نسخه آزمایشی
جمعه, 21 ارديبهشت 1403 - Fri, 10 May 2024

جلسه 110 / تصویرگری (2)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 110 درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ یکشنبه 25 آبان 93 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

از اینکه در این مسئله روایات فراوان با نهی و مذمت های شدیده وارد شده میتوان حدس زد که گروهی در آن زمان اصرار داشته اند که فرهنگ قبل از اسلام و نمادهای آن فرهنگ را در جامعه اسلامی نگاهداری کنند. همانطور که در ایران بعد از اسلام و حتی زمان خودمان، برخی با زنده نگه داشتن نمادهای زرتشتی و سنتهای ایرانی (مثل سیزده بدر و ...) تلاش دارند که در کنار فرهنگ اسلام، فرهنگ دیگری را هم در جامعه زنده نگه دارند. لذا ممکن است نکته این همه نهی ها و ترتب عذاب های غلیظ (مثل خروج از اسلام یا خلود در نار که در روایات آمده) از جهت حفظ فرهنگ شرک بوده باشد. ظاهرا حضرت امام قدس سره از مجموع روایات به این نکته رسیده اند و در بسیاری از موارد، ترتب حرمت را منوط به این امر دانسته اند.

اما در جلسه گذشته، روایاتی طرح شد که خواسته اند از آنها حرمت مطلق تصویر اعم از دو بعدی و سه بعدی حتی از غیر ذی الروح را استنباط کنند. از لحاظ مکتب رجالی رایج، همه این روایات ضعیف السندند.

روایاتی که گفته شده دال بر مطلق تصویرگری است مطرح شد.

1. یکی روایت مناهی بود (نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ التَّصَاوِيرِ وَ قَالَ مَنْ صَوَّرَ صُورَةً كَلَّفَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ- أَنْ يَنْفُخَ فِيهَا وَ لَيْسَ بِنَافِخٍ) که نهی ابتدای روایت اطلاق دارد و حتی شامل نگهداری هم میشود. اما اینکه گفته شده ذیل روایت یعنی امر به نفخ دلالت بر این دارد که تصاویر سه بعدی منهی عنه هستند مردود است به دلیل اینکه اولا معلوم نیست که این صدر و ذیل در یک کلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله صادر شده باشد و ثانیا نفخ در صورت دو بعدی هم قابل تصور است.

2. روایات (ثَلَاثَةٌ يُعَذَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- مَنْ صَوَّرَ صُورَةً مِنَ الْحَيَوَانِ يُعَذَّبُ حَتَّى يَنْفُخَ فِيهَا وَ لَيْسَ بِنَافِخٍ فِيهَا) که گفته شده اطلاق دارد بشرطی این که قبول شود که نفخ در دو بعدی هم امکان دارد و یا اینکه در امر تعجیزی امکان قابلی را هم لازم ندانیم.

3. روایت (وَ يَنْهَى عَنْ تَزْوِيقِ الْبُيُوتِ قَالَ أَبُو بَصِيرٍ فَقُلْتُ وَ مَا تَزْوِيقُ الْبُيُوتِ فَقَالَ تَصَاوِيرُ التَّمَاثِيلِ)

4. روایت (أَنَّ عَلِيّاً ع كَرِهَ الصُّوَرَ فِي الْبُيُوتِ) بشرط اینکه کراهت دال بر حمت باشد و حمل شود بر اعم از کراهت اصطلاحی.

5. روایت (بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص فِي هَدْمِ الْقُبُورِ وَ كَسْرِ الصُّوَرِ) بشرطی که استعمال «کسر» را در از بین بردن تصاویر دو بعدی قبول کنیم. البته مرحوم خویی این روایت را مختص به حکم تصویرگری سه بعدی دانسته اند و میفرمایند: گزارشی از اینکه امیر المومنین علیه السلام تصاویر دو بعدی را هم شکسته باشند نداریم، که البته مستندی برای این فرمایش ذکر نمیکنند.

6. لَا تَدَعْ صُورَةً إِلَّا مَحَوْتَهَا وَ لَا قَبْراً إِلَّا سَوَّيْتَهُ وَ لَا كَلْباً إِلَّا قَتَلْتَهُ. که گفته شده اطلاق دارد

7. روایت ( لَا تَبْنُوا عَلَى الْقُبُورِ وَ لَا تُصَوِّرُوا سُقُوفَ الْبُيُوتِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَرِهَ ذَلِكَ) به شرطی که از قید «بیوت» الغاء خصوصیت شود و اختصاص به حکم اقتناء نداشته باشد. که البته ظاهر خلاف هر دو است.

چنانچه می بینید نوعا این روایات اطلاق ندارند و قابل حمل بر خصوص سه بعدی نیز هستند.

اما وقتی مجموع روایات را کنار هم میگذاریم، هم مشکل سندی قابل اغماض است و هم این اطلاق قابل استفاده است. لذا تصویرگری مطلق حرام است حتی در دو بعدی و حتی در غیر ذی الروح.

الا اینکه به لحاظ قرائن، قرائنی در بین است که ظهور دارد در اینکه حرمتی که در روایات تکرار میشود اختصاص به ذی الروح داشته است.

مثل روایت (فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ‏ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا هِيَ تَمَاثِيلَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ لَكِنَّهَا الشَّجَرُ وَ شِبْهُهُ) و مثل صحیحه محمد بن مسلم (عَنْ تَمَاثِيلِ الشَّجَرِ وَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ فَقَالَ لَا بَأْسَ مَا لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مِنَ الْحَيَوَان) و حتی مرحوم خویی ادعا کرده اند جواز تصویرگری غیر ذی الروح جزء متسالمات فقهی است الا جایی که به دلیل دیگری حرمت داشته باشد مثل اینکه ادامه فرهنگ بت پرستی باشد و ...

لذا در نهایت فرمایش مرحوم شیخ در حرمت مطلق تصویر ذی الروح قابل دفاع است.

قول دوم در مسئله: جواز نقاشی ذی الروح و حرمت تصویر سه بعدی ذی الروح

گفته اند که امر به نفخ که در روایات ذکر شده است ظهور در اختصاص حکم به مجسمه دارد، چون امکان عقلی دمیدن روح در دو بعدی نیست و در این صورت تعذیب صورت گر، از ناحیه قابلیت قابل است نه فاعلیت فاعل.

در جواب این استدلال جوابهایی گفته شده است

1- ممکن است که به تصویرگر تصاویر دو بعدی امر شود که اول نقاشی ات را تبدیل به سه بعدی کن و بعد در آن روح بدم. که این جواب تمام نیست چون باز اشکال فلسفی عدم قابلیت تصویر دو بعدی برای تبدیل شدن به جوهر سه بعدی مطرح میشود

2- امکان فلسفی نفخ روح در نقاشی هم وجود دارد چون همیشه رنگی که در تصویر دو بعدی به کار رفته محل دارد، یا بلحاظ خود رنگ یا بلحاظ بوم و صفحه نقاشی. لذا این محل که جوهر است قابل نفخ روح است و به تصویرگر امر میشود که در این محل روح بدمد.