نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

جلسه هفتم دفتر آیت الله وحید/ شاهدان دنیا و شفیعان قیامت؛ جایگاه رحمت واسعه الهی در هدایت مردم

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 11 مهرماه سال 96 است، که در ایام محرم در دفتر آیت الله وحید ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ سیدالشهداء و ائمه به واسطه رحمت واسعه خداوند و ابتلائاتی که برایشان پیش آمد، حق شفاعت در عالم دارند و هرکس که از این سفره شفاعت متنعم شد از جهنم خلاص شده و در بهشت وارد می شود. حتی انبیاء و مؤمنین هم از این سفره بهره می برند و در جایی که سلوکشان متوقف می شود، به برکت سیدالشهداء در مقامات قرب خداوند سیرشان ادامه پیدا می کند و همه اینها به خاطر این است که سیدالشهداء بر پای عهدشان با خداوند به بهترین شکل ماندند و عمل کردند.

خصوصیات اهل بیت سلام الله علیهم

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . «أَنْتُمُ  الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ وَ الْآيَةُ الْمَخْزُونَةُ وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاس » در این فقره کوتاه از زیارت جامعه کبیره، حضرت هفت خصوصیت را برای اهل بیت علیهم السلام بیان فرمودند. اول اینکه «أَنْتُمُ  الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ» امام نه فقط دعوت کننده به صراط مستقیم است بلکه خود صراط مستقیم است. درجات سیر مؤمنین در وادی توحید، سیر در درجات ولایت امام است. اگر انبیاء و اولیاء و امم در وادی توحید سیر کردند، هر کدام متناسب با خودشان به درجه ای رسیدند و تمام این درجات، درجات ولایت امام و وادی ولایت امام است.

ذیل آیه شریفه سوره مبارکه آل عمران که می فرماید «هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّه »(آل عمران/163)‌ حضرت فرمودند «وَ هُمْ وَ اللَّهِ يَا عَمَّارُ دَرَجَاتٌ لِلْمُؤْمِنِين »(1) درجات مؤمنین سیر در مقامات امام و وادی ولایت امام است «وَ بِوَلَايَتِهِمْ  وَ مَعْرِفَتِهِمْ  إِيَّانَا يُضَاعِفُ اللَّهُ لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ يَرْفَعُ اللَّهُ لَهُمُ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى » درجات مؤمنین و رفعتشان در درجات به اندازه درجات معرفت نسبت به امام و تبعیت از امام است. این نکته اول که تمام درجات و مقاماتی که موحدین در وادی توحید و در بهشت دارند، درجات وادی ولایت امام است. سیر در مقامات توحید و سیر در صراط مستقیم که وادی معرفت و محبت است «هُوَ الطَّرِيقُ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّه »(2) به سیر در درجات ولایت امام و مقامات اهل بیت علیهم السلام است.

نکته دوم اینکه ائمه علیهم السلام «شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ» هستند. یک معنای ظاهریش این است که امام علیه السلام در این دار دنیا که دار فناء است، شاهد احوال همه مؤمنین است و همه ظاهر و باطنشان تحت اشراف امام علیه السلام است. کما این که در روایات آمده و فرمودند وقتی امام به امامت می رسد، بین او و خدای متعال عمودی از نور قرار داده می شود که در آن عمود خصوصیات احوال و اعمال خدای متعال و اسرار وجودیشان را می بیند. پس امام شاهد بر این دنیاست «وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ».

نتایج شهادت معصوم

این شهادت در دار دنیا، حداقل این دو نتیجه را در دار بقاء دارد. یکی این که در قیامت در محضر حضرت حق در دادگاه الهی از همه شاهد می خواهند و مؤمنین را صف به صف با امامشان می آورند و از آنها سؤال می کنند که شما چه کردید؟ به وظایف عمل کردید؟ اگر در دادگاه الهی ادعا بکنند که به وظایفشان عمل کردند باید شاهد شهادت بدهد. در آن دادگاه، شاهد کیست؟ فرمود انبیاء شاهد بر امم هستند. هر امتی در قیامت وقتی ادعا می کند که در مسیر پیامبر خودش حرکت کرده، آن راهی که به سوی او از پیامبر گشوده شده و آن راه را در مسیر نبی طی کرده، این پیامبر باید شهادت بدهد و شاهد بر همه انبیاء هم وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم هستند «جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى  هؤُلاءِ شَهيدا»(نساء/۴۱).

