ورود به ماه محرم و مراقبه‌های خاص آن

نوشته پیشِ‌رو متن سخنرانی آیت‌الله سیدمحمدمهدی میرباقری در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۴، مصادف با شب اول محرم ۱۴۴۷ است. این جلسه در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها برگزار شده است.

۱. ویژه بودن ماه محرم

شب اول محرم و آغاز ایام عزاداری سیدالشهداء علیه‌السلام است؛ ما همیشه محتاج این هستیم که با توجه به عاشورا مسیر زندگی خودمان را ترسیم کنیم، ولی در هیچ دوره‌ای به اندازۀ شرایط کنونی نیازمند استفاده از پرتو و نورانیت عاشورا برای تشخیص راه و استقامت در راه و رسیدن به هدف نبوده‌ایم. ان‌شاءالله خدای متعال به همۀ ما توفیق دهد تا بتوانیم در این ایام بیشتر از سال‌های گذشته متوجه به سیدالشهداء باشیم و از برکات این ایام و از رزق‌های خاص این ایام برخوردار شویم.

می دانید همیشه مثل ماه محرم نیست؛ امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: «إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا»؛[۱] وقتی محرم می‌شد، کسی لبخند به لب پدر من نمی‌دید و روز عاشورا روز عزای ما بود. در روایتی نقل شده وقتی محرم می‌شود، پیراهن امام حسین علیه‌السلام در عرش به احتزاز درمی‌آید؛ این تحولاتی که در عالم اتفاق می‌افتد، از آثار و برکات اوست. دوباره نسیمی از عاشورای امام حسین می‌وزد و ما در معرض آن نسیم قرار می‌گیریم. نبی اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا».[۲] ان‌شاءالله خودمان را در معرض این نفحات و نسیم‌های رحمتی که از عاشورا می‌وزد قرار بدهیم؛ ان‌شاءالله از بکاء و از زیارت در این ایام استفاده کنیم، چون هر چیزی فصلی دارد و ایام محرم ایام خاص بکاء بر سیدالشهداست؛ «فَلَأَنْدُبَنَّكَ‏ صَبَاحاً وَ مَسَاء».[۳]

۲. آثار بکاء بر سیدالشهداء علیه السلام

این رزق گریه خیلی رزق مهمی است؛ در روایات دارد گریه بر سیدالشهداء نفس انسان را تطهیر می‌کند و سبب حیات قلب و طهارت نفس می‌شود و ذنوب انسان را پاک می‌کند؛ امام رضا علیه السلام به ریان فرمود: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ‏ لَكَ‏ كُلَ‏ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيراً»؛ اگر بتوانی بر امام حسین گریه کنی تا جایی که اشک بر صورتت جاری شود، خدای متعال به برکت این گریه تمام گناهان کوچک و بزرگ تو را چه کم باشد چه زیاد، می‌بخشد. یکی از بهترین راه‌های تطهیر نفس بکاء بر سیدالشهداء است؛ حیات قلب می‌آورد و روزی که قلب‌ها می‌میرند، قلبی که بر امام حسین گریه کند، نمی‌میرد.

انسان را از آتش جهنم نجات می‌دهد؛ این از حاجات مهم است؛ امام حسین علیه السلام در دعای عرفه ـ آن دعایی که حضرت خواندند و همه در روز عرفه خواندیم ـ این دو برادر که راوی این دعا هستند وقتی به آخر دعا می‌رسد، می‌گویند حضرت در حالی‌که مثل باران اشک می‌ریخت، دست‌هایش را به سوی آسمان دراز کرد؛ همه مشغول گریه شدند و با بکاء حضرت اشک ریختند؛ به خدا عرضه داشت خدایا در این غروب عرفه حاجتی از تو می‌خواهم که اگر فقط آن را به من عنایت کنی و هیچ چیز دیگری ندهی، من ضرر نکردم و اگر این حاجت را به من ندهی، هرچه به من بدهی، فایده ای برای من ندارد ـ تقریباً ترجمه‌اش این است و من ترجمه آزاد کردم. ـ آن حاجت چیست؟ آن حاجت عتق من النّار و آزاد شدن از آتش است.

مؤمن خودش از نور است، از بهشت است، ولی گاهی اوقات وقتی در دنیای جهنمی‌ها یعنی کفار و مشرکین و منافقین راه می‌رود، او هم آلوده و گرفتار می‌شود و دست و بالش اسیر جهنم می‌شود؛ لذا باید آزاد بشویم. ماه محرم ماه عتق من النّار است و آسان‌ترین راه بکاء بر سیدالشهداست؛ اگر انسان اهل بر بکاء شد، نجات پیدا می‌کند. در روایت دارد، اگر اهل بکاء نیستید، تباکی کنید تا خدا به شما بکاء بدهد؛ تباکی یعنی انسان به زور از خودش اشک بگیرد؛ این از آن چیزهایی است که خدا دوست دارد. هم بکاء بر سیدالشهداء و هم تباکی بر سیدالشهداء تا اینکه انسان به مرحله اشک و مرحله تحول حال برسد. اشک بر سیدالشهداء از اشک های بسیار پر فضیلت است؛ شاید برای چیزی به اندازۀ این عبادت فضیلت نداریم. زیارت سیدالشهداء از راه دور یا نزدیک هم همینطور است.

