نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

شب يازدهم حرم مطهر/ شهادت و انتقام خون سیدالشهدا در قرآن/ نحوه خون خواهی و انتقام امام زمان از قاتلان سیدالشهدا/ شرط همراهی مومنین در این خونخواهی

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 18 شهریور ماه 98 است که در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام علیها ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ در سوره نساء به داستان سیدالشهداء اشاره شده است. در یک جا خداوند می فرماید: اینها طغیان می کنند ولی خدای متعال وعده قطعی داده که جمعیتی از عبادالله را که صاحب قدرتند بر می انگیزاند تا انتقام بگیرند. در آیه دیگری خداوند دوباره اشاره به کشته شدن مظلومانه سیدالشهدا و انتقام خون ایشان می کند و می فرماید که ولی این دم وجود مقدس امام زمان هستند. حتی در بعضی روایات دارد که حضرت هم زیاده روی در انتقام نمی کنند و خدای متعال ایشان را کمک می کند تا با قوای الهی انتقام سیدالشهداء را بگیرند. نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که در انتقام حضرت همه امت تاریخی که راضی به این قتل بودند کشته می شوند که البته اصلاً زیاده روی نیست، چرا که همه اینها راضی به شهادت سیدالشهدا بودند و اگر الآن شرایطش پیش بیاید امام عصر را هم به همان صورت شهید می کنند، پس نه تنها کشتن ایشان زیاده روی نیست بلکه عفو هم در اینجا مطرح نیست، چون صحبت از اسلام و حق الله است. نکته دیگر برای ما جاماندگان از قافله عاشورا تلاش و التماس به حضرت  برای حضور در خونخواهی ایشان همراه امام زمان است. برای رسیدن به این مقصود علاوه بر التماس و التجاء به حضرت باید در مراتب زیارت عاشورا سیر کنیم و عظمت این مصیبت را درک کنیم، تا ان شالله موفق به این همراهی که افضل عبادات است بشویم.

اشاره به داستان سیدالشهدا در سوره اسراء

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعنۀ علی اعدائهم اجمعین. «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُورا»(اسراء/33)، در نقل است که وقتی سیدالشهداء در گودی قتلگاه قرار گرفتند در عالم ملائکه تلاطم افتاد و همه مضطرب شدند، خدای متعال سیمای امام زمان علیه السلام را بر آنها ظاهر کردند و فرموند: «بِهَذَا أَنْتَقِم »(1)، این طور نمی ماند و من به وسیله این امام بزرگوار از کسانی که این صحنه را به پا کردند انتقام می گیرم. اینطور نیست که شیطان و اولیای او، ولی خدا و سبط رسول خدا و سیدالشهداء را که برای نجات بندگان خدا پا به میدان گذاشته، اینطوری به شهادت برسانند و کار همینجا تمام بشود، پس حتما انتقام می گیریم. در نقل هست که وقتی این بشارت را خدای متعال داد عالم ملائکه آرام گرفتند.

در کامل الزیارات و مصادر معتبر دیگر ما نقل کردند که هزاران ملک از حضرت حق اجازه گرفتند که برای نصرت سیدالشهداء بیایند، اما حضرت به آنها اجازه ندادند که وارد میدان بشوند و بعضی هایشان هم وقتی رسیدند که کار تمام شده بود. در نقل است که اینها در کربلا ماندند و مشغول اقامه عزا برای سیدالشهداء هستند تا ان شاء الله امام عصر ظهور پیدا کنند و در کنار حضرت خونخواهی سیدالشهداء را داشته باشند.

آیه شریفه ای که تقدیم کردم آیه 33 سوره مبارکه اسراء است. در این سوره که صحبت از معراج نبی اکرم و آن حقایقی است که حضرت مشاهده فرمودند، دو بار داستان سیدالشهداء مورد توجه قرار گرفته است. یکی در آغاز سوره اسراء است که داستان بنی اسرائیل و طغیان آنها را در زمین یادآوری می کند و خدای متعال به آنها متذکر می شود که شما در زمین دو بار طغیان می کنید. در بار اول ما بندگانی را می فرستیم که از شما سخت انتقام می گیرند، باز دوباره شما مسلط می شوید اما باز هم همان مسیر را ادامه می دهید، پس دوباره از شما انتقام خواهیم گرفت. البته این آیات را مفسرین مفصل بحث کرده اند و خیلی هم برای مفسرین و محققین روشن نیست که این دو طغیان و این دو سرکوب شدن ناظر به کدام دو صحنه تاریخی است که برای بنی اسرائیل پیش آمده است.

