نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu, 25 Apr 2024

جلسه ششم دفتر آیت الله وحید/ چهره های عاشورا و دیده شدن جمال الهی در فعل امام معصوم

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 10 مهرماه سال 96 است، که در ایام محرم در دفتر آیت الله وحید ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ در عاشورا امام حسین علیه السلام به کامل ترین و زیباترین وجه ممکن عبادت خدای متعال را کردند بر عکس آن طرف که دشمنان به بدترین شکل بدی خودشان را انجام دادند. تمامی وجوه عاشورا زیبایی صنع خدای متعال بود که این زیبایی در اعمال اباعبدالله پدیدار شد و اینگونه جریان هدایت امت و عالم فراهم شد. خدای متعال این توفیق شفاعت را به حضرت داد تا ایشان کاری کنند که در ایام الله جز معاندین شخص دیگری برای شیطان باقی نماند و همه از بند جهنم آزاد شوند.

چهره اول عاشورا

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . مثل امروز یا فردا وقتی کاروان اسرای اهل بیت را بر ابن زیاد وارد کردند، «فَجَلَسَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ مُتَنَكِّرَة»(1) ناشناس وارد مجلس شدند و در گوشه ای از مجلس نشستند. ابن زیاد سوال کرد «مَن هَذِه المُتَکَبِرَۀ» گفتند دختر امیرالمؤمنین است. شروع کرد سرزنش کردن تا کار به اینجا رسید «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيك»  کار خدا را با برادر خودت چه دیدی؟ دیدی با شما چه کرد و چه بر سر شما آورد؟ حضرت یک جمله ای گفتند که فوق العاده است و نشان از مقامات رفیع وجود مقدس زینب کبری سلام الله علیها دارد و آن این است که فرمودند «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا» من جز زیبایی در صنع خدا چیزی ندیدم.

چه جمالی در این بلاست؟ بلایی است که همه انبیاء و اولیاء را گرفتار کرده و این بلای سنگینی است که هنوز هم ادامه دارد «إِنَّ يَوْمَ  الْحُسَيْنِ  أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ أَوْرَثَتْنَا الْكَرْبَ  وَ الْبَلَاءَ إِلَى يَوْمِ الِانْقِضَاء»(2) این بلای به این وسعت چه جمالی دارد و جمال این حادثه کجاست؟ در ابتدا دو نکته وجود دارد، یکی این که حادثه عاشورا و این واقعه عظیم سه چهره دارد. یک چهره این واقعه که معمولا بیشتر دیده می شود و گفته می شود، چهره کار دشمن است. دشمنان خدا و اولیاء خدا در روز عاشورا از هر آنچه که می شد بدی بکنند، کردند و عجیب تر اینکه این کار زشت را در زشت ترین شکل انجام دادند.

به تعبیر قرآن «أَساؤُا السُّواى »(روم/۱۰) بعضی این را همینطور معنا کردند، یعنی بد بدی کردن و کار بد را بد انجام دادن. ممکن است کسی مرتکب بد بشود ولی دقت کند که این بد همراه با بدی های دیگر نشود. خدایی نکرده اگر می خواهد سرقت مالی بکند، مواظب باشد که به عرض مردم متعرض نشود و جانی در خطر نیافتد. این کار بد است ولی دقت می کند که این کار بد در شکل بدتر اتفاق نیافتد. ولی یک موقعی کسی عجله دارد و فرصت را کوتاه می بیند یا دشمنی شدیدی دارد و آمده مال ببرد ولی خون هم می ریزد، این می شود بد را بد انجام دادن «أَساؤُا السُّواى » جبهه شیطان در روز عاشورا مبتلا به این امر شدند و کار بد را در بدترین شکل انجام دادند.

البته این هم حلقه محاصره سیدالشهداء ارواحنا فداه بود که کار آنها را به اینجا رساند. چون می خواستند سرحرف خودشان بایستند و مجبور شدند بدترین بدی ها را در بدترین شکل انجام بدهند. واقعا یک پیروزی ظاهری احتیاج به این همه جنایت و خونریزی و جنایت های سخت نداشت. چه ضرورتی داشت خیمه های حضرت را به آتش بکشند؟ چه ضرورتی داشت اهل بیت را اینطور اسیر کنند؟ ولی «أَساؤُا السُّواى » این یک چهره است و آنقدر هم این چهره قبیح است که اگر کسی ذره ای به آن تعلق داشته باشد، بدی این واقعه او را هم در بر میگیرد و تمام خیراتش را محو می کند.