از انبیاء الهی میثاق غلیظ و عهد محکمی گرفته شده و در قیامت از آنها سوال می کنند که شما به وظیفه ای که در رسالت و دستگیری امت داشتید عمل کردید؟ ادعا می کنند بله و باید شاهد بیاورند. شاهد بر انبیاء هم وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است. در روایتی آمده وقتی جناب نوح علی نبینا و آله و علیه السلام، این پیامبر اولوالعزم الهی که 950 سال نبوت کردند وارد محشر می شوند، از ایشان سوال می شود که شما با عهدتان با خدا عمل کردید؟ ایشان می فرمایند بله و از ایشان شاهد می خواهند. می گویند شاهد شما چه کسی است و ایشان می فرمایند شاهد من وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و اله و سلم هستند. محضر حضرت می فرستند و حضرت هم حمزه سیدالشهداء و جعفر طیار را می فرستند که بله حضرت فرمودند که ایشان به وظایف نبوتشان عمل کردند. پس این یک ثمره شهادت است.

ثمره دوم شهادت این است که امام شفاعت می کند. امام وقتی می خواهد شهادت بدهد که ما به عهدمان عمل کردیم باید شاهد باشد. لذا امام فقط شاهد بر ظاهر عمل ما نیست بلکه بر باطن ما و بر خفایای وجود ما و آن قسمت ها و لایه هایی از وجود ما که بر خود ما هم پنهان است، امام مشرف هستند. لذا شهادت می دهند که درست است و این راست می گوید و عمل کرده است. برای شهادت دادن، دیدن ظاهر عمل کافی نیست چون «الاعمال بالنیات» عمل به شاکله انسان برمیگردد و امام شاکله وجودی انسان را می بیند و احاطه دارد و عمل را با ریشه های عمل می بیند. این یک قسم شهود امام است.

دوم این که امام نسبت به نقطه ضعف های ما شفاعت کنند و این شفاعت هم نیاز به شهود دارد. چون شفاعت معنایش این نیست که یک انسان مبتلا به صفت رذیله یا مبتلای به گناه یا مبتلای به شرک خفی را با همان آلودگی وارد بهشت کنند، بهشت جای آلودگی و آلوده ها نیست. شفاعت معنایش این است که امام مبدأ طهارت و ماء طهور و سرچشمه طهارت هستند و مؤمن را شستشو می دهند و او را تطهیر و پاک می کنند و او را وارد بهشت می کنند. گاهی ظواهرش اینطور توضیح داده شده که فرمود تسنیم نهری است که متعلق به امیرالمؤمنین است همان طور که کوثر متعلق به وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است. یک شعبه این نهر بر در بهشت جاری است و مؤمنین قبل از این که وارد بهشت بشوند شستشویی در این نهر می کنند و صفات رذیله و حسدشان پاک می شود. این همان تطهیر کردن وجود مقدس امیرالمومنین است. وقتی می خواهند تطهیر بکنند، با ولایت خودشان این طور تطهیر می کنند.

ثمره شفاعت معصوم

در ذیل داستان جنگ بدر در سوره مبارکه انفال خدای متعال می فرماید برای آرامش شما «وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُم »(انفال/۱۱) خدای متعال از آسمان آبی را نازل می کند که شما را تطهیر کند. چهار خصوصیت در این آیه شریفه است که یکی از آنها تطهیر است. در تأویل این آیه اینطور فرمودند که ماء سماء مقام رفیع وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله است و آن ماء مطهری که از آن نازل می شود ولایت وجود مقدس امیرالمؤمنین است و این مطهر شماست. بنابراین شفاعت یعنی تطهیر و پاک کردن. یعنی تدارک خطاهای ما را کردن و یعنی با عمل خود جبران نقص ما را کردن و این می شود تطهیر.

