روش فقهی مختار در کتاب الخمس
26-8-1397
مقدمه
شکی نیست که خمس از فرائض است و اصل آن از ضروریات اسلام است و اختلافاتی که هست در احکام آن است و در اصل تشریع خمس همه فرق اسلامی اتفاق دارند که اصلی ترین اختلاف در شیعه و عامه در متعلق و مصرف خمس است که عامه عمدتا غنائم جنگی را موضوع خمس میدانند و عمدتا در ذیل کتاب جهاد از آن بحث کرده اند و بعض عامه در کنز و معدن هم قائل به خمس هستند ولی در امامیه علاوه بر غنیمت شش قسم دیگر هم اضافه کرده اند که البته این هفت قسم استقرائی است ولی به هرحال اعم از متعلقاتی است که در فقه عامه مورد قبول واقع شده است و فقهای امامیه کتاب مستقلی برای خمس قرار داده اند و جدای از کتاب جهاد از آن بحث کرده اند. در مجامع روائی شیعه نیز بعضی کتاب مستقل وبعضی ابواب مستقلی برای آن ذکر کرده اند که عموما بعد از زکات از آن بحث شده است
اساس و ریشه این اختلاف هم به اختلاف در منابع برمیگردد و هم به مسائل سیاسی و اجتماعی بازگشت دارد که البته این مباحث دخالت در استنباط ندارد لذا خیلی توسط فقها مطرح نشده است
روش فقهی مختار در کتاب الخمس
یکی از مباحث مهمی که در روش تحقیق در فقه باید به صورت مفصل صورت بگیرد این است که آیا مطالعه فقه و کلام عامه در استنباط از روایات موثر است یا اینکه گرچه فوائدی برای آن تصور شود اما تاثیر در استنباط ندارد که اگر اصل این مطلب تمام شود باید بررسی شود که روش تحصیل آن کدام است یعنی در کدام مرحله به منابع عامه رجوع کرد و نسبت آن با ادله چطور تمام میشود
این بحث یکی از مباحث مهمی است که در جای خود باید مورد دقت قرار بگیرد اما به صورت بسیار خلاصه میتوان گفت که دو نظریه در اینجا وجود دارد یکی اینکه برای فهم روایات باید فضای صدور روایات را مورد دقت قرار دهیم که از بعض بزرگان نقل شده است که فقه شیعه به منزله حاشیه بر فقه عامه است لذا فقیه شیعه برای استنباط نیازمند تحصیل متن اصلی است تا بتواند حواشی آن که فقه شیعه است را استنباط کند و دوم عکس این نظریه است که قائل است که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله فضای تحریف عمومی دین بوده است که اهل بیت علیهم السلام آن را مهار کرده اند یعنی اینطور نیست که در بعض موارد اشتباهی رخ داده باشد و حضرت درآنها حاشیه ای بر فقه عامه زده باشند بلکه فضای جهان عامه با روش استنباط آنها اگر اهل بیت علیهم السلام نبودند تحریف کلی در فقه و کلام بوده است لذا فقه امام صادق علیه السلام حاکم بر فضای فرهنگی جهان اسلام بوده است.
بررسی این دو نظریه باید در مجال خودش واقع شود اما به نظر میرسد نظریه اول با مشکلاتی مواجه است و دارای ابهاماتی است که باید آنها را حل کند
اول اینکه اگر بدست آوردن این قرائن تاثیر جدی در تفقه داشته باشد باید بین فتوای کسانی که این روش را دنبال میکنند با دیگر فقها اختلاف جدی وجود داشته باشد درحالی که این اختلاف وجود ندارد مثلا در فتوای مرحوم بروجردی و مرحوم آسیدابوالحسن اصفهانی تفاوت چندانی که مرتبط با این روشن تفقه باشد به چشم نمیخورد لذا میتوان گفت منابع ما به قدری روشن اند که کشف آن فرهنگ تاثیر چندانی در فهم روایات ندارد؛ یعنی چون ائمه علیهم السلام امام تاریخ و مشرف به تاریخ بوده اند، آنچه برای فهم روایات ایشان لازم بوده است را خود تعبیه کرده و ابزار اداره فرهنگی جامعه شیعه را ایجاد کرده اند و همین در هدایت کافیست ، یعنی تامل در خود ابزار و روش آن کافی است مگر اینکه خود ایشان درم مواردی ارجاع به فقه عامه داده باشند همانند تعارض ادله که در آن باید رجوع به منابع عامه کرد تا معنی «خذ ما خالف العامه» را بدانیم
مشکل دوم این است که روش تحقیق روشنی در این منهج ارائه نشده است یعنی اگر بپذیریم که فضای فرهنگی در فهم روایات اثرگذار است باید تبیین شود که آیا همان مقداری که در روایات آمده کافی نیست؟ و اگر نیست چطور باید آن فضا کشف شود؟ چراکه اولا همه امور فرهنگی که اثر قابل مطالعه در فهم روایات ندارند لذا باید روشن شود که کدام امور باید مورد دقت قرار بگیرد و ثانیا فضای فرهنگ صدور موثر در فهم است نه حوادث متاخر لذا بررسی فقه عامه که بعد از صدور روایات است ارتباطی به فضای صدور روایات ندارد بلکه همانطور که بیان شد فقه امام صادق علیه السلام موثر در آن بوده است، مجامع روائی عامه نیز عمدتا از قرن سوم به بعد نگاشته شده است و اینها متاثر از حرکت علمی امام صادق علیه السلام است که در ابتدای قرن دوم بوده است و منابع تاریخی هم که اصلا قابل اعتماد نیست لذا روش روشنی برای تحصیل فضای فرهنگی زمان صدور به دست نیامده است
و به دلیل همین مشکلات است که معمولا فقها ناظر به اقوال عامه نیستند مخصوصا در دوره های متاخر و اگر هم گاهی نظارت بر فقه آنها داشته اند به صورت اتفاقی بوده است و آن را در استنباط موثر نمیدانسته اند و روش مند نبوده است
بنابراین به دلیل اینکه خروجی و منطق روش اول روشن نیست فعلا روش مختار در کتاب الخمس این نیست که فضای فرهنگی زمان صدور خطاب مورد بررسی قرار بگیرد چراکه ضرورت آن روشن نیست و اگر ضرورت نداشته باشد اتلاف عمر است و ظلمت هم دارد؛ البته باید توجه شود که این روش بسیار دشوار است و مخالف نفس است و این دشواری آن نباید مانع پیمودن آن باشد
نکته دیگر اینکه مشی مختار در این کتاب این است که ابتدا آیه خمس در قرآن کریم مورد بررسی قرار خواهد گرفت و سپس به بررسی روایات پرداخته و در مرحله سوم وارد فروع فقهی میشویم
بحث از تاریخچه خمس هم گرچه فوائدی دارد اما دخالت چندانی در استنباط ندارد لذا در صورت امکان و در حد ضرورت به این بحث میپدازیم که بعض توهماتی که در خمس ارباح مکاسب ایجاد شده است از بین برود
آخرین نکته در روش این است که سعی بر این است که مباحثی که در فقه شیعه مباحث فراوانی حول آن شده است کمتر مورد بحث قرار بگیرد و بیشتر مواردی که به درآمد های دولت اسلامی مربوط میشود پرداخته شود و در آخر نیز از جایگاه خمس در درآمدهای دولت اسلامی بحث خواهد شد انشاءالله تعالی.