جــلــســه نـود و یـک
صحیحه حبی (روایت دوم) ـ مفهوم معدن
19-8-98
ادامه بررسی روایت دوم
در این روایت شریفه این است که گرچه در این روایت به لحاظ مصادیقی که ذکر شده است همانند روایت گذشته افراد کمی بیان شده است اما سوال در این روایت عمومیت دارد و لااقل اگر سوال اول عمومیت نداشته باشد اما سوال دوم قطعا عمومیت دارد
نکته مهم دیگر در این روایت این است که مرحوم حلبی بعد از سوال از معادن دوباره از معادن دیگری سوال کرده اند (با اینکه معادنی که دوباره از آنها سوال شده است از مصادیق خفی معدن نیستند که نیازی به تکرار سوال وجود داشته باشد) که احتمالاتی در تکرار این سوال وجود دارد یکی اینکه سوال اول ناظر به قول رایج عامه بوده است چراکه عامه معادن را مختص به طلا و نقره کرده اند و اگر این اثبات شود که قول رایج عامه همین بوده است این احتمال اقوی از احتمالات دیگر است و احتمال دوم این است که فرد ظاهر و مشهور معدن، معدن طلا و نقره بوده است لذا معدن در صورت اطلاق انصراف به معدن طلا و نقره دارد و در سوال دوم تعمیم داده شده است که این احتمال موید قول مرحوم حاج آقا رضا همدانی است که فرموده اند که معدن عند الاطلاق فقط در معدن طلا و نقره استعمال میشود
معنی معدن
این نکته که معدن عند الاطلاق به چه معناست و مراد از معدن در روایات چیست را باید در مسائل فقهی مطرح کرد ولی میتوان در اینجا به همین مناسبت و در ذیل کلام مرحوم حاج آقارضای همدانی آن را بیان کرد.
مرحوم حاج آقا رضا همدانی قول بعض لغویین را ذکر کرده و از این اقوال استظهار میکنند که اولا معدن اسم مکان است و ثانیا در اصطلاح لغویین دو معنی دارد یکی محل قرار و منبت جواهر است (که تعبیر به منبت هم به این دلیل است که جواهرات در این کم کم در این مکان شکل میگیرند) و دوم محل استقرار است که در این معنی دیگر لازم نیست مواد معدنی حتما از جواهرات باشد
سپس ایشان نکته سومی را بیان فرموده اند که اگر معدن مطلق بیاید و به کلمه دیگری اضافه نشود به معنی معدن جواهر است
برای بررسی این سه ادعای ایشان باید قول لغویین را بررسی کرد
معنی معدن در اقوال لغویین
در قاموس آمده است : و المعادن: جمع معدن كمجلس، و هو منبت الجوهر من ذهب و نحوه، سمي بذلك لإقامة أهله فيه دائما، أو لإنبات اللّه تعالى إياه فيه و مكان كلّ شيء فيه أصله. (القاموس المحيط 4: 247)
وجه تسمیه معادن به معدن در نگاه صاحب قاموس دو وجه دارد یکی اینکه صاحبان معدن در آنجا اقامت دارند و دوم اینکه مواد معدنی در آن هستند
مرحوم حاج آقارضا از اینکه لغویین گفته «فیه اصله» استفاده کرده اند که معدن باید چیزی باشد که اصل آن از زمین است و بعدا تغییر پیدا کرده باشد اما به خود خاک و زمین معدن گفته نمیشود که این برداشت ایشان خیلی روشن نیست
اما اینکه ایشان فرموده اند در لغت دو معنی برای معدن ذکر شده است صحیح است ولی استظهار سوم ایشان که فرموده اند معدن عند الاطلاق به معنی منبت الجواهر است به صورتی که معادن نفت و امثال آن را شامل نشود ناتمام است
در نهایه هم آمده است: المعادن التي يستخرج منها جواهر الأرض كالذهب و الفضّة و النحاس و غير ذلك، واحدها: المعدن، و العدن: الإقامة، و المعدن:مركز كلّ شيء
