نسخه آزمایشی
جمعه, 21 ارديبهشت 1403 - Fri, 10 May 2024

جلسه چهل و ششم / بیع کلب غیرهراش (4) + حکم انتفاع از کلاب ثلاث و سایر معاملات بر آنها

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه چهل و ششم درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ دوشنبه 7 بهمن 92 برگزار شده است. در این جلسه به حکم انتفاع از کلاب ثلاث و سایر معاملات بر روی آنها پرداخته شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

دلیل پنجم علامه بر جواز بیع کلاب ثلاث

عموماتی وجود دارد که صحت انتفاع را ملازم با صحت بیع میداند مانند روایت تحف. در مورد کلاب ثلاث، این عمومات معارض میشود با «ثمن الکلب سحت» و چون عامین من وجهند (حتی بعد از تخصیص ثمن الکلب سحت به غیر صید) تساقط کرده، بعد از تساقط رجوع میشود به عام فوق که حاکم است بر حلیت ما یصدق علیه البیع.

مرحوم خویی میفرماید: در صورت تعارض هم به دلیل وجود مرجح، نوبت به تساقط نمیرسد. اگر خطابین عامین من وجه باشند ولی اگر یکی دیگری را تخصیص بزند دیگری بالاکل و رأسا الغاء میشود دون اخری (که در این مورد فقط در محل اجتماع، حجیت خطاب دیگر از بین میرود نه رأسا)، تخصیص زدن به اخری مقدم است، چون یقین داریم که خطاب اخری ملغی نیست. به عبارتی عبارت أخری از این حیث شبیه میشود به خاص مطلق لذا وجود این نسبت قرینیت عرفیه بر ترجیح دارد.

مانند این قرینیت در تعارض دو عبارت «الماء الجاری لا ینفعل» و «الماء القلیل ینفعل» دیده میشود که این قرینیت حاکم است به اینکه در مورد اجتماع یعنی «ماء القلیل الجاری» عبارت اول حاکم است زیرا اگر در این مورد حکم را طبق عبارت دوم صادر کنیم (ینفعل) در واقع عنوان «جاری» بودن هیچ موضوعیتی در حکم آب نخواهد داشت و آنچه در حکم آب دخیل خواهد بود صرفا قلیل یا کثیر بودن آب است. اما اگر عبارت اول را مقدم کنیم، عبارت دوم در مواردی (قلیل غیر جاری) حاکم به انفعال است.

و باز در دو عبارت «بول غیر مأکول اللحم نجس» و «کل طائر لا بأس ببوله» بخاطر همین قرینیت در موارد اجتماع (مثل عقاب) حکم به عدم نجاست و تقدیم عبارت دوم میشود چون اگر بخواهد عبارت اول حاکم باشد عنوان طائر هیچ دخلی در حکم بول نخواهد داشت حال آنکه میدانیم که عبارت دوم لغو نبوده و عنوان طائر دخیل است ولی در تقدیم عبارت دوم چنین محذوری نیست

در اینجا هم اگر بنابر روایت تحف حکم به صحت بیع مورد اجتماع کنیم (کلاب ثلاث) عنوان «ثمن الکلب» هیچ موضوعیتی نخواهد داشت و بیع کلب هراش هم نه بخاطر عنوان «ثمن الکلب» بلکه بخاطر قاعده حرمت بیع ما لا ینتفع محکوم به حرمت. حال آنکه میدانیم شارع عنوانی محکوم به حرمت بیان کرده و آن «ثمن الکلب» است. مگر اینکه کسی در رد این استدلال بگوید که عبارات «ثمن الکلب سحت» در مقام بیان حکم حرمت بیع کلب هراش است و اگر این عبارت نبود حرمتی برای بیع کلب هراش ثابت نمیشد چون نه نجاست دلیل حرمت بیع است و نه عدم انتفاع.

حکم انتفاع از کلاب ثلاث

دلیلی بر حرمت انتفاع از کلاب ثلاثه نداریم. همچنین است انتفاع از کلب صید قبل از تعلیم دیدن.

حکم سائر معاملات بر کلاب ثلاثه

مشمول «کل شیء لک حلال» است در حکم تکلیفی و «أوفوا بالعقود» در حکم وضعی. لذا سایر معاملات صحیح و حلال است الا اینکه در صلح هم امکان مناقشه است که از آنجا که به عوض در «صلح» هم اطلاق ثمن میشود، «ثمن الکلب» حاکم است به سحت بودن ثمنش.