نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu, 25 Apr 2024

شب دوم حسينيه آيت الله مرعشي/ جایگاه و تأثیر دعا در سلوک/ تلقی روح دعا در همراهی با ائمه

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 16 شهریور ماه 98 است، که در حسینیه حضرت آیت الله مرعشی نجفی رحمۀ الله علیه ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ ما باید حواسمان به نیاز های خود باشد. شیطان از یک طرف سعی دارد تا خواسته های ما را کوچک کند و در حد دنیا نگه دارد ولی انبیا و ائمه سعی دارند تا افق نیازهای ما را از دنیا فراتر ببرند. یکی از راه های بالاتر رفتن سطح نیازهای ما، دعا کردن است. خزائن تمام آسمان ها و زمین در دست خداوند است و کلید استفاده از این خزائن دعاست. ما اگر از دعای معصومین استفاده کنیم، نیاز های جدیدی در ما شکل می گیرد و نیاز های سطحی از بین می رود و اینگونه ارزش ما نزد خدای متعال هم افزایش پیدا می کند. ما باید علاوه بر این که متن دعا را می خوانیم، دل خود را هم همراه امام کنیم تا روح دعا در ما القاء بشود. وقتی روح دعا در ما شکل بگیرد آن وقت است که این نیازها در وجود ما دائمی می شود و این دعاها هم مستجاب می شود. یکی از دعاهای مهمی که ما باید به آن توجه کنیم دعا برای امام زمان است. دعا برای امام زمان سطح دغدغه و نیازهای ما را بالاتر می برد و همین امر باعث می شود ارزش ما هم در محضر خداوند بالاتر برود.

مدیریت خواسته ها

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . یکی از مراقبه ها و نظارت هایی که انسان باید نسبت به خودش داشته باشد این است که نیاز های خودش را کنترل و اصلاح یا به تعبیر امروزی ها مدیریت کند؛ یعنی سعی کند که یک سری نیاز ها را کنار بگذارد و یک سری نیاز ها که از آن ها غافل است را در خودش به فعلیت برساند و یک سری نیاز ها را جا به جا کند و نیاز هایی که مهم اند را در اولویت قرار بدهد.

در این میان هم دستگاه شیطان سعی می کند خواسته های پیروان خودش را مدیریت کند و کم کم برایشان نیاز هایی درست کند که قبلا نبوده و تلاش کند یک راهی برای ارضاء این نیاز ها فراهم کند و هم اولیاء خدا سعی می کنند که نیاز های انسان را مدیریت کنند و در انسان نیاز هایی ایجاد کنند که به آن ها مشغول شود؛ از جمله این کار ها، دعا هایی است که از ناحیه اولیاء خدا و معصومین به ما رسیده است. کار این دعا ها همین است که نیاز های ما را به سمت درست هدایت کند و در ما نیاز هایی ایجاد کند که نبوده. این ادعیه نگاهی جدید به وسعت دستگاه خدای متعال به ما می دهد و در ما توقع و انتظار و امید و فقری نسبت به خدای متعال ایجاد می کند. این خاصیت دعاست. واقعا کسی که با دعای ابوحمزه مأنوس می شود و سی شب آن را می خواند خواسته هایش با قبل فرق می کند و رشد پیدا می کند.

ما باید خواسته های خودمان را رشد بدهیم. به همان اندازه ای که انسان خواسته هایش را رفعت می دهد عنایت خدا به او هم بیشتر می شود. «قُلْ مَا يَعْبَؤُاْ بِكمُ  رَبىّ لَوْ لَا دُعَاؤُكُمْ»(فرقان/77) اگر شما تقاضا نکنید خدا به شما اعتنایی نمی کند؛ خدای متعال به اندازه فقرتان به شما توجه می کند و ارزش شما هم به همان اندازه است.

دعاهای ائمه علیهم السلام هم برای این است که ارزش و فقر انسان را بیشتر کند. خدای متعال می فرماید «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»(فاغر/60) شما دعا کنید، اجابت با من. در روایت آمده خیلی ها روز قیامت وقتی نامه اعمالشان را می گیرند می بینند یک کار هایی را نکرده اند ولی مزد آن را به او داده اند. به خدا عرضه می کنند که خدایا این ها که زحمت نکشیده اند برای این کار ها؛ چرا این مزد ها را به ایشان داده اید؟ خدای متعال می فرماید این ها از ما خواستند و ما بهشان دادیم. دیگر از این راحت تر که نمی شود.

امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه شان به امام مجتبی علیه السلام فرمودند پسرم گنج ها در محضر خدای متعال است. «وَ إِنْ مِّن شَيْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ»(حجر/21) همه آنچه شما می بینید خزائنش دست خداست؛ خزائن خدا محدود نیست، وقتی نازل بشود محدود می شود. «وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ» این محدودیت برای مرحله تنزل است ولی در نزد خدا محدود نیست. برای همین است که «لَا تَزِیدُهُ کَثْرَهُ الْعَطَاءِ إِلَّا جُوداً وَ کَرَماً» خدای متعال هر چه بیشتر می بخشد کرامت وجودش بالفعل اضافه شده؛ بالفعل نه در مقام ذات چون ذات الهی بی منتهاست. خدای متعال هر چه ببخشد، در مقام فعل به بخشش او اضافه می شود. بعد حضرت فرمود کلید این خزائن بی منتها را به شما داده اند. کلید این خزائن دعاست؛ خزائن نزد خداست کلید نزد شما.

بالا بردن سطح درخواست

آدم وقتی خزائن خدا را باز کند باید به اندازه فضل خدا از خزائن خدا بخواهد. یعنی اگر دعا کردیم نباید چیز های پیش پا افتاده از خدای متعال بخواهیم؛ لذا معصوم به ما یاد می دهد که چه طور دعا بخوانیم. حضرات یک چیز هایی را که اصلا در تصور ما نیست به ما آموزش می دهند. مثلا در دعای کمیل این را به ما یاد داده اند. «وَ اجْعَلْنِى مِنْ أَحْسَنِ عَبِیدِکَ نَصِیباً عِنْدَکَ وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْکَ وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیْکَ» بعد به آدم یاد می دهد که یک نهیبی به خود بزند و خیال نکند مستحق این چیز هاست. «فَإِنَّهُ لَایُنالُ ذلِکَ» اصلا شدنی نیست؛ آدم نمی شود به اینجا برسد و پیش آن هایی بنشیند که مقرب خدا هستند؛ ولی بعدش یک الا دارد «إِلّا بِفَضْلِکَ». اینجا امام چشم انسان را به روی فضل بی منتهای خدا باز می کند و به ما می گوید وقتی رفتی سر خزائن خدا، کم بر ندار.

بنابراین ما در ادعیه خود نباید به این مسائل حداقلی اکتفا کنیم. در حرم امام رضا که می روی فقط نگو آقا من را راه بده. آخرین جمله اذن دخول این است «فَأْذَنْ لِی یَا مَوْلَایَ فِی الدُّخُولِ أَفْضَلَ مَا أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ» جوری من را وارد حرم خودت کن که اولیاء خاصت را وارد می کنی. همه که یک جور وارد نمی شوند؛ من می روم در و دیوار می بینم ولی مرحوم آیت الله العظمی بهجت می رود آنجا نزول حضرت عیسی و حضرت را می بیند. یکی باطن حرم را می بیند، یکی باطن باطن حرم را و یکی باطن باطن باطن حرم را؛ فرق می کند. پس وقتی رسیدی به حرم، نگو اجازه بدهید بیایم بلکه بگو «أَفْضَلَ مَا أَذِنْتَ» به من اجازه بدهید مثل حبیب بیایم. «فإِن لَمْ أَکُنْ أَهْلاً لِذلِکَ» من که اهلیت ندارم «فأَنْتَ أَهْلٌ لِذلِکَ» ولی شمای امام رضا می توانید و اهل فضل هستید و نسبت به ما عنایت دارید؛ من را هم مثل مقربانتان راه بدهید و ضیافت خاص برای ما آماده کنید.

تغییر اولویت ها با دعا

این راهی است که معصوم به انسان یاد می دهد. امام خواسته هایی در انسان ایجاد می کند که اگر به او گره نخورده باشی اصلا به ذهنت خطور نمی کند. امام یک سری اولویت برای ما درست می کند که مثلا چیز هایی که خواسته دهم ماست می آید به جای خواسته اول.

