بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس شرح کتاب الحجه اصول کافی
آیةالله سیدمحمدمهدی میرباقری
جلسه شماره 178 تا 179
باب انهم نور الله عزّ و جلّ – معتبره علی بن ابراهیم و ابا الجارود
2- مرسله علی بن ابراهیم
بحث در باب «أَنَّ الْأَئِمَّةَ نُورُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل» بود. روایت بعدی مرسله علی بن ابراهیم است که فرموده: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ إِلَى قَوْلِهِ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ قَالَ النُّورُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّة»
روایت از جهت سندی ارسال دارد و به این راحتی نمی شود آن را تصحیح کرد. لکن چند نکته قابل دقت است. اولاً: تعبیر نور در روایات متعددی به اولیاء الهی معنا شده است. لذا بعید است این تعبیر در روایت، داعی جعل بطور خاص داشته باشد. ثانیاً: در تفسیر العیاشی مرسله ای از ابابصیر هم هست که نور در این آیه را به امیرالمومنین معنا کرده است.
ثالثاً: در تفسیر قمی تعبیری هست که شاید به این مسئله کمک کند. در تفسیر سوره شوری و مسئله روحی که در قالب نور خود را در عالم نشان می دهد این تعبیر را آورده است: «قَالَ الصَّادِقُ فِي قَوْلِهِ وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي قَالَ: هُوَ مَلَكٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ ثم كنى عن أمير المؤمنين فقال: وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا» ظاهر تعبیر این است که ایشان نور ذیل آیه را به امیرالمومنین و اهل بیت معنا می کند و این ادامه روایت نیست.
برای این ادعای خود ایشان دلیل می آورد و فرموده: «و الدليل على أن النور أمير المؤمنين قوله عز و جل: وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ الآية. حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْكَرِيمِ بْنُ عَبْدِ الرَّحِيمِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ فِي قَوْلِ اللَّهِ لِنَبِيِّهِ ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً يَعْنِي عَلِيّاً وَ عَلِيٌّ هُوَ النُّور» کانه ایشان فرموده اینکه ما نور را در آیه سوره شوری به امیرالمومنین معنا کردیم، آیه شریفه سوره اعراف است که نور نازله با حضرت را بیان کرده است و بعد روایتی را از محمد بن فضیل نقل می کنند که نور را در سوره شوری به حضرت معنا کرده است. شاید از این تعبیر تفسیر ایشان نسبت به آیه معلوم شده و روایت را شارح آیه سوره اعراف هم می دانند. لذا با این قرائن خیلی بعید است که روایت طرح شود.
اشاره به آیات سوره اعراف
این روایت ذیل آیات سوره اعراف بیان شده است و داستان دعای رحمت و حسنه دنیا و آخرت از جانب حضرت موسی برای بنی اسراییل است. فرموده: «وَ اكْتُبْ لَنا في هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ قالَ عَذابي أُصيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ (156) الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» در این آیات نزول آن رحمت و حسنه را منوط به این می کند که اهل تقوی و زکات و همراهی با آیات الهی باشند و بدنبال آن پیامبر خاتم حرکت کنند. او را نصرت دهند و با نوری که با او نازل می شود همراه شوند.
روشن است که اولاً کسانی از این رحمت بهره مند می شوند که اهل تقوی و مراقبت باشند و تزکیه کنند و با آیاتی که جناب موسی آورده است و ذیل ایشان است حرکت کنند. ثانیاً این سیر تمام کار نیست بلکه باید متعلق به طرح اصلی الهی باشند و با نبی اکرم پیوند بخورند. و این پیوند هم باید تا همراهی با نور همراه ایشان ادامه پیدا کند. که به ائمه و اوصیاء ایشان معنا شده است.
در ضمن در این آیات ویژگی ها و ماموریت هایی از حضرت می شمرد که مهم است. اولاً: ایشان رسول و نبی و امی است. هم فرستاده شده خداست و ماموریت برای شما دارد. نبی است و اخبار الهی در دست اوست. امی است و ذره ای تحت تاثیر فرهنگ اجتماعی زمان خود نبوده است بلکه تربیت او همه الهی بوده است. و روشن این معنا ربطی به بی سواد بودن و… ندارد.
ثانیاً: این رسول و معرفی او و نکات و ویژگی ها و وعده های الهی بر ایشان، مکرر در کتب تورات و انجیل بوده است و اینها برای رسیدن به حضرت در کتاب شان دلالت شده اند. و شاید قید «عندهم» اشاره می کند که نشانه های مذکور برای آنها هنوز باقی مانده بود. اینطور نبود که در کتاب اصلی بوده و بعد تحریف شده و در اختیار اینها نباشد.