۱ـ۲. محرم، فصل بکاء

بنابراین محرم فصل بکاء، زیارت و استفاده از نور سیدالشهداء است؛ زمان تصمیم‌های بزرگ است. انسان می‌تواند سر سفرۀ امام حسین علیه السلام تصمیم بگیرد آزاد بشود؛ جناب حرّ سلام الله علیه که اصلاً شأن ما نیست، راجع به ایشان صحبت کنیم، آن قدر ایشان با عظمت است که صحبت کردن در مورد ایشان دشوار است، ولی بالأخره روز عاشورا توانست خودش را آزاد کند. حضرت فرمودند: «أَنْتَ الْحُرُّ كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّك‏‏»،[۴] ما هم همینطور هستیم، ماه محرم که می‌شود باید محاسبه کنیم، ببینیم الان زهیریم، بریریم، حبیبیم، حرّیم، کجای کار سیدالشهداء هستیم؟ خودمان را آماده کنیم، ان‌شاءالله.

۳. محرم، فصل تصمیم های بزرگ

این ایّام، ایّام تصمیم‌های بزرگ است. ان‌شاءالله خدا کمک کند، به این تصمیم‌های بزرگ برسیم و از سر سفره دنیا برخیزیم. امیرالمؤمنین علیه‌السلام تعبیری دارند که خطاب به ماست، اول به خودم خطاب می‌کنم، امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «أَلا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا»،[۵] یک آدم آزاده ای نیست که این «لماظة» را برای اهلش واگذار کند و از سر این سفره بلند شود؛ «لماظة» یعنی باقی مانده غذایی که دیگران خورده‌اند. سفره ای که همه نشسته‌اند و فرعون‌ها و نمرودها و اهل دنیا خورده‌اند و باقی مانده‌اش به ما می‌رسد.

این بیان امیرالمومنین علیه‌السلام در نهج البلاغه است که می‌فرمایند: «فَلْتَكُنِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِكُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَم‏»،[۶] شما دوستان و شیعیان من اگر می‌خواهید، با من راه بروید و به مقصد برسید، دنیا در نگاه شما باید کوچکتر از این دو چیز باشد: «حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَم»؛ «قرظ» گیاهی است که آب برگ‌هایش را می‌گیرند و برای دباغی پوست حیوانات استفاده می‌کنند و تفاله‌اش را باید پول بدهید تا دور بریزند.

در حدیث نورانی در کتاب زهد کافی حضرت می‌فرمایند: «حَرَامٌ‏ عَلَى‏ قُلُوبِكُمْ‏ أَنْ تَعْرِفَ حَلَاوَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى تَزْهَدَ فِي الدُّنْيَا»؛[۷] خدای متعال قلب‌های شما را محروم کرده، از این که شیرینی ایمان را بچشید و درک کنید تا این که فارغ از دنیا و زاهد در دنیا بشوید. در همان باب زهد کافی آمده است: «إِذَا تَخَلَّى الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَمَا وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللَّهِ»؛[۸] مؤمن وقتی از دنیا خالی می‌شود، رفعت پیدا می‌کند، آسمانی می‌شود و شیرینی محبت خدا را می‌چشد. دهه محرم فرصتی برای فراغت از دنیا و زهد در دنیاست؛ فرصت بزرگتر از دنیا شدن است.

نسیم محرم که می‌وزد دعوت امام حسین علیه السلام تکرار می‌شود: «هَل مِن نَاصِرٍ یَنصُرُنِی». این دعوت بابی به روی ما باز می‌کند؛ اگر امام حسین که داعی الله است دعوت نکند، راه به سوی خدا بسته است. در این دهه دعوت حضرت تکرار می‌شود و همه چیز برای بلند شدن از سر سفره دنیا و بزرگ شدن و مأنوس شدن با عالم بالا آماده است.

۱ـ۳. انس با عالم بالا، راه مقابله با تهدیدها

اگر اینطور شدیم، دیگر تمام تهدیدهای مستکبرین عالم در ما اثر نمی‌کند. این را در قرآن ملاحظه فرمودید و امام حسین در دعای عرفه به آن اشاره می‌کنند که سحرۀ فرعون خودشان را برای نبرد با حضرت موسی آماده کردند و بعد هم به فرعون گفتند: اگر ما غالب شدیم، پاداش ما چه چیزی است؟ فرعون می‌گوید: «إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبين‏»؛[۹] امکانات مالی نیست، بلکه به خود من مقرّب می شوید، به اصل قدرت نزدیک می‌شوید و همه چیز در اختیار شماست. آمدند مقابل حضرت موسی و سحرشان را انجام دادند؛ به تعبیر قرآن: «وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظيم‏»؛[۱۰] خیلی کار بزرگی کردند. «فَأَوْجَسَ في‏ نَفْسِهِ خيفَةً»[۱۱] خدای متعال می‌فرماید: یک خوفی در دل حضرت موسی پیدا شد که نکند حق و باطل در اینجا اشتباه شود! خدای متعال فرمود:«لا تَخَف‏».[۱۲] عصا را انداخت، «فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُون‏»؛[۱۳] کل این دروغ اینها را بلعید و سحره متوجه شدند، این دست از جنس دست خودشان نیست؛ یک چیزی در دست حضرت موسی است که در دست آنها نیست؛ این بازی دنیا نیست، این دست غیبی است، این آیه الهی است.