لذا شفاعت اگر اینطور است، امام علیه السلام برای این که شفاعت کند باید شاهد باشد و باید ضعف و قوت ما را ببیند و نسبت به قوت های ما در قیامت شهادت می دهد. امام علیه السلام ضعف های ما را تطهیر و پاک و ما را مطهر می کند. بعد ما را در درجات بهشت متناسب با طهارت و پاکی مان سیر می دهد. این یک معنای ظاهری این جمله است که امام اگر صراط مستقیم است و ما باید در درجات ولایت امام سیر کنیم، سیر در این وادی جز با شفاعت خود امام ممکن نیست و این شفاعت جز با شهادت ممکن نیست. امام هم صراط است و هم شاهد ماست و ما را سیر می دهد. اگر یک مربی بخواهد شاگرد را سیر بدهد، باید مشرف به عوالم وجودی او باشد. این را گاهی ارباب معرفت فرمودند که عمده اش هم در روایات است که اگر کسی بخواهد مربی بشود و حقیقتا کسی را سیر بدهد باید عالم ذرش را هم ببیند.

لذا امام اگر ما را در درجات توحید سیر می دهد که یک معنای شفاعت همین است، شاهد بر ما هم است. منتها شاهد امین است و امام علیه السلام امین الله است. از این شهود ذره ای استفاده سوء نمی شود «وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ» این عبارت یک معنای دیگری هم دارد و آن این است که امام شاهد دار فنای ماست و ما در دار فناء هستیم و همه مقامات ما اینطوری است. اگر بخواهیم وارد دارالبقاء بشویم که «كُلُّ شَيْ ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه »(قصص/۸۸) باید با دستگیری امام وارد بشویم. کسی وارد دارالبقاء نمی شود الا به شفاعت امام و لذا امام این عالم ما را می بیند و ما را وارد عالم بقاء می کند. لذا آن کسانی که به شفاعت امام می رسند در همین دنیا وارد بهشت می شوند.

به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام، وقتی به امام رسیده ها را توصیف می کنند این آیه شریفه را خواندند «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ»(نور/۳۷) قرآن شخصیت هایی را توصیف می کند که هیچ تجارت و بیعی آنها را از ذکر خدا باز نمی دارد. در نهج البلاغه از حضرت نقل کردند که وقتی این آیه را خواندند، حضرت این اشخاص را توصیف کردند تا به اینجا رساندند و فرمودند «وَ حَقَّقَتِ  الْقِيَامَةُ عَلَيْهِمْ عِدَاتِه»(3) هم اکنون قیامت همه وعده های خود را بر آنها محقق کرده «فَكَشَفُوا غِطَاءَ ذَلِكَ لِأَهْلِ الدُّنْيَا» اینها پرده های قیامت را برای اهل دنیا برمیدارند و خودشان شاهد قیامت هستند.

پس ورود به دارالبقاء و ورود به عالم آخرت جز با امام ممکن نیست. امام است که دست ما را می گیرد و از دارالفناء به دارالبقاء می برد و به اندازه ای که با امام وارد دارالبقاء می شویم خودمان هم باقی می شویم و الا اگر وارد دارالبقاء نشدیم فانی هستیم «كُلُّ شَيْ ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه ». امام شاهد دارالفناء و شفیع در دارالبقاء است و امام صراط مستقیم است و ما باید در درجات ولایت امام سیر کنیم و این سیر جز با شفاعت امام نیست. امام شاهد است و ما را وارد دارالبقاء و دارالآخرة می کند. دارالبقاء چیزی جز محیط ولایت امام و بیت النور امام نیست. کسی که وارد این بیت النور شد، وارد دارالاخرة شده است. لذا در روایات ما آخرت به محیط ولایت امام تفسیر شده «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا * وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى »(اعلی/۱۶-17) فرمود آخرت ولایت ماست و دنیا ولایت دشمنان ماست. این است که انقدر دنیا مذمت می شود.

