نسخه آزمایشی
سه شنبه, 28 فروردين 1403 - Tue, 16 Apr 2024

شب سوم حسينيه آيت الله مرعشي/ تاثیر دعا بر امام عصر برای نجات از ناامیدی ایجاد شده توسط شیطان در آخرالزمان

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 17 شهریور ماه 98 است، که در حسینیه حضرت آیت الله مرعشی نجفی رحمۀ الله علیه ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ ارزش انسان به اندازه خواسته هایی است که از خدای متعال دارد. ما می توانیم خواسته های خودمان را در جهت دنیا قرار بدهیم و می توانیم در جهت آخرت قرار بدهیم. اگر بخواهیم نیاز های خودمان را رشد بدهیم نیاز به آموزش داریم؛ ائمه این آموزش را به واسطه ادعیه به ما انتقال داده اند. یکی از آموزش هایی که ائمه به ما داده اند این است که برای امام زمان دعا کنیم چون یکی از حربه های شیطان این است که با طولانی شدن مدت غیبت، ما را نسبت به امام زمان مأیوس می کند. اگر ما از این ادعیه استفاده کنیم شیطان نمی تواند در ما شک و شبهه ای ایجاد بکند و ما نسبت به ظهور حضرت که وعده الهی است صاحب یقین می شویم. البته یکی از نشانه های ایمان همین است که شیطان به سراغ ما می آید و در دل ما شبهه ایجاد می کند؛ این نشان می دهد که ما ایمان داریم و شیطان به دنبال از بین بردن این ایمان است.

قیمت انسان

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . در باب ادعیه ای که از ائمه در مورد امام زمان علیهم السلام نقل شده است بحث می کردیم. عرض کردیم انسان به اندازه تقاضا و تمنا و دعایی که از خدای متعال دارد در محضر خدا ارزش دارد. خدای متعال هم به ما امکان این را داده که نیاز های خودمان را هم به سمت دنیا متمایل کنیم هم به سمت آخرت و این وابسته به تصمیم خودمان است. می شود تمام خواسته های ما دنیایی باشد و دنبال نفس و شهوات و تمنیات خودمان باشیم.

«مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها»(شورا/20) اگر کسی بخواهد بر سر مزرعه دنیا بنشیند و محصول دنیا را بخواهد خدای متعال به او همان مقدار می دهد. در مقابل «مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی حَرْثِهِ» اگر کسی برای آخرت بکارد و کشت آخرت را بخواهد، در همین دنیا هم به محصول او اضافه می شود. پس یک عده ای به محصول آخرت دست پیدا می کنند ولی یک عده ای زندگیشان غرق در محصولات دنیاست و در زمین دنیا می کارند و از زمین دنیا هم برداشت می کنند. این ها رزقی بالا تر از رزق عالم دنیا ندارند. در ادامه آمده «ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ» آن هایی که دنبال دنیا هستند بهره ای از رزق آخرت ندارد. کسی که طالب رزق دنیا باشد زندگیش را آباد می کنیم ولی در آخرت دستش خالی است. اما اگر آخرت را بخواهد ما هم آخرت را به او می دهیم و هم دنیایش را دوچندان می کنیم. او در همین دنیا هم سر سفره آخرت نشسته است.

آموزش درخواست از خدا توسط ائمه

بنابراین انسان می تواند خواسته های خودش را به سمت دنیا هدایت کند و می تواند به یک سری نیاز های بزرگ تر رو بیاورد. معصومین علیهم السلام با ادعیه ای که برای ما به جا گذاشته اند، چند چیز را به ما تعلیم می کنند. اولین چیزی که به ما تعلیم داده اند این است که چه نیاز هایی را می شود از خدا خواست و چه رزق های گسترده و واسعی بر سر سفره خدا وجود دارد که ما آن ها را نمی بینیم ولی باید بر آن ها طمع داشته باشیم. مثلا ما باید در رحمت و فضل خدا طمع کنیم که از آن ها بهره ای داشته باشیم ولی اگر ائمه برای ما این دعا ها را نخوانده باشند ما این ها را متوجه نمی شویم.

