نسخه آزمایشی
جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri, 19 Apr 2024

شب اول حرم مطهر/ فرصت های ویژه انسان در دنیا برای رسیدن به سیدالشهدا و سیر با ایشان/ رزق خاص ماه محرم

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 8 شهریور ماه 98 است که در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ فرصتهایی که خدای متعال در اختیار انسان قرار می دهد نعمت های خداست و ما باید تلاش کنیم که از این فرصت ها بهره مند شویم. یکی از این فرصت ها ماه محرم است. هر سال که ماه محرم طلوع می کند نسیم رحمتی از جانب سیدالشهداء علیه السلام به سمت همه دوستان و محبینش می وزد و دعوت حضرت تجدید و تکرار می شود، همچنین فرصت برای اجابت دعوت حضرت هم فراهم می شود. بنابراین بهترین فرصت برای این که انسان موانع را از خودش دور کند و خودش را به کاروان سیدالشهداء برساند و جزو یاران ایشان به حساب آید، همین فرصت ماه محرم است. دعوت امام حسین علیه السلام یک دعوت عام و فراگیر است و الان هم این دعوت هست، اینطور نیست که دعوت حضرت متعلق به یک جبهه کوچکی در سال 61 هجری باشد بلکه یک جبهه بزرگ تاریخی را حضرت رهبری می کنند و غرضشان این است که این جمع را به لقاء خدای متعال برسانند.

فرصت های ویژه انسان در دنیا

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعنۀ علی اعدائهم اجمعین. فرصتهایی که خدای متعال در اختیار انسان قرار می دهد نعمت های خداست و ما باید تلاش کنیم که از این فرصت ها بهره مند بشویم. «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»(1)، خدای متعال در عمری که به انسان داده، نسیم های رحمتی را به سوی انسان سرازیر می کند و نسیم های رحمتی می وزد، ما هم باید خودمان را در معرض این نسیم ها قرار بدهیم و بهره مند بشویم. البته این نسیم ها خیلی هم منتظر ما نمی مانند ما باید خودمان را مهیا کرده باشیم تا بتوانیم از این فرصت ها استفاده کنیم.مثلا خدای متعال در شبانه روز سحر را قرار داده است و در آن رزقهایی را تقسیم می کند که در اوقات دیگر تقسیم نمی شود. ما باید تلاش کنیم خودمان را به این رزق سحر برسانیم و اگر کسی از رزق سحری محروم شد دیگر تمام روز هم عبادت بکند آن رزق از دست رفته است، چون آن یک نسیم رحمت خاص هست.

همچنین خدای متعال در طول هفته شبهای جمعه را قرار داده که در آن درهای آسمان باز می شود و منادی الهی از عالم بالا صدا می زند که راه حرکت ما به سمت عالم بالا باز است. اگر ما شب جمعه را از دست دادیم دیگر نمی شود این را تدارک کرد الا این که انسان باز مراقبه کند و شب جمعه بعد را دریابد. البته این را هم عرض بکنم که شب جمعه بعد، شب جمعه گذشته نمی شود و آن یک فرصت از دست رفته است!

ماه رمضان هم همینطور است، انسان در طول سال یک ماه رمضان بیشتر ندارد و باید خودش را اماده کند برای این که از ماه رمضان برخوردار شده و استفاده کند. فردای ماه رمضان با قبلش فرق می کند! در ماه رمضان خواندن هر آیه از قرآن ثواب یک ختم از قرآن را دارد و حتی خواب انسان عبادت است. در قلب ماه رمضان شب قدر است و انسان باید خودش را برای این شب آماده کند، تا از روزی ها و رزقهایی که در شب قدر تقسیم می شود یا در ماه رمضان تقسیم می شود بهره مند بشود.

