نسخه آزمایشی
دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403 - Mon, 29 Apr 2024

در جمع مبلغین هیات رزمندگان/ جریان انقلاب و فتنه های مسیر و رشد ایمانی حرکت و بررسی دست آوردهای مهم انقلاب

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 10 آذر 1401 است، که در مبلغین هیئت رزمندگان اسلام ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ بعد از بعثت نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم تصور می شود که با ایمان آوردن به ایشان تمام سختی های پیش روی انسان برداشته می شود، اما بعد مشخص شد که این ایمان آوردن آغاز مشکلات بسیاری در سر راه مردم است. این مشکلات به حدی زیاد شد که مردم تصور کردن خداوند از پیامبرش روی گردانده، اما آیه نازل شد که اینها عذاب نیست، بلکه مشکلاتی است که دشمنان در مسیر شما ایجاد می کنند. برای اینکه بهشتی شوید، باید از این سختی ها و فتنه ها گذر کنید. شاید در ظاهر وضعیتتان سخت باشد، اما در باطن وضعیتتان بسیار خوب است و در آینده بهتر هم خواهد شد. وضعیت کنونی مردم ایران پس از انقلاب بسیار خوب است؛ شاید در ظاهر سختی های زیادی وجود داشته باشد، اما در حقیقت ما به بسیاری از اهداف انقلاب رسیده ایم. در مسیر رسیدن به این اهداف دشمن سنگ اندازی کرده و وضعیت مردم ما را سخت کرده، اما نتوانسته ما را از مسیرمان منحرف کند. وظیفه ما این است که دستاوردهای انقلاب اسلامی و مسیری را که در حال پیمایش آن هستیم را برای نسل جدید تبیین کنیم. اگر اینکار را نکنیم مردم با دیدن سختی ها مایوس می شوند و دیگر مقاومت نمی کنند.

وضعیت خوب مومنین با وجود سختی های فراوان

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . در سوره ضحی خدای متعال خطاب به حضرت و به تعبیری خطاب به امت می فرماید: «وَ الضُّحى  * وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى  * ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى * وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى  * وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى»(ضحی/1-5) ، بعد هم یک تذکری می دهد «أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى * وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى  * وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى »(ضحی/6-8). سه تا توصیه هم دارد «فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ * وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ * وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»(ضحی/9-11).

شاید کلید فهم این سوره این است که تلقی این بوده که وقتی وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ظهور می کنند و کار را به دست می گیرند، باید مشکلات اجتماعی حل بشود، در حالی که تازه سرآغاز مشکلات و سختی های راه است؛ از جنگ های سنگین و پیچیده گرفته تا مشکلات اقتصادی و معیشتی و مسائل دیگری که جریان قریش و منافقین ایجاد می کردند. لذا این تلقی پیدا شده که شاید خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم غضب فرموده اند یا این که پیامبرشان را رها کرده اند.

خدای متعال می فرماید: «وَ الضُّحى *  وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى» ، عالم شب و روز دارد؛ نه در شب باید مأیوس بود، نه در روز باید مغرور بود. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى» این سختی ها معنایش این نیست که خدای متعال شما را رها کرده یا غضب کرده است. «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى» الان هم وضعشان خیلی خوب است، بعدا بهتر خواهد شد. آنچه به شما وعده دادیم، آینده اش بهتر از الانش است، ولی کمتر کسی است که بتواند بفهمد که وضع کنونی مردمی که کنار حضرت بودند و در دل آن سختی ها بودند، وضع خوبی است. کسانی می توانند این را بفهمند که در طرح نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فکر می کنند و الا واقعا آن همه سختی کجایش خوب است؟! جنگ احد و بدر و خیبر و سختی های فراوان به ظاهر خوب نیستند، ولی واقعیت این است که «خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى». آنهایی که چشمشان به متاع دنیاست، این را نمی فهمند.