می دانید آیات الهی از غیب می‌آید.در قرآن صراحتاً می‌فرماید: «يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ».[۱۴] تا متوجه شدند این دست غیب است، به حضرت موسی ایمان آوردند؛ «آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‏».[۱۵] فرعون به آنها گفت عجب! من نمی‌دانستم شما با موسی هم‌دست بودید. «إِنَّهُ لَكَبيرُكُمُ الَّذي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ»؛[۱۶] او معلم شما بوده، شما را می‌برم، لابلای نخلستان‌ها و دست و پایتان را قطع می‌کنم و شما را به دار می‌کشم؛«لَأُصَلِّبَنَّكُمْ في‏ جُذُوعِ النَّخْلِ». به فرعون گفتند: «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضي‏ هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا»؛[۱۷] هر حکمی می‌خواهی بکن، حکم تو فقط در حیات الدنیا نافذ است و خدا بیش از این به تو اجازه نفوذ حکم نداده و ما هم از حیات الدنیا رسته‌ایم.

اگر کسی همراه با انبیاء شد و این دعوت را شنید و مؤمن شد، از دنیا بزرگتر می‌شود و دیگر هیچ تهدیدی در او اثر نمی‌کند. همین هایی که تا دیروز می‌گفتند مزد ما چه چیزی است؟ و فرعون می‌گفت اگر بر موسی غالب شدید، به من نزدیک می‌شوید، اینها ایمان آوردند و وقتی فرعون تهدید می‌کند، می‌گویند: «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضي‏ هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا».

۱ـ۱ـ۳. معیت با سیدالشهداء علیه السلام و رسیدن به نقطۀ امن

ساحران با حضرت موسی همراه شدند، اگر کسی با سیدالشهداء همراه شد، طبیعی است دیگر هیچ چیزی او را تهدید نمی‌کند و از هیچ چیزی نمی‌ترسد؛ اگر انسان به امام حسین علیه السلام پیوند خورد و با ایشان از سر سفرۀ دنیا بلند شد، دیگر هیچ چیزی او را تهدید نمی‌کند و به نقطۀ امن می‌رسد؛ تنها راه همین است و این دعوت هم دعوت عمومی است.

این جملات سیدالشهداء ارواحنا فداه را مکرر شنیده‌اید و خوانده‌اید که روز هشتم ذی الحجّه وقتی حضرت می‌خواستند از مکه به سمت کربلا خارج شوند، در حالی‌که همه احرام می‌بستند و به سمت عرفات و منا می‌رفتند، حضرت خطبۀ کوتاهی دارند، می‌فرمایند:«خُطَّ الْمَوْتُ عَلَى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلَادَةِ عَلَى جِيدِ الْفَتَاة»؛[۱۸] مرگ زیور و زینت انسان است، اگر مرگ خوب یعنی شهادت به انسان برسد، این زینت و زیور انسان است؛ درست بمیرید؛ مردن را از امام حسین یاد بگیریم که چطور به ما تعلیم داده‌اند؛ این موت حیات است.

بعد فرمایشاتی دارند و می‌فرمایند من که آماده هستم و مشتاقانه دارم می‌روم؛ از شما هم دعوت می‌کنم: «مَنْ‏ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ‏ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا»؛ هرکسی حاضر است خون دلش را در این راه بدهد و آمادۀ ملاقات با خداست با ما بیاید؛ حرکت با امام حسین نیازمند این مقدمات است؛ انسانی که متعلق به دنیاست، سالک با امام حسین نیست؛ قدم اول کنده شدن از دنیاست، شما جانتان را کف دست بگیرید و کوچ کنید.

کوچ کردن غیر از مسافرت است؛ مسافر می‌رود تا برگردد، اما کوچ نشین وطنش پیش رویش است؛ کوچ کنید و در کوچ کردن مواظب باشید که با ما بیایید؛ «فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا»؛ تنها نروید، با دیگران نروید، چه بسیار کسانی که از دنیا کوچ کردند، اما با دیگران رفتند و غرق شدند؛ «إِنَّ الدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِيقٌ‏ قَدْ غَرِقَ فِيهَا عَالَمٌ كَثِير»؛[۱۹] دنیا بحر عمیقی است که قوم کثیری در آن غرق شده‌اند و فقط یک کشتی نجات است که شما را به سلامت عبور می‌دهد و به ساحل امن می‌رساند؛ «فَلْتَكُنْ سَفِينَتُكَ فِيهَا تَقْوَى اللَّه‏».