«لِأَنَّ سَيِّئَاتِ الْإِمَامِ الْجَائِرِ تَغْمِزُ حَسَنَاتِ أَوْلِيَائِه » بدی های امام جائر تمام خوبی های دوستانشان را هم محو می کند. لذا نه فقط خودشان مستحق لعن هستند، بلکه کسانی که مشارکت و زمینه سازی کردند و حتی بعدا هم می آیند و راضی به این فعل هستند، همه مستعد لعن هستند و ما باید از آنها تبری بجوییم و الا عذابی که به آنها می رسد پَر شما را هم می گیرد.

به حضرت لوط فرمود شما و اهل بیتتان بروید «وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَد»(هود/۸۱) اصلا به پشت سر خودتان نظر نداشته باشید و دلتان را بکنید که اگر دلتان متوجه پشت سر بشود، عذابی که نازل شد شما را هم می گیرد، چه بخواهید و چه نخواهید. نه فقط دلتان بلکه خود محیطتان را هم جدا کنید. در یک نقلی دارد وقتی بنا شد فرعون و قومش غرق بشود، یکی از اصحاب حضرت موسی برادری در لشکر فرعون داشت. رفت تا او را بیرون بیاورد که او عذاب نشود ولی خودش هم ماند و عذاب شد. حضرت فرمودند او جهنم نمی رود ولی وقتی با آنها باشی، عذاب آمد تو را هم می گیرد. لذا فرمود بروید «وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَد» هم نباشید و هم دلتان نباشد. اگر خودتان باشید معذب هستید و اگر دلتان باشد جانتان معذب است. این یک کار و یک چهره عاشوراست.

چهره دوم عاشورا

چهره دوم عاشورا فعل سیدالشهداء ارواحنا فداه و اصحابش است که این چهره دوم هم در نهایت زیبایی در هیچ کجای بندگی در قله عاشورا ظهور پیدا نکرده است، هیچ کجا رضا به قضاء الله به اندازه عاشورا تجلی نکرده، هیچ کجا تسلیم بودن به امر الهی به اندازه عاشورا ظهور ندارد، هیچ کجا تسلیم بودن به ولی خدا به اندازه عاشورا ظهور پیدا نکرده است. در متن سخت ترین بلا، اصحاب و اهل بیت سیدالشهداء صد درصد تسلیم و راضی بودند و اصلا گلایه ای از سیدالشهداء در بین اصحاب و اهل بیت با تمام سختی ها دیده نشده است. لذا این چهره کار هم صد درصد زیباست. چهره اول «أَساؤُا السُّواى » است و چهره دوم بر عکس چهره اول است و خوبی را در بهترین شکل انجام دادند و بهتر از این نمی شد خدا را عبادت کرد. لذا فرمود «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه »(آل عمران/102) فقط از ما ساخته است و از شخص دیگری ساخته نیست.

حقیقت تقوا و حقیقت بندگی آنچنان که شایسته خدای متعال است در عاشورا محقق شد. این فعل در زیباترین شکل اتفاق افتاد و هرچه ظهر عاشورا نزدیکتر می شد، کوره بلا داغتر می شد و حضرت چهره شان برافروخته تر می شد. این هم صحنه دوم است که هم در فعل خود حضرت و هم در صنع اصحاب و هم اهل بیت جز زیبایی دیده نمی شود. زیبایی در بهترین وفای به ولی خدا و در بهترین شکل و در کامل ترین حد ممکن تسلیم و نصح و تصدیق به ولی الله بود. یعنی انسان در متن سخت ترین امتحان ها ولی خودش را تصدیق بکند بدون این که اسرار کار او را به نحو کامل بفهمد. این هم چهره دوم عاشوراست.

چهره سوم عاشورا

چهره سوم صنع الهی است. همه اینها یک طرف و بالأخره همه حادثه عاشورا در وراء همه این برنامه ها تدبیر خدای متعال است و آن تدبیر از همه زیباتر است «وَ مَنْ أَوْفى  بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّه »(توبه/۱۱۱) اگر سیدالشهداء زیبا بندگی کردند، خدای متعال از او زیباتر است. بلکه همه جمال عبادت سیدالشهداء به جمال ربوبیت حضرت حق برمیگردد. هرچه سیدالشهداء انجام دادند با امداد الهی و با توفیق من الله و با لطف الهی بود.