دومین چیزی که ائمه به ما یاد می دهند این است که یک سری از خواسته ها را مطلقا نباید داشته باشیم. ایشان به ما تعلیم می کنند که چه چیز هایی را از خدا نخواهیم. مثلا در دعای مکارم الاخلاق آمده «فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیّ، أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیّ» اگر عمر من بناست چراگاه شیطان باشد قبل از این که مورد غضب تو قرار بگیرم این عمر را از من بگیر.

سومین چیزی که ائمه به ما یاد داده اند این است که اولویت ها را تغییر دهیم. یک سری چیز ها را باید بخواهیم ولی به اندازه خودش. نیاز های ما باید جایگاه و اولویت خودشان را پیدا کنند. ائمه نیاز های مهم را بالا قرار می دهند و نیاز های پایین تر را در رده های بعد ولی در عین حال به همه توجه می کنند. لذا اگر کسی با دعای معصومین همراه شود، به تدریج نیازمندی ها و افتقاری که به خدا پیدا می کند، یک افتقار سامان یافته و صحیح می شود.

مورد چهارمی که به آن می پردازیم این است که یک بخش از چیز هایی که باید جزو خواسته های انسان از خدای متعال باشد، دعا هایی است که انسان نسبت به خود معصومین و به ویژه امام زمان علیهم السلام دارد. این مسأله در دعا های متعددی که از ائمه علیهم السلام نقل شده آمده است. یکی از خواص مهمی که این ادعیه دارد این است که انسان نسبت به وجود مقدس امام زمان، صاحب یقین می شود.

یکی از کار هایی که شیطان به خصوص در دوران غیبت حضرت می کند این است که انسان را از ظهور حضرت مأیوس می کند. اگر آدم از ظهور حضرت مأیوس بشود، به نظرش می آید که امور باید تا آخر همین طور نا به سامان باشند؛ ولی اگر انسان امیدوار باشد که «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ»(صف/8) خدای متعال اراده اش این است که آن هدایتی را که از عالم بالا فرستاده، به نحو عام در عالم محقق کند و بداند که بساط شیطان از عالم جمع می شود، می تواند بندگی خدا را بکند. پس یکی از کار های مهمی که شیطان در دوران غیبت می کند این است که انسان را نسبت به ظهور و حضور امام مأیوس می کند و القا می کند که اوضاع عالم همین طور که هست خواهد بود؛ القا می کند که این امر از زمان حضرت آدم بوده و این مستکبرین از همان اول بر جهان حاکم بوده اند و تا قیامت هم این بساط خواهد بود.

خاصیت اول دعا برای امام زمان

یکی از خاصیت های دعا برای امام زمان، همین است که آدم به ظهور حضرت و گره گشایی از امور امیدوار می شود. مثلا دعای عصر غیبت که از امام صادق علیه السلام نقل شده را نگاه بکنید. «اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ» این دعا یک مقدار طولانی و مفصل است. در یکی از فراز های این دعا آمده خدایا به ما توفیق بده که از ذکر حضرت و دعا برای حضرت غافل نشویم تا به قیام حضرت یقین پیدا کنیم. همان طور که یقین داریم خداوند پیامبر را فرستاده و امر عالم را رو به اصلاح برده و آن بساط بت پرستی را در عالم جمع کرده، یقین داشته باشیم خدای متعال وجود مقدس حضرت قائم را هم می فرستد برای اتمام مسیر نبی اکرم.

بنابراین برای این که این یقین در ما ایجاد بشود لازم است که برای حضرت دعا کنیم؛ اگر موفق به این دعا شدیم و دائما به فکر حضرت بودیم این یقین در ما ایجاد می شود و وسوسه های شیطان که می خواهد نسبت به حضرت در ما شک و ریب ایجاد کند، از بین می رود. همه انبیاء از اول که آمدند، هم وعده به نبی اکرم می دادند و هم وعده به امام زمان و این وعده مشترک انبیاست. پس همان طور که وعده آمدن پیامبر محقق شد، این وعده هم محقق خواهد شد چون وعده الهی است.

