بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس خارج فقه کتاب الزکات
آیت‌الله سید محمد مهدی میرباقری
جلسه 98 شنبه 05 / 08/ 1403
شرط دوم زکات انعام: سائمه بودن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شرط دوم: سائمه بودن
اولین شرطی که برای تعلق زکات به انعام مطرح شد شرط نصاب بود. در جلسات قبل بحث نصاب و مسائل ذیل آن به صورت مفصل بیان شد. شرط دوم سائمه بودن است. حیوانی که زکات به آن تعلق می‌گیرد باید چرنده باشد. اما آیا باید در همه سال سائمه باشد یا اگر در بعض سال هم سائمه باشد زکات به آن تعلق می‌گیرد؟ بعضی گفته‌اند باید تمام سال سائمه باشد. البته در حد یکی دو روز را استثنا کرده‌اند. بعضی هم گفته‌اند اگر در اغلب سال سائمه باشد زکات به آن تعلق می‌گیرد.
پس دو بحث در این جا وجود دارد:
1. دلیل این شرط چیست؟
2. آیا باید تمام سال سائمه باشد یا اینکه اگر در اغلب سال هم سائمه باشد برای تعلق زکات کافی است؟
مرحوم سید می‌فرماید: «الشرط الثاني: السوم طول الحول»؛ یعنی در تمام سال باید سائمه باشد. «فلو كانت معلوفة و لو في بعض الحول لم تجب فيها، و لو كان شهراً بل أُسبوعاً»؛ حتی اگر یک ماه یا یک هفته در سال به آنها علف می‌دهند، این حیوانات زکات ندارند. «نعم لا يقدح في صدق كونها سائمة في تمام الحول عرفاً علفها يوماً أو يومين»؛ این شرط مثل ملکیت نیست که اگر یک روز گوسفند‌ها را بفروشد و دوباره بخرد سال زکوی از لحظه خرید دوباره محاسبه شود. اینجا اگر یک روز یا دو روز علف بخورد هنوز عنوان سائمه صدق می‌کند و نیاز به محاسبه مجدد نیست. سائمه عنوانی است که باید عرفا صدق کند. معیار عرف است. «و لا فرق في منع العلف عن وجوب الزكاة بين أن يكون بالاختيار أو بالاضطرار لمنع مانع من السوم من ثلج أو مطر أو ظالم غاصب أو نحو ذلك»؛ فرقی ندارد که بالاضطرار به این حیوانات غذا داده شود یا اینکه با اختیار به اینها غذا داده شود. به هر صورت عنوان سائمه بر این حیوان صدق نمی‌کند. «و لا بين أن يكون العلف من مال المالك أو غيره بإذنه أو لا بإذنه فإنّها تخرج بذلك كلّه عن السوم»؛ همچنین فرقی ندارد که علف مال مالک باشد یا مال غیر مالک باشد یا مال غصبی باشد. به هر حال از عنوان سائمه خارج می‌شود. «و كذا لا فرق بين أن يكون ذلك بإطعامها للعلف المجزوز أو بإرسالها لترعى بنفسها في الزرع المملوك»؛ همچنین فرقی ندارد که علف را درو کنند و برای گوسفند بیاورند یا اینکه این حیوان را در مزرعه شخصی ببرند تا علف بخورد. به هر حال از عنوان سائمه خارج می‌شود. سائمه گوسفندی است که در چراگاه عمومی می‌چرد. «نعم لا تخرج عن صدق السوم باستئجار المرعى أو بشرائه إذا لم يكن مزروعاً»؛ البته اگر چراگاه طبیعی را اجاره کنند یا بخرند و این گوسفند در آن چراگاه بچرد در این صورت از سائمه بودن خارج نمی‌شود. «كما أنّها لا يخرج عنه بمصانعة الظالم على الرعي في الأرض المباحة»؛ اگر هم بتواند حاکم ظالم را از طریقی راضی کند تا در زمین عمومی بچرد باز هم از عنوان سائمه خارج نمی‌شود.