یکی دیگر از فرصتهای خاصی که خدای متعال در اختیار ما قرار داده و نسیم رحمت الهی است که به سوی ما می وزد، ماه محرم است. گرچه حقیقت عاشورا و آن واقعه عظیم و حقیقتی که از گودی قتلگاه تجلی کرد، در عالم یک بار بیشتر اتفاق نیفتاده است، ولی باب این روز بزرگ در هر سال به سوی ما مجدد و مکرر باز می شود. یعنی هر دهه محرم که می آید یک باب و راهی به سوی آن واقعه برای ما گشوده می شود و امکان ورود ما به ساحت عاشورا فراهم می شود. این رزق در همه سال است و در همه ایام سال انسان می تواند امام حسین علیه السلام را زیارت کند و برای حضرت اشک بریزد، ولی فرصتی که در دهه محرم است یک فرصت استثنایی است و نباید انسان از این فرصت غافل بشود. گاهی ما به خاطر غفلت و بی توجهی از بهره مندی از این فرصت ها محروم می شویم.

یک مثالی بزنم؛ بابی در کتب فقهی روایی ما است و در آن می گوید انسانی که می خواهد وارد مسجد بشود، چه کار کند. در این باب یک دعاهایی وارد شده و مثلا می گوید درب مسجد بایست و بگو خدایا بنده تو دارد به ساحت تو رو می آورد. این دعاها حساب و کتاب دارد، باید یک اذن دخولی گرفت و توجهی داشت، اگر آدم همینطوری سرش را پایین بیاندازد و در مسجد برود، از خیلی فیوضات محروم می شود. حرم امام هم همینطوری است، آدم باید بایستد و بفهمد کجاست چون اگر نفهمید از بهره های حرم محروم می شود. حتی قرآن خواندن هم همینطور است و اگر آدم بدون توجه ورود کند از خیلی از چیزها محروم می شود. دعاهایی که در آغاز ورود قرآن هست به منزله اذن دخول است. این دعاها را آدم باید بخواند و توجه کند که در محضر چه کتابی است، آن وقت به ساحت قرآن ورود کند تا از قرآن خواندن بهره مند بشود.

رزق مخصوص در ماه محرم

ماه محرم هم اینطور است، ماه محرم یک ماه فوق العاده است که در آن اعظم عبادات الهی واقع شده است. روز عاشورا یک بار بوده ولی مثل خورشید است، خورشید یکی بیشتر نیست ولی هر روز برای ما طلوع دارد و ما می توانیم از نور خورشید برخوردار باشیم. محرم هم همینطوری است یک بار بوده ولی هر سال که دهه محرم تکرار می شود و ماه محرم فرا می رسد، یک نسیمی از آن عاشورا به سمت ما می وزد و ما باید خودمان را در معرض آن قرار بدهیم. یک رزقهای خاصی در دهه محرم تقسیم می شود که در اوقات دیگر نیست. آدم همیشه می تواند دعا کند ولی سحر یک فرصت خاص است. همیشه می شود قرآن خواند ولی ماه رمضان یک اختصاصی دارد. فصل بکاء بر سیدالشهداء و وارد وادی حزن سیدالشهداء شدن که برکات فراوانی هم دارد، ماه محرم است، به خصوص دهه اول محرم.

آثار این اشک در روایات آمده است، فرمود: اگر گریه کنید «لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب»(2)  آن روزی که همه قلبها می میرند قلب تو زنده است. در روایت امام رضا علیه السلام به  به ریان ابن شبیب آمده است که حضرت فرمود: «إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيرا»(3) اگر بتوانی بر امام حسین علیه السلام گریه کنی به طوری که اشکت بر صورتت جاری بشود، خدای متعال همه گناهان کوچک و بزرگ و کم و زیادت را می بخشد.

فرصت رسیدن به وادی حزن بر سیدالشهداء، اشک بر ایشان و برخورداری از این رزق در دهه محرم است. زیارت امام را همیشه می شود انجام داد از دور و نزدیک، زیارت های طولانی یا زیارت های کوتاه. بعضی زیارت ها یک جمله است و بعضی دیگر چندین صفحه، که تابع حال آدم و موقعیت آدم می شود یکی را انتخاب کرد و خواند.