ما قبل از ظهور یک علائمی داریم که می گویند علائم حتمی است و یک علائمی هم داریم که حتمی نیست و ممکن است تبدیل بشود. شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد آقا آمدن سفیانی قطعی است؟ حتما باید قبل از ظهور بیاید؟ می دانید که سفیانی، ادامه دهنده جریان ابوسفیان است. حضرت فرمودند ما دو گروهیم؛ یکی ما و یکی ابوسفیان. وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و اله با ابوسفیان ملعون می جنگید، وجود مقدس امیرالمؤمنین با معاویه، سید الشهدا با یزید و فرزندم، یعنی امام زمان هم با سفیانی. سفیانی یک همچین شخصیت خبیثی است و از آل ابی سفیان است و همان تفکر و همان روش معاویه و یزید و ابوسفیان را ادامه می دهد؛ یعنی به ظاهر مسلمان است ولی باطنش کافر است و امپراتوری درست می کند و به دنبال شهوت و قدرت است.

عرض کردیم آن شخص از حضرت پرسید آمدن سفیانی قطعی است؟ حضرت فرمودند خیر؛ ممکن است در آن بداء حاصل بشود. عرض کرد خود ظهور چه؟ حضرت فرمودند ظهور جزو وعده های خداست و وعده خدا تخلف ندارد. حتی در علائم حتمی هم ممکن است بداء حاصل بشود، ولی اصل ظهور وعده خدای متعال است؛ مثل آمدن نبی اکرم که وعده الهی بود و واقع شد. پس تلاش شیطان این است که ما را نسبت به امام مأیوس کند و اگر این کار را بکند دیگر آدم زمین گیر می شود و نمی تواند قدم از قدم بردارد.

حربه شیطان در ایجاد ناامیدی

آدم یک موقعی گناه می کند و در گناه عیب را از خودش می بیند، آن وقت می تواند استغفار بکند تا خدای متعال عیب را مرتفع کند. این عیب هر چه هم مهم باشد در مقابل وسعت رحمت و قدرت الهی چیزی نیست. گاهی یک عیب انسان، نفوذ می کند به آسمان و زمین و در همه این ها فساد ایجاد می کند؛ ولی برای خدای متعال کاری ندارد که این فساد را پاک کند. لذا خدای متعال می فرماید «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌»(فتح/7) لشکر آسمان و زمین در اختیار خداست. گناه مؤمنین هر چقدر هم گسترده باشد، لشکر الهی گسترده تر است. لذا اگر آدم گناه کرد نباید مأیوس بشود چون خدای متعال مطهر است و می تواند تطهیر بکند. این در حالتی است که انسان عیب را از خودش بداند.

حالت دیگر این است که انسان گناه می کند ولی عیب را گردن خدا می گذارد؛ این دیگر راه علاج ندارد. اگر اشکال کار در خدا باشد دیگر چه کسی می خواهد اصلاح بکند؟ لذا یکی از شیطنت های بزرگی که شیطان می کند همین است که انسان را به خدای متعال بدبین می کند. سوء ظن نسبت به خدای متعال از حربه های شیطان است. پس اگر مؤمن نسبت به خدا بدبین بشود دیگر برایش هیچ کاری نمی شود کرد. در مقابل وقتی انسان به خدای متعال امیدوار باشد می گوید من گناه کردم ولی به کرم خدا امیدوارم؛ من دستم خالی است ولی به فضل خدا امیدوارم و می دانم همه چیز قابل اصلاح است.

