جــلــســه صــد و شصـت
طرح بحث مرحوم سید در عروه ـ مفهوم کنز
یکشنبه 23-6-99
بررسی فقهی خمس کنز
بعد از بررسی روایات باب پنجم و ششم وسائل نوبت به بررسی مسائل فقهی در خمس کنز است. البته روایات دیگری نیز هست که در لابلای مسائل به آنها استناد شده است که در همان جا مورد دقت قرار خواهد گرفت. در همین ابتدای بحث باید متذکر شد که بعض مباحثی که در لابلای مسائل کنز مطرح شده است، ارتباطی به بحث خمس کنز ندارد، که محل بررسی و دقت در آن را به محل اصلی خودش واگذار میکنیم.
1-تبیین کلام مرحوم سید در عروه
اولین بحثی که مرحوم سید به آن پرداخته اند تبیین مفهوم کنز است . مدار و ملاک در تبیین مفاهیمی که حقیقت شرعیه نیستند صدق عرفی آن مفهوم است و اگر به قول لغوی هم مراجعه شود برای بدست آوردن معنای عرفی آن است.
همانطور که در ذیل روایات وسائل بیان شد قیودی همانند قصد ادخار، دفن فی الارض، طلا و نقره بودن و مسکوک بودن محل بحث بین فقها است که مرحوم سید در تبیین مفهوم عرفی کنز فرموده اند مفهوم آن اعم از طلا و نقره و مسکوک و مدفون فی الارض است. اما درباره قصد ادخار احتمال داده شده است که ایشان آن را داخل در مفهوم کنز بدانند چراکه ایشان فرموده اند «المال المذخور» که ممکن است گفته شود که ذخیره شدن باید همراه با قصد باشد، لکن کلام ایشان در این جهت واضح نیست و نمیتوان این نکته را به ایشان نسبت داد.
البته مرحوم سید یک قید برای مفهوم کنز بیان کرده اند و آن این است که از جواهر باشد که همین قید را هم بعضی از ایشان نپذیرفته اند و فرموده اند هر شیء عتیقه ای که ارزشمند باشد گنج محسوب میشود ولو جواهر نباشد. مثلا اگر ظرف سفال خاصی پیدا شود که مربوط به قرون اولیه است و ارزش بالائی دارد نیز کنز محسوب میشود.
بعد از بیان مفهوم کنز مرحوم سید از محلی که گنج در آن یافت میشود بحث کرده و فرموده اند گنج در هر مکانی که یافت شود حکم گنج را دارد، (یعنی ملک واجد است و خمس آن را باید بپردازد) خواه ارض موات باشد یا خرابه ای باشد که مالک ندارد و خواه بلاد اسلامی باشد یا بلاد کفر باشد و خواه اثر اسلامی بر آن باشد یا خیر.
تنها قیدی که ایشان بیان کرده اند موردی است که کنز در ملک شخصی باشد که واجد کنز آن ملک را خریداری کرده و کنز را در آن یافته است و احتمال بدهد این کنز ملک بایع بوده است که در این صورت باید سراغ بایع برود و گنج را به او تعریف کند و اگر این گنج ملک او نبود به مالک قبلی تعریف کند و هکذا. طبق نظر مرحوم سید هریک از این مالکین ادعا کند کنز ملک اوست باید واجد آنرا به او بپردازد و نیازی به بینه هم ندارد. اما اگر بیش از یک مالک ادعای مالک بودن آن را کرد حکم تداعی دارد.
ایشان همچنین صورت دیگری را بیان کرده اند و آن اینکه اگر یکی ادعا کند که این مال را او به ارث برده و بقیه وراث این ادعای او را نفی کنند حصه مدعی داده میشود و باقی ملک واجد است و باید خمس آن را بپردازد.
اما اگر هیچ یک از مالکین مدعی ملکیت گنج نبودند، ملک واجد است و باید خمس آن را بپردازد. یعنی در صورتی که گنج در ملک شخصی یافت شود و احتمال ملکیت هم در آن باشد نیز ایشان نمیفرمایند مطلقا حکم لقطه یا مجهول المالک را دارد لذا بعد از این کسی آن را نشناخت لازم نیست صدقه بدهد بلکه ملک واجد است.
از اینکه ایشان در این موارد فرموده اند که گنج ملک واجد است و باید خمس آن را بپردازد میتوان استفاده کرد که ایشان قائل اند که گنج ابتدا ملک واجد میشود و خمس را باید از ملک خودش بپردازد.