روایتی را کامل الزیارات نقل کرده که در آن امام به سدیر می گوید: آیا هر روز جدم را زیارت می کنی؟ می گوید: آقا من خیلی راهم دور است، چطوری هر روز زیارت بکنم؟! حضرت فرمود: برو روی بام بایست، بعد به سمت راست و چپ و به آسمان نگاه کن و سپس رو کن به حضرت یک جمله بگو: السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک و رحمۀ و برکاته، این ثواب یک حج عمره دارد! همیشه می شود این زیارت را انجام داد ولی زیارت امام حسین در محرم انسان را تطهیر می کند. در همین روایت ریان ابن شبیب که در روز اول محرم است، امام رضا به ریان بن شبیب همین را فرمودند: اگر می خواهی همه گناهات پاک بشود «فَزُرِ الْحُسَيْن»  فرصت اختصاصی این طهارت و پاک شدن ماه محرم است. البته من گمان می کنم که این روایت ریان مناسک و آداب خاص محرم را بیان می کند، که حضرت روز اول محرم به ریان تعلیم کردند.

علی ای حال ماه محرم یک فرصت خاصی است و جابجایش هم نمی شود کرد مثل شب قدر، دعا همیشه خوب است ولی شب قدر اختصاصی است و نمی شود هم آن را جابجا کرد، این شب، نه شب بیست و دوم است و نه شب بیست و چهارم بلکه فقط اختصاص به شب بیست و سوم دارد.

در دوره جاهلیت برای این که حج در آب و هوای گرم عربستان نباشد، آن را جابجا می کردند، یعنی هر سه سال قمری یک ماه اضافه می کردند و هر سه سال یک بار، سال شان سیزده ماهه بود! قرآن این را مذمت می کند و می فرماید: «إِنَّمَا النَّسِي ءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْر»(توبه/37) این جابجایی ها چیزی را عوض نمی کند، مگر ذی حجه را شما می توانید با جابجا کردن عوض کنید؟! آیا خدا بلد نبوده ماه های قمری را با ماه های شمسی تطبیق بدهد؟! این ایام ده روزه ذی حجه فرصت خاصی است و یک فیوضات خاصی دارد. در این ایام یک درهایی به روی آسمان باز می شود، اما شما جابجایش می کنید! گویا جریان اینطوری بوده که حج را همیشه در اواخر زمستان که آب و هوای جزیره العرب، آب و هوای خوبی بوده نگهش می داشتند و هر سه سال یک ماه به ماه های قمری اضافه می کردند تا همیشه ایام ذی حجه در ایام خوش آب و هوای عربستان باشد. قرآن می فرماید: این کفر است، مگر دست شماست که شما فرصت ها را تغییر بدهید! ذی حجه دست ما نیست که ما یک کاری بکنیم که دهه ذی حجه همیشه در ماه اسفند بشود که آب و هوا خوب باشد!

همراهی با امام حسین علیه السلام یا ایستادن در مقابل ایشان

بنابراین این ده روز محرم یک فرصت خاصی است. امام رضا علیه السلام در آن حدیث فرمود: روز اول محرم که می شد حزن پدر من شروع می شد و در همه این ایام غصه دار بود و روز عاشورا هم قله مصیبت ایشان بود. همه ائمه اینطوری بودند، الان هم ظاهرا وجود مقدس امام زمان همینطوری هستند و این است که نمی شود خیلی جابجایش کرد. در این ایام یک اتفاقی در عالم می افتد و یک بابی به سوی عاشورا باز می شود که انسان می تواند از این راه وارد محرم و عاشورای امام حسین شده و خودش را به ساحت مقدس سیدالشهدا نزدیک کند. لذا این ایام هم رزقهای خاص دارد و هم می شود در آن اقدامات بزرگی انجام داد و تصمیم های بزرگی گرفت.

