بسم‌الله الرحمن الرحیم
تقریر فلسفه اصول، جلسه 84 – دوشنبه 08-08-1402
استاد میرباقری
ماهیت حکم

مقدمه
همانطور که گفته شد مرحوم محقق عراقی قائل شده‌اند که حکم از اراده تشریعی انتزاع می‌شود و در حکم نیازی به انشاء نیست. بله تا وقتی که اراده تشریعی مولی اظهار نشده باشد، حکم از آن انتزاع نمی‌شود؛ لکن حتماً لازم نیست اظهار اراده مولی به انشاء باشد بلکه ممکن است از اراده خود إخبار کند. اما مرحوم امام و سایر اصولیین قائل به اعتبار در حکم شرعی هستند. مرحوم امام فرموده‌اند که شارع قانون را به نحو قانون اعتبار می‌کند. برخی این مطلب را به مرحوم آخوند نیز نسبت داده‌اند و کلام ایشان را به این صورت تقریر کرده‌اند. مرحوم امام می‌فرمایند حکم از انشاء مولی انتزاع می‌شود و مراحل سابق بر آن مبادی حکم هستند و جزء ماهیت حکم نیستند. استدلال مرحوم امام این است که شارع مقدس در جعل قانون روشی غیر از روش عقلا اتخاذ نفرموده است و عقلا قوانین خود را به صورت قانون کلی انشاء می‌کنند و همین قانون کلی برای مکلف داعویت ایجاد می‌کند.
دیدگاه آیت الله سیستانی در ماهیت حکم شرعی
حضرت آیت الله سیستانی نیز قائل به جعل قانونی در ماهیت حکم شرعی هستند لکن دیدگاه ایشان متفاوت با مرحوم امام در خطابات قانونیه است؛ در ادامه دیدگاه ایشان در ماهیت حکم بیان خواهد شد.
ایشان در الرافد چینش جدیدی برای مباحث اصول طرح کرده و می‌فرمایند علم اصول را باید بر محور مفهوم اعتبار انتظام داد؛ زیرا علم اصول برای به دست آوردن قواعد اجتهاد حکم است و حکم امری اعتباری است، پس بهتر است که ابتدا اعتبار تبیین شود و آنگاه روشن شود که چه قواعدی برای به دست آوردن اعتبارات شرعی وجود دارد. ایشان می‌فرمایند اگر علم اصول بر محور اعتبار سامان پیدا کند کل مباحث علم اصول را باید در پانزده محور طرح و بررسی کرد. البته باید توجه داشت که قبل از ایشان مرحوم محقق عراقی نیز می‌فرمایند می‌توان کل مباحث علم اصول را بر محور اعتبار سامان داد، لکن تفاوت آیت الله سیستانی با مرحوم عراقی این است که آیت الله سیستانی – برخلاف مرحوم محقق عراقی که حکم شرعی را همان اراده تشریعی مولی می‌دانند،- حکم شرعی را اعتباری می‌دانند و لذا از اعتبار آغاز کرده‌اند.
ایشان ابتدا می‌فرمایند امر حقیقی، واقعیتی است که تابع أنظار و ادراکات نیست ولی امر اعتباری امری است که با قرار و اعتبار ایجاد می‌شود لذا تابع اعتبار و ادارکات است. بنابراین ادراکات انسان از امور مختلف به دو صورت است؛ یکی ادراک امور حقیقی که انسان نسبت به آن منفعل است و دیگر ادراک امور اعتباری که انسان نسبت به آن فعال است و خودش آن را ایجاد می‌کند. ایشان می‌فرمایند: «الأمر الاعتباری عمل ذهنی إبداعی یقوم به الفرد أو المجتمع.»
در واقع در نگاه ایشان -و البته در نگاه مشهور- اراده انسان در ادراکات حقیقی حضور ندارد ولی حوزه اعتباریات حوزه اراده انسان است؛ لکن در مباحث گذشته مکرراً بیان شد که معنای جهت‌داری علم و ادراک -که در نگاه مرحوم استاد حسینی مطرح می‌شود- این است که اختیار انسان حتی در ادراک حقیقی نیز دخالت دارد. یعنی ادراک انسان از واقعیت عالم نیز به نسبتی متأثر از اراده اوست. البته باید توجه داشت که تبعیت ادراک از اراده در دیدگاه مرحوم استاد حسینی منتهی به نسبیت نمی‌شود و این اشکالی که برخی بیان کرده‌اند به ایشان وارد نیست و در جای خود پاسخ آن بیان شده است.
