بسم‌الله الرحمن الرحیم
تقریر فلسفه اصول، جلسه 90 – سه شنبه 30-08-1402
استاد میرباقری
نقد و بررسی مباحث حکم

نقد و بررسی مباحث حکم
بررسی تحلیل حکم از زاویه جریان اراده
همانطور که گفته شد در تحلیل حکم چند نکته باید مورد توجه قرار گیرد؛ یکی اینکه در حکم نسبت بین دو اراده تحلیل می‌شود و این مسئله بررسی می‌شود که یک اراده چگونه می‌تواند مبدأ تأثیر در اراده دیگر شده و آن را هدایت کند.
گفته شد که چون اصولیین در اراده تکوینی قائل به جریان علیّت هستند طبیعتاً بین اراده تکوینی و تشریعی تفاوت قائل شده و فرموده‌اند که اراده تکوینی خدای متعال به فعل عبد تعلق نمی‌گیرد، -زیرا در این صورت فعل به صورت قهری از عبد صادر می‌شود و اختیار عبد نفی می‌شود؛- بلکه خدای متعال نسبت به عرصه‌های اختیار حکم می‌کند و با آن عبد را هدایت می‌کند. بنابراین اولین نکته این است که حتماً در تحلیل حکم نباید مسیری که منتهی به ضرورت علیّت می‌شود پیموده شود لذا حکم به صورتی تحلیل شده که رابطه آن با فعل عبد علیّت نیست بلکه حکم را به اراده تشریعی مولی نسبت به عبد یا حکم اعتباری که ممکن است برای عبد داعویت ایجاد کند معنی کرده‌اند.
در تحلیل ایجاد داعویت برای عبد هم فرموده‌اند که چون در وجود انسان خوف از عقوبت و میل به ثواب و محبت نسبت به خدای متعال نهاده شده است، امکان ایجاد داعی در او وجود دارد؛ این خصوصیات رهبت، رغبت و محبت در فطرت هر انسانی نهاده شده است و خدای متعال این انسان را از طریق حکم هدایت می‌کند.
در این نسبت نحوه جریان اراده خدای متعال در اراده عبد توضیح داده نمی‌شود؛ بلکه فقط این نکته مطرح می‌شود که اراده خدای متعال به منزله علّت معدّه برای فعل عبد است؛ اما همانطور که گفته شد تحلیل بین دو فاعل را به صورت دیگری نیز می‌توان بیان کرد که اولاً یک اراده در اراده دیگر حضور پیدا کند؛ و ثانیاً حضور و جریان اراده به صورت ضرورت علّت و معلولی نباشد که منتهی به جبر شود.
از این رابطه به صورت مجمل تعبیر به رابطه ولایت و تولی شد و گفته شد که اراده‌ای تولی به اراده مافوق پیدا می‌کند و ولایت دیگر نسبت به او ولایت دارد. تسلیم اراده شخص به اراده دیگر به معنای جبر نیست بلکه به این معناست که اراده مافوق در اراده مادون جریان پیدا می‌کند.
این نکته در جلسات بعدی تبیین خواهد شد.
بررسی حکم از ناحیه گستره سرپرستی اختیارات
اما نکته دیگری که باید تبیین کرد این است که حوزه سرپرستی خدای متعال نسبت به اراده عبد کدام است؟ آیا اراده خدای متعال در انسان فقط در اندازه‌ای جریان پیدا می‌کند که نسبت به موضوعات و کیفیت‌های خاصی که در خارج محقق شده است موضع گیری کند؟ یا اینکه اراده او در خلق کیفیّات توسط انسان نیز جاری می‌شود؟
مثلاً وقتی خمر در خارج ایجاد شد، خدای متعال انسان را سرپرستی می‌کند که چگونه در مقابل آن موضع‌گیری کند؟ یا اختیار انسان در ایجاد موضوعات و کیفیت‌های جدید نیز مورد سرپرستی واقع می‌شود؟
به عبارت دیگر روشن است که انسان علاوه بر موضع‌گیری در مقابل موضوعات خاص که از آن تعبیر به «اتیان کیفیت» می‌شود، توان ایجاد مناسبات و موضوعات جدید را نیز دارد که از آن تعبیر به «خلق کیفیت» می‌شود. مثلاً همانطور که می‌تواند از پول موجود استفاده کند، می‌تواند کیفیت‌های جدیدی را در نظام پولی ایجاد کند و مثلاً آن را از پول فلزی تبدیل به پول کاغذی، اعتباری و مجازی کند.
احکام فقهی فعلی اراده انسان را در حد اتیان کیفیت راهبری می‌کند؛ مثلاً بعد از شکل‌گیری بانک، بورس، پول اعتباری و… در فقه حکم می‌شود که تعامل مردم با این موارد باید به چه صورت باشد؛ اما اینکه بندگی خدای متعال چگونه در خلق کیفیت‌های جدید جاری می‌شود، مورد دقت در فقه قرار نگرفته است. کأنّ انسان فقط انسانی است که در قبال موضوعاتی که در خارج ایجاد شده است، موضع‌گیری می‌کند، نه انسان خلّاقی که توانایی ایجاد موضوعات و کیفیت‌های جدید دارد.
همانطور که در مباحث ابتدایی فلسفه اصول بیان شد، اگر دین اختیار انسان را در این سطح سرپرستی نکند، هدایت و مدیریت این امور در دستگاه فکری دیگری واقع می‌شود. در روزگار ما دنیا بر اساس علوم عقلی و تجربی غربی مدیریت می‌شود که از آن تعبیر به مدرنیته می‌شود و فقه هم بعد از تعیّن پیدا کردن موضوعاتی که در این دستگاه ایجاد می‌شود به پاسخگویی در قبال مسائل مستحدثه می‌پردازد. به عبارت دیگر فقه تکلیف مردم در درون تمدنی که توسط دیگران ساخته می‌شود را معیّن می‌کند نه اینکه خودش ساخت تمدن توسط انسان را هدایت کند.
به عبارت دیگر برای بیان حکم شرعی در دستگاه تفقه کنونی ابتدا باید موضوع -توسط عرف یا کارشناس- معرفی شود تا فقیه حکم آن را بیان کند، لذا همواره هدایت فقهی در حد هدایت تعامل مردم با موضوعات مستحدثه باقی مانده است. حال مسئله این است که اگر فقه بخواهد اختیار انسان را فراتر از اختیارات تبعی او-که به تبع اختیارات دیگران در خلق موضوعات محقق می‌شود- هدایت کند، به چه احکامی نیاز دارد؟ آیا احکام خمسه برای هدایت همه سطوح اختیار انسان کفایت می‌کند یا نیازمند تقسیم دیگری در حکم هستیم.
بنابراین دو بحث مهم در حکم باید دنبال شود؛ اول تحلیل جریان اراده در رابطه ولایت و تولی که مربوط به ماهیت حکم است و دوم احکام سرپرستی اختیار انسان در ساخت موضوعات و کیفیت‌های جدید که مربوط به تقسیمات حکم است.

پیمایش به بالا