بنابراین آدم باید ایراد را از خودش ببیند نه از خدا. تعبیر حضرت یونس در شکم ماهی را ببینید. سه جمله است «لا إِله‌َ إِلّا أَنت‌َ سُبحانَک‌َ إِنِّی‌ کُنت‌ُ مِن‌َ الظّالِمِین»(انبیاء/87) خدایا جز تو معبودی نیست؛ جز تو خبری نیست. «سُبحانَکَ» تو منزهی و ایرادی نداری. «إِنِّی‌ کُنت‌ُ مِن‌َ الظّالِمِین» من در این عجله کردم؛ من خطا کردم. اینجا که می رسد خدای متعال می فرماید «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ» ما برایش اجابت کردیم و از غصه نجاتش دادیم. حضرت فرمود من تعجب می کنم مؤمنین چرا وقتی غصه دارند به این ذکر پناه نمی برند؟ «وَ كَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ» این ها سنت اختصاصی به حضرت یونس نیست؛ ما همه مؤمنین را این طور نجات می دهیم.

بنابراین اگر انسان خطا کرد و در ظلمت و حیرت فرو رفت و حالش خراب شد، اگر بگوید «لا إِله‌َ إِلّا أَنت‌َ سُبحانَک‌َ إِنِّی‌ کُنت‌ُ مِن‌َ الظّالِمِین» خدای متعال کارش را راه می اندازد. ولی اگر انسان نسبت به خدا مأیوس شود و احساس کند که العیاذ بالله یک عیبی در دستگاه خدا هست و عیب خودش را گردن خدا بیاندازد دیگر کار درست نمی شود. لذا یکی از کارهای مهم شیطان این است که آدم را نسبت به خدا مأیوس و بد بین کند.

نشانه ایمان

«الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»(انعام/82) آن هایی که ایمانشان را با ظلم آمیخته نمی کنند، به وادی ایمن می رسند و هیچ خطری تهدیدشان نمی کند. ذیل این آیه روایت آمده که شخصی آمد به حضرت عرض کرد آقا سر پیری شیطان به من می پیچد و من را رها نمی کند و می خواهد من را از خدا مأیوس و نسبت به او بدبین کند. حضرت  در جواب اصلا استدلال نمی کنند چون اینجا اصلا جای استدلال نیست. حضرت فرمود هر وقت شیطان به سمتت هجوم آورد لعن و نفرینش کن و به او بگو من کسی نیستم که ایمان خودم را با شک و شبهه قاطی کنم؛ نمی گذارم ایمانم را آلوده کنی. انگار حضرت این طور تعبیر می کنند که شیطان دارد دست در ایمانت می برد و ایمانت را با سوء ظن و یأس قاطی می کند و تو باید مقابلش بایستی و لعنش کنی.

یکی از صفات شیطان خناس است. خناس یعنی همین که توجه می کنی خودش را پنهان می کند؛ وقتی یاد خدا می افتی پنهان می شود. اگر شیطان به تو هجوم آورد و حواست نبود و با خودت گفتی چه اشکالی دارد و وسوسه شیطان را دنبال کردی، او تو را تا ته جهنم با خودش می برد؛ ولی اگر همین که شروع کرد وسوسه کردن به جای این که بروی سراغ استدلال، اول بنشینی ببینی چه کسی است که دارد وسوسه ات می کند و با او مقابله کنی، پایش را کنار می کشد و تو را رها می کند.

شخصی آمد محضر پیغمبر اکرم عرض کرد که یا رسول الله بیچاره شدم. حضرت فرمودند می دانم مشکلت چیست. شیطان می آید وسوسه ات می کند و از تو می پرسد این عالم را چه کسی آفریده؟ تو می گویی خدا. او می گوید خدا را چه کسی آفریده؟ و اینجا زمین گیرت می کند. آن شخص عرض کرد آقا همین است که شما می گویید؛ من را گرفتار کرده و در ذهن من شبهه و شک می اندازد در حالی که از نظر قرآن اصلا جای شک در خدا نیست. «أَ فِي اللَّهِ شَكٌ‌»(ابراهیم/10) ما وقتی یک ساختمان را وسط خیابان می بینیم شک نمی کنیم که یک نقشه کش و سازنده ای دارد، حالا چطور سر سازنده عالم هستی با این نظم و عظمت شک کنیم؟ اگر شکی در ما پیدا می شود کار شیطان است. کار شیطان همین است که ایمان را با شک مخلوط کند.