از امام سجاد علیه السلام در باب ذم دنیا و حب دنیا سوال شد که بالاترین عمل چیست؟ فرمودند بعد از معرفت، بغض الدنیا است. به خاطر این که همه صفات رذیله از حب الدنیا ناشی می شود. فرمود «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا» حیات دنیا محیط ولایت ائمه جور است و آخرت محیط ولایت ماست. پس امام علیه السلام شاهدی امین است که هم شاهد است و هم شفیع است و شفاعتش هم در آخرت و هم در همین دنیاست. در همین دنیا ما را وارد دارالآخره می کند.

رحمت واسعه خدای متعال

«وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ» امام آن رشته رحمت پیوسته خدای متعال است که هیچگاه قطع نمی شود و ما هم مأمور به اتصال به او هستیم. هرچه در دنیا و آخرت به ما می رسد رحمت خداست. ما در دور و بر خودمان خورشید و زمین و ماه و آسمان را می بینیم و از دست زمین و آسمان و خورشید و ماه می گیریم ولی اگر کسی موحد شد و پرده ها برای او کنار رفت، می فهمد که این خورشید هیچ کاری با ما ندارد. خورشید اگر بر ما می تابد به خاطر رحمت خداست، اگر مادر از فرزند دستگیری می کند به خاطر رحمت خداست، اگر زمین برای ما می رویاند رحمت و لطف و محبت خداست و الا اینها با ما کاری ندارند «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي  إِلَيْهِ  فَأَكْرَمَنِي » خدای متعال ما را به اسباب واگذار نکرده و خودش وکیل ماست «وَ لَمْ يَكِلْنِي إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِي » اگر ما را به دیگران واگذار می کرد، ما را خار می کردند. اوست که کریمانه اداره می کند.

موسای کلیم در دامنه کوه می رفتند، دید مادری طفل را به دوش کشیده و به زحمت بالا می رود. عرضه داشت خدایا می شود این محبت را که از جنود توست برداری و من ببینم چه می شود؟ دعا مستجاب شد و دید مادر بچه اش را روی زمین گذاشت و رفت، هرچه این بچه پا کوبید و گریه کرد مادر اعتنا نکرد. موسای کلیم دیدند این طفل دارد تلف می شود، دعا کردند خدایا اگر ممکن است این محبت برگردد، من می خواستم رحمت تو را تجربه کنم. دوباره محبت برگشت و دید مادر از بلندی دوان دوان برگشت و بچه اش را بغل کرد و شروع کرد بوسیدن و عذرخواهی کردن. پس مادر کاری با بچه ندارد و این رحمت خداست.

اگر هرچه که زمین برای ما می رویاند و اگر آسمان می بارد و اگر خورشید می تابد و اگر چشمه ها می جوشند و هر فیضی که به ما می رسد و به سلام ما جواب می گویند، این رحمت خداست. این رحمت در همه عالم منتشر است. آن وقت اگر کسی موحد شد و ملکوت عالم را دید، آن رحمت را می بیند که آن همان معدن الرحمة است. این امام است که معدن رحمت الهی است. رحمتی که خلق شده و همه عوالم با آن رحمت سیراب می شوند. رحمت در وجود امام مجتمع است و از منزلت مقام امام در همه عوالم منتشر می شود. لذا امام رحمت موصوله است و هیچ وقت هم از ما این رشته رحمت قطع نمی شود.