در مجمع البحرین آمده است: جنّات عدن، أي: جنّات إقامة- الى أن قال- و منه سمّي المعدن ك (مجلس)، لأنّ الناس يقيمون فيه الصيف و الشتاء، و مركز كلّ شيء معدنه، و المعدن مستقرّ الجوهر
اما در صحاح اینطور آمده است: عدنت البلد: توطنته، و عدنت الإبل بمكان كذا:لزمته فلم تبرح منه، جنات عدن، أي: جنّات إقامة. و منه سمّي المعدن بكسر الدال؛ لأنّ الناس يقيمون فيه صيفا و شتاء، و مركز كلّ شيء: معدنه
صاحب صحاح که معنی اول را که مرحوم حاج آقا رضا فرموده اند را اصلا بیان نکرده است که مرحوم حاج آقا رضا اینطور توجیه کرده اند که چون خیلی واضح بوده است بیان نکرده که توجیه عجیبی است و به طور کلی هم از کلمات لغویین اصلا نمیتوان استظهار کرد که معدن عند الاطلاق منصرف به معنی خاص که منبت الجوهر است باشد
همچنین مرحوم حاج آقا رضا ادعا دیگری کرده و فرموده اند که علاوه بر قول لغویین منصرف عرفی از معدن هم خصوص معدن جواهر است که این ادعای ایشان هم قابل دفاع نیست
معنی معدن در اقوال فقها
هذا کله در اقوال لغویین اما در لسان فقها ظاهرا تا قبل از مرحوم علامه تعریفی از معدن ذکر نشده است و فقط مصادیق ذکر شده اند لذا تعاریفی هم که بعد از مرحوم علامه بیان شده است نکته ای نیست که مستفاده از روایات باشد
مرحوم علامه در تذکره فرموده اند : المعادن كلما خرج من الأرض مما يخلق فيها من غيرها مما له قيمة
مرحوم شهید نیز در مسالک فرموده اند : المعادن جمع معدن بكسر الدال، و هو هنا: كلّ ما استخرج من الأرض ممّا كان منها بحيث يشتمل على خصوصيّة يعظم الانتفاع بها، و منها: الملح و الجصّ و طين الغسل و حجارة الرحى و المغرة
مصادیقی هم که در کلمات فقهای متقدم آمده است نوعا اعم از معنای است که مرحوم حاج آقا رضا بیان کرده اند ولی به معنی عامی که محل قرار هر چیزی باشد هم قطعا نیست بلکه بین این دو معناست و متفاهم عرفی هم معنایی بین دو معنی خاص و عام است
بنابراین در اقوال فقها معدن شامل بیش از جواهرات میشود و ارتکاز فقهائی که در طول قرون متمادی شکل گرفته است و مخصوص به عصر خاصی نیست شبیه شهرت است و حتی اگر متصل به عصر معصوم نیز نباشد به عنوان فرهنگ فقها معتبر است اما در معدن اینطور نیست که تعریف واضحی که همه فقها آن را پذیرفته باشند و کاملا روشن باشد وجود داشته باشد
نکته دیگری که مرحوم حاج آقا رضا بیان کرده اند و صحیح هم هست این است که در اصطلاح فقها معمولا معدن به عنوان اسم مکان استعمال نمیشود بلکه در مظروف و مواد معدنی استخراج شده استعمال میشود لذا فرموده اند کل ما استخرج من الارض یا کلما خرج من الارض که این استعمال علی القاعده باید از باب اطلاق مجازی و به قرینه حال و محل باشد
اما همانطور که مرحوم حاج آقا رضا فرموده اند ملاک و مدار نه قول لغویین است و نه تعاریفی که فقها بیان کرده اند بلکه ملاک متفاهم عرفی است که از قول لغویین و اقوال فقها میتوان به عنوان قرینه برای کشف متفاهم عرفی استفاده کرد که در متفاهم عرفی هم باید گفت که مواردی که واضح هستند که از مصادیق معدن هستند که حکم آنها روشن است اما در مواردی که مشکوک است اصل برائت جاری میشود.