نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

جلسه چهارم حسينيه آيت الله وحيد/ کشتی نجات سیدالشهداء برای نجات مؤمنین از آتش سقیفه

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 19 شهریور ماه 98 است، که در حسینیه حضرت آیت الله وحید خراسانی حفظه الله ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ شیطان و دستگاهش در این دنیا مردم را مشغول به لهو و لعب کردند و ظلماتی را در عالم درست کردند که حتی بر ولایت امیرالمؤمنین که خورشید تابان است حجاب قرار دادند. اما حضرت با قیام و ایثارشان در گودی قتلگاه سبب دستگیری عالم و حتی کسانی که در جهنم گرفتار شدند ولی به آن تعلق نداشتند شدند.

خورشید عاشورا در مقابل ظلمت سقیفه

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . عاشورا یک واقعه با عظمتی است که همه عوالم را تحت تأثیر قرار داده است. اینطور نیست که عاشورا فقط در عالم ما اثر گذاشته باشد؛ وقتی روایات را می بینیم ائمه علیهم السلام توضیح می دهند در این واقعه تمام مخلوقات تحت تأثیر هستند. در واقع یک ضیافت و شفاعت عام است و همه مخلوقات سر این سفره هستند. در روایات آمده که جمادات و نباتات و اجنه و حیوانات و اهل آسمان و زمین و جنت گریستند. این عجیب است که حتی اهل نار هم گریستند. همه باید نجات پیدا کنند و همه تحت تأثیر شفاعت سیدالشهداء هستند.

سیدالشهداء به نحوی از انبیاء اولوالعزم هم در موقف خودشان دستگیری کردند. آنها معصوم و در قله هستند ولی به یک نحوی سیر و سلوکشان به امام حسین گره خورده است. خدا آنها را در وادی کربلا برده و بارشان را بسته است. از ابراهیم خلیل تا موسای کلیم و ما بقی انبیاء همینطور هستند. این ملاقات کوتاهی که به حسب ظاهر حضرت موسای کلیم با آن معلم الهی داشتند، یکی از صحنه هایی که در میان گذاشته قصه امام حسین است. حتی حضرت نوح را در وادی کربلا بردند. همه انبیاء آنجا رفتند و همه گریستند.

این شفاعت حضرت جلوه هایی دارد و جلوه هایش هم متناسب با آن شیطنت های سقیفه و دشمنان است. اگر آنها ظلمات درست کردند، عاشورا نقطه ظهور خورشید و حقیقت ولایت است «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة» اگر آنها بساط دنیا را به پا کردند، دنیایی که «إِنَّ الدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِيقٌ  قَدْ غَرِقَ فِيهَا عَالَمٌ كَثِير»(1) بساط ظلمت به پا کردند و یک دنیای مواج و طوفانی و ظلمانی درست کردند که «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ»(نور/۴۰) اینها تشبهی نیست، اینها مَثَل های قرآن است و واقعا ما غیر از این ظلماتی که می بینیم ظلمات داریم و اصل تاریکی اوست.

منتها انسان اگر یک سیری نداشته باشد نمی تواند آن ظلمات را بفهمد و مجبور هستند که برای او مثل بزنند و می گویند مثل ظلمت شب تاریک در مقابل ظلماتی که آنها به پا کرند تاریکی نیست یا آن خورشیدی که در حجاب و پرده رفت در مقابل این خورشیدی که پشت پرده ابر یا در حجاب شب قرار می گیرد، اساسا این خورشید آن نیست و یک مثل است. آنها خورشید را در حجاب بردند و اگر بخواهیم ببینیم سیدالشهداء چطور دستگیری کرده و چطوری شفاعت فرموده باید ببینیم چه اتفاقی افتاده است «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى »(لیل/۱) فرمود «فُلَانٌ غَشِيَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فِي دَوْلَتِهِ الَّتِي جَرَتْ لَهُ عَلَيْه »(2) این خورشیدی که طلوع کرده بود به تدریج بالا می آمد و ما باید خیلی زودتر به قله روشنایی و به تعبیر قرآن به ضحی و آن نقطه گسترش نورش می رسیدیم ولی آن را در حجاب بردند و رویش پرده انداختند.