معمولا مفسرین گفتند که یکی داستان بخت النصر هست که از بابل به اینها حمله کرد و سخت اینها را تحت فشار قرار داد و کشت و اسیر کرد و تا زمان کوروش هم همینطور بود، دوباره کوروش که آمد آنها یک مقدار دست و بالشان باز شد. دومی هم یک قرن قبل از میلاد حضرت مسیح را می گویند که از طرف روم به آنها حمله شدیدی شد و پراکنده شدند و تا الآن هم همینطور پراکنده هستند، تا این که در این صده اخیر برای خودشان با شیطنت یک جایی دست و پا کرده اند. البته همانطور که عرض کردم مصداقش برای خود مفسرین و محققین هم خیلی روشن نیست که این دو بار طغیان و این دوبار سرکوب شدن مقصود چیست!

تطابق امت نبی اکرم با بنی اسرائیل

«وَ قَضَيْنا إِلى  بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ  وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً»(اسراء/4)، از تفسیر که بگذریم، حضرت وقتی دارند تأویل آیه را توضیح می دهند می فرمایند: «لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ  مَرَّتَيْنِ  قَالَ قَتْلُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ طَعْنُ الْحَسَنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً قَالَ قَتْلُ الْحُسَيْنِ »(2)، پس خدای متعال شهادت این سه امام را در تأویل آیه نسبت به یهود و بنی اسرائیل داده و فرموده شما این کار را می کنید!

«فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا»(اسراء/5)، وقتی آن وعده اولی که ما با بنی اسرائیل دادیم می رسد، یک بندگانی را که دارای قدرت و شدت و توانایی هستند بر آنها بر می انگیزانیم، اینها در لابلای خانه های شما، شما را جستجو کرده و سرکوب می کنند و قطعا این واقعه شدنی است. شما فساد می کنید، ما هم نوبت اول که می شود یک بندگان صاحب قدرت و شدت را بر شما مسلط و به طرف شما روانه می کنیم تا با شما برخورد می کنند و امکان نجات هم نیست. آنها در لابلای خانه ها دنبال شما می گردند، در روایت است که این دور اول، قبل از ظهور امام زمان علیه السلام اتفاق می افتد، به این صورت که یک عده ای از بندگان خدا قبل از ظهور قیام کرده و یهود را سرکوب می کنند.

«ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِم »(اسراء/6)، این آیه قرآن که می فرماید: دوباره شما را بر آنها مسلط می کنیم، در ساحت تأویل آیه یعنی آیات یک نزول دارد و یک باطن. در ساحت تأویل فرمودند که این آیه ناظر به رجعت خود سیدالشهداست و حضرت بر می گردند و انتقام می گیرند.

در روایات است که برای معصومین از طرف خدای متعال نامه سر به مهر آمد، امیرالمومنین نامه خودشان را باز کردند و بقیه را تحویل امام مجتبی علیه السلام دادند و همینطور این کار تا آخرین معصوم ادامه داشت. در این روایت هست که سیدالشهداء وقتی نامه خودشان را باز کردند دیدند که تکلیفشان دو مرحله دارد، یک مرحله را انجام دادند و یک مرحله را هم بعد از ظهور امام زمان به عالم رجعت می کنند و انجام می دهد. این آیه رجوع و غلبه مجدد بر دشمن را در روایات ما به رجعت سیدالشهداء تأویل کرده اند.

بنابراین خدای متعال در این آیات داستان بنی اسرائیل، دو بار طغیان آنها و دوبار انتقامی که از آنها می گیرد را بیان کرده است که عرض کردم مصداقش هم محل بحث است. در تأویل این آیه، طغیان بنی اسرائیل به قتل سیدالشهداء تعبیر شده و دو بار انتقامی که از آنها گرفته می شود یکی قبل از ظهور و یکی در دوره رجعت است. مرحوم علامه طباطبایی یک بیان دقیق و لطیفی اینجا دارند و می فرمایند: قاعدتا این روایات ناظر به بنی اسرائیل و یهودی که از نسل حضرت یعقوب بودند و ما می شناسیم نیست. این که قتل امیرالمومنین، امام مجتبی و شهادت سیدالشهداء، به این بنی اسرائیل نسبت داده شده ناظر به یک مطلب دیگری است و آن مطلب این است که وجود مقدس رسول الله مکرر این را فرمودند که آنچه در قوم بنی اسرائیل اتفاق افتاد بدون کم و زیاد در امت من هم اتفاق خواهد افتاد. آنها به دسته هایی متفرق شدند، امت من هم متفرق می شوند به 73 دسته که 72 دسته آن منحرف بوده و فقط یک دسته هستند که راه درست را می روند، در بین بنی اسرائیل یهود پیدا شدند و در امت من هم یهود می آید.