خدای متعال می فرماید: «إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى  فَبَغى  عَلَيْهِمْ وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ»(قصص/76) قارون وقتی از حضرت موسی جدا شد، خدا آنقدر امکانات بهش داد که قابل حساب نبود. بعد اینها را به نمایش می گذاشت. آنهایی که ظاهربین بودند می گفتند: «يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظيم * وَ قالَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا يُلَقَّاها إِلاَّ الصَّابِرُونَ»(قصص/79-80) آن چیزی که در دست حضرت موسی است، به آن چیزی که در دست قارون است چه ربطی دارد؟ کسانی به آنچه در دست حضرت موسی است می رسند که در راه حضرت موسی پایداری می کنند.

مومنین آل فرعون سحره فرعون هستند. اینها قبل از مواجهه با حضرت موسی با انگیزه تقرب به فرعون وارد جنگ با حضرت موسی می شوند و می پرسند: «أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبين»(شعراء/41)، فرعون هم بهشان می گوید: «قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ»(شعراء/42). اما وقتی با حضرت موسی مواجه می شوند و می بینند آن چیزی که در دست حضرت موسی است، چیز دیگری است، ایمان می آورند. فرعون هم تهدیدشان می کند و می گوید شما را به لا­به­لای نخلستان می برم و دست و پایتان را می برم، شما را به دار می کشم و سر به نیست تان می کنم، «وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ في  جُذُوعِ النَّخْلِ»(طه/71). آنها در جواب می گویند: «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضي  هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا»(طه/72). این مال کسانی است که با حضرت موسی راه رفتند و می توانند ببینند در دست حضرت موسی چیزی است و الا همه نمی توانند.

بعد از فتح مکه حضرت متوجه طائف شدند و حنین را فتح کردند. غنایم فوق العاده ای به دست آمد، چون منطقه ثروت مندی بودند، شاید در هیچ جنگی انقدر غنایم نداشتند. تازه مسلمان های قریش هم آمده بودند و دو هزار نفرشان به فرماندهی ابوسفیان در جنگ حضور داشتند. حضرت عمده غنایم را به اینها دادند. مهاجرین آمدند پیش سعد بن عباده و گفتند به حضرت بگویید اگر خدای متعال تقسیم کرده، ما قبول داریم ولی اگر شما تقسیم کردید، ما قبول نداریم. کانه شما تازه به قوم و خویش هایتان رسیدید و ما را فراموش کردید؛ چون قریش قوم و خویش های حضرت بودند.

حالا امام صادق علیه السلام فرمودند وقتی این را سعد بن عباده گفت حضرت فرمودند که حرف شما هم حرف بزرگ تان است؟ آنها استنکاف کردند و گفتند بزرگ ما شما هستید. حضرت می فرماید: «فَحَطَّ اللَّهُ نُورَهُم »(1) تمام امکاناتی که کنار حضرت به دست آورده بودند و آن نورانیت ها از دست رفت. حالا حضرت با اینها گفتگوهایی دارد. ببینید یک تکه اش این است که حضرت بهشان فرمود من الان دیگر پیروز شدم و می توانستم بروم مکه، اما با شما به مدینه آمدم. اسب و شتر را به آنها دادم و خودم دارم به مدینه می آیم. این تقسیم بدی است؟ کسی اگر این را نفهمد، نمی تواند بفهمد که وضعشان خیلی خوب است. «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى» کسی که نمی فهمد کنار پیامبر چه ارزاقی هست، نمی تواند بفهمد الان هم وضع خوب است.

بعد خدای متعال می فرماید بعدا وضعشان خیلی بهتر خواهد شد. روایت می گوید آخرت یعنی رجعت، «وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ» یعنی قیامت. آدمی که طرح پیامبر را نمی فهمد و عظمت این طرح را نمی بیند، نمی تواند سختی های کنار پیامبر را تحمل کند. باید این دست رحمت الهی را ببینی که دائم دارد، از دست این پیامبر می بارد. کنار او باشی، غرق نعمتی، سخت ترین حالت بهترین نعمت هاست. اصحاب عاشورا بعد از ظهر عاشورا غرق نعمت بودند. همچنین اگر آدم بزرگ نشد، هیچ وقت نمی تواند سختی های یک طرح بزرگ را تحمل کند. این است که «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً * وَ نَراهُ قَريبا»(معارج/6-7).