آنها ظلماتی ایجاد کردند که به تعبیر قرآن ظلمات متراکم در ته یک دریای مواج و طوفانی است و احدی آنجا دوام نمی آورد. آنها دنیا را به یک دریای ظلمانی مواج طوفانی تبدیل کردند که البته اینها تشبیه نیستند، تشبیه خیلی فرق می کند با مثل. تشبیه یعنی از یک جهت شباهت دارند، مثلا اگر یک کسی شجاع باشد به او می گویند اسد و شیر، این تشبیه است ولی مثل این نیست. این یک نمونه از اصل اوست. به خصوص مثل را برای کسی می زنند که راه حقیقت به او بسته است و می خواهند ذهنش را نزدیک کنند. این شبی که ما می بینیم و این پرده شب که بر خورشید می افتد در مقابل آن پرده ای که بر ولایت امیرالمؤمنین افتاد شب نیست. این که تاریکی نیست، آن تاریکی است. این خورشید هم خورشید نیست و آن خورشید خورشید است.

بنابراین باید توجه کنیم که محیط ولایت امیرالمؤمنین دار الحَیَوان است و هرکسی وارد این وادی شد به حیات طیبه می رسد و زنده می شود «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُم »(انفال/۲۴) پیامبر ما شما را به سرچشمه حیات دعوت می کند و شما تلاش و اجابت کنید چون سخت است و رسیدن به وادی ولایت کار آسانی نیست ولی برسید چرا که زنده می شوید. این دارالحیوان را در حجاب دنیا بردند و یک دنیایی درست کردند که «وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِب »(عنکبوت/۶۴) از طفل تا گیسو سپیدها همه مشغول بازی هستند و هیچ کس در این عالم دنبال خدا نیست. شما امام حسین را بردارید و ببینید چه می شود، همه بازی می کنند.

عالم حیات را به دار لهو و لعب و نعمت را به جهنم تبدیل کردند «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوار»(ابراهیم/۲۸) وادی نعمت را که وادی ولایت امیرالمؤمنین بود به کفر تبدیل کردند. مقابل نعمت، عذاب است و مقابل کفر هم ایمان است. معنایش این است که وادی ولایت امیرالمؤمنین هم وادی نعمت و هم وادی ایمان است. وقتی امیرالمؤمنین خانه نشین بشود و دیگران سرکار بیایند می شود «أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوار» مردم را بردند در وادی جهنم که دار بوار است و چیزی آنجا نمی روید و درخت آبادش شجره زقوم است که طعامش چرک و خون است و آب گوارایش حمیم یا به قول قرآن آب جوشان است. آنها مردم را در این وادی بردند. این تشبیه نیست، حقیقتا بردند.

البته جهنمِ قیامت سر جای خود، با این جهنم و وادی کفری که به پا کردند و این خورشیدی که در حجاب رفت و این ظلمت و حیرت و جهالتی که به پا چیزی از آدم باقی نمی ماند. این است که در این وادی فقط «مَثَلُ  أَهْلِ  بَيْتِي  مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ فِي لُجَّةِ الْبَحْر»(3) اگر واقعا کسی به اهل بیت رسید، از این ظلمت و حیرت و از این دار لهو و لعب و این دریای ظلمانی مواج طوفانی نجات پیدا می کند. امام حسین ارواحنا فداه با توکل به خدا پا به میدان گذاشت که همه مؤمنین را از این جهنم بیرون ببرد و وقتی پایش را گذاشت در این جهنم، این جهنم بر همه مؤمنین بهشت شد «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها»(مریم/۷۱) همه باید در جهنم بروید. گفت آقا شما هم می روید؟ فرمود ما که می رویم جهنم خاموش می شود، حضرت پایشان را گذاشتند و این جهنم را خاموش کردند تا ما راحت بتوانیم عبور کنیم و الا چیزی از ما نمی ماند که از وادی جهنم عبور کنیم.

حضرت در عاشورا و در گودی قتلگاه بندگی کردند که حقیقت شمس ولایت هم از آنجا ظهور پیدا کرد و این پرده ظلمت را شکافت. حضرت در عاشورا دارالحیوانی به پا کردند که هرکسی که می آید و دور امام حسین جمع می شود، زنده می شود. فرمود اگر بر امام حسین گریه کنید «لَمْ  يَمُتْ  قَلْبُهُ  يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب »(4) همه می میرند جز شما و این سرچشمه حیات است. ماء الحیوان یعنی اشک بر امام حسین. فرمود قلب طوری زنده می شود که در روزی که همه می میرند این قلب زنده است. در این دریای مواج طوفانی و تاریک، حضرت یک کشتی روشنی در این دریا انداخت که هر کسی که خودش را رساند نجات پیدا می کند.

