جــلــســه صـد و یـازده
صحیحه بزنطی
20-9-98
ادامه بررسی روایت باب چهارم
همانطور که گفته شد سوالاتی در این روایت باید بررسی شود که گفته شد که سوال راوی هم از اصل خمس و هم از مقدار آن است و همچنین روایت مختص به معدن طلا و نقره نیست بلکه مطلق معادن را شامل میشود و تماثل با زکات هم به جهت مقدار است نه جنس
یکی از قرائنی که کمک میکند که مماثلت در مقدار باشد همین است که سوال در مطلق معدن است چراکه مماثلات جنسی مطلق معدن متعلق زکات نیست و همین هم قرینه بر این است که مراد مقدار مالی است نه وزن چراکه وزن بیست دینار را نمیتوان میزان برای امثال معدن آهن و امثال آن دانست
آیت الله شبیری درباره این روایت میفرمایند که ممکن است مراد از معدن خصوص طلا و نقره باشد و مماثلت هم اعم از مقدار و جنس باشد و شاهد ایشان این است که حضرت فرموده اند در معدن چیزی نیست تا برسد به چیزی که در مثل او زکات است که ظهور در این دارد که به چیزی برسد که در طبیعی مثل او زکات است نه اینکه در یکی از افراد او زکات باشد و وقتی طبیعی باشد اختصاص به معدن طلا و نقره پیدا میکند چراکه در طبیعی معادن دیگر زکات نیست
این هم در روایات امر متعارفی است که مراد از معدن خصوص معدن طلا و نقره باشد که روایاتی بر این نکته دلالت دارد همانند صحیحه حلبی:
فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْكَنْزِ كَمْ فِيهِ قَالَ الْخُمُسُ وَ عَنِ الْمَعَادِنِ كَمْ فِيهَا قَالَ الْخُمُسُ وَ عَنِ الرَّصَاصِ وَ الصُّفْرِ وَ الْحَدِيدِ وَ مَا كَانَ بِالْمَعَادِنِ كَمْ فِيهَا قَالَ يُؤْخَذُ مِنْهَا كَمَا يُؤْخَذُ مِنْ مَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ.
اینکه مرحوم حلبی بعد از سوال از معادن از رصاص و معادن دیگر سوال میکند و حضرت هم پاسخ میدهند که اینها هم همانند معدن طلا و نقره هستند که انگار جواب سوال اول حضرت ناظر به معدن طلا و نقره بوده است دلالت بر این میکند که معدن در خصوص معدن طلا و نقره استعمال شده اس و اگر متفاهم عرفی مفهوم عامی از معدن باشد وجهی در تکرار سوال و جواب نیست
مویداتی از روایات دیگر بر این فرمایش ایشان دلالت دارد اما نمیتوان گفت که در استعمالات ائمه علیهم السلام معدن در خصوص طلا و نقره استعمال شده باشد چراکه معدن کثرت استعمال در خصوص معادن طلا و نقره ندارد بلکه کثیرا در مطلق المعادن استعمال میشود
ضمن اینکه در سوال و جواب قرینه وجود دارد که مراد مماثلت در مقدار است چراکه سوال از قلیل و کثیر کرده است که نشان از این دارد که مقدار نیز مد نظر سائل بوده است و همچنین در جواب حضرت فرموده اند یبلغ که ناظر به مقدار است لذا مراد از موصول در «ما یکون فی مثله الزکاة» مقدار است و مراد حضرت این است که بعض افراد مماثل معدن اگر به مقدار نصاب زکات برسد باید خمس آن را پرداخت
نکته دیگر در این روایت شریفه این است که آیا عشرین دینارا موضوعیت دارد یا اینکه اگر دویست دینار هم رسید باید خمس آن را پرداخت کند که ثمره آن در صورتی ظاهر میشود که قیمت این دو متفاوت باشد اما بعضی فرموده اند در زمان ائمه علیهم السلام یک قیمت داشته اند
اگر روشن باشد که سنجش در مالیت اجناس عمدتا با نقره بوده است یا طلا بهتر میتوان از این روایت شریفه استظهار کرد لکن این مساله اختلافی است و بعضی فرموده اند طلا معیار بوده و بعضی نقره را معیار دانسته اند
طبق استظهاری که آیت الله شبیری بیان کرده اند میتوان گفت که مراد مثال است چراکه حضرت ابتدا فرموده اند که هرمعدنی که در نوع آن زکات دارد اگر به مقدار زکات رسید باید خمسش پرداخت شود که این فقط در دو معدن طلا و نقره است که در طبیعی آنها زکات وجود دارد که هرکدام نصاب خودش را دارد و حضرت در ادامه نصاب یکی را از باب مثال بیان فرموده اند
اما طبق استظهار مشهور بعضی همانند مرحوم حکیم و مرحوم خویی فرموده اند که عشرین دینار موضوعیت دارد چراکه حضرت میتوانستند بفرمایند که عشرین دینارا او ماتی درهم و از اینکه حضرت فقط عشرین دینار را بیان فرموده اند ظهور در این دارد که این معیار نزد حضرت موضوعیت داشته است نه اینکه از باب مثال بیان شده باشد
مرحوم حائری فرموده اند که حتی یبلغ ما یکون فی مثله الزکاة اعم از طلا و نقره است یعنی حضرت فرموده اند معدن خمس ندارد تا اینکه به نصاب زکات برسد اما روشن نکرده اند که کدام نصاب را بیان فرموده اند لذا ممکن است زکات نقدین باشد یا غلات و یا انعام که در این فرمایش ایشان میتوان اینگونه مناقشه کرد که سنجش مالیت معمولا با طلا و نقره بوده است لذا ظهور زکات طلا و نقره دارد
بنابراین روایت شریفه دال بر این است که اگر هریک از معادن به قیمت بیست دینار برسند متعلق خمس هستند.

پیمایش به بالا