اگر امام شفاعت می کند به خاطر رحمتش است و محبت شفاعت از سر حرف نیست. شفاعت گفتن نیست، شفاعت فداکاری کردن است. نمونه شفاعت کاری است که مادر می کند، براساس محبت الهی خواب خودش را تعطیل می کند که فرزند بخوابد. امام اگر شفیع است رحمت موصوله است. این شفاعت و این فداکاری از سر رحمت است و فداکاری می کند که همه برسند. آن وقت سیدالشهداء علیه السلام که رحمه الله الواسعه است نسبت به همه کائنات شفاعت کرده و شاهد همه انبیاء هم است. آن نقطه ای که انبیاء در سیرشان متوقف می شوند را ایشان شفاعت می کنند. سیر هر امتی به اندازه سیر پیامبرشان است و وقتی پیامبری یک درجه بالا می رود، امتش هم می توانند بالا بروند و بیشتر از او نمی توانند بروند. از طریق این پیامبر امت هدایت می شوند.

آن وقت وجود مقدس ایشان شافع همه انبیاست. انبیاء الهی در سیر خودشان و در مقامات توحید یک جایی متوقف شدند تا این که امام حسین علیه السلام دستشان را بگیرد و گرفته است. این مضامین روایات اهل بیت است. انبیاء اولوالعزم همه یک جایی از امام حسین متنعم و بهره مند شدند. بنابراین سیدالشهداء آن رحمت واسعه الهی است که شفیع کل کائنات است و همه انبیاء و امم شان و ملائکه مقربین در سیر خودشان به سمت خدای متعال هستند. اگر همه عالم به سمت خدا در حرکت است و سیر عالم در مقامات قرب به سوی خدای متعال است، این سیر با وجود مقدس سیدالشهداء علیه السلام واقع می شود و ایشان آن رحمت موصوله ای است که هیچ موجودی از او محروم نیست. همه در پرتو رحمت سیدالشهداء سیر می کنند. اگرچه رحمت عام و رحمانیه و چه رحمت خاص و رحمت رحیمیه، مربوط به مؤمنین و انبیاء و اممشان است.

سیدالشهداء در عبادتی که در گودی قتلگاه کردند، همه انبیاء را سالک کردند. تمام امم، مقامی از سلوکشان به عاشوراست و اگر عاشورا نبود این سلوک واقع نمی شد و ظهور این شفاعت، در برزخ و قیامت است. لذا همه انبیاء در برزخ دستگیری می شوند. همه اممی که انبیاء دارند در مقام خودشان و در قیامت، با سیدالشهداء مقاماتی از سیرشان اتفاق می افتد. لذا امام علیه السلام آن رحمت موصوله الهی است که با محبت شفاعت می کند. اگر این محبت نباشد شفاعتی اتفاق نمی افتد. شفاعت نیاز به محبت و فداکاری دارد. لذاست که روز عاشورا پیغام آمد چیزی از مقام خودتان کم نمی کنیم و همه چیز را هم برمی گردانیم و حضرت فرمودند نه. این همان نذری است که «يُوفُونَ بِالنَّذْر»(انسان/7) امام وقتی می خواهد دستگیری کند «يُوفُونَ بِالنَّذْر» عهدش با خداست «وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيرا» امیرالمؤمنین که بر خودش نمی ترسد، این شر مستطیر شری است که ممکن است ما را بگیرد. «يُوفُونَ بِالنَّذْر» با آن عهدی که با خدا بستند عمل می کنند که ما را از شر نجات بدهند.

ابتلائات سیدالشهداء برای هدایت عالم

وجود مقدس سیدالشهداء سه روز با آب افطار کردند و قرص نان جوی خودشان را به مسکین و یتیم و اسیر دادند. روز سوم که آمدند محضر رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم، تعبیر مفسرین عامه این است مثل جوجه به خودشان می لرزیدند؛ این یعنی شفیع. داستان سوره هل أتی داستان شفاعت اهل بیت است و چیزی غیر از او نیست. امام همان سبیلی است که خدای متعال ما را سیر داده و به این سبیل رسانده «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيل »(انسان/۳) وقتی به امام رسیدیم «إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا» قبلش شکر و کفری نیست. تا راه خدا باز نباشد نه شکر معنا می دهد و نه کفر.