دو برادری که دعای عرفه را نقل کرده اند می گویند امام حسین علیه السلام آمدند کنار جبل الرحمه و دست هایشان را به سمت آسمان بلند کردند و با اشک جاری این دعا را خواندند. در مورد فراز آخر این دو برادر که نقل می کنند می گویند اشک مثل باران از چشم سید الشهداء می ریخت. در غروب عرفه بعد از آن همه دعا یک جمله به خدا عرضه می دارد که نشان دهنده تفاوت اولویت های امام با ماست. اگر به ما بگویند غروب عرفه بعد از این همه دعا از خدا چه می خواهیم یا شروع می کنیم عرفان بازی در می آوریم یا حوائج روز مره خود را می خواهیم، ولی حضرت می گویند خدایا حاجتی ازت می خواهم که اگر این حاجت را به من ندهی، هر چه به من بدهی کافی نیست و اگر این حاجتم را بدهی، هر چه ندهی ضرر نمی کنم. چیست؟ آزادی از آتش جهنم. تغییر اولویت یعنی این چیز ها. یعنی به آدم می فهماند شما برده آتش نیستید، شما مؤمنید.

حضرت به ابان بن تغلب فرمودند «النَّاسُ  كُلُّهُمْ  عَبِيدُ النَّار غَيْرَكَ وَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ اللَّهَ فَكَّ رِقَابَكُمْ مِنَ النَّارِ بِوَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْت »(1). ابن ابی یعفور می گوید به حضرت عرض کردم یابن رسول الله این «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ»(بلد/11) که خدای متعال در ادامه این آیات «ألَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ * وَ لِساناً وَ شَفَتَیْنِ * وَ هَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ» می فرماید چیست؟ توجه داشته باشید که تأویل این ها ائمه اند. ما راه را برای شما باز کردیم ولی شما عبور نکردید. گردنه را نشان دادیم و دو تا راه هم پیش روی شما قرار دادیم ولی شما از این گردنه عبور نکردید.

حضرت در جای دیگری می فرماید این عقبه ای که در قرآن آمده که از آن عبور کنید را خود قرآن توضیح داده است. «فَكُّ رَقَبَةٍ * أَوْ إِطْعامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ» مال حلال به دست بیاورید و در روز سختی این مال حلال را در راه خدا بدهید؛ آن روزی که خودتان محتاج هستید بدهید و در راه خدا بنده آزاد کنید. ولی اینجا حضرت فرمودند عقبه یعنی ولایت ما. یعنی تمام امکاناتی که خدا به شما داده برای این است که به ولایت امام برسید. چرا به امام نرسیدید؟ اصل را رها کرده اید و به کجا رفته اید؟ «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ» آن کسی هم که همه عمرش شب زنده دار و روزه دار بوده می گویند تو که به امام نرسیدی چه کار می کردی؟

در ادامه حضرت فرمودند «فَهَلَّا أُفِيدُكَ حَرْفاً خَيْرٌ لَكَ  مِنَ  الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا» می خواهی یک جمله بگویم که از همه امکانات دنیا قیمتش بیشتر باشد؟ عرض کرد آقا بفرماید. فرمود چرا از آیه بعدش سوال نکردید؟ «فَكُّ رَقَبَةٍ» خدای متعال می فرماید این عقبه، فک رقبه است؛ آزاد کردن گردن است یعنی خودت را آزاد کن. «النَّاسُ  كُلُّهُمْ  عَبِيدُ النَّار غَيْرَكَ وَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ اللَّهَ فَكَّ رِقَابَكُمْ مِنَ النَّارِ بِوَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْت » فک رقبه یعنی خودت را به امام برسان و از آتش نجات بده؛ دیگران برده آتش اند. البته شما برده نیستید ولی اسیرید. دستگاه شیطان شما را اسیر کرده؛ دستگاه سقیفه شما را گروگان گرفته. گناهان و هوس ها، بند هایی است که سقیفه به دست و پای انسان می زند و انسان را از وادی امام جدا می کند. انسان باید از این بند ها خلاص شود.

عرض کردم غروب عرفه حضرت این توجهات خاص را به ما می دهند تا از خدا چیز های بزرگ تری را بخواهیم. این دعایی که حضرت می کند برای این است که ما شیعیان رشد کنیم و الا حضرت که جایگاهشان بسیار رفیع است؛ بهشت از نور سید الشهداء آفریده شده. وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله در یک حدیث طولانی به عباس، عمویشان، فرمودند خدا همه بهشت را از نور سید الشهداء آفریده. ائمه در این ادعیه در اصل برای ما دارند خواهش می کنند و شفاعت می کنند و البته دارند یاد می دهند تا ما هم این طور دعا کنیم.

