نسخه آزمایشی
دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403 - Mon, 29 Apr 2024

جلسه هشتاد و دوم شرح کتاب الحجه کافی/ حقیقت ظلم و جریان سفاهت در آیه شریفه و ارتباط آن با عبادت اوثان

متن زیر تقریر جلسه هشتاد و دوم درس حدیث کتاب الحجه کافی است که توسط آیه الله میرباقری به تاریخ 20 دی ماه سال 1400 برگزار شده است. ایشان در این جلسه در ادامه بحث بررسی مقام امامت به ادامه آیه شریفه و بیان روایات باب کافی می پردازند که در آن فرموده اگر کسی عبادت اوثان داشته باشد و یا در بعض تعابیر ذبح برای آنها داشته باشد نمی تواند امام شود. در بعض روایات بیان شده است که سفیه امام فرد متقی نمی شود. اینها باید بحث شود که ارتباط این مفاهیم با مسئله ظلم در آیه چیست...

سوالات انتهای آیه شریفه

بحث در روایات باب طبقات(1) و تنقیح مقام امامت بود؛ و آیه شریفه سوره بقره را گفتگو می کردیم که در مورد ابتلاء حضرت ابراهیم به کلمات الهی بود و ایشان با اتمام این ابتلائات به امامتی خاص رسید؛ فرمود: «وَ إِذِ ابْتَلى  إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما»(بقره / 124) این تعبیر به معنای اخبار بر امامت آینده ایشان نیست بلکه همین وحی بر ایشان حامل مقام امامت بوده است.

در ادامه آیه فرموده: «قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي  قالَ لا يَنالُ عَهْدِي  الظَّالِمين » یعنی ایشان سوال می کند که آیا در ذریه من کسانی هستند که به این مقام برسند؟ خدا هم جواب می دهد که امامت عهد الهی است که به ظالم نمی رسد. هم ایشان متفطن این بوده است که به همه ذریه ایشان نمی رسد لذا سوال می کند «من ذریتی» و هم جواب الهی نفی مطلق نیست و با ملاکی بیان می کند و کانه تصدیق می کند که در ذریه شما هست ولی به ظالم از ذریه شما نخواهد رسید.

البته در بعض روایات یک افزوده دیگری هم هست که بیان کرده است اصلاً امامت در نسل غیر شما نیست. در روایت عبدالحمید بن نصر فرموده بود: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ نَصْرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ  يُنْكِرُونَ الْإِمَامَ الْمُفْتَرَضَ الطَّاعَةَ وَ يَجْحَدُونَ بِهِ وَ اللَّهِ مَا فِي الْأَرْضِ مَنْزِلَةٌ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ مُفْتَرَضِ الطَّاعَةِ وَ قَدْ كَانَ إِبْرَاهِيمُ دَهْراً يَنْزِلُ عَلَيْهِ الْأَمْرُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا كَانَ مُفْتَرَضَ الطَّاعَةِ حَتَّى بَدَا لِلَّهِ أَنْ يُكْرِمَهُ وَ يُعَظِّمَهُ فَقَالَ  إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً فَعَرَفَ إِبْرَاهِيمُ مَا فِيهَا مِنَ الْفَضْلِ  قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي  فَقَالَ  لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ  قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَيْ إِنَّمَا هِيَ فِي ذُرِّيَّتِكَ لَا يَكُونُ فِي غَيْرِهِمْ»(2) عظمت این مقام بود که بستر سوال ایشان شد و جواب هم این بود که این امامت در نسل شماست نه غیر شما.

حقیقت ظلم در آیه و مسئله عبادت اوثان

اما سوال این است که این ظلم چیست؟ روایاتی ذیل این آیه شریفه این بحث را قدری توضیح داده است. در صحیحه هشام بن سالم و درست بن ابی منصور در کافی فرموده بود: «وَ قَدْ كَانَ إِبْرَاهِيمُ نَبِيّاً وَ لَيْسَ بِإِمَامٍ حَتَّى قَالَ اللَّهُ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي  فَقَالَ اللَّهُ  لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ  مَنْ عَبَدَ صَنَماً أَوْ وَثَناً لَا يَكُونُ إِمَاماً»(3) ظاهر این تعبیر این است که کسی که لحظه ای بت پرستیده باشد امام نخواهد شد. نفرموده «عابد الصنم او الصنم» نمی شود بلکه کسی که «عبد الصنم» باشد این امام نمی شود. این محتوی در روایات دیگر هم تکرار شده است. سیاتی.

