حدیث هشتم
23-10-1397
ادامه بررسی حدیث هشتم
همانطور که بیان شد یکی از احکامی که بعض علما از این روایت استفاده کرده اند عدم استثناء موونه از خمس غنائم است که به دو صورت این حکم استفاده شده است یکی از اطلاق روایت و دیگری به این بیان که حضرت جواز تصرف در باقی خمس را متوقف به پرداخت خمس کرده اند بنابر این همان ابتدا باید خمس پرداخت شود نه اینکه بعد از اخراج موونه خمس پرداخت شود
بررسی دو استدلال
اما استفاده اطلاق از این روایت شریفه ممکن است یعنی اطلاق روایت شامل موونه هم میشود که در این صورت روایات موونه میتواند مقید این روایت باشد اما استدلال دوم صحیح نیست چراکه یطیب دال بر تنصیص در موونه نیست که بگوییم روایات موونه نمیتوانند آن را مقید کنند بلکه ممکن است گفته شود که یطیب له الا در موونه که قبل از پرداخت خمس هم برای او حلال است یعنی روایت نصی که قابل تقیید نباشد ندارد بلکه اطلاق دارد و قابل تقیید است و معنای آن این است که قبل از اداء خمس هیچ استفاده ای در مال جایز نیست که ممکن است اعم از استفاده در موونه یا غیر آن که این حکم ممکن است تخصیص به موونه بخورد یعنی هیچ تصرفی جایز نیست الا در موونه
دلالت روایت بر خمس مال مخلوط به حرام
یکی دیگر از احکامی که میتوان از این حدیث استفاده کرد که در روضة المتقین بیان شده است این است که این روایت خمس مال مخلوط به حرام را اثبات میکند که این حکم در صورتی ثابت است که غنیمت در روایت را به اعم غنیمت جنگی بدانیم و بگوییم نسخه ای که درآن «فی دیوانهم» یا «فی اوانهم» آمده است صحیح است که در این صورت ممکن است گفته شود که دال بر خمس مال مخلوط به حرام است که در همین صورت هم ممکن است اشکال شود که روایت اطلاق دارد و دلیلی نداریم که حتما خمس به دلیل اختلاط به حرام بوده باشد بلکه ممکن است در صورتی که اختلاط به حرامی هم نباشد بازهم باید خمس آن پرداخت شود ضمن اینکه همانطور که گفته شد ظهور غنیمت در غنائم دار الحرب است
اطلاق روایت نسبت به اذن امام
حکمی دیگری که از این روایت شریفه استفاده میشود این است که روایت شامل صورتی میشود که محاربه بدون اذن امام بوده باشد یعنی اعم از غنیمتی است که به اذن امام باشد یا بدون اذن امام باشد اما همانطور که مرحوم حیکم فرموده اند روشن است که شامل جایی نیست که شخص دیگری غنیمتی را بدست آورده و به او هدیه داده باشد
بلکه ممکن است گفته شود که این روایت شریفه نص در این است که اگر جنگی بدون اذن امام بود هم فقط باید خمس آن پرداخت شود نه اینکه کل غنیمت ملک امام باشد چراکه امام علیه السلام جنگ هایی که در زمان بنی العباس بوده است را اذن نداده اند و بلکه در روایات منع شده است و در روایات آمده است که حتی اگر مجبور شدید و با آنها به جنگ رفتید در صورتی که حمله شد کنار بکشید و حتی اگر وارد جنگ شدید دفاع از اسلام کنید نه بنی العباس درحالی که دراین روایت میفرماید در همین جنگ ها فقط خمس غنیمت را بپردازید و در بقیه آن تصرف کنید
در رد این تنصیص ممکن است گفته شود که این روایت شریفه معارض با روایاتی نیست که اذن را شرط میداند چراکه مدلول این روایت در صورتی که اذن را لازم بدانیم این است که گرچه در این جنگ ها کل غنیمت ملک امام علیه السلام است اما حضرت نسبت به شیعیان خود تحلیل فرموده اند و شیعیان میتوانند بعد از پرداخت خمس در غنائم تصرف کنند
اطلاق روایت نسبت به دوران غیبت
یکی از احکام دیگری که ممکن است از این روایت استفاده شود این است که اطلاق روایت شامل زمان غیبت هم میشود لکن روایت از این جهت در مقام بیان نیست و ناظر به همان دوران حضور امام علیه السلام است
البته نکته مهم در این روایت این است که گرچه غنیمت در روایات ظهور در غنیمت دار الحرب دارد مخصوصا که در روایت آمده است «فیکون معهم» یعنی جنگی بوده است که شخص در آن حضور داشته است نه اینکه فقط اسم او در دیوان آنها بوده باشد یا اینکه در آن زمان بوده باشد -مگر اینکه گفته شود فیکون معهم به این معناست که اتفاقی بوده است که شخص در آن اتفاق غنیمت غیر مرتقبه ای بدست آورده است و حتما لازم نیست که آن اتفاق جنگ بوده باشد- اما به هر حال همانطور که بیان شد این روایت به دلیل اختلاف نسخه خیلی واضح نیست.

پیمایش به بالا