علی ای حال شتر و گاو و گوسفند باید سائمه باشند تا زکات به آنها تعلق گیرد. در کلمات بعضی از متقدمین سائمه بودن و عامل نبودن یک شرط به حساب آمده است. چون در خارج معمولا اینطور است که یا از حیوانات کار می‌کشند و در نتیجه خودشان به آنها غذا می‌دهند؛ یا حیوانات را در طبیعت رها می‌کنند و از ثمرات دیگر این حیوان‌ها استفاده می‌کنند؛ به عبارت دیگر معمولا حیوان سائم عامل نیست و حیوان عامل سائم نیست؛ در خارج این دو شرط ملازم هم هستند؛ در روایات هم در کنار هم ذکر شده‌اند که حیوان باید سائمه باشد و عامل نباشد؛ نتیجه این دو شرط آنجایی معلوم می‌شود که استثنائاً از یک حیوان سائمه ای کار هم کشیده شود؛ در اینجا زکات ندارد ولو سائمه باشد چون سائمه هست ولی عامل هم هست. لذا به نظر می‌آید این‌ها دو شرط است ولی این دو شرط معمولا در خارج با هم تلازم دارند.
ادله سائمه بودن
دلیل این شرط روایاتی هستند که در مقام ذکر شده اند؛ مرحوم شیخ حر این روایات را در ابواب زکات انعام باب هفتم ذکر کرده اند؛ عنوان باب اینچنین است: «بَابُ اشْتِرَاطِ السَّوْمِ فِي الْأَنْعَامِ وَ أَنْ‏ لَا تَكُونَ‏ عَوَامِلَ‏ فَلَا تَجِبُ الزَّكَاةُ فِي الْمَعْلُوفَةِ وَ الْعَوَامِلِ بَلْ تُسْتَحَبُ»؛ برای تعلق زکات سائم بودن شرط است علاوه بر اینکه نباید عامل باشند. در معلوفه و عوامل زکات واجب نیست اما مستحب است پرداخت شود. این فتوای به استحباب از باب جمع بین روایات است که در ادامه تقدیم خواهیم کرد.
روایت اول: صحیحه فضلا
بخش های دیگر این صحیحه را قبلا خوانده ایم. اینجا هم بخشی از این روایت ذکر شده است:
«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ وَ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِ‏ وَ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي حَدِيثِ زَكَاةِ الْإِبِلِ قَالَ وَ لَيْسَ عَلَى الْعَوَامِلِ شَيْ‏ءٌ إِنَّمَا ذَلِكَ عَلَى السَّائِمَةِ الرَّاعِيَةِ»؛ بر عوامل چیزی نیست و زکات فقط بر سائمه راعیه است.
از این روایت فهمیده می‌شود که این دو قید در مقابل هم هستند. آنهایی که عوامل هستند سائمه نیستند و آنهایی که سائمه هستند عوامل نیستند. علاوه بر اینکه از این روایت استظهار می‌شود در شتر بیشتر آنهایی که سائمه هستند شترهای ماده هستند که در چراگاه رها می‌شوند و از زاد و ولد و بقیه منافعی که دارند استفاده می‌شود. اما معمولا از شتر های نر کار می‌کشیدند و بار جابجا می‌کردند و برای مسافرت از آنها استفاده می‌کردند. لذا شترهای نر زکات ندارند و شترهای ماده زکات دارند. پس علاوه بر اینکه مقابله بین این دو قید فهمیده می‌شود؛ تفکیک جنسیت هم استظهار می‌شود.
روایت دوم: صحیحه فضلا
«وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي حَدِيثِ زَكَاةِ الْبَقَرِ قَالَ لَيْسَ عَلَى النَّيِّفِ شَيْ‏ءٌ وَ لَا عَلَى الْكُسُورِ شَيْ‏ءٌ وَ لَا عَلَى الْعَوَامِلِ شَيْ‏ءٌ إِنَّمَا الصَّدَقَةُ عَلَى السَّائِمَةِ الرَّاعِيَةِ».
این هم مضمون روایت قبل را دارد با این تفاوت که این روایت در مورد بقر است. علاوه بر اینکه از این روایت هم استظهار می‌شود که حیوانات عوامل، گاو های نر بوده‌اند که از آنها برای شخم و امثال اینها استفاده می‌شده است. اما حیوان های ماده منافع دیگری داشته‌اند. لذا از حیوان های ماده کار نمی‌کشیدند.