مرحوم علامه طباطبائی تعبیری از بعض اساتید خود در مورد آیه شریفه نقل می کنند که چهار صورت بیشتر قابل تصویر نیست. کسی که ظالم بوده و حین امامت هم ظالم باشد. کسی که قبل از امامت عادل بوده ولی حین امامت ظالم باشد. کسی که قبل از امامت ظالم بوده ولی حین امامت عادل است. کسیکه همیشه عادل بوده است. می گویند دو قسم اول حتماً مورد سوال حضرت ابراهیم نیست زیرا روشن است که در حین امامت که نمی شود کسی ظالم باشد. لذا سوال و جواب در مورد فرض سوم و چهارم است و در واقع جواب فرض سوم را بیرون کرده است. یعنی کسی که قبلاً هم ظالم بوده است این بعداً نمی تواند امام شود. این بحث اگر صحیح هم نباشد، روایت روشن است که این محتوی را بیان کرده است.

اما سوال این است که این تعبیر در روایت چه معنایی دارد؟! آیا اینکه عباده الاوثان مطرح شده است، یک تعبیر عامی است که انجام گناه و معاصی و حتی ترک اولی را هم شامل است؟ به تعبیری شرک و عباده اوثان را یک معنای تشکیکی بگیریم که همه بغیر از افراد خاص را شامل می شود؟ یا اینکه مقصود حضرت تشکیکی کردن معنای شرک و عباده اوثان نیست بلکه یک مصداق خاص و بیرون کردن کسانی است که سابقه شرک دارند. لذا با این تعبیر، همه حقیقت ظلم در آیه را نمی خواستند معنا کنند.

بنظر ما در نظر بدوی اینکه به هرکسی که گناه می کند بگوییم «عبد صنما او وثنا» این قدری مشکل است. اینکه در مورد انبیاء غیر اولوالعزم که ممکن است ترک اولی یا یک توقفی در عهدهای سنگین داشتند، بگوییم ظالم به معنی عبادت اوثان بوده است، خیلی مشکل است. خصوصاً همه ائمه ای که در طول تاریخ بودند، لزوماً انبیاء اولوالعزم نبودند؛ روشن است که بعض انبیاء بنی اسرائیل، مقام امامت داشتند «ائمه یهدون بامرنا» ولی اولوالعزم نبودند.

بنظر می رسد تعبیر آیه در مورد شرک است و این حقیقت است که مانع رسیدن امامت است. فرمود: «إِنَّ الشِّرْكَ  لَظُلْمٌ  عَظيم»(لقمان / 13) این شرک است که مانع رسیدن حقیقت امامت می شود. همان شرکی که در آیه شریفه فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ  يُشْرَكَ  بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى  إِثْما»(نساء / 48) این نشان می دهد که شرکی هست که با معصیت فرق می کند. و الا اگر در هر معصیتی، شرکی هست این تعبیر تمام نمی شود.

هرچند ممکن است کسی بگوید این تعبیر، شرک در طاعت را هم شامل است به این معنی که کسی دیگری را ارباب خود بگیرد و اطاعت از او کند. که در واقع این شرک در ولایت است و این هم گناه بزرگ و ظلم عظیم است. ذیل آیه شریفه: «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ»(یوسف / 106) این معنا اشاره شده است که عده ای در ظاهر مشرک نیستند و عبادت بت نمی کنند ولی شرک در طاعت دارند و از همین جا مشرک می شوند. برای خیر خدا و اولیاء الهی جایی برای طاعت قائل می شوند. در موثقه ابابصیر و اسحاق بن عمار فرموده: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُبَارَكِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما يُؤْمِنُ  أَكْثَرُهُمْ  بِاللَّهِ  إِلَّا وَ هُمْ  مُشْرِكُونَ  قَالَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ فَيُشْرِكُ»(4) یعنی شیطان را نمی پرستند ولی اطاعت می کنند و همین سبب شرک آنها می شود.

ولی کسیکه متعلق به دستگاه الهی است و اهل اطاعت و اصغاء به کلام دستگاه طرف مقابل نیست این مشرک نیست؛ نه شرک در عبادت دارد و نه شرک در طاعت. همین است که سبب می شود که شیعه و مومن وقتی گناه هم می کند، لذت نمی برد و پشیمان است. هرگناهی اخذ اله نیست. هر خطایی اصغاء و گوش سپاری به دستگاه شیطان نیست. هر معصیتی عبادت و طاعت دستگاه کفر و اولیاء طاغوت نیست. لذا بنظر ما اینجا مقصود از تعبیر حضرت تشکیکی کردن معنای بت پرستی و شرک نبوده است.

حقیقت ظلم در آیه و مسئله سفاهت

اما روایت دیگری که در این بحث داشتیم معتبره زید شحام بود که فرمود: «فَمِنْ عِظَمِهَا فِي عَيْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ  قَالَ لَا يَكُونُ السَّفِيهُ إِمَامَ التَّقِيِّ»(5) که در این روایت حضرت ظالم را به سفیه معنا کرده اند. این مقدار روشن است که امامت مقامی است که قرار است متقین را راهبری کند.(6) نمی شود فرد سفیه را در نقطه امامت اهل تقوی قرار داد.