بنابراین معصوم به ما یاد می دهد خواسته هایی که قبل از این نداشتیم را از این به بعد داشته باشیم یا خواسته هایی که آخر است را بیاوریم اول. می گوید غروب عرفه خواسته ات این باشد؛ شب بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان می گوید قرآن را بگذار روی سرت و خدا را قسم بده که تو را از آتش جهنم آزاد کند؛ بگو سحر که شد من آزاد شده باشم و این رزق شب قدر من باشد.عرض کردیم آدم نمی فهمد از خدا چه بخواهد، امام یادش می دهد و اولویت ها را به هم می زند.

جامعیت درخواست از خدا

امام به آدم یاد می دهد در خواست هایمان جامع باشد؛ می گوید همه چیز بخواه. نگو من دنیا نمی خواهم؛ چرا دنیا نمی خواهی؟ دنیای حلال راه رسیدن به خداست. انسان باید دنیای حلال داشته باشد ولی جای خودش و به اندازه خودش.

دعای عالیة المضامین که بعد از زیارت جامعه باید خوانده بشود را ببینید. به آدم می گوید ریز و درشت را از خدا بخواهید؛ از اخلاص تا رزق حلال، تا استغناء از مردم. ائمه این ها را به ما یاد داده اند که چه چیز هایی بخواهیم و یاد می دهند که جامع بخواهیم و هر چیزی را هم به اندازه خودش بخواهیم و البته یک چیز هایی را هم نباید بخواهیم. یک سری چیز ها نباید از خواسته های ما باشد. هیچ وقت رزقی که شما را از خدا دور می کند نخواهید.

دعای مکارم الاخلاق را ملاحظه بفرمایید «فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ » بگو خدایا اگر عمر من در وادی بندگی توست به من عمر طولانی بده ولی اگر جوری دارم می روم که شیطان در زندگی من فربه می شود و از گوش و چشم و زبان من استفاده می کند، من را از این دنیا ببر. گاهی شیطان به واسطه چشم ما و زبان ما کار خود را پیش می برد. «فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِألْسِنَتِهِم»(2) پس نباید به هر قیمتی از خدا عمر خواست. ولی از آن طرف هم نگو خسته شدم و می خواهم بروم. این حرف اشتباه است. اگر عمر انسان در کار خیر صرف بشود باید از خدا عمر بخواهد. سخت است که سخت است؛ باید بمانی و سختیش را تحمل کنی. اولیاء خدا این طور اند؛ این خوف ها و اشتیاق هایی که در دلش پیدا شده بی قرارش کرده و دوست دارد از این دنیا برود، ولی باید بماند تا سر وقتش.

القاء روح دعا

برداشت بنده این است که دعا یک روحی دارد. همان طور که امام جسم دعا را به ما القاء می کند، اگر با او همراه شویم روح و باطن دعا را هم به ما القاء می کند. لذا تلقی من است که مثلا انسان وقتی می خواهد دعایی از امام سجاد علیه السلام بخواند باید قبلش یک صلوات به ایشان بفرستد. مثلا صلوات امام حسن عسگری علیه السلام را بخواند و بعد از آن متوسل بشود به حضرت و بگوید می خواهم مثلا ابوحمزه یا مناجات خمسه عشر بخوانم. اگر انسان با تمسک به امام سی شب ماه رمضان ابو حمزه بخواند، سحر سی ام روح دعا را به او القاء می کنند و حالت نیاز که اصل دعا همین است در او پیدا می شود. دعا اعلام فقر است؛ اگر شما با این کیفیت این ادعیه را بخوانید ائمه در شما ایجاد فقر می کنند و التماس و خواهش و فقری در انسان پدید می آید که اگر می خواستیم تا آخر عمر هم بنشینیم و فکر کنیم به فکرمان نمی رسید.