حضرت به آن شخصی که گفت شیطان من را مورد هجمه قرار می دهد و به شک می اندازد فرمود «ذَاكَ  وَ اللَّهِ  مَحْضُ  الْإِيمَان »(1) این که تو از هجوم شیطان مضطرب و ناراحت می شوی علامت این است که ایمان داری؛ اگر ایمانت را از دست داده بودی با شیطان همراه می شدی و از هجوم او مضطرب نمی شدی. حالا چاره در امان بودن از این وسوسه ها این است که وقتی شیطان به تو هجوم آورد ذکر بگویی. بگو «لَا حَوْلَ  وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ  الْعَلِيِّ الْعَظِيم » تمام قوایی که در عالم وجود دارد به خدای متعال برمی گردد.

در مورد «لَا حَوْلَ  وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ  الْعَلِيِّ الْعَظِيم » حضرت فرمودند «لَا حَوْلَ» یعنی هیچ گردشی از معصیت نیست و من از معصیت منصرف نمی شوم. «وَ لَا قُوَّةَ» منظور از این عبارت هم این است که من قوت اطاعت از امر خدا را ندارم و نمی توانم عبادت کنم. «إِلَّا بِاللَّهِ» فقط خداست که من را از معصیت دور می کند یا قوت عبادت را به من می دهد؛ اگر یک جا رویم را از گناه برگردانم او دست من را گرفته و از غفلت بیرون آورده و اگر یک جایی طاعت کردم، او توانش را به من عنایت کرده.

گفتیم یکی از کار هایی که شیطان می کند این است که بعد از طولانی شدن غیبت، ما را کم کم نسبت به حضرت مأیوس می کند و به شک می اندازد که آيا این وعده درست بوده یا نبوده؟ در روایات آمده آن هایی که یقینشان در دوره غیبت باقی می ماند اهل نجات اند. یکی از راه هایی که در عصر غیبت و فتنه های سنگین انسان را صاحب یقین می کند و کاری می کند که انسان پای امام بایستد این است که انسان بر دعای برای حضرت مداومت داشته باشد و فکرش مشغول حضرت باشد. عرض کردیم برای دعا کردن برای حضرت، عمدتا باید از ادعیه نقل شده از معصومین استفاده کنیم چون دعا هایی که ما از خودمان می سازیم سطح بالایی ندارد و کار ساز نیست. حتی وقتی برای خودمان هم دعا می کنیم بهتر است سعی کنیم از معصومین یاد بگیریم که چطور دعا کنیم.

تاثیر دعا و صلوات بر امام زمان

حالا دعا های متعددی برای امام زمان علیه السلام از معصومین نقل شده. یک سری را مرحوم مقدس قمی در مفاتیح نقل کرده اند و بعضی هایش را هم نقل نکرده اند. ولی همه آن ها خوب است که خوانده بشود. از جمله این دعا ها، صلوات چهارده گانه ای است که از امام حسن عسگری نقل شده است. اگر کسی از سر محبت این صلوات را بفرستد خیلی برایش راه گشاست.

مرحوم آیت الله العظمی بهجت خیلی تأکید می کردند که برای همه حاجات، کثرت صلوات و آن هم از روی محبت تأثیر گذار است. از روی محبت یعنی این که انسان پیامبر و آل پیامبر را دوست دارد ولی هیچ کاری نمی تواند برایشان بکند جز درود فرستادن. هر وقت محبت حضرت در دلش قلیان پیدا می کند می گوید «الّلهُمَّ صَلِّعَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ».

یکی دیگر از خاصیت های صلوات از سر محبت این است که خلقت ما را پاک می کند. در زیارت جامعه کبیره آمده «جَعَلَ صَلَاتَنَا عَلَيْكُمْ  وَ مَا خَصَّنَا بِهِ  مِنْ  وَلَايَتِكُمْ  طِيباً لِخَلْقِنَا». ممکن است در عوالمی خلقت ما به خاطر سوء عمل خودمان به ناپاکی ها آمیخته شده باشد. ما با صلوات فرستادن خلقت قبلی خود را درست می کنیم. البته این فراز را طور دیگری هم معنا کرده اند؛ گفته اند اگر اخلاق ما گوارا نباشد با صلوات فرستادن طیب خلق پیدا می کنیم. «طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا» صلوات، نفس ما را پاک می کند «تَزْكِيَةً لَنَا» و موجب رشد و نمو ما می شود. «كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا» صلوات کفاره گناهان ماست. البته صلوات از سر محبت را می گوییم. صلوات باید به خاطر محبت باشد نه این که لقلقه لسان باشد.