وقتی امام آمد شکر و کفر معنا می شود و مردم دو دسته می شوند. این سخت گیری هم به خاطر کفران نعمت امامت است «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعيرا»(انسان/۴) نسبت به ابرار هم که شاکر نعمت امام هستند، امام شفیع است و از همین دنیا شروع می شود؛ لقمه خودش را می دهد «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»(انسان/۹) و چیزی نمی خواهد «لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُورا» نه عوض می خواهد و نه تشکر. تا اینکه به عالم آخرت می رسد. در عالم آخرت حضرت با فداکاری همه را دستگیری می کنند که این شفاعت در سوره هل أتی توضیح داده شده است.

سیدالشهداء علیه السلام آن شفیعی است که رحمت موصوله خداست و از سر محبت و رحمت دست همه عوالم را گرفته و برده است. ولی خود او از «السَّلَامُ عَلَى سَاكِنِ كَرْبَلَاء» تمام نشده و الان هم وسط بلاست. اگر بلای حضرت تمام بشود سلوک عالم هم تمام می شود و شیاطین مسلط می شوند. وقتی همه عوالم را عبور داد و به مقامات بهشت رساند، آنجاست که این مصیبت ختم می شود. لذا صحنه محشر هم که صحنه شفاعت است، صحنه ظهور این بلاست. در روایات آمده که عاشورا و بلای حضرت در صحنه محشر ظهوری پیدا می کند که هیچ وقت قبل آن مثا آن ظاهر و فهم نشده است. همانجایی که صدیقه طاهره تشریف می آورند در محشر و از خدای متعال تقاضا می کنند که خدایا می خواهم فرزندم را همان طور که شهید شد ببینم و آن وقت غوغا می شود.

لذا الان حضرت هنوز هم «السَّلَامُ عَلَى سَاكِنِ كَرْبَلَاء» این یعنی رحمت موصوله، این یعنی رحمت الله الواسعه. برای این که هیچ کسی جا نماند و هیچ خوبی زمین گیر و طعمه شیطان نشود و برای این که انبیائی که از دست شیاطین رها هستند، در درجات سلوکشان یک جایی زمین گیر نشوند. او حاضر شده که این بلای عظیم را تا قیامت تحمل کند تا همه را عبور بدهد و انبیاء و اممشان به درجات بهشت برسند.

لذا امام سجاد علیه السلام 35 سال گریه می کنند. وقتی می گویند آقاجان شما چرا 35 سال گریه می کنید، آب می بینید گریه می کنید، طفل و یا دختر سه ساله می بینید انقدر گریه می کنید. فرمود شما چه می دانید، حضرت یعقوب یک پسر از مقابل چشمش دور شد چهل سال کمتر و بیشتر گریه کرد که در روایت دارد فرمود به اندازه چهل مادری که جوان بدهد غصه می خورد و عادی نبود چون مصیبت معمولی نبود. و الا اگر حضرت یعقوب برای دنیا گریه کند که طرد می شود. فرمود شما چه می دانید که چه اتفاقی در عالم افتاده؟

امام سجاد حقیقت مصیبت سیدالشهداء را می بینند و شاید اصلا باب ورود ما به وادی بلای سیدالشهداء با امام سجاد است. اگر امام سجاد باب را باز نمی کرد احدی از ما به ساحت سیدالشهداء راه پیدا نمی کرد. حضرت بود که باب بکاء و اشک را باز کرد. کما این که در اربعین ایشان باب زیارت را باز کرد و الا ما کجا زیارت سیدالشهداء کجا؟ ما باید برای کفش و کلاه خودمان گریه کنیم. این باب را امام سجاد باز کرد و الا بسته بود. لذا رسیدن به مقام بکاء هم توسل به ساحت مقدس ایشان را می خواهد.

پی نوشت ها:

(۱) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 430

(۲) معاني الأخبار، النص، ص: 32

(3) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 343