از داستان فساد فراعنه تاریخ به امت ها گفتگو می شود. این فسادی که در امت شما اتفاق می افتد سابقه تاریخی دارد و ریشه این فساد و پایان فساد را هم خدای متعال توضیح می دهد. ابتدا خدای متعال سه دسته را که فساد کردند در این سوره مبارکه یاد می کنند «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ * إِرَمَ ذاتِ الْعِماد»(فجر/۶-7) ندیدی خدای متعال با مردمی که آن تمدن بزرگ عاد و آن شهر ارم را داشتند چه کرد؟ «وَ ثَمُودَ الَّذينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ»(فجر/۹) ندیدی خدای متعال با قوم ثمود که از سنگ ها و کوه ها برای خودشان کاخ ساخته بودند چه کرد؟ «وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتاد»(فجر/۱۰) ندیدی خدا با فرعون چه کرد؟ اهرامی مثل کوه های زمین برای مردن خودشان ساختند و آن قدر هم قدرت داشتند که این مردم ضعیف و مستضعف بار ساختن این اهرام را کشیدند و مردند و پای همین اهرام دفن شدند و همین فرعون را خدا و رب خودشان می دانستند. ندیدی خدا با اینها چه کرد؟

«الَّذينَ طَغَوْا فِي الْبِلاد * فَأَكْثَرُوا فيهَا الْفَساد»(فجر/11-12) بنای طغیان گذاشتند و بلادی درست کرده بودند که بنایش بر طغیان بود. بر خلاف بلاد انبیاء که بلد امین است و سرتاسر فضای توحید و وادی ایمن است، آن ها فساد را به پایان رساندند «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ»(فجر/۱۳) خدای متعال تازیانه های عذاب را بر آنها فرو ریخت. بعد می فرماید «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصاد»(فجر/۱۴) پروردگار تو کسی است که تو را پرورش می دهد و پرورش همه عالم ذیل پرورش توست. خدای متعال یک بخش از ربوبیتش نسبت به تو این است که «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصاد» او که رب توست در کمین نشسته است. فقط فراعنه گذشته نبودند، فراعنه امت تو هم همینطور هستند. این فرعون ها هم در کمین نشستند و فساد می کنند ولی یک جایی بساط آنها را هم جمع می کند و آن چیزی که می ماند دستگاه شماست.

تدبیر خدای متعال

خدای متعال در تدبیر تو و در ربوبیتی که نسبت به تو دارد، کار تو را پیش می برد. یک بخشی از ربوبیت خدای متعال نسبت به تو این است که «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصاد» در کمین نشستند و فساد می کنند ولی یک جایی تازیانه عذاب را بر آنها فرود خواهند آورد. بعد ریشه این فساد را توضیح می دهد که این فساد برای چه اتفاق افتاده «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ * وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ»(فجر/۱۵-16) این دار ابتلاست و خدای متعال با قبض و بسط آدم ها را پیش می برد. گاهی به آنها وسعت و کرامت ظاهری می دهد و گاهی زندگی را بر آنها سخت می کند، هر دو ابتلاست و هیچ فرقی نمی کند.  یک موقعی دست انسان را باز می کنند و به انسان موقعیت و آبرو و عزت می دهند و این علامت این نیست که ما خیلی محترم هستیم، یک موقعی هم به ما سخت می گیرند و این هم علامت این نیست که خدای متعال ما را تحقیر کرده؛ نه تحقیر است و نه تکریم بلکه فقط ابتلاء است.

اگر انسان آن را فهمید اسیر آمدن ها و رفتن ها نمی شود. عده ای این را می فهمند و آمد و شد دنیا در آنها اثر نمی گذارد. آنجایی که دنیا اقبال می کند یک جور امتحان پس می دهند و آنجایی که ادبار می کند جور دیگری امتحان پس می دهند. با دو بال به سمت خدای متعال حرکت می کنند و خیلی ها این را نمی فهمند. قرآن به آنها می فرماید ما به آنها امکانات می دهیم رشد نمی کنند، وقتی هم که ازشان می گیریم باز رشد نمی کنند «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعا»(معارج/19) با این صفت حرص و هلع آفریده شده است «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعا * وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعا»(معارج/۲۰-21).