این دنیایی که فراعنه درست کرده‌اند، حیات الدنیاست و پیشِ‌روی ماست و ما ناچاریم که از آن عبور کنیم. شاید معنای آیۀ شریفۀ «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها»[۲۰] همین باشد که همه باید از جهنم عبور کنید و این قضاء حتمی خداست. یعنی این حیات الدنیایی که برای شیطان و شیاطین و مستکبرین درست شده، جلوه‌ها و شکوفه‌های متنوعی دارد؛ ما ناچاریم که از وسط این حیات الدنیا عبور کنیم و به سمت بهشت برویم. اگر کسی بخواهد با امیرالمؤمنین حرکت کند، امتحانش این است که سفرۀ بنی‌امیه را ‌ببیند و از وسط سفرۀ اینها عبور کند.

۲ـ۳. چهار سلاح شیطان در حیات الدنیا

شیطان در حیات الدنیا از چهار سلاح استفاده کرده است. می‌دانید شیطان برای این که ما را از امام و راه خدا و صراط مستقیم جدا کند، چهار طرح دارد: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيم‏».[۲۱] اینها اگر با امام نروند، به مقصد نمی‌رسند، پس من همین‌جا کمین می‌کنم. حضرت فرمود دوستان ما متوجه باشید که از دیگران فارغ است و با شما دارد حرف می‌زند؛ می‌گوید از چهار طرف حمله می‌کنم؛ «ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ»؛[۲۲] حضرت در آن حدیث نورانی فرمود پیشِ‌رو یعنی غفلت از عوالم بعد، پشتِ‌سر یعنی رغبت به دنیا؛ من تمام رغباتشان را در دنیا خلاصه می‌کنم و دنیا را برایشان جلوه می‌دهم و آخرت را از آنها دور می‌کنم؛ وقتی غفلت از آخرت و رغبت به دنیا اتفاق افتادند، شهوت انگیزی و شبهه انگیزی می‌کند؛ در راه خدا و در حقانیت تردید ایجاد می‌کند.

نسبت به امام حسین علیه السلام هم شبهه ایجاد کرده بودند، خیال نکنیم این‌قدر روشن بوده است. عبور از این چهار مکر شیطان، عبور از حیات الدنیا که زینت و غفلت و شهوت و شبهه است و به تعبیر قرآن لهو و لعب و زینت و تکاثر و تفاخر است، عبور از این صحنه‌های سخت ممکن نیست. قرآن در توضیح حیات الدنیا می‌فرماید: «أَوْ كَظُلُماتٍ في‏ بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ»؛[۲۳] حیات الدنیایی که درست شده، مثل دریایِ عمیقِ مواجِ تاریک است و هر پرچمدار کفری که آمده، تاریکی روی تاریکی آورده، ظلمتی روی ظلمتی؛ وقتی مؤمن در این تاریکی دست خود را بیرون می آورد، نمی تواند آن را ببیند؛ قدرت و امکاناتی که خدا به او داده را نمی بیند و تمام سرمایه‌هایش می سوزد. نمی داند این انسان تا لقاء الله می تواند جلو برود. «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور»؛ در این تاریکی اگر خدا برای کسی نوری قرار ندهد، این تاریکی تا قیامت انسان را محاصره می‌کند؛ فرمود: «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ»[۲۴] امامی از فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها که همۀ ائمه نور از دامن حضرت زهرا بیرون آمده‌اند.

حضرت فرمودند دنیا این‌گونه است، «الدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِيق‏»،«أَوْ كَظُلُماتٍ في‏ بَحْرٍ لُجِّيٍّ»، فقط دریای عمیق نیست، طوفان‌ها و گرداب‌ها و سونامی‌های بزرگ در آن است، تاریک هم هست. عبور از این فتنه‌ها و شبهه‌های سنگین، غفلت‌ها و رغبت‌ها و شهوت‌ها فقط با امام ممکن است. همۀ امید شیطان این است که ما شکر امام را نکنیم، «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرين‏».

۳ـ۳. شکر نعمت امام و برپایی خیمۀ عزا در دل

این امام حسینی که «بَذَلَ‏ مُهْجَتَهُ‏ فِيكَ‏ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة»،[۲۵] این آقایی که غروب عاشورا وقتی دست به ذوالفقار برده بود و به دشمن حمله کرد، «تَذُبُّ‏ عَنْ‏ نِسْوَتِكَ وَ أَوْلَادِك‏»،[۲۶] در روایت دارد، نصر الهی بر کربلا مشرف شد و نصرت الهی نازل شد؛ خطاب شد حسین جان می‌خواهید پیروزتان کنیم؟ شما را پیروز می کنیم و هرچه از صبح تا الان داده‌اید، به شما برمی‌گردانیم و از مقام خودتان هم چیزی کم نمی‌شود، فقط یک اتفاق می‌افتد، این بندگان خدا از دست می‌روند. حضرت فرمودند ما آماده شهادتیم؛ لذا بلافاصله نمی‌دانم چطور شد، صحنه برگشت و حضرت محاصره شدند و لشکر فراری برگشتند؛ این همان است که «فَوَقَفَ يَسْتَرِيحُ‏ سَاعَة».[۲۷]