یهودی ها غیر از کلیمی ها هستند. کلیمی ها پیروان حضرت موسای کلیم و اهل کتاب هستند که خیلی هایشان هم مقید به مناسک عبادی اند، ولی یهود همان جریان انحرافی است که در بنی اسرائیل پیدا شد و مستند به یهودا که یکی از آن دوازده فرزند حضرت یعقوب بود می شود. پس این یهود غیر از کلیمی ها هستند، لذا در قانون اساسی مشروط ما هم آنهایی که به عنوان اهل کتاب به رسمیت شناخته می شدند کلیمی ها بودند نه یهود. این یهود همان قوم منحرف در بنی اسرائیل هستند که تورات را تحریف کردند، اهل تعلق به دنیا هستند و در زمین فساد سنگینی به پا کرده اند.

پس در روایات ما دارد که هرچه در بنی اسرائیل اتفاق افتاد در امت من هم اتفاق خواهد افتاد و لذا در بعضی روایات ائمه فرمودند: «يَهُودِ هَذِهِ الْأُمَّة»(3). از امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه نقل کرده اند که راجع به مروان می فرمایند: «كَفٌّ يَهُودِيَّة»(4)، یعنی این امت هم یک یهودی دارد کما این که بنی اسرائیل یک یهودی داشتند. یهود این امت هم همان طائفه ای اند که از مدار وجود مقدس رسول الله خارج می شوند و همان کاری را که یهودی ها در قوم بنی اسرائیل انجام دادند در این امت انجام می دهند.

در روایت آمده که این یهود در یک شورش هفتاد پیامبر را سر می بریدند و بعد می رفتند و در بازارهایشان مشغول تجارت می شدند! «وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَق »(بقره/61). «يَهُودِ هَذِهِ الْأُمَّة» هم همینطورند، یک قومی هستند در بین امت اسلامی که از نبی اکرم انحراف پیدا می کنند، اینها هستند که قتل امیرالمومنین و امام مجتبی و سیدالشهداء منصوب به آنهاست. بیان مرحوم علامه بزرگوار طباطبایی این است که این انتقام از این ها هم گرفته می شود که بیان بدی هم نیست.

آیه 33 اسراء و اشاره آن به کشته شدن مظلومانه سیدالشهدا و انتقام خون ایشان

پس این یک جا که در این سوره به داستان سیدالشهداء اشاره شده و می فرماید: اینها طغیان می کنند ولی خدای متعال وعده قطعی داده که از اینها انتقام می گیرد و جمعیتی از عبادالله را که صاحب قدرتند بر می انگیزاند تا انتقام بگیرند. آیه دیگری که در همین سوره مبارکه هست آیه 33 این سوره است. خدای متعال می فرماید: «وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً»(اسراء/33)، شما حق ندارید این انسانهایی که خونشان محترم است را به قتل برسانید الا این که این قتل به حق واقع بشود. بعد قرآن مصداق بیان می کند و می فرماید: مثل کسی که قتل عمدی کند و یک مومنی یک مسلمانی را عمدا بکشد، آن وقت اولیاء دم و صاحبان این خون حق دارند انتقام بگیرند و یا عفو کنند و یا اینکه دیه بگیرند، البته در اکثر اوقات بخشش بهتر است. پس همیشه هم بخشش خوب نیست، اگر یک جایی بخشش موجب می شود که این سنت غلط در جامعه تثبیت بشود، معلوم نیست آنجا بخشش کار خوبی باشد، ولی در بسیاری موارد عفو بهتر است. پس خدای متعال می فرماید که خون یک انسان محترم را شما حق ندارید بریزید، مگر در مقابل یک حکم حقی! پس آنجایی که حق است اشکال ندارد.