 مأیوس شدن مردم، نتیجه عدم توضیح ماموریت های انقلاب اسلامی

حالا خدای متعال یک تذکری می دهد که این بماند. بعد سه تا دستور می دهد. «فَأَمَّا الْيَتيمَ» یک عده واقعا بی سرپرست اند، کسی نیست سرپرستی شان کند، شما با آنها «فَلا تَقْهَرْ». «وَ أَمَّا السَّائِلَ» واقعا سوال دارند «فَلا تَنْهَرْ». «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» شما که پیامبری و طرح در دستت است، اگر آن نعمت هایی که خدا به شما داده از دست شما سرریز شود، به اینها می رسد. گفتگو نکنی اینها نمی توانند تحمل کنند. تحدیث نعمت باید بشود.

عرض من این است که اگر ما نتوانیم کلان روایت های انقلاب اسلامی را برای مردم توضیح بدهیم و این را ذیل طرح بزرگ الهی و طرح انبیاء توضیح بدهیم، اگر نتوانیم آن درگیری تاریخی که بین طواغیت و شیاطین و ابلیس و وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت و انبیاء صلوات الله علیهم اجمعین وجود داشته را برای مردم تبیین کنیم، مردم مایوس می شوند.

این عصر که بعد از عصر رنسانس شروع می شود و به قول خودشان عصر روشنگری است، می خواهد تمام زندگی بشر را از مسیر انبیاء جدا کند و زمینی کند. به تعبیر مرحوم شهید صدر می خواهند یک تمدن زمینی به پا کنند و افق نگاه انسان را از آسمان به زمین تنزل بدهند. اگر ما نتوانیم موقفی که آن تمدن داشته و بلایی که سر بشریت می آورده و مأموریتی که انقلاب اسلامی داشته را متذکر بشویم و تحدیث بکنیم، پیداست که مردم وقتی سختی ها را می بینند، مأیوس می شوند. کسی که نگاهش به دستاوردهای تمدن غرب است، در مقابل آن تمدن ها احساس حقارت می کند. شکوهی در دست دشمن می بیند.

«وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى  ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ»(طه/131) مبادا نگاه چشم سر و چشم دلتان به آن شکوفه هایی که در دست دشمنان پیامبر سبز شده، امتداد پیدا کند. اینها بستر فتنه آنهاست، چه ربطی به شما دارد؟ «وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى»  آن چیزی که در دست نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، برای امتش خیلی بهتر است. وقتی آدم به آن رزق خیر می رسد که چشمش را از دست فرعون و معاویه برمی دارد، و الّا تا چشمت به دست معاویه است، آن چیزی را که در دست امیرالمومنین علیه السلام است را به تو نشان نمی دهند.

بنابراین من عرضم این است که اگر ما نتوانیم آن کلان روایت را بگوییم و نشان بدهیم که ما کجای عالم هستیم، در این درگیری موقف ما کجاست؛ اگر نتوانیم توضیح دهیم که در این درگیری چه اتفاقات مهمی در جهان دارد می افتد، اصلا ظهور یعنی چه، اگر آدم ها را بزرگ نکنیم، تا بتواند آن افق های روشن را ببیند و دلداده آن افق ها بشود و برای آن افق ها کار بکند؛ طبیعی است که گیر خرده ریزها می افتد، وقتی گیر خرده ریزها افتاد، طبیعتا مأیوس می شود. نمی تواند بفهمد ما کجای کار هستیم، چقدر پیشرفت کردیم. نمی تواند بفهمد وضع ما الان چقدر خوب است.