این امام حسین که همه چیز برایش مهیّا بود، در گودی قتلگاه رفت تا دست ما را بگیرد و از فتنۀ شیاطین از اول تا امروز، از سقیفه و بنی امیه و بنی عباس و مستکبرین امروز ما را نجات بدهد؛ تنها امید شیطان این است که ما شکر این امام حسین را نکنیم؛ شکر امام حسین یعنی خیمۀ امام حسین را در دلت بزنی و جمع نکنی؛ «فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ‏ الدُّمُوعِ‏ دَماً حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاكَ وَ تَلَهُّفاً حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَاب‏»؛ در زیارت ناحیه مقدسه است که صبح و شب گریه می‌کنم، برای تو خون گریه می‌کنم. نمی‌دانم معنای این تعبیر چیست که امام رضا ارواحنا فداه فرمود: «إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا»؛ روز امام حسین پلک ما را مجروح کرده، «وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا»؛ اشک ما را جاری کرده است. انسان باید خیمه امام حسین را در دلش بزند و جمع نکند.

اگر این خیمه را زد و با امام حسین علیه السلام مأنوس شد، عظمت عاشورا را می‌فهمد؛ «لَقَد عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ‏ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَات‏».[۲۸] می‌فهمد که این چه مصیبتی است، می‌فهمد سماواتی‌ها را زمین گیر کرده، می‌فهمد آنهایی که عالم را به پاشنه کفششان حساب نمی‌کردند، دامن دامن اشک ریختند. امیرالمؤمنین در مسیر صفین به کربلا رسیدند و دامن دامن اشک ریختند و فرمودند: «مَصَارِعُ‏ عُشَّاقٍ‏»؛[۲۹] اینجا عاشقانی روی زمین می‌افتند. در نقل دارد، فاطمه زهرا سلام الله علیها بگونه‌ای گریه می‌کند که اگر موکّلین جهنم آتش را مهار نکنند، همه را می‌سوزاند؛ پیداست یعنی دشمنان را می سوزاند و فرصتشان تمام می‌شود.

مُقبِل یک جمله خوانده، فاش هم روضه نخوانده، می‌گوید وقتی محتشم روضه‌اش را برای وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله خواندند، به من هم گفتند بیایید برای حضرت زهرا سلام الله علیها روضه بخوانید؛ در آن رویایی که تعریف می کند دو سه بیت خوانده، نگفته در گودی قتلگاه چه شد، فقط می‌گوید اوضاع عالم تغییر کرد و آسمان تیره و تار شد؛ بعد هم یک جمله در کنایه گفته که «بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد، اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد»، می‌گوید ملائکه آمدند گفتند مقبل بس است، فاطمه زهرا روی قبر امام حسین غش کرده است.

آدم اگر خیمۀ عزای امام حسین را در دلش به پا کرد، می‌فهمد چه ولوله‌ای در عاشورا راه افتاده و می‌فهمد امام حسین علیه السلام همۀ عالم را دستگیری کرده، انبیاء، اولیاء، اوصیاء ـ من راجع به چهارده معصوم بحث نمی‌کنم، آن بحث جدایی است ـ همۀ انبیاء، جمادات، نباتات، حتی جهنمیها. در این زیارت صحیح السندی که خیلی زیارت فوق العاده‌ای است و مرحوم کلینی نقل کرده‌اند و مرحوم محدث قمی در زیارت اول از زیارات مطلقه امام حسین آورده می‌فرماید: «أَشْهَدُ أَنَّ دَمَكَ‏ سَكَنَ‏ فِي الْخُلْدِ وَ اقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّةُ الْعَرْشِ وَ بَكَى لَهُ جَمِيعُ الْخَلَائِقِ وَ بَكَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى‏»؛[۳۰] همۀ آسمان‌ها و زمین‌، همه آسمانی‌ها و زمینی‌ها، مخلوقاتی که دیده می‌شوند و دیده نمی‌شوند، گریه کرده‌اند. «وَ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»؛ حتی جهنمی‌ها هم گریه کردند؛ این گریۀ جهنمی‌ها به نظر شما عامل نجاتشان نیست؟!

خیمۀ امام حسین را در دلمان بزنیم؛ اگر وسعت عظمت مصیبت را فهمیدی، بعد بصیرت پیدا می‌کنی و می‌فهمی دشمن چه کسی است؛ می‌فهمی دشمن ابن زیاد و یزید و عمر سعد و اینها نیستند. «فَلَعَنَ‏ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَت‏»؛[۳۱] انسان به موضع گیری و لعن و برائت و صف و قتال می‌رسد؛ «سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُم‏»؛ به خونخواهی می‌رسد، به معیت و ثبات قدم می‌رسد؛ آن وقت می‌شود، جزو کسانی که در سجدۀ زیارت عاشورا به خدا عرضه می‌دارد: «وَ ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلَام‏»؛ به ثبات قدمی می‌رسد که با کسانی باشد که خونشان را پیشِ‌روی امام حسین دادند. دیر نیامدند، مثل توابین نبودند که بگذارند امام به شهادت برسد، بعد تازه به فکر بیفتند و خونخواهی کنند؛ تا زنده بودند نگذاشتند دست دشمن به حریم امام حسین نزدیک شود؛ خیلی عجیب است، در این تیرباران‌ها و جنگ عمومی که سر صبح لشکر ابن زیاد راه انداختند، یکی از اهل بیت شهید نشده، اینها که فراری از شهادت نبودند، اصحاب نگذاشتند؛ خیلی عجیب است؛ «بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ علیه السلام».