دعای مکارم الاخلاق را ببینید «وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ وَ لاَ تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ وَ هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلاَقِ وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ» چه کسی بلد است این طور دعا کند؟ خدایا دست من را مجرای خیرات برای بندگان خودت قرار بده تا خیر تو از دست من به بندگانت برسد ولی با منت گذاشتن نابود نشود؛ یعنی نگذار من منت بگذارم. یک عزیزی می فرمود این آبی که در جوی می رود برای جوی نیست ولی وقتی از آن رد می شود و به درخت می رسد، جوی را هم تمیز می کند. مانند همین، نعمتی که مال دیگران است وقتی از مجرای دست تو می گذرد، تو را هم پاک می کند. این رحمت خداست. خدایا کاری کن از دست و دامن من برای دیگران خیر ببارد و نهری باشم که باران رحمت تو از دامن من جاری بشود. البته خدایا من ضعیفم و وقتی خیری انجام می دهم ممکن است یک منتی هم بگذارم. تو به خاطر این منت آن خیر را محو و نابود نکن.

در ادامه دعا می فرماید «لاَ تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلاَّ أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّهً بَاطِنَهً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا» خدایا اگر به من عزت ظاهری دادی، فقط عزت ظاهری نباشد، به اندازه ای که عزت ظاهری می دهی و من را در جامعه سر بلند می کنی، به همان اندازه من را پیش خودت سر به زیر کن و الا جهنمی می شوم.

«هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلاَقِ» خدایا قله های اخلاق را به من هدیه کن؛ تو که می خواهی ببخشی، قله های اخلاق را به من ببخش. «وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ» خدایا یک عصمتی به من بده که این ها موجب نشود من خیال کنم که آن ها مال خودم است و با این ها به بندگان تو فخر بفروشم. آدم با سرمایه خدا به دیگران تفاخر نمی کند. اگر این کار را بکند خدا بیچاره اش می کند. خدا این ها را به تو داده تا بنده بشوی، حالا بندگان خدا را با همین ها تحقیر می کنی و سد راه بندگان من می شوی؟ خودت را نشان می دهی؟ چه کسی جز امام سجاد می تواند انقدر خوب به ما یاد بدهد که از خدا چه بخواهیم؟ چه کسی به ما یاد می دهد که از خدا اخلاق خوب طلب کنیم؟ پس اگر دست در خزینه خدا می کنی، خوب هایش را بردار؛ بگو اخلاق بده، آن هم قله اخلاق و البته حواست باشد که شیطان یک آفتی کنارش می گذارد؛ پس وقتی این را از خدا می گیری، بخواه آفتش را هم بردارد.

عطای عمر و رزق شصت ساله توسط پیامبر

من چند وقت پیش یک سیدی را زیارت کردم که بالای نود سال سن داشتند. ایشان چهل و پنج دقیقه داشت داستان دوره جوانی خودش را می گفت. گفت من بیست و پنج سالم بود که قاچاقی رفتیم و وارد عراق شدیم. یک جمع جوان بودیم که می خواستیم مدتی آنجا هم زائر باشیم و هم کار بکنیم و زندگی خود را تأمین کنیم. کاظمین که رفتیم همه رفقا بیماری سختی گرفتند و من پرستارشان بودم و صبح و شب این ها را مداوا می کردم. وقتی رفتیم کربلا، بیماری به جان خود من هم افتاد و تا مرز موت رفتم.

در آن خانه ای که در آنجا بودیم یک پیر زن محترمه ای بود که شب آخری آمد بر سر بالین من و به رفقایم گفت تا صبح زنده نمی ماند. درست هم می گفت چون خیلی حالم بد بود. در همین حال یکی از این رفقایی که من پرستاریش را کرده بودم شروع کرد گفت این روز ها که نمی آید کار کند و شب ها هم نمی گذارد بخوابیم؛ من خیلی ناراحت شدم و با ناراحتی خوابم برد. خواب دیدم که آمده ام ایران و در یک مسافرخانه هستم. از پله ها رفتم بالا و دیدم یک تخت تمیز سفید آنجاست. رفتم روی تخت خوابیدم؛ یک دفعه دیدم یک آقای بسیار خوش سیمایی آمده و می گوید آمده ام قبض روحت کنم و فرصتت تمام است. گفتم یک کمی وقت می دهید من یک نامه ای برای مادرم بنویسم؟ گفت چهل و پنج دقیقه وقت داری. شروع کردم نوشتن که من این طور شده ام و در حال قبض روح هستم و وقتی این نامه به دستتان برسد کار من تمام شده است.