یادم هست یک موقعی در سفینه البحار دیدم که در احوال حسن بصری که به ظاهر از عباد هم بود آمده که امیرالمومنین از او خواستند که بیاید و در جنگ به ایشان کمک کند، اما او به حضرت عرض کرد که حاضر نیست شرکت کند چون دو طرف مسلمان اند و خون به ناحق ریخته می شود. آن وقت در یک نقلی دارد که وقتی وضو می گرفت آب زیادی می ریخت و اسراف می کرد. حضرت گفتند: چرا اسراف می کنی؟ گفت: تو خون مسلمان ها را ریختی اسراف نبود، حالا من چند مشت آب می ریزم اسراف است! او این را نمی فهمید که آب را به ناحق می ریزد اما امیرالمومنین خون را به حق می ریخت، چون آنها در مقابل قرآن ایستاده بودند و حضرت باید از سر راه برشان می داشت. البته بعضی ها این روایت را تکذیب می کنند و می گویند این صحت تاریخی ندارد.

«وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً»، حق ندارید خونی را به ناحق بریزید، ولی اگر کسی مظلومانه کشته شد، «فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً» ما برای ولی دم صاحب این خون سلطنت قرار می دهیم، یعنی هم حق دارد ببخشد و هم حق دارد که انتقام بگیرد، ولی «فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ» حق ندارد زیاده روی کند. آن کاری که اعراب جاهلی می کردند این بود که گاهی یک نفر از قبیله شان کشته می شد اما آنها به خاطر همین یک نفر یک قبیله را از دم تیغ می گذراندند! همین کاری که جاهلان این دوران هم می کنند! در جنگ های جهانی اول و دوم از این جنس کارها فراوان است، یک نفر کشته شد و جنگ جهانی دوم به راه افتاد، بعد هم میلیون ها آدم را از تیغ گذراندند!

امیرالمومنین علیه السلام یک وصیتی دارند به امام مجتبی علیه السلام که نامه 47 نهج البلاغه است. در آخر این وصیت نامه یک جمله را خطاب به فرزندان ابوطالب می کنند چرا که امام مجتبی و سیدالشهداء که پیداست این کار را نمی کنند و حضرت دارند به فرزندان ابوطالب یعنی فرزندان پدر بزرگوارشان، برادرها و برادرزاده ها این توصیه را می کنند. ایشان در این توصیه می گویند: مبادا خدایی نکرده به خاطر انتقام خون من دست به شمشیر بزنید و عده ای را به قتل برسانید، در مقابل من شما فقط قاتل را مجازات کنید، پس اگر من به شهادت رسیدم همانطور که او یک ضربت زده شما هم یک ضربت بزنید.

«فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ» پس ولی دم حق ندارد که اسراف کند. یک نفر را کشته در مقابل باید یک نفر مجازات شود. «إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً»، خدای متعال این ولی دم و این وارثی که می خواهد انتقام بگیرد را کمک کرده است. مفسرین گفتند: چه کمکی از این بالاتر که خداوند دستور داده قاتل را در اختیارش قرار بدهند تا قصاص کند. این نصرتی است که خدا کرده و نصرت تشریعی است. پس ظاهر آیه این است که این حکم خودش نصرت است. ولی باطن آیه را روایات اینطوری معنا کرده است: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً» یعنی خون سیدالشهداء همینطوری رها نمی شود، خدای متعال ولی این دم است و قصاص می کند و انتقام می گیرد.

فرمود: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطانا» این خون، خون سیدالشهداست و ولی این دم وجود مقدس امام زمان هستند. حتی در بعضی روایات دارد که حضرت هم زیاده روی در انتقام نمی کنند و خدای متعال ایشان را کمک می کند تا با قوای الهی انتقام سیدالشهداء را بگیرند.

شبهات مطرح شده درباره چگونگی انتقام سیدالشهدا

اگر کسی یک مومنی را به قتل برساند ما حق نداریم فرزندش را به جای او قصاص کنیم، ولی در بعضی روایات در باب سیدالشهداء تعبیر این است که فرمود: آن کسانی که عاشورا را به پا کردند که یک امتی بودند، آن نسل را امام زمان از زمین بر می دارد و در این انتقام هم زیاده روی نمی کند. بعد حضرت فرمودند: اگر همه اهل ارض را هم در انتقام خون سیدالشهداء به قتل برساند این زیاده روی نیست. پس در این انتقام حضرت فرزندان و نسل این قوم را از زمین بر می کنند.