ثالثاً: امر به معروف و نهی از منکر برای آنها دارد. هم معروف و منکری که برای اینها شناخته شده است و در کتب و دین خودشان هست و هم معروف و منکر هایی که از دست رفته است و حضرت زنده می کنند. و نیز طیبات را برای آنها باز می کند و خبائث را بر اینها منع و حرام می کند. این مرزها را یا نداشتند و یا از دست داده بودند. یا به تشریع و بدعت و یا اینکه جریمه شده اند و خدا بخاطر خطاهای شان اینها را از بعضی امور طیب منع کرده است. حضرت غل و زنجیرها را از پای اینها باز می کند تا در وادی توحید درست حرکت کنند.
بررسی مفاد آیه شریفه با روایت
آنچه در این آیات بیان شده است مسیر فلاح و رسیدن به رحمت و حسنه برای پیروان انبیاء است. اینها یک سیری باید داشته باشند و تا ایمان به نبی اکرم باید جلو بیایند و حضرت را نصرت دهند. و در مرحله بعدی باید از نوری که با حضرت آمده است تبعیت کنند.
در روایت مذکور این نور به امیرالمومنین و اهل بیت ایشان معنا شده است. هرچند این منافات ندارد که در بعض تعابیر و حتی روایات نور به قرآن معنا شده باشد. بعضی فرمودند چون اینجا تعبیر «انزل معه» آمده است این به قرآن نمی خورد زیرا قرآن «انزل الیک» است. ولی این حرف تمامی نیست. زیرا الی و مع می تواند اشاره به خصوصیت نسبت بین حضرت و قرآن باشد. یک موقع مصب نزول گفته می شود و با «الی» متعدی می شود. یعنی به او داده شده است. ممکن است داشته های حضرت و تاییدات الهی را می شمرد با «مع» بیان کند. کما اینکه در آیه شریفه سوره حدید فرموده: «انزلنا معهم الکتاب و المیزان»
از خود تعبیر «تبعیت» این فهم می شود که این چیزی که باید تبعیت شود امر ذی شعور و صاحب امر و نهی و هدایت و… است. ممکن است ما مجازاً بگوییم از نور این چراغ تبعیت کنید ولی واقعاً تبعیت نیست. تبعیت از موجود حی هادی معنا دارد. هرچند باز این نکته را بر قرآن هم می شود تطبیق کرد. قرآن هم همینطور است.
نکته ای که باید توجه شود این است که از این تعابیر بدست می آید که حقیقت امامت امر نازله است. و این امر بعیدی نیست. همانطور که قرآن یک حقیقت عالی دارد و در ساحت وجودی ما تنزل می کند تا ما بهره مند شویم، امام هم همینطور است و نوری است که در عوالم تنزل می کند و به ما در عالم ارض می رسد.
در نهایت می گوییم اینکه بگوییم تنزیل این تعبیر فقط امام است و قرآن را شامل نمی شود دلیل ندارد. حضرت با خود نوری آورده است که وحی است و این حقیقت با امام متحد است. حقیقت وحی امر مکتوب در صحف نیست بلکه حقیقت آن در صدور ائمه است. «بل هو آیات بینات فی صدور الذین اوتوا العلم» ایندو از هم قابل تفکیک نیست. لذا نوری که باید دنبال شود تا انسان را سیر دهد و به فلاح و رحمت ویژه الهی برساند، امام است. سلوک انسان با کتاب تمام نمی شود.
3- مرسله یا معتبره ابا الجارود
اما روایت بعدی باب، روایت ابا الجارود است که فرموده: «أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ لَقَدْ آتَى اللَّهُ أَهْلَ الْكِتَابِ خَيْراً كَثِيراً قَالَ وَ مَا ذَاكَ قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ إِلَى قَوْلِهِ أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا قَالَ فَقَالَ قَدْ آتَاكُمُ اللَّهُ كَمَا آتَاهُمْ ثُمَّ تَلَا يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ يَعْنِي إِمَاماً تَأْتَمُّونَ بِهِ»
روایت از جهت سند مخدوش است زیرا راوی روایت ابا جارود است که رییس مذهب جارودی زیدی حساب می شود. در مورد او توثیقی که وارد نشده است و تضعیفات و روایاتی هم بر علیه او هست که کار را مشکل می کند و به این راحتی توثیق نمی شود.