واقعا در کلان روایت وضع ما خیلی خوب است. کسی که خیال کند الان وضع ما بد است، نگاهش نگاه دقیقی نیست. کجای وضع ما بد است؟ ما چه کار می خواستیم کنیم که موفق نبودیم؟ حوزه ما با حوزه پنجاه سال قبل قابل مقایسه نیست، مردم ما قابل مقایسه نیستند، مقدورات ما برای پیشبرد و برای رفتن به طرف هدفمان قابل مقایسه نیست. البته تهدیدهایی هم هست، سختی هایی هم سر راه بوده، ولی واقعا آن کلان روایت است که مسئله را حل می کند. این تحدیث نعمت هاست که امیدوار می کند. طرح پیامبر یک قدمش الان است، قدم بعدش عصر ظهور است. ده ها آیه قرآن که راجع به معاد است، به ظهور تأویل شده. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه 210 سوره بقره می فرمایند جمع بندی این روایت این است که ظهور مرتبه ای از قیامت است. رجعت مرتبه بالاتری از قیامت است.

وظیفه انقلاب، نهی از منکر

یک آقایی که متدین بود و پیدا بود جزو حزب اللهی هاست، در یکی از مساجد با من برخورد کرد. رفته بود در یک رستورانی و نهی از منکر کرده بود، یکی از خانم های بی حجاب زنگ زده بود به مثلا رئیس کلانتری یا مسئول پاسگاه محل و آن مسئول آمده بود و این آقا را توبیخ کرده بود. حالا این آقا می گفت این که وضع دینتان است، آن هم که وضع دنیایتان است. اگر اینطوری خرد نگاه کنی و خیال کنی امر به معروفی که ما باید بکنیم، فقط امر به معروف در این مقیاس است، واقعا درست می گوید. اگر نبینی که مبارزه با منکر مبارزه با آن کسانی است که در مقیاس جهانی منکر را اقامه می کنند، فکر می کنی که ما مسیر را اشتباه رفته ایم.

جریان مدرنیته و پرچمدارانش دنبال حکومت جهانی هستند، دارند برای افق 2030 و 2045 طرح می نویسند و اسناد هفده گانه شان را در دنیا به تصویب می رسانند. یک گوشه ای از این طرح ها هم بحث پوشش است؛ یک جایی مدل هایش را تهیه می کنند، یک جایی پارچه اش را فراهم می کنند، یک جایی دوخته می شود، در یک جای دیگری مدلینگش می آید و بعد اینها پخش می شود، و می شود مدل. اگر نبینیم که آنها برای تغییر پوشش چه کار می کنند، خیال می کنیم نهی از منکر فقط این است که به آدمی که در خیابان آمده، تذکر بدهیم. این هم هست، نمی گویم این گناه نیست «أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُه»(2).  ما می خواهیم با اقامه مبارزه کنیم. اگر شما نتوانید با آنهایی که منکر را در عالم اقامه می کنند بجنگید، مبارزه با معلول خیلی جواب نمی دهد.

بنابراین من عرضم این است اگر نگاه شما این باشد، مأیوس می شوید. بی حجابی خیلی چیز بدی است و باید جلویش را هم گرفت، ولی قواعد دارد. نباید تلقی کنیم که خط مقدم ما مبارزه با اینهاست. خط مقدم ما مبارزه با کسانی است که دارند الگوهای توسعه را جهانی می کنند و یک گوشه اش هم پوشش است. مسجدها تعطیل می شود، امام زاده ها تعطیل می شود، کعبه تعطیل می شود؛ یعنی اگر دستگاه یزید موفق بشود، چیزی به نام اسلام باقی نمی گذارد. «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيد»(3) اگر زمام عالم دست این پرچمداران مستکبر افتاد «عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ».

بزرگترین نهی از منکر دوران ما، انقلاب اسلامی است. ابزار نهی از منکر چیست؟ سیصد هزار شهید است، ایجاد جبهه مقاومت از مدیترانه تا باب المندب است، نفوذ در اروپا و خانه امن آنهاست، اینها نهی از منکر است. اگر ما مأموریت های خودمان را نسبت به ظهور متذکر نشویم، مأیوس می شویم. ما فقط کارمان این نبود که چادر سر خانم ها بکنیم، البته در این زمینه هم به نظر من شکست نخوردیم. ما یادمان رفته که ماجرای بی حجابی چه بود. یا یادمان رفته اینها را و یا ندیدیم. خیال هم می کنیم اگر در این چهل پنجاه سال گذشته کشور زیر سلطه غرب بود، وضعیت همان طوری می ماند. با وجود انقلاب اسلامی و موج ها و خیزهای جهانی اش وضعیت دنیا اینطوری است. اگر نبود که الان یک اوضاع دیگری بود.