اینجا چند تا سوال هست. یکی این که اولا چرا فرزندان؟ دوم این که چرا اگر برای انتقام خون سیدالشهداء حضرت همه اهل زمین (کفار) را هم بکشند اسراف نیست، سوم هم اینکه اصلا انتقام برای چه، مگر خدا نفرموده عفو بهتر از انتقام است؟!

چرا کشتن نسل های بعد در انتقام خون سیدالشهدا جایز است؟

اما در پاسخ به این که حضرت نسلها را در مجازات کسانی که خون سیدالشهداء را ریختند از زمین بر می کنند، فرمود: مقصود هر کسی نیست، بلکه مقصود آن کسانی است که به کار پدرانشان راضی هستند، آنها با پدران خود یک امت تاریخی هستند و اگر آن زمان بودند همین کار را می کردند. بنی امیه و آل ابی سفیان که به قتل سیدالشهداء راضی هستند در عالم گسترده اند، به تعبیر دیگر آنها خون سیدالشهداء را ریختند برای یک هدفی و سیدالشهداء هم در میدان آمد برای یک هدفی. حضرت آمدند برای اصلاح امت «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي »، اما اینها راه اصلاح را بستند.

پس مقصود نسلی است که می خواهند همان مسیر فساد و انحراف از دین خدا ادامه پیدا کند. مقصود اینهایی هستند که راضی به فعل آبائشان بوده و الان هم اگر امام زمان بخواهند عالم را اصلاح کنند مقابل امام زمان می ایستند و اگر دستشان برسد همانطوری که آبائشان خون سیدالشهداء را ریختند خون امام زمان را می ریزند. حضرت می آیند تا کار سیدالشهداء را به اتمام برسانند اما اینها همان کار آباء و اجدادشان را ادامه داده و راضی به آن مسیرند، پس مقابل امام زمان می ایستند و امام زمان هم اینها را ریشه کن می کند.

چرا خداوند قاتلان سیدالشهدا را عفو نمی کند؟

اینجا جای عفو نیست و اینطور نیست که اگر اینجا عفو کنی خوب باشد. اینهایی که مقابل جبهه حق می ایستند و حاضرند تا آنجایی پیش بروند که خون سیدالشهداء را بریزند تا به دنیایشان برسند، حاضرند خیمه های حضرت را به آتش بکشند و بین دو نهر آب شیرخوار حضرت را با لب تشنه روی دست پدر هدف تیر قرار بدهند، اینهایی که برای رسیدن به مقاصدشان اسب بر بدن سیدالشهداء تاختند، اصلا سزاوار بخشش نیستند. چرا که اگر سیدالشهداء دوباره با همان شرایط قیام کنند، اینها همان کار را خواهند کرد، منتها این نسل جدید از فراعنه، مقابل امام زمان می ایستند البته حضرت هم در مقابل آنها ایستادگی می کند و خدای متعال ایشان را نصرت می کند. خداوند به حضرت اجازه داده و قوای باطنی را مقابل حضرت قرار می دهد تا ایشان با آن قوا کار را در عالم پیش ببرند. پس اینجا انتقام کار بدی نیست.

چرا ریختن خون افراد زیادی به خاطر کشتن سیدالشهدا اسراف و زیاده روی نیست؟

یک بار خدای متعال برای این که حجت تمام بشود اجازه داد که اینطور خون ولی خدا روی زمین بریزد که نشان بدهد جبهه شیطان و ابلیس که دم از اخلاق و حتی دین می زنند، اگر پایش بیفتد حاضرند برای رسیدن به دنیایشان این طوری خون ولی خدا را بریزند و مقابل حق بایستند. پس آنهایی که راضی به همان مشی هستند و خوشحالند که خون سیدالشهداء ریخته شده، همه از یک جبهه تاریخی اند. یادم است یکی از این سیاست مداران انگلستان یک موقعی گفته بود که ما باید مجسمه معاویه را از طلا بگیریم و در میدان هایمان بگذاریم، به خاطر این که اگر او مقابل امیرالمومنین نایستاده بود الان هیچ کدام از ما سر پا نبودیم.