پس این یک نکته که عاشورا سه چهره دارد. اگر گفته می شود «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا» ناظر به کار دشمن نیست. بعضی ها این را خلط کردند و دشمن را هم مدح کردند، اینها مستحق لعن می شوند. آن چیزی که زیباست صنع الله است، نه کار یزید و ابن زیاد و لشکر کوفه. آنها مستحق لعن هستند و این خدای متعال است که مستحق حمد و ثناء و مجد است، حتی در فعل عاشورا. آن چهره ای که حضرت حق تدبیر می کند، زیباترین صنع است.

نکته دوم اینکه درک این جمال متوقف به یک تحول معرفتی در خود انسان است. این طور نیست که هر کسی بتواند جمال را بگیرد، جمال است و همه صنع الهی زیباست. آن موقعی که آدم را بیمار می کند، به همان اندازه ای زیباست که آدم را شفا می دهد. آن روزی که به دنیا می آورد مثل آن روزی که از دنیا می برد زیباست. صنع الهی که فرق نمی کند «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ  فَسَوَّيْتَ وَ قَدَّرْتَ وَ قَضَيْتَ  وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ وَ أَمْرَضْت  وَ شَفَيْتَ وَ عَافَيْتَ وَ أَبْلَيْت » فرقی نمی کند صنع الهی در همه این صحنه ها زیباست. منتها درک زیبایی منوط به مقام رضاست. اگر کسی در مقام رضا بود، خدای متعال پرده ها را از جلوی قلب او کنار می زند و جمال صنع الهی را می بیند. لذا در همه حالات غرق در بهجت و لذت است و در سخت ترین بلاها از صنع خدای متعال لذت می برد.

حضرت به جابر فرمودند کیف اصبحت عرض کرد من در حالی صبح کردم که بیماری را از سلامت و فقر را از غنا و موت را از حیات بیشتر دوست دارم. این خیلی مقام بلندی است ولی حضرت فرمودند ما اهل بیت اینطور نیستیم. عرض کرد شما چه را دوست دارید؟ فرمود هر چه را خدا دوست دارد ما دوست داریم. فرقی بین مرگ و زندگی و بین بیماری و سلامت و بین فقر و غنا نیست. این احتیاج به مقام رضا و اخلاص در محبت دارد که در وجود انسان چیزی جز حب الله نباشد. هیچ شرطی برای محبت خدا نمی گذارد و نمی گوید خدای متعال را دوست دارم به این شرط که زندگی من هم آباد باشد یا مقامات معنوی من و بساط سیر و سلوک من فراهم باشد. اصلا برای حب الله شرطی نمی گذارد و خدای متعال را مطلقا بدون هیچ شرطی در همه شرایط دوست دارد. اگر اینطور مطلق شد، آن وقت انسان در همه صنع الهی می تواند جمال را مشاهده کند.

لذاست که این مشاهده کمال بعد از مقامات زهد و فراغت از دنیا و بعد از مقامات یقین و مشاهده ملکوت و ظهور نور یقین در قلب انسان است. مقام رضا بعد از همه اینهاست. «أَعْلَى دَرَجَةِ الزُّهْدِ أَدْنَى دَرَجَةِ الْوَرَعِ وَ أَعْلَى دَرَجَةِ الْوَرَعِ أَدْنَى دَرَجَةِ الْيَقِينِ وَ أَعْلَى دَرَجَةِ الْيَقِينِ أَدْنَى دَرَجَةِ الرِّضَا»(3) این رزق آنهایی است که جزو مسبحین هستند. «سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضى »(طه/130) اگر مداومت به این تسبیح و حمد در انسان باشد و مشروط به احوال نشد و در بیماری و سلامت و شب و روز بود، این مقدمه درک مقام رضا و مقدمه درک جمال می شود. انسان تا در مقام تسبیح مطلق نباشد نمی تواند رضای مطلق پیدا کند. اگر هیچ عیبی در کار او ندید آن وقت راضی می شود. این مقام رضا و مقام درک جمال صنع است.