روایت سوم: صحیحه زراره
«وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع هَلْ عَلَى الْفَرَسِ أَوِ الْبَعِيرِ تَكُونُ لِلرَّجُلِ يَرْكَبُهَا شَيْ‏ءٌ فَقَالَ لَا لَيْسَ عَلَى مَا يُعْلَفُ شَيْ‏ءٌ إِنَّمَا الصَّدَقَةُ عَلَى السَّائِمَةِ الْمُرْسَلَةِ فِي مَرْجِهَا عَامَهَا الَّذِي يَقْتَنِيهَا فِيهِ الرَّجُلُ فَأَمَّا مَا سِوَى ذَلِكَ فَلَيْسَ فِيهِ شَيْ‏ءٌ». شتر و حیوانی که از آن کار می‌کشند و به عنوان مرکب مورد استفاده قرار می‌گیرد زکات دارد؟ حضرت فرمودند: خیر. آن حیوانی که از علوفه تغذیه می‌کند زکات ندارد. کانه عوامل سائمه نیستند. چون اینها را با خود به مسافرت می‌بردند پس باید غذا هم به آنها می‌دادند. اینها در طول آن سالی که شخص آنها را به دست آورده باید چرنده باشند و در چراگاه های وسیع طبیعی رها باشند. مرحوم آیت الله خویی از کلمه «مرجها» استفاده می‌کند که مقصود چراگاه های طبیعی وسیع هستند. لذا اگر کسی چراگاه خصوصی خریده است از این روایت خارج است. سوال هم از فرس و بعیر بوده ممکن است کسی بگوید گوسفند از این روایت خارج است.
عمده روایات در باب گاو و شتر است و مضمون آنها این است که باید سائمه غیر عامل باشند تا زکات به آنها تعلق گیرد.
روایت چهارم: مرسله ابن ابی عمیر
این روایت از مرسلات ابن ابی عمیر است و علی التحقیق صحیح است.
«وَ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ فِي حَدِيثٍ قَالَ: كَانَ عَلِيٌّ ع لَا يَأْخُذُ مِنْ جِمَالِ الْعَمَلِ صَدَقَةً وَ كَأَنَّهُ لَمْ يُحِبَ‏ (أَنْ يُؤْخَذَ مِنَ الذُّكُورَةِ شَيْ‏ءٌ) لِأَنَّهُ ظَهْرٌ يُحْمَلُ عَلَيْهَا». از شتر هایی که برای کار استفاده می‌شده صدقه گرفته نمی‌شده است. گویا حضرت دوست نداشتند از این شتر های مذکری که کار کشیده می‌شده زکات بگیرند. ملاک مونث و مذکر بودن نیست. ملاک کارگر بودن است.
روایت پنجم: صحیحه فضلا
«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ وَ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ وَ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا لَيْسَ عَلَى الْعَوَامِلِ مِنَ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ شَيْ‏ءٌ إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ عَلَى السَّائِمَةِ الرَّاعِيَةِ الْحَدِيثَ»؛ این روایت جمع بین دو روایت قبل است. در این روایت هم، تقابل بین عوامل و سائمه ذکر شده است. در خارج هم همینطور است و این تقابل وجود دارد. لذا اگر یکی از این شرایط هم ذکر می‌شد کافی بود. اما در روایات هر دو شرط ذکر شده است.
روایت ششم: موثقه ابن فضال
این روایت در باب هشتم از ابواب ما تجب فیه الزکات نقل شده و روایت نهم این باب است.
«وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ‏ صَدَقَاتِ‏ الْأَمْوَالِ‏ فَقَالَ فِي تِسْعَةِ أَشْيَاءَ لَيْسَ فِي غَيْرِهَا شَيْ‏ءٌ فِي‏ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ التَّمْرِ وَ الزَّبِيبِ وَ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ السَّائِمَةِ وَ هِيَ الرَّاعِيَةُ وَ لَيْسَ فِي شَيْ‏ءٍ مِنَ الْحَيَوَانِ غَيْرِ هَذِهِ الثَّلَاثَةِ الْأَصْنَافِ شَيْ‏ءٌ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ كَانَ مِنْ هَذِهِ الثَّلَاثَةِ الْأَصْنَافِ فَلَيْسَ فِيهِ شَيْ‏ءٌ حَتَّى يَحُولَ عَلَيْهِ الْحَوْلُ مُنْذُ يَوْمِ يُنْتَجُ». در این روایت هر سه صنف انعام ذکر شده و فرموده‌اند که همه اینها باید سائمه باشند.
