برای نمایش محتوای مربوطه روی عنوان نوشته زیر کلیک نمایید
( عنوان زیر لینک به فهرست مربوطه در داخل نوشته اصلی می باشد)
تمدني که پس از رنسانس شکل گرفت، در دورۀ به اصطلاح روشنگري، همۀ ارکان خود را تکميل کرد و به تدريج از مرزهاي جغرافيايي دنياي غرب گذشت و به دنياي اسلام وارد شد. اين تمدن تعامل با دنياي اسلام را با ايدۀ غلبه بر آن، آغاز کرده و به دنبال انحلال تماميت فرهنگ جامعۀ اسلامي در هاضمۀ فرهنگ مادي خود مي باشد؛ به عبارت ديگر در پي انحلال جوامع اسلامي در تمدن مادي است. مخاطرات اين جريان، از همان نقطة آغازين ورود، از سوي دانشمندان و علماي اسلامي احساس شد. با ورود تکنولوژي غرب به دنياي اسلام که سرآغاز تحولي عظيم بود، بسياري از علماي اسلام اعلام خطر کردند. با اين وجود تمدن غرب به انتقال تکنولوژي و رفاه خود بسنده نکرد و طي چند مرحله، در دنياي اسلام نفوذ كرد. يکي از لايه هاي نفوذ تمدن غرب، نفوذ در سبک زندگي مسلمانان از طريق انتقال تکنولوژي جديد است. لاية دوم و عميق تر اين تمدن، عقلانيت مادي آن است. عقلانيتِ و دانش خود بنيادي که در خدمت انبيا نبوده و ادامۀ تفکر آنها محسوب نمي شود؛ دانشي منقطع از معارف و هدايت و تعاليم انبياي الهي. عميق ترين لايۀ اين تمدن، نوعي از اخلاق و تمايلات انساني است. که بستر شکل گيري اين تمدن و به منزلۀ روح و جان آن است. روحِ و جانِ اين تمدن، همان انسان مداري و جايگزين کردن انسان به جاي خداي متعال است؛ بر اين اساس انسان خود پايگاه حقانيت و حقيقت است و هيچ لزومي ندارد که تسليم يک حقيقت قدسي و منبع ماورائي باشد؛ خود بايد تصميم بگيرد و هر تصميمي كه نسبت به سرنوشت اجتماعي خود مي گيرد، حق است. روح انانيت نفس و استکبار و زندگي بر مدار تمنيات و اهواء و خواسته هاي انسان گوهر اين زندگي مادي است.
اين تمدن مادي داراي سه لايه مي باشد؛ لايه سطحي و رويين آن شامل مظاهر تمدني همچون: تکنولوژي، محصولات مصرفي، نظم، کارخانه هاي بزرگ و يا الگوهاي پوشاک و خوراک جديد است. لايۀ عميق تر آن، لايۀ عقلانيت و دانش مادي است که ظواهر و روبناهاي تمدن بر آن تکيه دارند و عميق ترين لايه، تحول و دگرگوني بنياديني است که در روح تمدن ايجاد شده و جهت خود را از حضرت حق و قبلۀ توحيد به سمت نفس و استکبار علي الله تغيير داده است. البته منظور اين نيست كه همه انسان هاي غربي که امروز در اين کشورها زندگي مي کند ملحد هستند؛ در کاخ فرعون نيز مؤمني مانند آسيه همسر فرعون زندگي مي کرد که در قرآن از او به عنوان يک زن نمونه ياد مي شود. اما ويژگي مهم تمدن غرب اين است كه جهت گيري کلي آن، روي گرداني از خداي متعال و سپس ايجاد عقلانيت و تفکري اجتماعي مبتني بر اين بنيان، و در ادامه، جاري ساختن اين عقلانيت در تمامي ساحت ها و ساختارهاي اجتماعي و ايجاد سبک جديدي از زندگي است.