آنگاه خود رضا مقاماتی دارد. ممکن است در یک مرتبه ای انسان راضی باشد و وقتی به مرتبه بالاتر که رسید رضا نداشته باشد. اگر در اعظم ابتلائات عالم کسی در مقام رضا بود، این اوج رضاست. وجود مقدس زینب کبری کسی است که وجود مقدس سیدالشهدء ایشان را وسط بلایی بردند که اعظم ابتلائات عالم است و بار را روی دوش ایشان گذاشتند.

ایشان در سخت ترین ابتلائات و در سخت ترین لحظات حتی وقتی از قتلگاه وداع کردند و با نامحرم ها آمدند و وارد کوفه شدند و آن خطبه سنگین را خواندند. سر مطهر سیدالشهداء هم مقابل ابن زیاد است و ایشان رجز خوانی می کنند. در آنجا حضرت می فرماید «ما رأیت الا جمیلا» این مقام قرب و توحید حضرت زینب کبری سلام الله علیها را می طلبد ولا غیر. کار هر کسی نیست و فقط کار خود ایشان است که در آن صحنه عظیم مقام رضا داشته باشد و جمال صنع الهی را ببیند.

اما نکته سوم که این جمال صنع در کجاست و کجای این بلا زیباست؟ کجای کشته شدن ولی خدا زیباست؟ خدای متعال یک امام معصوم مثل سیدالشهداء روی زمین دارند و دیگر سیدالشهداء تکرار شدنی نیست. این وجود مقدس در سخت ترین ابتلائات در محضر خدای متعال قرار می گیرد. ما سخت تر از عاشورا که صحنه ای نداریم، کجای این بلا زیباست؟ حضرت در یک جمله این را فرمودند که خدای متعال برای آنها مقاماتی در نظر گرفت و آنها را به آن مقامات رسانید و در متن این بلا آنها را اوج داد.

حقیقت این است که واقعه عاشورا دو چهره دارد، یکی چهره صلات و یکی چهره زکات است، یکی چهره ذکر است و یکی چهره شفاعت و دستگیری است، یکی چهره عبودیت و عبادت است و دیگری چهره دستگیری و شفاعت است که شفاعت هم خودش از فروع عبادت است. یعنی امام وقتی امامت می کند، امامت امام متن عبادت خدای متعال است. هیچ چیزی جز عبودیت نیست و این ارزش امامت است و با امامت امام، دیگران به عبادت می رسند «بِنَا عُبِدَ اللَّه » هم متن امامت امام عبادت است و هم موضوع امامت امام عبادت خداست. امام علیه السلام عبادت خدا را راهبری می کند نه این که مردم را به عیش می رساند. امام مردم را به عدل و رفاه هم می رساند اما اینها همه چهره های بندگی است. امامت عبادت است. هم خود امامت عبادت خداست و هم موضوع امامت عبادت خداست.

حضرت نمی خواهند یک عشرت کده درست بکنند، می خواهند مسجد درست بکنند و می خواهند عالم معبد باشد. لذا بیت النوری که امام به پا می کند، بیت النوری است که در آن تجارت و بیع است ولی اهل این بیت «لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار * لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا»(نور/37-38) امام امت خودش را به احسن ثواب ها می رساند. او امامت می کند تا آنها به بهترین پاداش برسند و عیش و خوابشان هم عبادت بشود. فرمود این متقین که «قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُون »(ذاریات/17) شیعیان امیرالمؤمنین خیلی هایشان شب ها می خوابند ولی خوابشان خوابی است که خدای متعال آن را بیداری حساب کرده است. این خاصیت بیت النور امام است. وقتی که خواب هستند هم بیدارند و مشغول ذکر هستند. در بازار و مدرسه هم که باشند انگار در مسجد هستند.

امام موضوع امامتش عبادت است و می خواهد بازار را مسجد کند و خوابگاه انسان را مسجد کند و اگر هم انسان وارد بیت النور امام شد، قوائم و ارکان وجودی و همه چیزش در بیت النور امام عبادت می شود «لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا» به بهترین پاداش ها هم می رسد. این امامت امام است. هم خودش عبادت است و هم موضوع امامت امام عبادت است. عاشورا همین دو چهره است. در عاشورا خود حضرت خدا را عبادت کردند و این روح اصلی عاشوراست که از افق دید همه جز معصومین خارج است. کسی نمی تواند بفهمد سیدالشهداء خدای متعال را در گودی قتلگاه چطور عبادت کرده است جز رسول الله و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و امام زمان و ائمه هدات معصومین. جز ایشان احدی روح عبادت سیدالشهداء را نمی فهمد. این یک چهره عاشوراست که حضرت عبادت کرد.