در همین بابی که روایاتش را تقدیم کردیم دو روایت وجود دارد که به نظر می‌آید با روایات دیگر باب تنافی دارند:
روایت هفتم: صحیحه اسحاق بن عمار
«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْإِبِلِ تَكُونُ لِلْجَمَّالِ أَوْ تَكُونُ فِي بَعْضِ الْأَمْصَارِ أَ تَجْرِي عَلَيْهَا الزَّكَاةُ كَمَا تَجْرِي عَلَى السَّائِمَةِ فِي الْبَرِّيَّةِ فَقَالَ نَعَمْ». شتری دارد که جمّال برای حمل بار و مسافر از آن استفاده می‌کند. این شتر را با خود جابجا می‌کند و می‌برد و طبیعتا طعام هم برای او فراهم می‌کند. آیا به این شتر‌ها هم مثل شتر هایی که در بیابان رها شده‌اند و می‌چرند زکات تعلق می‌گیرد؟ حضرت فرمود: بله.
ظاهر این روایت بر خلاف آن روایاتی است که می‌فرمود شتر باید سائمه باشد. چون شتر های جمّال معلوفه بوده‌اند. حضرت فرموده‌اند به این شتر‌ها هم زکات تعلق می‌گیرد. در حالی که این شتر‌ها در شهر هستند و در بیابان برای چریدن رها نشده‌اند.
روایت هشتم: صحیحه اسحاق بن عمار
«وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ ع عَنِ الْإِبِلِ الْعَوَامِلِ عَلَيْهَا زَكَاةٌ فَقَالَ نَعَمْ عَلَيْهَا زَكَاةٌ».
مرحوم شیخ حر در مورد این دو روایت می‌فرماید: «أَقُولُ: ذَكَرَ الشَّيْخُ أَنَّ الْأَصْلَ فِي هَذِهِ الْأَحَادِيثِ إِسْحَاقُ بْنُ عَمَّار يَعْنِي أَنَّهَا حَدِيثٌ وَاحِدٌ فَلَا تُعَارِضُ الْأَحَادِيثَ الْكَثِيرَةَ»؛ در این مورد فقط روایت اسحاق بن عمار است که نمی‌تواند با روایات صحاح معارضه کند چون تعداد آنها زیاد است و آنها شهرت روایی دارند. پس نمی‌شود به این روایت فتوا داد. «ثُمَّ حَمَلَهَا عَلَى الِاسْتِحْبَابِ» بعد هم برای جمع عرفی، این روایات را حمل بر استحباب کرده‌اند. «مَعَ أَنَّ الْأَوَّلَ لَا تَصْرِيحَ فِيهِ بِكَوْنِهَا عَوَامِلَ وَ لَا مَعْلُوفَةً» مرحوم شیخ حر می‌فرماید: در روایت اول اسحاق بن عمار تصریح نشده که اینها عوامل هستند و معلوفه نیستند. به نظر ما احتیاج به تصریح نیست. درست است که تصریح نشده اما ظاهر روایت واضح است. مرحوم شیخ حر احتمال دیگری هم بیان می‌کند و آن حمل بر تقیه است؛ چون بعضی از عامه فتوای به زکات عوامل می‌دهند؛ «وَ يَحْتَمِلُ الْحَمْلُ عَلَى التَّقِيَّةِ».
علی ای حال تکلیف این روایات مشخص است. روایات دسته اول هم شهرت دارند و هم مخالف با عامه هستند. در مقابل، دو روایت اسحاق بن عمار، هم غیر مشهور هستند و هم موافق با عامه هستند. لذا اگر جمع عرفی و حمل بر استحباب را قبول نکردید به این روایت نمی‌شود فتوا داد. خلاصه، با این سه روایت اثبات می‌شود که سائمه بودن برای تعلق زکات به انعام شرط است.