به او امکانات می دهیم ولی به جای این که این امکانات را از یک دست بگیرد و با دست دیگر در راه خدا بدهد و در این داد و ستد خودش رشد کند، در راه خودش خرج می کند. غرض از داد و ستد همین است، به ما پول می دهند و می گویند در راه خدا خرج کنید، می گویند مگر خدای متعال نمی تواند؟ این تفکر اشتباه قوم یهود بود که می گفتند ما به کسی کمک کنیم که خدای متعال می تواند به او کمک کند؟ گنج های بی نهایت دست اوست، وقتی خود خدا نداده ما بدهیم؟ بله مسئله همین است، این امکانات را به من می دهند که من با یک دست بگیرم و با دست دیگر بدهم تا به خدا برسم.

فرمود ابراهیم خلیل خلیل شد چون هیچ دستی را رد نکرد و حواله های خدا را رد نمی کرد و آبرو و امکانات خودش را می گذاشت. این دست هایی که به طرفش دراز می شد، حواله های الهی بود و آنها را رد نمی کرد و برای همین شد خلیل الله. این داد و ستد برای این است ما رشد بکنیم. می فرماید آنهایی که مالشان را در راه خدا می دهند خودشان بذر وجودشان شکوفا می شود «مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في  سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّة»(بقره/۲۶۱) خودش مثل یک دانه بذر وجودش باز می شود.

پس این داد و ستد برای این است و آنها این را نمی فهمند. اگر انسان در امکانات نتوانست خدا را پیدا کند، گاهی خدای متعال امکانات را می گیرد و در گرفتن این امکانات باید برسد به این که «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون »(بقره/۱۵۶) باید در گرفتن امکانات راه خودش را پیدا کند و اگر پیدا کرد به مقصد می رسد و در نتیجه صابر می شود. فرمود صابر آن کسی است که وقتی امکانات را از او گرفتند خدا را پیدا می کند و در بلا به خدا میرسد.

فرمود یک عده اینطور هستند «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعا * وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعا» وقتی به او می دهیم جلویش سد راه می شود و نعمت را ضایع می کند و خودش هم ضایع می شود. وقتی هم از او می گیریم داد و فریادش بلند می شود و با خدای متعال دعوایش می شود «إِلاَّ الْمُصَلِّين »(معارج/۲۱) مگر آنهایی که اهل صلات هستند و حقیقت صلات را درک کردند و به صلات و امام رسیدند. فرمود «حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ» یعنی امام و لذا در این روایت است که مصلین به آن کسی می گویند که در مسابقه اسب دوانی پشت سر نفر اول است و اسبش گردن به گردن اسب جلویی است، به این میگویند مصلی، فرمود مصلی یعنی آن کسی که دنبال امامش اینطور حرکت می کند. «إِلاَّ الْمُصَلِّين » الا این یک دسته که با امام در عالم راه می روند و اگر دنیا را بهشان بدهی رشد می کنند و اگر دنیا را هم ازشان بگیری رشد می کنند.

حضرت فرمود تعجب می کنم از مؤمن که اگر همه هفت اقلیم را بهش بدهند ضرر نمی کند و غافل نمی شود، اگر هم با قیچی قطعه قطعه اش کنند ضرر نمی کند. انسانی که با امام در عالم راه می رود در حصن امام است «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي » اگر دنیا را به او بدهی به او لطمه نمی زند و اگر هم از او بگیری ضربه نمی بیند. اما آنهایی که به امام نرسیدند، اگر دنیا را هم بهشان بدهی زمین می خورند و از آنها هم بگیری یک جور دیگر زمین می خورند. یک جا سد نعمت ها می شود و یک جا جزع و فزع می کند. آدم این مال و آبرو را برای کجا می خواهد؟ عمر خیلی کوتاه است و تمام می شود. اگر خرج نکردی چیزی ته آن نمی ماند طکه برای خدا خرج بکنی.