یکی دیگر از ادعیه ای که برای امام زمان نقل شده است، دعای ضراب اصفهانی است که مرحوم محدث قمی در اعمال عصر جمعه نقلش کرده اند؛ یکی دیگر هم دعای عهد و صلوات بعد از زیارت آل یاسین است. یکی دیگر هم دعای یونس بن عبد الرحمن است که از امام رضا علیه السلام نقل کرده که دعای فوق العاده ای است و مضامین متعددی در آن آمده. یک بخش از مضامین دعا این است که خدای متعال یک سلسله اموری را در عالم به وسیله امام زمان محقق می کند و امام به منزله ید الله است و خدای متعال کارش را به دست امام زمان انجام می دهد.

مانند این تعبیر در قرآن مکرر و به اشکال مختلف آمده. در سوره فتح می فرماید «إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه »(فتح/10) آن هایی که با شما یعنی پیامبر بیعت می کنند، در اصل با خدا بیعت می کنند. در روایات ما فرموده اند این بیعت در موضوع امیرالمؤمنین علیه السلام است. بعد می فرماید «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِم » نحوه بیعت حضرت این طور است که دست مبارک ایشان بالا تر قرار می گیرد و معنایش این است که قدرت ما تحت اختیار حضرت قرار دارد. حالا خدا می فرماید «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِم » این دست، دست خداست. امام علیه السلام یدالله است، جنب الله است، باب الله است، اذن الله است و عین الله است. آن چشمی که خدای متعال به وسیله آن عالم را می بیند، وجود مقدس امام است. البته این روشن است که خدای متعال جسم ندارد.

بنابراین یک بخش از این دعا این است که امام را با اوصافش معرفی می کند. در بخش دیگر از خدا می خواهیم فعل خودش را به دست امام زمان محقق کند. اقامه عدالت در عالم کار خداست اما این فعل چگونه انجام می شود؟ به وسیله امام انجام می شود. این که هر چیزی در عالم سر جای خودش قرار می گیرد و خود عوالم هم نسبت به هم جایگاه مشخصی دارند، برمی گردد به نسبتشان با امام؛ امام است که جای هر چیزی را در عالم معین می کند. عدل، فعل خداست و کل عالم بر عدل استوار است، اما این فعل به وسیله امام انجام می شود.

پس یکی از ارکان ادعیه ای که ما برای امام زمان می خوانیم این است که از خدا می خواهیم یک سری از افعال الهی را به وسیله امام محقق کند. «وَ امْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ أَظْهِرْ بِهِ  دِينَ  نَبِيِّك » دین نبی اکرم در آخر الزمان اظهار می شود؛ «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى  وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه »(تؤبه/33) اظهار دین فعل الهی است و خداست که دین اسلام را غالب می کند اما این فعل را به وسیله چه کسی انجام می شود؟ درست است که این فعل به خدا نسبت داده شده اما این خدای متعال این کار را به وسیله حضرت ولی عصر انجام می دهد. «وَ اجْمَعْ بِهِ الْأَهْوَاءَ الْمُخْتَلِفَةَ عَلَى الْحَقِّ وَ أَقِمْ  بِهِ  الْحُدُودَ الْمُعَطَّلَة»(2) حدود تعطیل شده الهی به دست امام باز می گردد. تمایلات پراکنده مردم که هر کسی به یک سمتی می رود، به دست امام جمع می شود. بنابراین در بخشی از این ادعیه از خدای متعال می خواهیم یک سری افعالی که منتسب به اوست، به وسیله امام در عالم انجام بگیرد.

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 425

(2) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 1، ص: 415