پس آنهایی که حضرت در انتقام خون سیدالشهداء با آنها درگیر می شوند و بعد هم به انتقام خون سیدالشهداء اینها را به اشکال مختلف از زمین بر می کنند، کسانی هستند که راضی به آن فعل اند و همان راه را هم می خواهند ادامه بدهند. اگر امام زمان هم قدرت نداشته باشند و خدای متعال بهشان اجازه ندهد از آن قدرت ها استفاده بکنند، اینها خون امام زمان را هم عین خون سیدالشهداء می ریزند، اما این بار امام زمان با قدرت می آیند «فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطانا ِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً» و با قوای الهی حضرت نصرت می شوند به طوری که امکانات عالم در اختیار ایشان است و بساط شیطان را جمع می کنند.

پس این زیاده روی نیست، نکته اش هم این است که اینها راضی به ریختن خون سیدالشهداء هستند و الان هم جمع شدند که خون امام زمان را بریزند. اما این بار خدای متعال به حضرت اجازه می دهد که کار را تمام کنند و لذا اینجا جای عفو هم نیست. وقتی یک لشکری مقابل نبی اکرم می ایستند می خواهند اسلام را ریشه کن کنند اینجا که عفو کار خوبی نیست. اینجا حقوق شخصی نیست که عفو بشود بلکه بحث دین خدا و حق الله است.

اگر همه عالم مقابل امام زمان بایستند، ایشان باز هم می خواهد که پرچم امام حسین را در عالم برافراشته کنند «أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي ». اگر همه مستکبرین عالم و همه کفار بخواهند مقابل حضرت بایستند، حضرت همه آنها را از زمین بر می کند و این هم زیاده روی نیست. اینجا جای عفو هم نیست و لذا این آیه را اینطوری معنا کردند و فرمودند: این آیه در باطن ناظر به امام زمان هست که می آیند و انتقام خون سیدالشهداء را می گیرند.

قتل سیدالشهدا برای رسیدن به منافع دنیا

عده ای خون ولی خدا را ریخته اند و اینطور نبوده که حالا خطا کردند و نمی خواستند یا اشتباه  کردند. دو نکته در اینجا هست، اول اینکه آنها عمدا و با آگاهی، بصیرت و هوشیاری دور حضرت را گرفتند و کاملا حضرت را می شناختند. دوم اینکه صد در صد برایشان روشن بوده که اگر بمانند باید خون سیدالشهداء را بریزند.

عده ای از اینهایی که برای جنگ آمده و در کاروان عمر سعد بودند، با خود گفتند که می رویم و جمع بین دنیا و آخرت می کنیم. هم از تهدید ابن زیاد خودمان را نجات می دهیم و هم می رویم کربلا ان شاء الله صلح می شود و با هم مصالحه می کنند! سر صبح حضرت دو تا خطبه خواندند و در هر دو تأکید کردند که صلحی نیست. «وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة»، این امیر شما این ناپاک زاده پسر ناپاک زاده، من را بین شمشیر و ذلت مخیر کرده و من هرگز زیر بار ذلت نمی روم، یعنی اگر ماندید باید خون من را بریزید. در خطبه دوم هم فرمودند: «وَ اللَّهِ لَا أُعْطِيكُمْ بِيَدِي إِعْطَاءَ الذَّلِيلِ وَ لَا أُقِرُّ لَكُمْ إِقْرَارَ الْعَبِيد»(5) نه ذلیلانه بیعت می کنم نه با شما مثل برده ها فرار می کنم بلکه می ایستم، می کشم و کشته می شوم.

پس همه اینها سیدالشهداء را می شناختند و سر صبح که باز حضرت خودش را معرفی کرد فرمود: اصحاب پیغمبر زنده اند، بروید و بپرسید که جد من راجع به من چه گفته است! پس این که خیال کنیم نمی دانستند که امام حسین کیست یا اینکه نمی خواستند خون حضرت را بریزند، درست نیست. هرکسی مانده در آن صحنه می دانسته امام حسین حق است و برای رسیدن به دنیای خودش حاضر شده بوده در ریختن خون حضرت شرکت کند، البته درجات داشتند بعضی هایشان دورتر بودند و بعضی هایشان نه، ولی همه شان حاضر شدند خون حضرت را بریزند و برای رسیدنشان به دنیا خیمه های حضرت را غارت کنند، اینها چنین قومی هستند.