ابتلائات انسان

خدای متعال در این سوره می فرماید که پیامبر ما ریشه این فسادی که فراعنه می کنند این است «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ» وقتی به او امکانات می دهیم خیال می کند خود این امکانات شرافت است و سعی می کند امکانات را بیشتر به طرف خودش بکشد. در حالی که این امکانات شرافت نیست و اگر این امکانات را در راه خدا دادی به شرافت می رسی. «فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ» می گوید من قدرت دارم و قدرت شرافت است و وقتی تنگ بر او می گیریم و روزی اش را محدود می کنیم «وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ» می گوید خدای متعال من را تحقیر کرد و باز هم نمی فهمد که ما در این سختی یک راهی به روی خودمان داریم برای او باز می کنیم و از متن این بلا راه معرفة الله باز می شود.

بلا بهترین نردبان سلوک است و این را نمی فهمد و می گوید خدای متعال من را تحقیر کرد، این همه دست اهل دنیا باز است و ما دست مان خالی است. حتی گاهی هم در حقانیت خودش شک می کند. قرآن می فرماید «وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُون »(زخرف/۳۳) اگر شما مؤمنین صبر می کردید و شما با آنها مشترک و امت نمی شدید و دینتان را از دست نمی دادید، انقدر بهشان می دادیم که سقف خانه هایشان را از نقره بزنند.

می گوید خدایا ما را ببین، این همه مؤمن در سختی هستند پس پیداست که ما حق نیستیم. ببین آنها چقدر خوش می گذرانند. بعد قرآن نفی می کند «كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتيم »(فجر/۱۷) اصلا اینطور نیست، کی آبرویی که ما به شما دادیم را آنجایی که باید خرج کنید، خرج کردید؟ یتیم اکرام می خواهد، کی یتیم را اکرام کردید؟ کی آن کسی که از امامش دور افتاده را بلندش کردید؟ «وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى  طَعامِ الْمِسْكين »(فجر/۱۸) شما کی بساطی به پا کردید که گرسنگان سیر شوند؟ اینهایی که زمین گیرشده بودند و به هیچ وجه امکان نداشت کاری بکنند، چرا شما دستگاهی درست نکردید و چرا تجمعی نکردید که اینها سیر بشوند؟ چطور می گویید خدا به ما آبرو داده پس ما عزیز هستیم؟ این آبرو برای این بود که یتیم را اکرام کنید. باید بساطی درست می کردید برای این که این مساکین روی زمین نمانند.

حتی بالاتر شما وقتی این امکانات را دیدید، نه تنها در راه خدا خرج نکردید بلکه «وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلاً لَمًّا * وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا»(فجر/۱۹-20) همه میراث دیگران را هم سمت خودتان کشیدید. همه مستکبرین عالم اینطور هستند، چون خیال می کنند شرافت در این امکانات است و سعی می کنند امکانات را از دست دیگران در بیاورند و جمع کنند. دنیا همیشه اینطوری بوده است. پنجاه نفر هستند که نیمی از ثروت دنیا دست این پنجاه نفر است، آیا این غیر از این است که «تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلاً لَمًّا» میراث همه عالم را جمع می کند. نه فقط در راه خدا نمی دهید بلکه وقتی آدم معیار شرافت را همین امکانات دانست جمع می کند و هرچه هم جمع می کند خودش را شریفتر می بیند «وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا» به اینها دل می بندید، بنا نبود دل ببندید. همه زمین خورده های عالم همینطور زندگی می کنند.

پیروزی مطلق حضرت

بعد قرآن می فرماید «كَلاَّ إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا * وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا»(فجر/۲۱-22) وقتی بساط عالم به هم می ریزد و روز سخت به پا می شود، ملائکه صف به صف در محضر خدا حاضر می شوند «وَ جي ءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى »(فجر/۲۳) این فرعون امت که خیال می کرد اینها موضوعیت دارند و می خواست شرافت و همه چیز را برای خودش جمع کند، روز قیامت وقتی جهنم را می آورند متذکر می شود ولی دیگه فایده ای ندارد.

«يَقُولُ يا لَيْتَني  قَدَّمْتُ لِحَياتي »((فجر/۲۴) می گوید ای کاش یک کاری کرده بودم «فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَد»(فجر/۲۵) ظاهر آیه که روشن است، باطن آیه به دشمنان نبی اکرم و امیرالمؤمنین تفسیر شده است «وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ»(فجر/۲۶) هیچ کس را مثل او در بند نمی کشند. این آدمی که احساس دست و دلبازی می کرد و خیال می کرد عالم در اختیار اوست، یک جوری در بندش می کشند که احدی را آنجور در بند نمی کشند. بعد می فرماید «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة» خطاب این آیه به سیدالشهداء است.