لکن آنچه کار را راحت می کند این است که این مضمون در روایات صحاح دیگری بیان شده است ولو تفاوت هایی دارد. در نکت و نتف کافی این روایت نقل شده است: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ قَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ قَالَ إِمَامٌ تَأْتَمُّونَ بِهِ» که نوری که بعد از ایمان به رسول بیان شده است به ائمه معنا شده است. هرچند دقتی در این روایت هست که امام حسن و امام حسین علیهما السلام را جدا کرده است. لذا بنظر می رسد بعید نیست بشود وثوق به مضمون روایت پیدا کرد.
مضمون آیه شریفه و روایت مذکور
در این روایت راوی سوال می کند که اهل کتاب وعده بزرگ و خیر کثیری دارند. حضرت می فرمایند از کجا این را می گویی؟! جواب می دهد در سوره قصص فرموده: «الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ (52) وَ إِذا يُتْلى عَلَيْهِمْ قالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمينَ (53) أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون» یعنی اینهایی که اهل کتاب بودند و واقعاً ایمان به آن وحی و طرح الهی داشتند، اینها در مواجهه با نبی اکرم هم ایمان می آورند و می گویند این حقی است که از جانب رب ما نازل شده است. ما از قبل مسلمان بودیم و منتظر ایشان بودیم. یعنی دین ما اسلام بود و این دین همین جریان مستمر انبیاء و اولیاء است که در تاریخ یکی بیشتر نیست. اینها صبری کردند و بدی ها را به حسنه جواب دادند و بخاطر همین ها اجر مرتین دریافت می کنند.
بعید نیست گفته شود آن انتظار قبلی و این ایمان بعدی سبب دو اجر برای اینها می شود. اجر انتظار و اجر قیام و همراهی با پیامبر خاتم. یعنی جریان اهل کتاب مشکلات جدی و انحرافات سنگینی درون شان بوجود آمد. قلیلی از اینها خود را حفظ کردند و استقامتی کردند و از اصل مسیر دین شان برنگشتند ولو اینکه در فروعات دین و نکاتی انحرافاتی درست شده بود. این صبر اینها در این فضا و سیئات و بدی هایی که به آنها شد دوام آوردند. صبر و استقامت در آن دوران کمتر از صبر در دوران ایمان به نبی اکرم نیست.
در روایت حضرت در جواب می فرمایند شبیه همین به شما هم عطا شده است. در سوره حدید فرموده: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيم» یعنی شما نیز با ایمان به حضرت و همراهی ایشان به دو سهم ویژه از رحمت الهی می رسید و تازه با نور مضاعفی هم حرکت می کنید. این نور در این روایت به ائمه معنا شده است و در چندین روایت به اهل بیت از فرزندان امام حسین.
سیر با نور امام در سوره حدید
خوب است برای تنقیح بهتر بحث این روایت قدری به سیر با نور امام در سوره حدید اشاره کنیم. در سوره فرموده پیامبری آمده است و شما را می خواهد از وادی ظلمات به سمت نور خارج کند. شما با تبعیت و انفاق و حضور در طرح او تا رسیدن به قرض الحسنه و صحنه های ویژه، از این حقیقت بهره مند شوید. با این حضور و تکالیف است که شما نورانی به نور او می شود.
در سوره فرموده روزی خواهد بود که این نور خود را نشان می دهد. «يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (12) يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ» یعنی مومنین با نوری که گرفته اند در روز قیامت حرکت می کنند تا به بهشت می رسند. منافقین می خواهند از نور اینها بهره ای ببرند ولی گفته می شود باید از دنیا برای خود نور می گرفتید.
در ادامه سوره هم بیان می کند که کسی که با نور الهی حرکت می کند خداوند در ادامه راه نیز نوری برای آنها قرار می دهد که تکمیل سیر آنهاست. در سوره بحث عصر غیبت و عالم غیب و انفاق تا رسیدن به موعدهای اصلی مطرح شده است. ما باید خود را با انفاق ها و تصدق ها و تکلیف های متناسب با عصر غیبت – که از رهبانیت های مسیحیت نیست بلکه زهدها و دوری از دنیاهاست – به حضرت برسانیم. لذا در پایان سوره اشاره می کند اقوام انبیاء گذشته مسیری را طی کردند ولی بسیاری از آنها فاسق شدند و از مسیر جدا شدند. ولی شما باید خود را برسانید – طال علیهم الامد نشوید – و با کفلین من رحمته همراه شوید و نوری برای شما جعل می شود که سیر کنید. صبری که در این مسیر هست و رسیدن به آن مقصدهای بزرگ است صبر بنی اسراییل و رسیدن به پیامبر خاتم سنگین تر و امر عظیم تری است. تفصیل بحث در جای خود باید دنبال کنیم. والحمدلله…