چهره راهبردی عاشورا

چهره دوم، چهره راهبردی عاشوراست که حضرت از عبادالله دستگیری و شفاعت کردند. این دو صنع حضرت است که در اوج زیبایی است. هم عبادت حضرت و هم زعامت حضرت و هم شفاعت حضرت در اوج زیبایی است و زیباتر از این نمی شود شفاعت کنی که حبیب و زهیر و مسلم بن اوسجه و مسلم بن عقیل و قمر بنی هاشم بسازی. قمر بنی هاشم صنع و حاصل شفاعت و مستوره امامت سیدالشهداست. پس حضرت دو چهره کار دارد، عبادت و شفاعت که شفاعتشان هم عبادت است. این کار سیدالشهداء در اوج زیبایی است.

زیبایی کار خدا کجاست؟ زیبایی کار خدای متعال این است که اولا این عبادت و شفاعت همه از سر سفره خدای متعال است و سیدالشهداء چیزی از خود ندارد. در آن حدیث نورانی امام رضا علیه السلام وقتی مقامات  امام را توضیح دادند گفتند همه اینها تفضل است و از فضل خداست. پس همه این عبادت و تمام این شفاعت فضل است و اوج کار سیدالشهدا همین است که در این اوج عبادت فقط خدا را می بیند «یا غیاث المستغیثین». جناب ایوب یک جمله گفت و گل به دهان خودش زد. گفت خدایا من همه جا صبر کردم، به او گفتند شما صبر کردید؟ سیدالشهداء اوج عبادتش اوج لطف خداست و بهتر از این ضیافت نمی شود. قله شفاعتش، لطف خدا به سیدالشهداء است.

نکته دوم این که خدای متعال در ورای این توفیقی که به حضرت برای انجام این عبادت عظیم و این دستگیری عظیم از همه عالم حتی از انبیاء اولوالعزم دادند، یک ضیافت خاص هم برای سیدالشهداء فراهم کردند که این عبادت مقدمه آن ضیافت است «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعي  إِلى  رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً»(فجر/۲۷-28) این «ارجعی» مزد آن شهادت است. این صنع خداست و آن عبادت و این ارجعی هم لطف خداست. این از عبادت زیباتر است. یک توفیق عبادت است و دو لطف الهی است «ارْجِعي  إِلى  رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلي  في  عِبادي * وَ ادْخُلي  جَنَّتي »(فجر/۲۸-30) دیگر بالاتر از این مقامی نیست و برای ما هم قابل تصور نیست. عجیب این است که خدای متعال فقط برای سیدالشهداء و شیعیان حضرت که با شفاعت حضرت در بهشت می روند این را قرار داده است. این ضیافت الهی چهره دیگری از جمال صنع خداست. ضیافتی برای سیدالشهداء فراهم کرده که غیر از توفیق قرب عبادت است. این عبادت سراسر لطف خدا به سیدالشهداء است. اگر لحظه ای خدای متعال عبد را رها کند کار تمام است.

سیدالشهداء اگر اینطور عبادت کردند «الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّه »(4) خدای متعال است که امام عصمت المعتصمین است ولی عصمت خود امام، حضرت حق است. بنابراین تمام عبادت امام به آن عصمت الهی برمیگردد و از آن لطیف تر، مزدی که خدای متعال می دهد هم مقام تفضل است و هم مزد تفضل است و اصولا همه فضل خدای متعال برای معصوم است. این است که در قرآن از معصوم به فضل الهی تعبیر می شود «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون »(یونس/۵۸) آنقدر امام غرق در رحمت خداست که خود کلمه رحمت می شود.

ضیافت سیدالشهداء

فرمود «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ» یعنی امیرالمؤمنین و فضل وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. فرمود «يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ في  رَحْمَتِهِ»(انسان/۳۱) یعنی محیط ولایت امام را محیط رحمت خودش قرار داده است که آن هم چهره دیگر جمال است. هم امام در ضیافت مطلق خداست و هم شیعیان در ضیافت امام هستند. بنابراین چهره دیگر جمال فعل الهی، این است که به حضرت هم توفیق شفاعت داده و بعد از شفاعت خدای متعال آن سفره ضیافت را که برای حضرت پهن کرده، دامنه اش را برای آن کسانی که تحت شفاعت امام هستند ادامه داده است و آنها بأذن الله با امامشان هستند. این اذن شفاعت نسبت به همه عوالم و اذن ضیافت نسبت به همه عوالم است.