در ادامه ایشان بحث نصاب را نیز طرح کرده اند و نصاب را بیست دینار بیان کرده اند و بعد از آن وارد مسائل خمس شده اند و هفت مسئله را مطرح کرده اند
2-وجوب خمس کنز
برای وجوب خمس کنز به روایات بسیاری استدلال شده است. البته بعض ادله ای که برای خمس آن اقامه شده است به عنوان فایده بودن است نه اینکه کنز خودش عنوان مستقلی در تعلق خمس باشد. مثلا به «ما غنمتم» در آیه شریفه نیز تمسک کرده اند به این بیان که معنی غنیمت در آیه شریفه عام است و شامل کنز نیز میشود.
در اینجا باید از مباحث گذشته استدراکی نیز بیان شود و آن این است که گرچه در مباحث گذشته گفته شد که غنیمت در آیه مطلق فایده است و دلیل استثناء موونه هم شامل همه عناوینی که متعلق خمس هستند میشود لکن این کلام با این همه روایاتی که خمس را روی عناوین خاصی برده اند سازگار نیست. البته این استدلال را در مباحث گذشته نیز بیان کرده و پاسخ دادیم لکن نمیتوان به آن پاسخ ها تکیه کرد و ذوق انسان نمیپذیرد که این همه روایاتی که بر عناوین خاص بیان شده اند را صرفا برای بیان نصاب بدانیم.
اما درباره اینکه در خمس کنز موضوعی که در روایات آمده است کدام است باید گفت که در بعض روایات عنوان دفینه متعلق خمس است و در بعض روایات عنوان رکاز است و اما در روایات زیادی هم خمس به خصوص عنوان کنز تعلق گرفته است که در وسائل بعضی در باب وجوب خمس معدن و بعضی نیز در همین باب خمس الکنز آمده است.
نکته ای که در اینجا باید مورد دقت قرار بگیرد این است که عنوانی که متعلق حکم است کنز است یا رکاز که در بعض موارد تفاوت هایی نیز پیدا مکند. مثلا ممکن است گفته شود قصد ادخار یا جواهر بودن داخل در مفهوم کنز است اما داخل در مفهوم رکاز نیست لذا اگر رکاز متعلق حکم خمس باشد این قیود همگی الغاء خواهند شد.
علاوه بر این روایات، ادعای اجماع و عدم خلاف هم بر وجوب خمس کنز شده است. بنابراین اصل وجوب آن مسلم و قطعی است و محل مناقشه و خدشه نیست.
3-مفهوم کنز
یکی از قیودی که در مفهوم کنز باید بررسی شود قصد ادخار است که مراد از آن صرفا قصد پنهان کردن نیست بلکه پنهان کردن به قصد ذخیره سازی است لذا کسی که قصد ادخار را معتبر بداند باید قائل شود اگر کسی مالی را برای خودش یا دیگری ذخیره کرده باشد قطعا لغت کنز بر آن صدق میکند اما اگر مالی را در کاروان سرا از ترس دزدان و غارتگران پنهان کند و بعد آن را پیدا نکند دیگر به قصد ادخار پنهان نشده است و همچنین است اگر مالی اصلا بدون قصد در جایی مانده مثل اینکه بلایا و حوادث طبیعی باعث پنهان شدن مال شود.
مرحوم شهید ادعا کرده اند که قصد ادخار در مفهوم عرفی کنز اخذ شده است و مرحوم خویی و مرحوم صاحب جواهر هم فرموده اند اینچنین نیست. قول لغویین هم در این مسئله مختلف است لذا به آن نیز نمیتوان تکیه کرد. لذا نیمتوان به صورت قطعی و مسلم بیان کرد که قول مرحوم شهید تمام است یا قول مرحوم خویی و برای بدست آوردن مفهوم عرفی آن باید استقراء و مطالعات میدانی داشت.
بنابراین گرچه نتوان به صورت قطعی بیان کرد که قصد ادخار داخل در مفهوم کنز هست یا خیر لکن نکته مهم این است که حتی اگر در مفهوم کنز هم قصد ادخار اخذ شده باشد اما تناسبات حکم و موضوع اقتضا دارد که در موضوع حکم شرعی اخذ نشده است. بنابراین گرچه به لحاظ عرفی کنز نباشد اما در شریعت حکم کنز را دارد.
اگر کسی هیچ یک از این دو بیان را قبول نکند به عنوان رکاز را نیز میتوان تمسک کرد یعنی گرچه در کنز قصد ادخار شرط شده باشد اما در عنوان رکاز قطعا اخذ نشده است. و اگر کسی عنوان رکاز را هم نپذیرد دیگر گنجی که بدون قصد ادخار باشد، عنوان مستقلی در تعلق خمس نیست بلکه از باب فوائد متعلق خمس خواهد بود.