بعد از این ملک الموت گفت کارت را انجام دادی؛ شروع کنم؟ گفتم نه؛ در روایات داریم پنج تن تشریف می آورند؛ وقتی بیایند چشم. در همین وقت وجود مقدس نبی اکرم از پله ها تشریف آوردند و سمت راستم نشستند و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا امام حسن و حسین صلوات الله علیهم که تشریف آوردند گفتم آماده ام؛ قبض روح کنید. شروع کرد قبض کردن از نوک پا؛ خیلی لطیف و زیبا قبض کرد. دیدم خودم این طرفم و جسمم آن طرف است.

می گفت بعد از قبض روح، وجود مقدس نبی اکرم یک نگاهی به من کردند و دیدند ذائقه ام تلخ است. گفتند چرا ناراحتی؟ گفتم آقا من دوست داشتم وقتی شما تشریف می آورید شفاعتی کنید که یک عمری به من بدهند. حضرت گفتند اشکال ندارد. آمدند بالای سر جسم من ایستادند و شش قطره از آب دهان مبارکشان را ریختند در دهان من و فرمودند این شصت سال عمر است. عرض کردم آقا من می خواستم بگویم من این عمر را بدون روزی حلال نمی خواهم. حضرت دست کردند و شش تا کیسه پول در بسته به من دادند و گفتند این هم شصت سال روزی حلال به شرط انفاق. البته ایشان وقتی داستان را نقل می کرد می گفت الان سه سال از آن شصت سال گذشته و نمی دانم چرا زنده ام. حالا به هر جهت، منظور بنده این بود که خواستن درست یعنی این.

«وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ وَ لاَ تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ و هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلاَقِ وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ» این ها را جز امام سجاد چه کسی می تواند به آدم بگوید؟ اگر انسان متوسل به امام سجاد بشود، حضرت روح دعا را هم به او می دهد و تمام ذرات و سلول های آدم پر از فقر نسبت به خدا می شود و تازه آن وقت است که این دعا مستجاب می شود. دعایی که واسطه اش امام سجاد است، یعنی دست تو که بالا می رود، دست امام سجاد قبلش بالاست. حضرت دعای مکارم الاخلاق را برای ما خوانده اند وگرنه دعای بین خودشان و خدا که این نیست. اگر ما این دعا را می خوانیم به خاطر این است که حضرت قبلا دستشان را بالا برده اند و این دعا را خوانده اند و ما به تبع حضرت این کار را می کنیم.

اجابت دعا

حالا اگر این ادعیه از طرف معصومین است، اگر انسان واقعا این ادعیه را با کیفیت درست بخواند دست بالا رفته اش خالی برنمی گردد. برای همین در روایت آمده که وقتی دستت را بالا بردی و دعا کردی، دستت را به صورتت بکش چون خدا این دست را خالی برنمی گرداند. شما فرض کن جیبت پر باشد و مانعی هم نباشد که مالی را به یک آدم غیر مستحق و پولدار ببخشی و از شما هم چیزی کم نشود و البته او هم با این مال فساد نکند. اگر شما در این شرایط قرار بگیرید و او از شما درخواست کند بهش نمی بخشید؟ خب معلوم است که می بخشید. خدای متعال هم اگر ببیند مانعی نیست و شما دچار فساد نمی شوید چرا نبخشد؟

خدمت یکی از علمای تهران بودم؛ یک آقایی آمد که اعتیاد داشت. کمک مفصلی به او کردند. وقتی رفت بیرون به ایشان گفتند آقا این معتاد است. آقا صدایش زدند و دو باره همان مقدار به او پول دادند. گفتند این مال خودت، ولی آن یکی را برای زن و بچه ات بگذار. آدم باید این طور باشد. یک موقع یک کسی گفت آقا فلانی معتاد است؛ گفتم من از آن معتاد ترم منتها خدا اعتیاد او را افشا کرده ولی اعتیاد من را نکرده؛ اگر افشا کند همه تان می فهمید من معتاد به دنیا هستم منتها خدا اعتیاد من را پوشانده و آبرویم را حفظ کرده.