ما در این فرصت باید خودمان را آماده و مهیا کنیم و واقعا موانع را از جلوی راهمان برداریم، بگونه ای که ان شاء الله وقتی روز عاشورا می رسد احساس کنیم که اگر امسال سال 61 ام هجری بود ما کنار امام حسین می بودیم و هیچ مانعی هم ما را از ایشان جدا نمی کرد. شیطان موانعی را دور و بر انسان می چیند و تلاش می کند که ما را از امام جدا کرده و نگذارد با امام در عالم راه برویم. تمام کار شیطان همین است «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ »(اعراف/16)، او می خواهد راه ما را به امام ببندد. این خطوه ها و نقشه ها و قدم هایش هم که در زندگی ما می آید، به تدریج و آرام آرام ما را از امام جدا می کند، پس ما باید تلاش کنیم این خطوه ها و نقشه ها را کنار بزنیم.

فرض کنیم الان اگر سال 61 هجری بود و کاروان امام حسین از مکه خارج شده و در حال ورود به کربلا بود، ما کجا بودیم؟! واقعا اگر سال 61 هجری بود ما کجا بودیم؟! آیا ما هنوز داریم طواف می کنیم و در مکه دنبال زندگی مان هستیم؟ آیا ما تازه مثل طرماح داریم گندم برای زن و بچه مان در یمن می بریم؟ داستان طرماح را مکرر شنیده اید، از دوستان امام حسین علیه السلام و ساکن یمن است، از کوفه می آمد و برای زن و بچه خودش به یمن آذوقه می برد، در نزدیکی کربلا به امام حسین برخورد کرد و به امام حسین از احوال کوفه گفت. او گفت: آقا، اوضاع کوفه خوب نیست، به آنجا نروید، من بیرون از کوفه یک لشکر انبوهی را دیدم که آماده اند و به سمت شما می آیند. بعد به حضرت پیشنهاد داد که بیایید به یمن برویم تا من در آنجا ده هزار شمشیرزن در اختیار شما قرار دهم، آن وقت بروید و بجنگید. اما حضرت به او فرمودند: ما یک قراری داریم!

این هم جزء اشتباهات بزرگ آدم است که خیال کند به امام که «حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ وَ حَمَلَةِ كِتَابِ اللَّهِ» بوده و همه اسرار خدا در قلب ایشان است، بخواهد چیزی یاد بدهد، که حالا شما بروید یا نروید! اینها جزء شوخی های روزگار است! اگر انسان اینطوری شد از امام جدا می شود. امام که احتیاج به این ندارد که ما بیاییم و بهشان یاد بدهیم که برو مکه یا برو یمن! حضرت فرمودند ما یک قراری داریم، که حالا تعبیر من این است که یعنی تو چه کاره ای؟! گفت: آقا اجازه بدهید من بروم آذوقه زن و بچه ام را برسانم، بعد خودم را می رسانم. رفت و گندم را به یمن برای زن و بچه اش برد اما وقتی برگشت و به همین نقطه رسید، به او خبر دادند که کار تمام شده است.

ما باید خودمان حساب کنیم، آیا ما هم داریم گندم می بریم؟! خب اگر گندم می بری جا می مانی، امام حسین که منتظر من و شما نمی شود! عاشورا را یک دقیقه نمی شود این طرف و آن طرفش کنی! روایت داریم که غروب عاشورا نصر و پیروزی به کربلا مشرف شد، خدای متعال به سیدالشهداء فرمود: اگر بخواهی همه چیز را به تو برمیگردانیم، هیچی هم از مقامت کم نمی کنیم. در نقل این است که غروب عاشورا وقتی حضرت تنها شدند فرمودند: «فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِي  » من خونی به ناحق نریختم، حکم خدا را عوض نکردم، حلال خدا را حرام نکردم، حرام خدا را حلال نکردم و مالی از شما نبردم، شما چرا خون من را حلال می دانید؟! یک عده از لشکر ابن زیاد این جمله را گفتند: «بغضا لأبيك »، چون تو پسر امیرالمومنینی! حضرت دیگر مهلت بهشان نداد، پس دست به قبضه ذوالفقار برد و طوری به این لشکر حمله کرد که راوی دشمن می گوید من تا حالا ندیده بودم کسی با این وضعیت، مجروح، غصه دار، تشنه، گرسنه، زن و بچه اش پشت سر در معرض اسارت، اینگونه دلاورانه بجنگد و هزار و اندی را در از پا درآورد و  لشکر عمر سعد را به سمت کوفه فراری دهد!