فراعنه همیشه کارشان همین بوده است. ما هم یک جایی تازیانه های عذاب را فرو ریختیم «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصاد» نسبت به فرعون و فراعنه امت شما هم همینطور است و ما در کمینگاه هستیم. یک جایی آنها را می گیریم و اخذ می کنیم که امکان فرار کردن ندارند «وَ لَا يُمْكِنُ  الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِك » هم در دنیا و هم در آخرت. وقتی در آن صحنه جهنم می آید، دیگر کار از کار گذشته اما «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة» این آقایی که برای به مقصد رسیدن شما و برای این که راه شما به انجام برسد مثل حضرت اسماعیل قربانی راه شما شده و همه چیزش را آورده، این مخاطب «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة» می شود. همه عالم در تلاطم هستند و او آرام است. در عالم ملائکه غوغا افتاده بود و صف به صف می آمدند تا کاری کنند ولی حضرت همه را رد کرد «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة * ارْجِعي  إِلى  رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة» به سوی پروردگار خودت راضیه و مرضیه برگرد.

راضیه بودن مهم است ولی مرضیه بودن خیلی مهمتر است. چطور میشود یک کسی مرضی مطلق خدا باشد یعنی تمام رضا از آن او بشود «فَادْخُلي  في  عِبادي * وَ ادْخُلي  جَنَّتي » آغاز سوره با فجری است که ثمره عاشوراست. مزد شهادت حضرت و آنچه که خدا پاداش حضرت قرار داده، یکی وجود مقدس امام زمان است که در نسل حضرت قرار داده که همه فجر عالم هم وجود مقدس امام زمان است. بعضی گفتند حضرت ابراهیم خلیل آنجایی که به خدا عرضه داشت ای کاش اجازه می دادی من سر فرزندم را ببرم و به بالاترین ثواب ها برسم همین را می خواست، می خواست این مزد را به ایشان بدهد.

این شهادت یک فجری دارد. این شب ظلمانی است ولی این طغیان یک جایی به پایان می رسد و یک کمینگاهی برایش قرار دادیم و یک پایانی هم در عالم آخرت دارد. لذا یکی از قرائت هایی که در باب پیروزی حضرت است، قرائت این سوره است که بشارت و تسلیت به وجود مقدس نبی اکرم است که این شهادت عظیم یک چنین پایان سعادتمندانه ای برای خود حضرت و برای امت او درست می کند. لذا مخاطب این «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة» اول خود حضرت است و بعد پیروان و شیعیان حضرت که به تبع حضرت به مقام نفس مطمئنه میرسند.

در این مقام پرتلاطم که فراعنه غوغا کردند و فضا را برای موحدین نا امن کردند، اینها در آرامش مطلق هستند. کما این که وجود مقدس سیدالشهداء درگودی قتلگاه مخاطب این خطاب است. آنجایی که همه دست و پای خودشان را گم کردند و آنجایی که انبیاء و ملائکه صف در صف آمدند و غوغایی شد، خدای متعال وجود مقدس امام زمان را به آنها ارائه کرد و فرمود «بِهَذَا أَنْتَقِم »(3) کار اینطوری تمام نمی شود و عالم ملائکه آرام گرفتند. در آن فضا حضرت مخاطب به این خطاب است. حضرت پیروز مطلق میدان هستند و اصلا شکست نیست.

در شام یک کسی به امام سجاد علیه السلام گفت دیدید که چگونه شکست خوردید؟ حضرت فرمود بگذار مؤذن اذان بگوید تا معلوم شود چه کسی پیروز است. بنی امیه هدفشان این بود که نام رسول الله را دفن کنم. [معاویه میگفت این شخص] اسم خودش را کنار اسم خدا گذاشته است! حضرت فرمود بگذار اذان بگویند، آن وقت می فهمی چه کسی پیروز است.

پی نوشت ها:

(۱) تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 817

(2) تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 766

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 465