آنها چیزی به نام اسلام را قبول نداشتند. هم مارکسیست ها می گفتند دین افیون ملت هاست، هم نظام سرمایه داری می گفت آزادی می خواهید این طرف است، عدالت می خواهید آن طرف است و اسلام هم ضد هر دوتاست. به تعبیر شهید مطهری مارکسیسم و سرمایه داری دو لبه قیچی ای هستند که ریشه های اسلام را قیچی می کنند. من عرضم این است که ما اگر آن مأموریت های بزرگ و آن توفیقات بزرگ را در مسیر آن مأموریت های بزرگ فراموش کنیم، مردم برای چه صبر کنند؟

 اجازه بدهید من یک تکه از تقریبا آخرین بیانیه های حضرت امام را تقدیم کنم. من این را منشور مقاومت می دانم. خیلی بیانیه عجیبی است، نیمه شعبان سال 68 مصادف با 2 فروردین و خطاب به مهاجرین جنگ تحمیلی است. من یک تکه اش را می خوانم؛ ببینید این ادبیات است که در آدم روحیه مقاومت را ایجاد می کند، امام اینطور مردم را می شوراند. استاد ما می فرمودند که یکی از همراهان حضرت امام می گفتند حوالی پانزده خرداد سال چهل و یک و دو و این ها بود، حضرت امام می آمدند که بروند منزل، گفتم: آقا چه خبر؟ گفتند: عَلَم یک بیانیه ای داده و روحیه مردم را تضعیف کرده، من بروم یک بیانیه مقابلش بدهم روحیه مردم را تقویت کنم. ببینید اینطوری است و این ادبیات است که می تواند روحیه بدهد. در هفده شهریور همه خیال می کردند که تمام شده، اما امام می گوید ای کاش خمینی بین شما بود و به شهادت می رسید. با این جمله امام موج را برمی گرداند. اگر ما نتوانیم انقلاب اسلامی را در بستر ایمان مردم تحلیل کنیم، آن ایمانی که تبدیل شد به این جوشش عظیم و به این استقامت های بزرگ، دیگر مقاومت نمی کند. اگر دستاورهایی که در وادی ایمان داشتند را نفهمند، مقاومت نمی کنند.

عبور از فتنه ها، راه رسیدن به وادی ایمان

فراعنه می خواهند حیات الدنیا به پا کنند، اما انبیاء آمدند تا در همین عالم ارض حیات الاخره به پا کنند. این دو تا عالم را با هم مقایسه کنید، آن وقت معلوم می شود ما سر چه ایستادیم و داریم می جنگیم. معلوم می شود که این گورستان و قبرستانی که به تعبیر قرآن درست کردند، ارزش ندارد که به آن دل ببندی. کل تمدن امروز همان قبرستان است «وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ»(فاطر/22).

مقایسه این دو عالم در سوره عنکبوت است و ناظر به فتنه های بعد از رحلت وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است. فتنه هایی که بر سر راه وادی ایمان است؛ نمی شود به وادی ایمان و ظهور برسی، اما از دل این فتنه ها عبور نکنی. مرحوم شیخ مفید در ارشاد نقل می کند حضرت دستش به بیل بود و داشت قبر وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را مسطح می کرد که آمدند و گفتند کار تمام شد. حضرت همینطوری که ایستاده بودند، فرمودند: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»(عنکبوت/2). این فتنه بر سر راه تحقق ولایت است و تا ظهور هم ادامه دارد.