پس گفتیم آدم اگر به طرف کریم دست دراز کند، خالی برنمی گردد. البته ممکن است شما خالی برگردانی ولی خدا آن را پر کرده؛ یعنی ممکن است که ما بعد از فضل و بخشش خدا آن را خراب کنیم و الا اگر آدم در سجده اش به طریقی که حضرت فرمودند دعای کمیل بخواند و دستش هم به دامن امیرالمؤمنین باشد، محال است این دعا مستجاب نشود و وجودش پر از نیاز فقر نسبت به خدا نشود. وقتی دعای آدم مستجاب بشود خدای متعال شیرینی اجابت را به او می چشاند و می فهمد دعایش مستجاب شده و لذت می برد.

ارزش صلوات و دعای برای صاحب العصر

انسان اگر می خواهد چیزی را از خدا بخواهد باید بهترین چیز ها را بخواهد. همه دعا ها خوب است ولی هیچ دعایی پیش خدا قیمتش مثل صلوات نیست. در روایت هست حضرت ابراهیم برای این خلیل شد که زیاد صلوات می فرستاد. اصلا در عالم دعایی مثل صلوات پیدا نمی شود به خصوص اگر از سر محبت باشد. اگر محبت نبی اکرم و اهل بیت در دل انسان فوران کند چه کار می تواند بکند جز صلوات؟ تنها کاری که آدم در فوران محبت می تواند کند این است که بگوید خدایا تو درود بفرست بر ایشان. البته معصوم از این صلوات مستغنی است ولی تنها کاری که از آدم بر می آید همین است.

به غیر از صلوات، دعا برای امام زمان هم از آن ادعیه ای است که ارزش زیادی دارند. امام رضا یک دعایی دارند که غوغا می کند. اگر آدم سحر پا شود و در قنوت نمازش این دعا را بخواند و اولویت اولش قرار بدهد خیلی تأثیر دارد. انسان باید خودش را ممحض در این ادعیه کند؛ آن وقت است که خدای متعال وجود آدم را از این ادعیه پر می کند؛ آن وقت آدم خودش به امام زمان گره می خورد.

گفته اند برای امام زمان و فرج حضرت زیاد دعا کنید چون گشایش شما هم در همین است. این روایت دو جور معنا شده؛ یک معنایش این است که برای حضرت دعا کنید چون گشایش کلی همه مؤمنین در ظهور است و وقتی حضرت بیایند گره ما گشوده می شود. البته این درست است. وقتی خدای متعال جیب پدر خانه را پر پول کند، همه وضعشان خوب می شود و وقتی پدر خانه وضعش خوب نیست، همه گرفتارند. پس فرج ما در فرج امام است.

ولی این روایت یک معنای دیگر هم دارد که شاید معنای خوبی باشد. آن معنا این است که شما برای فرج امام زمان دعا کنید، فرج تان در همین دعاست. یعنی اگر خواسته های انسان بزرگ بشود، خود او بزرگ می شود و این بالاترین فرج است. منی که اسیر نان و آب زندگی هستم اگر تمام همّ و غمم بشود گره گشایی از کار حضرت و اهداف حضرت، این فرج من است. چه فرجی از این بالاتر که وجود انسان وقف امامش باشد؟ «أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَ  ذَلِكَ  فَرَجُكُم » پس این دعا ها انسان را به امام زمان ملحق می کند. اگر بخواهید از اصحاب خاص باشید باید تمام فکر و خواسته خود را مشغول امام زمان کنید و برای فرج ایشان دعا کنید؛ آن هم دعا های مأثور از معصومین چون ما بلد نیستیم به این خوبی دعا کنیم. ما برای خودمان هم بلد نیستیم چیزی بخواهیم چه برسد بخواهیم برای حضرت دعا کنیم.

بنابراین ادعیه ای که از ائمه برای امام زمان نقل شده اند، بلاشک بهترین ادعیه و عبادت سحری است. یک شخصی به حضرت عرض کرد آقا دو نفر با هم نمازشان را شروع کردند و با هم به نمازشان پایان دادند ولی یکی بیشتر قرآن خواند و یکی بیشتر دعا کرد؛ کدام افضل است؟ حضرت فرمودند هر دو خوب است. وقتی آن شخص زیاد اصرار کرد حضرت فرمودند نماز آن کسی که بیشتر دعا خوانده افضل است. بنابراین اگر آدم در قنوت نمازش دعاهایی مثل دعای عصر غیبت امام رضا علیه السلام را بخواند، بارش بسته می شود.

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 430

(2) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 53