جبرئیل آمد که بگوید: خدا می فرماید همه چیز را به شما برمی گردانیم و از مقامتان هم کم نمی کنیم. در نقل این است که حتی آن عهدنامه حضرت با خدا را هم که عهد شهادت بود و حضرت برای شفاعت و دستگیری امت باید این راه را می رفتند را هم آوردند، اما حضرت فرمود: نه، ما سر قرارمان با خدا هستیم. آن وقت جبرئیل به حضرت عرض کرد پس دیگر غروب نزدیک شده و فرصت تمام می شود! پس ببینید این فرصت جابجا شدنی نیست و تا غروب عاشورا فقط وقت است. ما اگر خودمان را نرسانیم از غافله جا می مانیم.

چگونگی استفاده از فرصت ماه محرم و بهره مندی از آن

ایام ماه محرم هرسال که تکرار می شود یکی از مراقبه های محرم همین است، آدم یک محاسبه ای کند و ببیند کجای کار است. اگر الان سال 61 هجری بود ما خودمان را به امام حسین رسانده بودیم و داشتیم با حضرت آرام آرام به سمت کربلا می رفتیم یا هنوز در کوفه بودیم یا اینکه در نخیله داشتیم فکر می کردیم که چه کنیم! از این طرف ابن زیاد دارد تهدید می کند که اگر به جنگ نروید می کشم، غارت می کنم و زن و بچه تان را اسیر می کنم از آن طرف هم با خود می گوییم حالا اگر کربلا برویم چه کار کنیم تا دستمان به خون سیدالشهداء آغشته نشود! ما کجای کاریم؟! ما داریم گندم می بریم یا اینکه خودمان را به امام حسین رسانده ایم؟!

در تاریخ آمده است که بعضی از افراد روزهای آخر محاصره را شکستند و بالاخره روز هفتم و هشتم خودشان را به کربلا رساندند. در نقل این است که روز تاسوعا روزی است که حلقه محاصره بسته شد و دیگر هیچ کسی نمی توانست بیاید و به لشکر حضرت ملحق بشود. پس فرصت خیلی کوتاه است و آخرین فرصت هم همان ظهر عاشورا است تا کسی مثل حر بتواند به همه چیز پشت پا بزند و بیاید خودش را به امام حسین برساند. این فرصت یک فرصت کوتاهی است و کار هم خیلی کار سختی است. البته باطنش آسانی و یسر است ولی ظاهرش خیلی کار دشواری است. شبهات و شهوات فراوانی را باید پشت سر بیندازی و از آنها عبور کنی تا خودت را به امام حسین برسانی.

بنابراین ماه محرم یک فرصتی تکرار ناشدنی است، در این دهه و بر سر سفره عزاداری امام حسین باید در انسان یک تحولی پیدا بشود، طوری که احساس کند از سفره دنیا بلند شده و تعلقات دنیا دیگر مزاحمش نیست و دست و پایش را نبسته، پس می تواند خودش را از این تعلقات بکند و به امام حسین برساند. شبهه ها و شهوات و تطمیع ها این فرد را زمین گیر نکرده و واقعا الان در جبهه امام حسین است و حاضر است خونش را پیش روی امام حسین بدهد. خیلی کار سخت است.

سلیمان صرد خزائی ها امام حسین را دعوت کرده بودند که بیایند، وقتی هم از عاشورا جا ماندند تا پای جانشان ایستادند تا خونشان ریخته شد، ولی اینها خودشان را به عاشورا نرساندند! اینها یک محاسباتی برای خودشان کردند، گفتند مسلم بن عقیل نماینده امام است و می فرماید الان وقت قیام است پس قیام کنید، این درحالی بود که ابن زیاد هم در محاصره بود و از ترس به خودش می لرزید. اما اینها گفتند: صبر کنیم امام حسین بیاید ببینیم حضرت چه می گویند! چه حرفی است آخر؟!! مگر حضرت نفرمود این نماینده من است و حرفش حرف من است! مگر ایشان نفرمود: من ثقه و برادر خوردم را به سوی شما فرستادم. اینها با این کار زمین برده را باختند! البته بعد رفتند و کشته شدند، ان شاء الله خدا هم اینها را به درجات می رساند ولی خب نه به عاشورا رسیدید و نه به پیروزی!