انواع جهنمیان

این جهنمی که به پا کردند دو جور عضو دارد و دو جور از آدم ها جهنمی هستند، یک عده اصحاب النار و هم نشین آتش هستند و آن را دوست می دارند. به تعبیر بعضی روایات یا به تعبیر خود قرآن این آتش را عبادت می کنند. به تعبیر امام صادق علیه السلام «النَّاسُ كُلُّهُمْ  عَبِيدُ النَّار»(5) این جهنم را می پرستند و بر این فضای جهنمی خشوع می کنند. این محیط ولایت جهنم است اما مشغول به لهو و لعب در این محیط ولایت هستند. این ها یک عده هستند «و أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون »(بقره/۳۹) آن کسی که اصحاب النار است همیشه باید با جهنم بماند.

اما یک عده ای هستند که عبیدالنار و دلبسته نیستند ولی گرفتار و اسیر آتش هستند. مؤمنین اینطوری هستند و این که در لحظه های استجابت دعا دعایی که به ما یاد دادند این است که در شب قدر می گویند قرآن را روی سرت بگذار و به خدا بگو «اللَّهُمَّ بِحَقِ  هَذَا الْقُرْآنِ  وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيه » بگو خدایا من را از آتش آزاد کن. ما عبد این جهنمی که اینها به پا کردند نیستیم ولی اسیر هستیم و پر و بال ما را گرفته و بسته است. غروب عرفه امام حسین بعد از آن دعا اشکش مثل باران جاری بود و جملات آخرشان این است که خدایا یک حاجتی می خواهم که اگر این حاجت را بدهی و بقیه حاجت ها را ندهی من خسارت نمی بینم ولی اگر این حاجت را ندهی و هر چه که بدهی به کار نمی آید و آن «فَكاكَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ» است.

این جهنمی که اینها به پا کردند، غیر از اصحاب یک عده اسیر دارد که مؤمن هستند و در این دار دنیا گرفتار شدند. لهو و لعب و گناه را دوست هم ندارند ولی گرفتار هستند. این ها اسیر جهنم هستند و باید یک فکری کنند. امام حسین این اسرا را آزاد کردند و این که می گوید جهنمی ها هم گریستند یعنی همین، یعنی یک عده از دوستان اهل بیت الان در جهنم گرفتار شدند و این است که مدام التماس می کنیم ما را از آتش نجات بدهید. سیدالشهداء پا در میدان گذاشته و این جهنمی ها را که برای خودش هستند ولی شیطان آن ها را در جهنم سقیفه و در دارالبوار برده، از این دار بوار در بیاورد و در دار عمران و بهشت ببرد. یک راهی را هم حضرت پیش روی ما گذاشتند که از آسان ترین نقطه شروع می شود -البته خیلی هم آسان نیست- و آن توجه به سیدالشهداء و بکاء است.

این بکاء مطهر است و حیات قلب و طهارت نفس و نورانیت می آورد و لهو و لعب و شعله های جهنم را در انسان از بین می برد. در باب بکاء بر سیدالشهداء فرمود همین که اشکش بریزد جهنم را خاموش می کند. مگر ما جهنمی هستیم؟ ممکن است باشیم پس چرا انقدر التماس می کنیم که ما را از آتش نجات بدهد؟ جریان شیطان و سقیفه ما را هم دارد جهنمی می کند ولی سیدالشهداء یک راهی را رفتند که با اشک این جهنم خاموش می شود و این ذنوب پاک می شود و با اشک، انسان از اسارت جهنم نجات پیدا می کند و آزاد می شود.

همه تجربه کردیم یک دهه از محرم که می گذرد همه نسبت به دنیا کم رغبت می شویم بلکه گاهی بی رغبت هم می شویم و راغب در بهشت و آخرت می شویم. این از آثار بکاء و هم نشینی با سیدالشهداست. یک چنین بساطی را امام حسین به پا کردند که البته خیلی سنگین تمام شد. این سفره ای را که حضرت برای عالم انداخت به قیمت خون خود و اهل بیت و اصحاب و اسارت نوامیسش تمام شد.

پی نوشت ها:

(۱) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 16

(2) تفسير القمي، ج 2، ص: 425

(3) شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج 2، ص: 502

(4) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 73

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 430