مفهوم سائمه بودن
سوال دوم این است که مقصود از سائمه بودن چیست؟ آیا باید تمام سال را سائمه باشند یا اگر اغلب سال را سائمه باشند برای تعلق زکات کافی است؟ از مرحوم شیخ طوسی و مرحوم علامه نقل شده که اگر اغلب سال مثلا 7 ماه از سال را سائمه باشند برای تعلق زکات کافی است. در مقابل برخی گفته‌اند اگر حتی یک یا دو روز هم به او غذا داده شود، سائمه نیست. برخی هم گفته‌اند ماهی یک روز غذا دادن به گوسفندان اینها را از ذیل عنوان سائمه خارج نمی‌کند. توجه داشته باشید که شرط، سائمه بودن است. شرط این نیست که معلوفه نباشد. پس مفهوم سائمه بودن باید بررسی شود. بعضی از فقها فرموده‌اند در این زمینه معیار عرف است و مثل بقیه عناوین، صدق عرفی ملاک است. بعد بحث شده که آیا به گوسفندی که چند ماه از سال درون آغل است و تغذیه می‌شود هم سائمه گفته می‌شود؟
احتمالات مختلفی بیان شده است. اما به نظر ما این معلوم است که سائمه در مقابل معلوفه قرار دارد و سائمه به معنای حیوانی است که تغذیه او از طریق چریدن است و معلوفه به حیوانی گفته می‌شود که برای او غذا فراهم می‌کنند. معلوم است که سائمه به معنای حیوانی نیست که تمام شبانه روز در حال چریدن است. همچنین معلوم است که سائمه به معنای حیوانی نیست که در همه اوقاتی که وقت تغذیه اش هست در چراگاه به سر می‌برد. سائمه یعنی حیوانی که برای او غذا فراهم نمی‌شود. هر چه می‌خورد از چراگاه است. اما آیا حیواناتی که گاهی استثنائاً به خاطر سردی هوا یا به خاطر موانعی که وجود دارد در جای گرم نگهداری می‌شوند و غذا برایشان فراهم می‌شود از ذیل این عنوان خارج می‌شوند؟ اینجا ملاک عرف است.
مرحوم آیت الله خویی می‌فرماید: تطبیق عرفی کار فقیه است. فقها معمولا سعی می‌کنند که مباحث را قاعده‌مند کنند و هر چه این مباحث قاعده‌مند شوند اختلاف بین فقها کمتر می‌شود. استظهار اگر مستند به قواعد شد اختلاف کم می‌شود. ولی با این حال در استظهار اختلاف وجود دارد.
پس ما باید متفاهم عرفی را به دست بیاوریم و باید این را قاعده‌مند کنیم. در اینجا فهم عرفی فقیه است که معیار قرار می‌گیرد. ولی در عین حال اختلاف هم وجود دارد. اما تا یک جایی مفهوم این عنوان روشن است. مثلا اگر یکی دو روز در سال اضطرارا یا اختیارا به این حیوان غذا بدهند به این حیوان سائمه صدق می‌کند و باید زکات آن داده شود. اما به یک حدی که می‌رسد شبهه مفهومیه شکل می‌گیرد. مثلا فقیهی که می‌گوید تغذیه از غیر چراگاه اگر ماهی یک روز باشد اشکال ندارد، اگر از او در مورد حیوانی که ماهی دو روز از غیر چراگاه تغذیه می‌شود پرسیده شود، شبهه مفهومیه شکل می‌گیرد و باید از اصول عملیه استفاده کنید. مقتضای اصل عملی در مقام این است که باید زکات پرداخت شود. چون ادله می‌گویند: در انعام ثلاثه زکات هست. یک مخصص منفصل با این مفاد آمده است که در غیر سائمه زکات نیست. در مخصص منفصل اگر به نحو شبهه مفهومیه دوران بین اقل و اکثر پیدا کرد، مقتضای قاعده این است که به عموم عام یا اطلاق مطلق تمسک می‌شود. ظهور عام یا مطلق منعقد شده است و این مقید در مقداری که حجت است مانع حجیت ظهور آن عام می‌شود. و این مقید در بیش از اقل حجت نیست چون شبهه مفهومیه است. به نظر می‌آید این حرف درستی است. مگر اینکه بگویید در ما نحن فیه هم مخصص متصل داریم و هم مخصص منفصل. ودر مخصص متصل اجمال به عام سرایت می‌کند. اگر این طور باشد دیگر نمی‌توان به عام تمسک کرد و باید به اصل برائت رجوع کرد.
و الحمد لله رب العالمین …

پیمایش به بالا