برای نمایش محتوای مربوطه روی عنوان نوشته زیر کلیک نمایید
( عنوان زیر لینک به فهرست مربوطه در داخل نوشته اصلی می باشد)
هنر و برنامه ريزي علمي هر دو اثربخش و خاصیت ايجاد انقلاب دارند. از طريق هنر مي توان انقلاب اجتماعي ايجاد كرده و سپس با برنامه ريزي علمي اين انقلاب اجتماعي را هدايت كرد. خواندن شعر حافظ در نيمه شب و محاسبة نفس، هر دو در روح اثر گذاراست. اما در رشد انسان یک اثر واحد ندارند.
در برنامه ريزي های علمي، انگيزه ها و انرژي هاي درونی انسان و جامعه براساس يك «نقشة علمي» به سوي سرمنزل هایی كه اين انرژي ها باید در آن تخليه و مصرف گردند، سوق داده مي شوند. مانند شبكه برق رساني كه از طريق آن انرژي به مصرف كننده منتقل مي شود و فقدان شبکه موجب عدم برقراري ارتباط است؛ حتي اگر كارخانة توليد برق با توليد بالا نيز وجود داشته باشد، بدون وجود شبكة برق رساني امكان مصرف انرژی فراهم نمي شود. انرژي و پتانسيل هاي انسان و جامعه اي كه فاقد تعقل است، نهفته مي ماند و در نتيجه تخليه و تبديل به محصول نمي شود. اين جاده كشي هاي معقول و محاسبه شده توسط دانش و برنامه ريزي عقلاني ايجاد مي شود.
در هنر نيز مسيري كه مثال زده شد درون تخيل انسان ايجاد مي شود؛ به عبارت ديگر هنرمند نقشه كشي خيالي مي كند و از طريق تحريك خيال، ابتداء مطلوب و سپس آسيب هاي موجود را نشان مي دهد؛ آنگاه نقشة حركت به سوي هدف را در تخيل مخاطب ايجاد مي كند، نه در تعقل؛ بنابراين هنر با تكيه بر تخيل موجب حركت مي شود.
البته در جاي خود بايد به بررسي نقش خيال در حركت انساني نيز پرداخت. علامه طباطبائي (ره) در مقالة ششم اصول فلسفه به اين موضوع اشاره مي كنند. ايشان معتقدند كه هيچ یک از افعال اختياري انسان بدون دخالت خيال اتفاق نمي افتد؛ خلاصه اينكه براي صدور هر فعلي، ابتداء بايد خيال «بايد»ي صادر كند و نشانه اي از حسن و قبح بر فعل بنهد.
هنر، تخيل اجتماعي را به معبري براي حركت اراده ها تبديل مي كند. به عبارت دیگر هنر معبری خيالي مي زند؛ تفاوت هنر با محاسبه و برنامه ريزي نيز در همین خصوصيت است. اين معبر خيالي انرژي ها را به مرز فعليت مي كشاند و در مرحلة بعد با محاسبة دقيق عقلي، انرژي موجود را به كار می گیرد.