سعید بن عبدالله به امام حسین عرض می‌کند آقاجان دشمن محاصرۀ شما را تنگ کرده، من نمی‌توانم تحمل کنم اجازه بدهید من بروم و نباشم؛ وقتی هم حضرت فرمودند چه کسی سپر می‌شود تا نماز بخوانند، سپر شده تا حضرت نماز بخوانند، سیزده چوبۀ تیر مسموم ـ تیرها را مسموم می‌کردند که هر یک تیر یک توانمند را از پا در بیاورد، همین که وارد بدن می‌شده، کار را تمام می‌کرده ـ را با سر و دست و صورت و سینه خودش گرفت و تا نماز تمام شد روی زمین افتاد؛ حضرت بالای سرش آمدند، عرض کرد: «أَ وَفَيْتُ یا بن رسول الله»؛ آیا پذیرفتید؟ درست انجام دادم؟ قبول کردید؟ حضرت جمله عجیبی به او فرمودند: «أَنْتَ أَمَامِي فِي الْجَنَّة»؛ تو در بهشت پیشِ‌روی من هستی، همینطوری که اینجا سپر من شدی؛ نمی‌دانید این چه مقامی است.

۴ـ۳. معیت امام سبب رسیدن به مقصد

آیا می‌شود به این مقام رسید؟ از زیارت عاشورا این‌طور استفاده می‌شود؛ «ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ» اگر انسان با امام حسین سیر کند، امام ما را می‌رساند؛ امام رضا علیه السلام همین را به ریان فرمود که اگر می‌خواهی و دوست داری به ثواب شهدای امام حسین برسی، «إِنْ سَرَّكَ أَنْ يَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ فَقُلْ‏ مَتَى‏ ذَكَرْتَهُ»‏؛ هر وقت یاد امام حسین علیه السلام افتادی، بگو: «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً»؛ به امام حسین التماس کن، هر وقت یاد امام حسین افتادی، بگو ای کاش من جزو اصحاب شما بودم و به آن فوز عظیم می‌رسیدم.

می‌دانید در «لیت» تحسّر و تأسّف و غصه خوردن است که من چرا نبودم؛ گویا می‌شده باشی و ما نبودیم. ما آنجایی که امام حسین در عالم میثاق یارانش را جمع می‌کرد، تأخیر کردیم؛ اگر ما اهل سرعت و سبقت بودیم، باید در عاشورا شهید شده باشیم ـ البته بعضی‌ها مأموریت خاص دارند ـ من خودمان را عرض می‌کنم، می‌شده باشیم. در زیارت اول رجبِ امام حسین می گویید: «لَبَّيْكَ داعِيَ اللَّهِ»؛[۳۲] حضرت دعوت می‌کنند و زائر لبیک می‌گوید، می‌گویید: «انْ‏ كانَ‏ لَمْ‏ يُجِبْكَ‏ بَدَنِي عِنْدَ اسْتِغاثَتِكَ وَ لِسانِي عِنْدَ اسْتِنْصارِك‏»؛ اگرچه آنجایی که صدا می‌زدید، بدنم اجابت نکرد و زبانم جواب نداد، «فَقَدْ أَجابَكَ قَلْبِي وَ سَمْعِي وَ بَصَرِي‏»؛ هم دیدم، هم شنیدم، هم قلبم اجابت کرده است.

لذا الان ما در مجلس امام حسین هستیم؛ ما جزو کسانی هستیم که دعوت امام حسین را در عالم میثاق اجابت کردیم، ولی دیر آمدیم؛ حالا که دیر آمدیم، اگر «فَلَأَنْدُبَنَّكَ‏ صَبَاحاً وَ مَسَاء» شدی، اگر خیمۀ امام حسین را از دلت جمع نکردی، با همین خیمۀ امام حسین از دنیا بزرگتر می‌شوی؛ اصلاً امام حسین این وادی حزن را در عالم درست کرده که ما را از شهوات حیات الدنیایی که شیطان درست کرده، عبور بدهد؛ نمی‌شود عبور کنی، ممکن نیست الّا با وادیِ حزن. کسی که عزیزی از دست می‌دهد، این مادران و پدران و برادران شهدای عزیزی که الان در جوار بعضی‌هایشان هستیم، همۀ تعلقات اینها از دنیا کنده می‌شود، این خاصیت ابتلاء است؛ اگر کسی حزن عاشورایی در دلش بیاید، تمام دنیا از دلش بیرون می‌رود؛ با حزن عاشورایی تمام مکائد شیطان برایش کوچک می‌شود.