عرض من این است که فرصت اینطور محاسبه ها و دقت ها که انسان خودش را وسط میدان ببیند و استثنا نکند، ماه محرم است. یکی از رزق هایی که در سفره امام حسین در محرم تقسیم می شود این است که بر اثر بکاء و گریه و توجه به سیدالشهداء انسان وارد یک وادی ای شده و کم کم از سر سفره دنیا بلند می شود. واقعا بعضی ها اینگونه اند، روز عاشورا که می شود همه تعلقتشان را پای امام حسین ریخته اند و حاضرند که اگر الان حادثه عاشورا تکرار بشود بایستند و از حضرت دفاع کنند.

این فرصت ها فرصتهای استثنایی است، اگر هم گذشت دیگر به راحتی تکرار نمی شود. همه سال می شود برای امام حسین گریه کرد ولی ایام خاصش عاشوراست. رزق سال انسان برای حزن و بکاء بر سیدالشهداء در این فرصت محرم تقسیم می شود. ما باید کاری کنیم که موانع را کنار بزنیم و خودمان را به امام حسین علیه السلام برسانیم.

حالا اگر خدای متعال توفیق داد، در دهه ای که در محضرتان هستیم یک مقدار آیات قرآن را می خوانیم و همین بحث همراهی و همراهان امام حسین را مورد ارزیابی قرار می دهیم تا ببینیم همراهان حضرت چه کسانی اند، چطوری می شود همراه شد، موانع چه چیزهایی است و سرمایه هایی که ما داریم برای همراهی چیست، ان شاء الله این را شبهای آینده بحث می کنیم.

همه ما به همراهی با سیدالشهداء دعوت شدیم و اینطور نیست که دعوت سیدالشهداء فقط برای مردم سال 61 هجری بوده است. حضرت همه ما را دعوت کردند و این شواهد زیادی در روایات دارد. در همین روایت ریان امام رضا فرمود: «يَا ابْنَ شَبِيب  إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْن » اگر می خواهی به ثواب شهدای امام حسین برسی «فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما»، هر وقت یاد امام حسین افتادی التماس و التجاء کن. این التماس و التجاء معنایش این نیست که در انسان از همان ابتداء حقیقتا طلب شهادت پیش روی امام حسین وجود دارد بلکه یعنی اگر التجاء و التماس کردی کم کم این تحول در آدم پیدا می شود و رغبت به شهادت در پیش روی امام حسین و ثواب شهادت در رکاب حضرت در دلش پیدا می شود، بعد هم آدم برای همراهی سیدالشهداء آماده می شود. این همراهی خیلی امتحان عظیمی بوده و ما از این غافله فعلا جامانده ایم، ما در کربلا نبودیم ولی راه برای این که کنار حضرت قرار بگیریم و با حضرت سیر کنیم باز است.

امیدواریم خدای متعال توفیق بدهد تا بتوانیم از این فرصت کوتاهی که باقیمانده تا روز عاشورا، استفاده کنیم و تصمیم های بزرگ بگیریم تا بتوانیم خودمان را برسانیم و در روز عاشورا کنار حضرت باشیم. ما نباید به اشتباه محاسباتی بیفتیم و از حضرت جدا بشویم. غنایم و سر و صدای دنیا نباید گوش ما را پر کند و دل ما را ببرد. نباید زینت دنیا ما را دنبال خودش بکشد و ما را از راه امام جدا کند. ان شاء الله شبهای آینده یک مقداری این بحث را محضرتان تقدیم می کنم.

پی نوشت ها:

(1) عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج 4، ص: 118

(2) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 73

(3) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 129