این خون باید انتقام گرفته بشود و نباید در عالم گم بشود، چرا خون ولی خداست و امام معصوم است. ایشان خونش را داده تا دست عبادالله را بگیرد، حتی در بعد از ظهر عاشورا  خداوند به سیدالشهدا فرمود: اگر بخواهی همه چیز را به شما برمی گردانیم و هیچ چیز هم از مقامتان کم نمی کنیم، ولی ایشان عرضه داشت ما سر عهدمان با خدا هستیم، ما بنا بوده دست عبادالله و بندگان خدا را بگیریم.

مرحوم سید بن طاووس نقل می کند که سیدالشهداء وقتی از مدینه بیرون آمد سران مومنین جن آمدند خدمت ایشان و گفتند که آقا شما برگردید ما می رویم و کار را تمام می کنیم. حضرت فرمود: اگر بنابر این جور انتقام گرفتن باشد که من از شما تواناترم، در همین مدینه می نشینم و با یک اراده کار را تمام می کنم، ولی من باید بروم و خون خودم را بدهم تا بندگان خدا نجات پیدا کنند. این که عاشورا اینقدر اثر می کند و مراسم شیرخوارگان در ده ها کشور از مسلمان و غیر مسلمان طرفداران فراوان پیدا می کند، به خاطر این است که امام حسین به همه عالم نشان دادند که اینها چه کاره اند. حضرت می دانست که اگر این طفل را روی دست بگیرد او را نشانه می گیرند، اما این طفل را روی دست گرفت تا به تاریخ بفهماند که این امت اینطوری اند. اینهایی که دم از حق و آزادی و حقوق مردم می زنند، وقتی دنیایشان در گرو این بیفتد که خون طفل شش ماهه تشنه ای که در اثر تشنگی مشرف به موت است را بریزند، خون او را روی دست پدرش و بین دو نهر آب می ریزند و حتی یک قطره آب به او نمی دهند.

این قوم امروز هم همین است. در جنگ جهانی دوم اینها فقط هشتاد و پنج میلیون آدم کشتند! اینها هستند که امام زمان  با آنها درگیر می شود. من از شما سوال می کنم که اگر مقابل امام حسینی که دارد دعوت به حق می کند، یک میلیارد آدم بایستند و بگویند: ما دنبال دنیای خودمان هستیم. خون تو و اهل بیتت را می ریزیم و زن و بچه ات را اسیر می کنیم تا به دنیایمان برسیم. آیا اگر یک میلیارد شدند شما تردید می کنید و می گویید اینها حق هستند! من امام حسین را رها می کنم و میروم یا می ایستید کنار امام حسین، می کشید و کشته می شوید؟! امام زمان هم همین کار را می کنند. اگر مقابل راه امام حسین مستکبرینی بایستند و امام زمان با آنها درگیر بشوند، آنها هم حاضر نشوند حق را بپذیرند، اینجا دیگر حق است که خونشان ریخته بشود «وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ»، چرا که یا آنها خون امام زمان را می ریزند مثل سیدالشهداء یا امام زمان خون آنها را می ریزند.

پس به جاست که اینجا این خون ریخته بشود، اینجا معنی ندارد که کوتاه بیایی! این آخرین ذخیره خدا و وعده 124 هزار پیامبری است که در تاریخ همیشه مورد ستم این مستکبرین و فراعنه واقع شدند. این وعده خدا که می رسد خدای متعال انتقام می گیرد و این انتقام، انتقام حق و جزء افضل عبادات عالم است. عبادتی به فضیلت خونخواهی سیدالشهداء در عالم نیست. لذا این عبادت هم عبادت امام زمان است.

شرایط همراهان امام عصر در خونخواهی سیدالشهدا

بحث ما شبهای گذشته در باب معیت و همراهی با امام بود و یکی از همراهی هایی که از فضائل بزرگ و جزء اعظم ثواب هاست، به طوری که جا ماندگی از کربلا را تدارک می کند، این است که انسان در این خونخواهی در کنار امام زمان باشد. لذا در دو جای زیارت عاشورا ما این را از خدا می خواهیم. «فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقَامَكَ أَنْ يُكْرِمَنِي بِكَ وَ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص» ، یکی اینجاست که از خدا می خواهم و می گویم خدایی که تو را عزیز کرده و منتقمی مثل امام زمان برای شما قرار داده، من از این خدایی که به احترام شما من را هم عزیز کرده، می خواهم که به من توفیق بدهد و من در کنار امام منصور یعنی امام زمان خونخواهی کنم.