۵ـ۳. بشارت به صاحبان مصیبت سیدالشهداء علیه السلام

بشارتی در زیارت عاشورا هست: «أَنْ يُعْطِيَنِي بِمُصَابِي بِكُمْ أَفْضَلَ مَا یعْطَى مُصَاباً بِمُصِيبَتِه‏»؛ می‌شود با مصیبت امام حسین علیه السلام به جایی برسی که هیچ صاحب مصیبتی به او نمی‌رسد، الّا با گریه بر سیدالشهداء؛ حضرت ابراهیم خلیل هم بعد از قربانی کردن اسماعیل ذبیح سلام الله علیهما باید در گودی قتلگاه برود گریه کند تا به آن ثواب ویژه برسد؛ «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيم‏».[۳۳]

این خیلی بشارت بزرگی است؛ ما در مصیبت سیدالشهداء می‌توانیم به نقطه ای برسیم که «أَفْضَلَ مَا يُعْطِي مُصَاباً بِمُصِيبَتِه‏»؛ بالاترین فضیلتی که خدا به صاحبان فضیلت می‌دهد، بالاترش را به گریه کننده های امام حسین می‌دهد؛ من برای خانواده‌های عزیز شهداء امروز عرض می‌کنم، برای عزیزانتان حتماً گریه کنید، ولی امام رضا علیه السلام فرمود:۰۰ «إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب‏»؛[۳۴] این گریه شما را بالا می‌برد؛ این مصیبت مقدمه‌ای باشد که ان‌شاءالله عمق مصیبت سیدالشهداء به جان شما بنشیند؛ با امام حسین سالک بشوید، کما این که عزیزان شهدایتان سالک شدند و رسیدند.

امام رضا علیه السلام فرمود: اگر می‌خواهی در ثواب شهدا شریک باشی، هر وقت یاد شهدا کردی به امام حسین عرض کن: «یا لیتنی»، در لیت هم تحسّر و تأسّف هست، هم التماس و تمنّی، ای کاش یک بار، دو بار، ده بار، صد بار این را بگویید، امام حسین راه را باز می‌کند. این سیر با عاشوراست؛ سیر با عاشورا در زیارت عاشورا به جایی می‌رسد که انتهای آن سجده است؛ ثبات قدم در کنار امام حسین و اصحاب که خونشان را پیشِ‌روی امام حسین علیه السلام دادند؛ شما می‌توانید این‌گونه شوید؛ دهۀ محرم گُل این عبادت است؛ شب قدر ما برای همراهی با امام حسین و رسیدن به امام حسین است، ان‌شاءالله. السلام علیک یا ابا عبدالله.