اعتبار قانونی
آیت الله سیستانی در ادامه به ادراکات اعتباری پرداخته و می‌فرمایند اعتبارات گاهی به صورت ادبی است و گاهی به صورت قانونی. اعتبار ادبی در نگاه ایشان به این صورت است که مفهوم حقیقی توسعه داده شده و مصادیق اعتباری برای آن ایجاد می‌شود؛ همانند مجاز سکاکی در ادبیات که برای معنای موضوع له فرد ادعائی جدیدی فرض می‌شود. یعنی معنای «رأیت اسدا یرمی» این نیست که رجل شجاعی را دیدم بلکه معنای آن این است که این رجل شجاع را مصداق فرضی شیر دانسته و می‌گوید شیری دیدم که تیراندازی می‌کند.
اما در اعتبار قانونی، اعتباری برای هدایت وسرپرستی عمل جامعه است. بنابراین اعتبار قانونی هم نوعی اعتبار است لکن این اعتبار در دیدگاه ایشان متقوم به پذیرش اجتماعی و برای هدایت عملی جامعه است. مثلاً قوانین راهنمایی و رانندگی برای هماهنگی رفت و آمد در جامعه اعتبار می‌شود. البته باید توجه داشت که اعتبار قانونی گاهی همانند احکام تکلیفی مستقیماً ناظر به عمل است و گاهی مثل حکم وضعی، به صورت غیر مستقیم ناظر به عمل است.
تفاوت اعتبار قانونی با اعتبار ادبی
ایشان در بیان تفاوت اعتبار ادبی و قانونی می‌فرمایند که اعتبار ادبی و قانونی، در ماهیت، غرض و خصوصیات متفاوت هستند. در تفاوت حقیقت این دو اعتبار می‌فرمایند گرچه هردو اعتبار، ابداع انسان و ایجاد انسان هستند، لکن اعتبار قانونی مربوط به جنبه عملی حیات اجتماعی است ولی اعتبار ادبی مربوط به ساماندهی عملی نیست بلکه امری ذوقی است.
در تفاوت در خصوصیات نیز می‌فرمایند اولاً اعتبار ادبی قائم به فرد است و امر اصیلی که مشروط به پذیرش اجتماعی باشد نیست، در حالی که اعتبار قانونی منوط به پذیرش اجتماعی است، به صورتی که قوام آن به پذیرش اجتماعی است؛ ثانیاً در اعتبار ادبی اراده استعمالی متفاوت با اراده حقیقی است درحالی که در اعتبار قانونی مراد جدی مطابق با مراد استعمالی است.
در تفاوت غایت این دو اعتبار هم می‌فرمایند اعتبار قانونی برای هدایت جنبه عملی جامعه است ولی اعتبار قانونی برای تأثیر در میل و نفرت انسان‌هاست. البته روشن است که اعتبار ادبی یا به تعبیر دیگر «هنر» آثاری هم در عمل دارد؛ مثلاً وقتی درباره رجل شجاع تعبیر به شیر می‌شود، در ذهن مخاطب هیبتی برای او ایجاد می‌شود. حتی در برخی از موارد ممکن است پیامدهای عملی اعتبار ادبی هم خیلی مهم باشد؛ معروف است که وقتی سلطان محمود بخارا را ترک کرد؛ به رودکی گفتند که شعری بسراید که سلطان ترغیب شود که به بخارا بازگردد؛ او هم این شعر معروف را سرود که «شاه ماه است و بخارا آسمان ماه سوی آسمان آید همی» و سلطان محمود به بخارا بازگشت.
ریشه داری اعتبار قانونی در اعتبار ادبی
سپس ایشان در بیان نسبت بین اعتبار قانونی و ادبی می‌فرمایند، اعتبارات قانونی ریشه در اعتبارات ادبی دارند. یعنی ابتدا اعتبار ادبی واقع می‌شود و بعد از اینکه جامعه آن را پذیرفت تبدیل به اعتبار قانونی می‌شود. مثلاً مفهوم مالکیت ممکن است در ابتدا با یک اعتبار و توسعه مفهوم حقیقی مالکیت ایجاد شده و بعد با پذیرش اجتماعی تبدیل به اعتبار قانونی شده است. یعنی ابتدا مفهوم حقیقی مالکیت انسان نسبت به اعضای خودش توسعه داده شده و زمین و امثال آن هم مصداق همین مفهوم دانسته شد و بعد از اینکه جامعه آن را پذیرفت تبدیل به قانون شد.

پیمایش به بالا