ضیافت سیدالشهداء ابدی است. همه عالم را هم شفاعت می کنند و هم ضیافت و هم خودشان مستغرق در بندگی هستند و هم غرق در ضیافت خاص حضرت حق هستند «فَادْخُلي  في  عِبادي * وَ ادْخُلي  جَنَّتي » تمام زیبایی صنع سیدالشهداء و اهل بیت و اصحاب، به زیبایی صنع خدا برمیگردد. این ضیافتی که خدای متعال برای حضرت و آن کسانی که با حضرت می آیند و حضرت آنها را شفاعت می کنند پهن کرده، از آن ضیافت و فضل اولی زیباتر است. زیباتر از آنچه که آنها را موفق به خلق این واقعه زیبا کرد.

احدی از خوبان دیگر جهنمی نمی شود. با این که شیطان رجز عام خواند «إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصين »(ص/۸۳) جز انبیاء و معصومین همه را گمراه می کند. درست هم می گفت چون می دید ما معصوم نیستیم و نقطه ضعف های ما را می دید. حضرت فرمود از نزدیک شما را دید ولی ظنش ظن غیر مصیب بوده، چون ندیده بود که سیدالشهداء سفره ای برای مؤمنین پهن می کند. حتی یک عده از کافرین هم بهره می برند. ولی هیچ مؤمنی با سیدالشهداء جهنمی نمی شود و این اشتباه ابلیس بود. گفت همه را جهنمی می کنم غیر از انبیاء و معصومین و هیچ مؤمنی را نمی گذارم بهشت برود و فقط دستم به معصوم نمی رسد چون نقطه ضعف ندارد. بقیه نقطه ضعف دارند، یکی مال می خواهد، یکی ریاست می خواهد و یکی کبر دارد. من همین نقطه ضعفها را ابزار می کنم و همه را جهنمی می کنم.

نمی دانست که یک شخص دیگر هم نقطه قوت های مؤمن را مبنا قرار می دهد و شفاعت می کند. اگر شفاعت سیدالشهداء را می دید این رجز را نمی خواند. لذا حضرت در خطبه قاصعه می فرمایند ظن غیر مصیب؛ «صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْليسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَريقاً مِنَ الْمُؤْمِنين »(سبأ/20) آنهایی که مسیرشان را از مسیر سقیفه جدا کردند، از دست ابلیس خارج شدند و حضرت هم با اینها کار می کنند. ابلیس هم می خواهد اینها را ببرد. حضرت فرمود آنجایی که می گفت «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيم »(اعراف/۱۶) با شما کار داشت و با بقیه که کاری ندارد. آنها که معلوم نیست شیطان از آنها تبعیت میکند یا آنها از شیطان تبعیت می کنند هم جنس هستند. ولی حضرت نگذاشتند یک دانه از اینها بروند جهنم و شیطان همین را نمی خواهد.

شیطان گفت من مؤمنین را هم جهنمی می کنم ولی فقط دستم به انبیاء و معصومین نمی رسد. حضرت هم یک سفره ای پهن کردند که وقتی ضیافت حضرت و شفاعت حضرت در عالم و در ایام الله، در رجعت و قیامت و ظهور، ظاهر می شود هیچ مؤمنی دیگر در کفه شیطان نمی ماند. حتی خیلی از کفار جهنمی هم نجات پیدا می کنند. فرمود اهل جهنم هم بر سیدالشهداء گریستند جز آن معاندین که آنها را حضرت نجات نمی دهد. لذا خلود فقط برای معاندین است «وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِيهَا الْمُعَانِدِين » لذا هر چه نگاه کنی صنع حضرت در قله زیبایی است ولی ضیافت و تفضل خدای متعال خیلی زیباتر است و همه جمال به حضرت حق برمی گردد. منتها کسی که بتواند این جمال را در مجلس ابن زیاد با آن شرایط ببیند، حضرت زینب کبری سلام الله علیها است.

پی نوشت ها:

(۱) اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 160

(2) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 128

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 62

(4) معاني الأخبار، النص، ص: 132