۱ . «إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ الْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ النِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا وَ انْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثَقَلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا الْكَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَى يَوْمِ الِانْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ فَإِنَّ الْبُكَاءَ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ ثُمَّ قَالَ كَانَ أَبِي إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكاً وَ كَانَتِ الْكِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ يَقُولُ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ»؛ امالی صدوق، ص۱۲۸.
۲ . «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا بِكَثْرَةِ الِاسْتِعْدَاد»؛ عوالی اللئالی العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏۴، ص۱۱۸.
۳ . زیارت ناحیه مقدسه.
۴ . وقعة الطف، ص۲۱۵.
۵ . «أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا»؛نهج البلاغه، ص۵۵۶.
۶ . «فَلْتَكُنِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِكُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَمِ وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ قَبْلَ أَنْ يَتَّعِظَ بِكُمْ مَنْ بَعْدَكُمْ وَ ارْفُضُوهَا ذَمِيمَةً فَإِنَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ كَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْكُم‏»؛نهج البلاغه، ص۷۶.
۷ . «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ جُعِلَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لَا يَجِدُ الرَّجُلُ حَلَاوَةَ الْإِيمَانِ فِي قَلْبِهِ حَتَّى لَا يُبَالِيَ مَنْ أَكَلَ الدُّنْيَا ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ حَرَامٌ عَلَى قُلُوبِكُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلَاوَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى تَزْهَدَ فِي الدُّنْيَا»؛الکافی، ج۲، ص۱۲۸.
۸ . «قَالَ وَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ إِذَا تَخَلَّى الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَمَا وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللَّهِ وَ كَانَ عِنْدَ أَهْلِ الدُّنْيَا كَأَنَّهُ قَدْ خُولِطَ وَ إِنَّمَا خَالَطَ الْقَوْمَ حَلَاوَةُ حُبِّ اللَّهِ فَلَمْ يَشْتَغِلُوا بِغَيْرِهِ»؛ الکافی، ج۲، ص۱۳۰.
۹ . «قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبين‏»؛ سورۀ شعراء، آیۀ۴۲.
۱۰ . «قالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظيم‏»؛ سورۀ اعراف، آیۀ۱۱۶.
۱۱ . «فَأَوْجَسَ في‏ نَفْسِهِ خيفَةً مُوسى‏»؛ سورۀ طه، آیۀ۶۷.
۱۲ . «قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى‏»؛ سورۀ طه، آیۀ۶۸.
۱۳ . «وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُون‏»؛ سورۀ اعراف، آیۀ۱۱۷.
۱۴ . «وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرين‏»؛ سورۀ یونس، آیۀ۲۰.
۱۵ . «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‏»؛ سورۀ طه، آیۀ۷۰.
۱۶ . «قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبيرُكُمُ الَّذي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ في‏ جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى‏»؛ سورۀ طه، آیۀ۷۱.
۱۷ . «قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلى‏ ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضي‏ هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا»؛ سورۀ طه، آیۀ۷۲.
۱۸ . «وَ رُوِيَ أَنَّهُ لَمَّا عَزَمَ عَلَى الْخُرُوجِ إِلَى الْعِرَاقِ قَامَ خَطِيباً فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ ما شاءَ اللَّهُ‏ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ خُطَّ الْمَوْتُ‏ عَلَى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلَادَةِ عَلَى جِيدِ الْفَتَاةِ وَ مَا أَوْلَهَنِي إِلَى أَسْلَافِي اشْتِيَاقَ يَعْقُوبَ إِلَى يُوسُفَ وَ خُيِّرَ لِي مَصْرَعٌ أَنَا لَاقِيهِ كَأَنِّي بِأَوْصَالِي تَتَقَطَّعُهَا عَسَلَانُ الْفَلَوَاتِ بَيْنَ النَّوَاوِيسِ وَ كَرْبَلَاءَ فَيَمْلَأْنَ مِنِّي أَكْرَاشاً جُوفاً وَ أَجْرِبَةً سُغْباً لَا مَحِيصَ عَنْ يَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ وَ يُوَفِّينَا أَجْرَ الصَّابِرِينَ لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لُحْمَتُهُ وَ هِيَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فِي حَظِيرَةِ الْقُدْسِ تَقَرُّ بِهِمْ عَيْنُهُ وَ يُنْجَزُ بِهِمْ وَعْدُهُ مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنَّنِي رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى‏»؛ اللهوف على قتلى الطفوف، ص۶۱.
۱۹ . «يَا هِشَامُ إِنَّ لُقْمَانَ قَالَ لِابْنِهِ تَوَاضَعْ لِلْحَقِّ تَكُنْ أَعْقَلَ النَّاسِ وَ إِنَّ الْكَيِّسَ لَدَى الْحَقِّ يَسِيرٌ يَا بُنَيَّ إِنَّ الدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِيقٌ‏ قَدْ غَرِقَ فِيهَا عَالَمٌ كَثِيرٌ فَلْتَكُنْ سَفِينَتُكَ فِيهَا تَقْوَى اللَّهِ وَ حَشْوُهَا الْإِيمَانَ وَ شِرَاعُهَا التَّوَكُّلَ وَ قَيِّمُهَا الْعَقْلَ وَ دَلِيلُهَا الْعِلْمَ وَ سُكَّانُهَا الصَّبْر»کافی، ج۱، ص۱۶.
۲۰ . «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى‏ رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا»؛ سورۀ مریم، آیۀ۷۱.
۲۱ . «قالَ فَبِما أَغْوَيْتَني‏ لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيم‏»؛ سورۀ اعراف، آیۀ۱۶.
۲۲ . «ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرين‏»؛ سورۀ اعراف، آیۀ۱۷.
۲۳ . «أَوْ كَظُلُماتٍ في‏ بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور»؛ سورۀ نور، آیۀ۴۰.
۲۴ . الکافی، ج۱، ص۱۹۵.
۲۵ . زیارت اربعین.
۲۶ . زیارت ناحیۀ مقدسه.
۲۷ . اللهوف على قتلى الطفوف، ص۱۲۰.
۲۸ . زیارت عاشورا.
۲۹ . «رُوِيَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: مَرَّ عَلِيٌّ بِكَرْبَلَاءَ فَقَالَ لَمَّا مَرَّ بِهِ أَصْحَابُهُ وَ قَدْ اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ يَبْكِي وَ يَقُولُ هَذَا مُنَاخُ رِكَابِهِمْ وَ هَذَا مُلْقَى رِحَالِهِمْ هَاهُنَا مُرَاقُ دِمَائِهِمْ طُوبَى لَكِ مِنْ تُرْبَةٍ عَلَيْهَا تُرَاقُ دِمَاءُ الْأَحِبَّةِ وَ قَالَ الْبَاقِرُ ع خَرَجَ عَلِيٌّ يَسِيرُ بِالنَّاسِ حَتَّى إِذَا كَانَ بِكَرْبَلَاءَ عَلَى مِيلَيْنِ أَوْ مِيلٍ تَقَدَّمَ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ حَتَّى طَافَ بِمَكَانٍ يُقَالُ لَهَا الْمقدفان‏ فَقَالَ قُتِلَ فِيهَا مِائَتَا نَبِيٍّ وَ مِائَتَا سِبْطٍ كُلُّهُمْ شُهَدَاءُ وَ مُنَاخُ رِكَابٍ وَ مَصَارِعُ‏ عُشَّاقٍ‏ شُهَدَاءَ لَا يَسْبِقُهُمْ مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ وَ لَا يَلْحَقُهُمْ مَنْ بَعْدَهُمْ‏»؛ بحار الأنوار، ج‏۴۱، ص۲۹۵.
۳۰ . الكافی، ج‏۴، ص۵۷۶.
۳۱ . زیارت عاشورا.
۳۲ . الإقبال بالأعمال الحسنة، ج‏۳، ص۳۴۲.
۳۳ . سورۀ صافات، آیۀ۱۰۷.
۳۴ . عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۱، ص۲۹۹.

 

پیمایش به بالا