بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس خارج فقه کتاب الزکات
آیت الله سید محمد مهدی میرباقری
جلسه 77 شنبه 05 / 03/ 1403
اجناس زکات ـ بررسی میزان دلالت روایات باب نهم و یازدهم در مورد زکات میوه های درختی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بحث در مورد اجناس زکات بود. گفته شد یکی از اموری که محل خلاف است، زکات حبوبات غیر از غلات اربعه می باشد. در مواجهه با روایات این بحث 3 نوع استظهار شده است. مشهور روایات این باب را حمل بر استحباب زکات غلات کرده اند. برخی این روایات را حمل بر تقیه نموده و برخی دیگر از این روایات استظهار وجوب کرده اند.
در این باره سه عنوان مهم در روایات ذکر شده است:
1. «الزَّكَاةُ فِي كُلِّ شَيْءٍ كِيل» و «كُلُّ مَا كِيلَ بِالصَّاعِ فَبَلَغَ الْأَوْسَاقَ فَعَلَيْهِ الزَّكَاةُ» . بعضی از فقها گفته اند این روایات شامل موزون نمی شوند.
2. «الصَّدَقَةَ فِي كُلِّ شَيْءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ» . در صحیحه زراره سه عنوان مطرح شده و عنوان «كُلِّ شَيْءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ» عنوان اصلی به حساب می آید. این عنوان شامل مکیل و موزون می شود. عنوان «مکیل» عنوان مشیر است، چون در آن زمان معمولا با کیل اندازه گیری می شده است؛ و ذکر این عنوان شاید به خاطر بیان نصاب بوده است. لذا عنوان «مکیل» که در صدر روایت زراره آمده مقید عنوان عام «كُلِّ شَيْءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ» نمی شود.
بحث بعدی در مورد میوه های درختی می باشد. مرحوم سید می فرماید: زکات میوه هایی مثل سیب و زرد آلو مستحب است. این محل بحث است. مرحوم صاحب جواهر استحباب زکات میوه های درختی را نفی می کند. چون بعضی از روایات، دال بر عدم زکات میوه های درختی می باشد.
روایت سوم از باب یازدهم از ابواب ما تجب فیه الزکاة را ببینید:
«وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَوْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْبُسْتَانِ يَكُونُ فِيهِ الثِّمَارُ مَا لَوْ بِيعَ كَانَ مَالًا هَلْ فِيهِ الصَّدَقَةُ قَالَ لَا.»
در این روایت سوال از میوه هایی است که هنوز فروخته نشده اند اما مقدارش به اندازه ای است که اگر فروخته شود به حد نصاب می رسد. امام علیه السلام می فرماید: این میوه ها زکات ندارند. بعضی نسبت به دلالت این روایت گفته اند: سوال ناظر به مالی است که از فروش این میوه ها حاصل شده است. به نظر ما این خلاف ظاهر روایت است. ظاهر روایت این است که سوال در مورد میوه های درختی است. میوه های درختی موضوع است نه نقدین حاصل از فروش میوه های درختی.
روایت دوم باب یازدهم هم به عدم زکات میوه های درختی دلالت دارد:
«وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا فِي الْخُضَرِ قَالَ وَ مَا هِيَ قُلْتُ الْقَضْبُ وَ الْبِطِّيخُ وَ مِثْلُهُ مِنَ الْخُضَرِ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ إِلَّا أَنْ يُبَاعَ مِثْلُهُ بِمَالٍ فَيَحُولَ عَلَيْهِ الْحَوْلُ فَفِيهِ الصَّدَقَةُ وَ عَنِ الْغَضَاةِ مِنَ الْفِرْسِكِ وَ أَشْبَاهِهِ فِيهِ زَكَاةٌ قَالَ لَا قُلْتُ فَثَمَنُهُ قَالَ مَا حَالَ عَلَيْهِ الْحَوْلُ مِنْ ثَمَنِهِ فَزَكِّهِ.»
درباره زکات خضر از امام صادق علیه السلام سوال پرسیده می شود. امام علیه السلام به دلیل اینکه عنوان خضر در آن زمان معنای متفاهم واحدی نداشته است ابتدا از معنای خضر می پرسید. سائل مقصود خود را از خضر توضیح می دهد. امام علیه السلام می فرماید: اگر فروخته شود و سال بر آن بگذرد زکات دارد. این زکات نقدین است و ربطی به زکات میوه جات ندارد. بعد در مورد میوه های تر و تازه مثل هلو و شلیل پرسیده شد. از این روایت فهمیده می شود که سائل عنوان خضر را شامل میوه های درختی نمی داند. امام علیه السلام می فرماید: زکات ندارد. و ثمن آن اگر یک سال بماند زکات دارد.
در روایت زراره که عنوان «كُلِّ شَيْءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ» مطرح شده است و ذیل آن خضر استثنا شده است اختلاف وجود دارد:
• برخی می گویند خضر شامل میوه های درختی هم می شود. پس روایت زراره دلالت دارد که میوه های درختی زکات ندارد.