دومین جا هم این است «وَ أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِی مَعَ إِمَامٍ  هُدًى  ظَاهِرٍ نَاطِقٍ  بِالْحَقِ  مِنْكُم »، در قسمت اول خون به امام حسین نسبت داده شده اما در مرحله دوم به ما؛ گویا مومن وقتی با زیارت عاشورا سیر می کند به اینجا می رسد که خودش دیگر صاحب دم سیدالشهداء می شود و حق دارد برای احقاق حق سیدالشهداء در میدان بیاید «وَ أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِی مَعَ إِمَامٍ  هُدًى  ظَاهِرٍ نَاطِقٍ  بِالْحَقِ  مِنْكُم ». این هم که یکجا آمده امام منصور و یک جا آمده امام هدی همه حساب و کتب دارد. این امامی است که چراغ هدایت دستش است و ناطق بالحق است. من در کنار امامی که چراغ هدایت دستش است و می خواهد عالم را روشن کرده و تاریکی را بردارد، می خواهم خونخواه شما باشم و این یکی از مهمترین معیت ها و همراهی هاست.

هیچ کس نمی تواند خونخواه سیدالشهداء باشد الا با امام زمان، پس مستقلا از هیچ کسی کاری ساخته نیست. این حق را به امام زمان دادند «فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطانا» و او را برای این کار نصرت می کنند. چه کسانی می توانند در این انتقام همراه حضرت باشند؟ این در زیارت عاشورا آمده و مقدماتی دارد.

آن کسانی که عظمت مصیبت سیدالشهداء را می فهمند، می فهمند این خونی که ریختند یک خون عادی نبوده، «لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ الْإِسْلَام وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَات  » مصیبت تو نه فقط برای ما بلکه بر جمیع اهل الاسلام و همه آنهایی که عظمت را می فهمند، بسیار بزرگ و دشوار است. این امامی که خونش را ریختند امام همه کائنات است، از ابراهیم خلیل بگیرید تا جبرئیل و میکائل، لذا وقتی خون حضرت ریخته شد، در زیارتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده تعبیر این است: همه آسمان ها و زمین و مخلوقاتی که در سماوات و ارض اند «وَ مَا يَنْقَلِبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا و مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى وَ بَكَى عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّه »(6) و حتی جهنمی ها گریستند، یعنی اینقدر حادثه عجیب است، البته گریه جهنمی ها یک داستانی دارد.

این جنایت، جنایت بزرگی است و کسی که عظمت این ظلم و جور و مصیبت سیدالشهداء را می فهمد، آن وقت می فهمد که موضوع فقط ابن زیاد و شمر و عمر سعد نیستند بلکه یک امت تاریخی اند که موضع می گیرند. اولین موضعی که ما باید بگیریم لعن است «فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّة». دومین موضع این است «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِم» از خودشان و از پیروانشان تبری بجویم و صف مان را از آنها جدا کنیم.

سومین موضع صف بندی و قتال است «إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة». چهارمین موضع هم خونخواهی است «وَ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ»، کسی که این مسیر را طی کرد آن وقت می تواند کنار امام زمان باشد و در خونخواهی سیدالشهداء شرکت کند. این جزء افضل فضایلی است که آدم باید تقاضا کند و التماس کند که به آن برسد. انسان باید تقاضا کند و به امام حسین بگوید که اگر من در عاشورا نبودم توفیق بدهید که در لشکر امام زمان باشم، کاری کنید که من هم در کنار امام زمان و زیر پرچم یا لثارات الحسین ایشان باشم.

پس خونخواهی سیدالشهدا افضل عبادات است و این هم با سیر در زیارت عاشورا ممکن است، اگر کسی دلش را از عاشورا بر نداشت و این معارفی که در زیارت عاشورا آمده را به دست آورد، ان شاء الله در کاروان امام زمان حضور پیدا خواهد کرد، حتی اگر از دنیا برود. تلقی من این است که این جملات زیارت عاشورا، دعای برای رجعت است که اگر ما رفتیم خدا ما را برگرداند و ان شاء الله در محضر امام زمان و جزو خونخواهان سیدالشهداء علیه السلام باشیم.

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 465

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 8، ص: 206

(3) التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: 369

(4) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 102

(5) الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص: 98

(6) كامل الزيارات، النص، ص: 80