سفیه به کسی می گویند که سبکی در عقل و قوای خرد او هست. در حدیث عقل و جهل هم «سفه» در مقابل «حلم» بکار رفته است. در مقابل کسی که بردباری و یک پختگی در رفتار او هست که کار را به جا و به موقع در موطن خود قرار می دهد. سفیه کسی است که خفتی در او هست که بی جا می شود او را به حرکت در آورد و کار ناپخته و نابجا از او سر می زند. جلوه های دنیا و تمنیات و آرزوها و... او را می برد و کاری می کند که متناسب با قواعد و مسیر عالم نیست. شاید اینکه این تعبیر در مقابل «تقوی» قرار دارد هم ناظر به همین نکته باشد که متقی کسی است که مراقبتی در دستگاه الهی دارد و هر جلوه ای او را نمی برد. در مقابل کسیکه سفیه است براحتی در هر وادی پا می گذارد.

ظاهرا این تعبیر در روایت، ناظر به تعبیری است که در مورد داستان حضرت ابراهیم در همین آیات بعد از امامت ایشان، قرآن تعریف می کند. بعد از اینکه ایشان به مقام امامت رسیده است اقداماتی کرده است و بیت و بلد و امتی درست می کند. بعد فرموده: «وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهيمَ إِلاَّ مَنْ  سَفِهَ  نَفْسَهُ  وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحين »(بقره / 130) ایشان مسیری درست کرده و کسیکه از این مسیر رویگردان باشد سفیه است. اینجا مرحوم علامه طباطبائی مفصلاً به مقام مصطفین و صالحین می پردازند. ولی روشن است که خلوص در بندگی و دوری از شرک، خلاصه ویژگی ایشان است. کسی اگر از این مسیر تاریخی و طرح توحیدی ایشان خارج شود، این سفیه است.

ایشان یک جریانی را درست می کنند که مسیرتوحید است و در مقابل هم جریانی است که سفیه هستند و شرک برپا می کنند. لذا از جهت تاریخی هم در همین حجاز دو جریان بودند که یک جریان حنفیت بر محور اوصیاء بوده است و یک جریان شرک. این روایت بیان کرده است که کسی که در جریان مقابل بوده است این امام نخواهد شد. بلکه از بعض روایات بدست می آید که در نسل خود حضرت هم همین مشرکین و ظالمین و سفهاء هستند. لذا به ایشان این مسئله هم اخبار شده است. در این روایت خلاصه فرموده این سفهاء ولو از نسل شما هم باشند، دیگر نمی توانند امامت بر جریان اتقیاء پیدا کنند. در داخل خود نسل حضرت و ذریه ایشان جریان هالک و مشرک هست و نیز کسانی هستند که مصطفی و صالح هستند و کار و طرح ایشان را جلو می برند؛ بلکه تکمیل می کنند.

بررسی معنای وسیع از ظلم

اما از این روایات که بگذریم ممکن است ادعا شود که ظلمی که در آیه هست معنای وسیع تر از بحث شرک در عبادت و طاعت دارد و کسی که معصیتی هم داشته باشد این به نحوی ظلم است و حتماً امامت به این افراد هم نمی رسد. یا حتی چیزی از جنس ترک اولی را هم شامل شود. کما اینکه در باب جناب یونس تعابیری هست که این معنا را تقویت می کند. مثلاً در آیه شریفه فرموده: «فَنادى  فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ  إِنِّي  كُنْتُ مِنَ الظَّالِمين »(انبیاء / 87) که ایشان لحظه ای زودتر از موعد دعا کرد و هنوز مهلت امت و صبر ایشان بود. این مقدار از کوتاهی در عهد در آیه و روایات به ظلم تعبیر شده است.(7) هرچند روشن است این معنای از ظلم با عصمت و جلالت مقام انبیاء منافاتی ندارد. والحمدالله...

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 175

(2) بصائر الدرجات، ج 1، ص: 509

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 175

(4) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 397. روایات این باب و آیات مربوطه برای این بحث بسیار مفید است و ملاحظه آن این بحث را تعمیق می کند. باب مربوطه در کافی و بحار ملاحظه شود.

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 175

(6) اشاره به آیه «وَ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ  إِماما» سوره مبارکه فرقان آیه 74. در این آیه نیز بحث از ذریه را مطرح کرده است که یک امامت در یک خاندان و آل را مطرح کرده است. همان که به جناب ابراهیم داده شده است.

(7) البته در روایات ذیل آیه شریفه بیان شده است که مقصود عدم تحمل و صبر ایشان نبود بلکه ظلمی که در آیه بیان شده است ظرفیت عبادتی بود که ایشان در شکم ماهی در خود دید و بیان می کند که خدا به خودم ظلم کردم که قبلاً این مقدار از عبادت را نداشتم.