• برخی می گویند خضر شامل میوه های درختی نمی شود. ایشان از ذیل روایت دوم باب یازدهم استفاده می کنند. عبارت «وَ عَنِ الْغَضَاةِ مِنَ الْفِرْسِكِ وَ أَشْبَاهِهِ» دلالت دارد که میوه های درختی ذیل عنوان خضر قرار نمی گیرند. در این صورت این روایت با تاکیدی که نسبت به عدم زکات میوه های درختی دارد، عنوان عام «كُلِّ شَيْءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ» در روایت زراره را تخصیص می زند.
مرحوم آقای خویی به این تخصیص اشکال وارد می کند. ایشان می فرماید: تا زمانی که جمع عرفی حکمی هست نمی توان تخصیص زد. مقصود ایشان حمل بر استحباب است. در جلسه قبل گفته شد جمع عرفی موضوعی مقدم بر جمع عرفی حکمی است. اینجا موضوع روایت دوم و سوم باب یازدهم، اخص از موضوع «كُلِّ شَيْءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ» در روایت زراره می باشد. بنابر این روایت زراره تخصیص می خورد.
مرحوم آیت الله خویی علاوه بر این اشکال، دلیل دیگری هم مطرح می کند. ایشان می فرماید: اصلا مقتضی زکات میوه جات در روایات وجود ندارد. چون:
• اولا: عنوان حبوبات اصلا شامل میوه جات درختی نمی شود.
• ثانیا: عبارات «كُلُّ مَا كِيلَ بِالصَّاعِ» یا «الزَّكَاةُ فِي كُلِّ شَيْءٍ كِيل» هیچکدام بر میوه جات دلالت ندارند. چون میوه جات در آن زمان به هیچ وجه با کیل فروخته نمی شدند. وقتی کل محصول باغ را می فروختند با تخمین می فروختند. و قتی هم محصول را به صورت جزئی می فروختند به عدد یا وزن می فروختند. این ادعای ایشان است اما در مقابل برخی گفته اند میوه جات از مکیل است.
• ثالثا: عنوان «كُلِّ شَيْءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ» مقید متصل دارد. عبارت «إِلَّا مَا كَانَ فِي الْخُضَرِ وَ الْبُقُول» مقید متصلی است که در روایت زراره بیان شده است. «الخضر» شامل میوه جات درختی هم می شود. روایت نهمی باب یازدهم شاهد بر این مدعا می باشد:
«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُمَا قَالا عَفَا رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ الْخُضَرِ قُلْتُ وَ مَا الْخُضَرُ قَالا كُلُّ شَيْءٍ لَا يَكُونُ لَهُ بَقَاءٌ الْبَقْلُ وَ الْبِطِّيخُ وَ الْفَوَاكِهُ وَ شِبْهُ ذَلِكَ مِمَّا يَكُونُ سَرِيعَ الْفَسَادِ قَالَ زُرَارَةُ- قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع هَلْ فِي الْقَصَبِ شَيْءٌ قَالَ لَا.» امام باقر و امام صادق علیهما السلام در این روایت «الخضر» را بر مواردی تطبیق کرده اند که یکی از آن ها «فواکه» می باشد.
خلاصه، فرمایش مرحوم آیت الله خویی این است که اصلا مقتضی زکات در مورد میوه جات وجود ندارد. بر فرض اگر این مقتضی وجود داشته باشد حمل بر استحباب می شود. گفتیم به نظر ما حمل بر استحباب در فرمایش آقای خویی صحیح نیست اما اینکه روایات اقتضای زکات میوه جات را ندارد، به نظر صحیح می آید. چون ما عموم یا اطلاقی که شامل فواکه هم بشود نداریم. چون یا عنوان مکیل است که بر میوه جات صدق نمی کند. یا عنوان «كُلِّ شَيْءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ» است که در همین روایت مقید متصل دارد و خضر از آن استثنا شده و در روایت نهم باب، فواکه را ذیل خضر دانسته اند.
با توجه به قید «ماندگار بودن» محصولاتی که زکات به آنها تعلق می گیرد، بعید نیست بگوییم اگر محصولی خشک شد یا فرآوری شد، به طوری که ماندگاری پیدا کرد مثل میوه های خشک شده یا سبزیجات خشک شده و … ، در این صورت زکات به نحو استحبابی به آن تعلق میگرد. مگر اینکه کسی بگوید در آن زمان هم خشک کردن میوه ها مثل برگه زردآلو و … وجود داشته ولی با این حال حضرت می فرماید: زکات به چیزی که ماندگاری ندارد تعلق نمی گیرد. اگر این گونه باشد شاید بتوان گفت زکات این میوه جات برداشته شده فرقی ندارد که ماندگاری پیدا کند یا نکند. به هر حال قید ماندگار بودن خیلی واضح نیست. مشهور هم چنین استظهاری نکرده اند. اما اگر این قید را بپذیریم، در جمع بین روایات باید گفت چیزی که بقاء ندارد زکات ندارد مگر تبدیل شود به چیزی که بقاء دارد.
بنابر این زکات در غلات اربعه واجب است و در حبوبات غیر از غلات اربعه که بقاء دارند مستحب است. در غیر اینها که عبارت ند از سبزیجات و صیفی جات و میوه جات زکات مستحب نیست.
و الحمد لله رب العالمین …