حالا قرآن می فرماید این فتنه برای پیشینیان هم بوده و داستان انبیاء را هم که در این سوره می گوید، برای توضیح همین فتنه هایی است که سر راه ایمان در امم گذشته بوده. این فتنه ها ابتلای به بلاء است، جهادی که باید اتفاق بیافتد و بقیه چیزها. اصلا تعبیر قرآن این است «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى  نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَريبٌ»(بقره/214) به اینجا که رسیدید، در قرب نصرت الهی هستید. چرا؟ چون می خواهید به بهشت بروید. جهنم رفتن که انقدر سختی ندارد. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ» از اینجا می خواهید وارد بهشت بشوید. فقط بحث قیامت نیست، انبیاء می خواهند روی زمین بهشت درست کنند. برای بهشت رفتن هم اول باید بهشتی بشود، بهشتی شدن هم یک مسیری دارد.

در سوره عنکبوت یک جایی دوباره تکرار می شود و برمی گردد به صدر سوره «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ»(عنکبوت/10) این «اوذی» اولا مجهول آمده، نمی گوید «آذاه الله الخصم فی الله» دشمن که در راه خدا اذیت نمی کند. هیچ وقت ابن زیاد ایذائش برای خدا نیست. ولی خدای متعال این ایذاء را برمی گرداند و یک کاری می کند که مسیر تقرب ما می شود. مگر اهل کربلا در فتنه ابن زیاد بهشتی نشدند؟ از زاویه صنع خدا که ببینید این «أُوذِيَ فِي اللَّهِ» است، همان «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا»                       است، لذا فاعلش هم اینجا ذکر نشده. «فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ» رفتن راه خدا، ایذاء فی الله می خواهد و این ایذاء هم بسترش فتنه دشمن است. این عذاب نیست، این رحمت است. این نگاه باید تغییر کند که ما سختی ها را عذاب می بینیم و مأیوس می شویم.

من یک گوشه سوره عنکبوت را عرض کردم. این آیات عجیب است. مقایسه حیات الدنیا و آخره در قرآن یک کتاب است. «وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ»(عنکبوت/64) در اینجا ذکر نیست، حکمت نیست، حیات نیست، اینجا لعب است. آن طرف وادی ذکر است، حکمت است، حیات طیبه است. این مقایسه ها اگر اتفاق نیافتد، مردم برای چه کنار دست ما بایستند؟ اگر خیال کنیم که ما می خواستیم یک مدرنیته اسلامی درست کنیم و نتوانستیم که مردم مأیوس می شوند. اگر فکر کنیم که ما می خواستیم ژاپن اسلامی درست کنیم، که مایوس می شویم. ما می خواستیم ژاپن اسلامی درست کنیم؟!

وظیفه اصلی مسئولین و مردم از نظر امام

حالا یک تکه از بیان حضرت امام را بخوانم. ایشان می فرمایند: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.» بعد می فرماید: «اگر مسائل اقتصادی و مادی لحظه ای مسئولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد.» کدام یک از دولت ها این کار را نکردند؟ یک جایی یک تعبیری از حضرت امام است که می گویند مسئولین اگر در ظاهر به مردم خدمت کنند، اما به فکر ظهور نباشند، اینها خائن اند. کدامشان این کار را کردند؟ کدامشان ذهن مردم را از آن آرمان بزرگ به سمت مدرنیته اسلامی و ژاپن اسلامی نبردند؟ دولت سازندگی، دولت اصلاحات، دولت اعتدال، همه شان همین کار را کردند.

بعد می فرمایند: «دولت جمهوری اسلامی باید تمام سعی و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید، ولی این به آن معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند.» کدام دولت ها اینکار را نکردند؟ بعد به مردم می فرمایند: «مردم عزیز ایران که حقا چهره منور تاریخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند، باید سعی کنند که سختی ها و فشارها را برای خدا پذیرا گردند، تا مسئولان بالای کشور به وظیفه اساسی شان که نشر اسلام در جهان است، برسند.» بعد می فرمایند: «چه کسی است که نداند مردم عزیز ما در سختی هستند و گرانی و کمبود بر طبقه مستضعف فشار می آورد، ولی هیچکس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دول دنیای امروز و پایه ریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامی با آمریکا و شوروی، فشار و سختی و شهادت و گرسنگی را به دنبال دارد؟ مردم ما این راه را خودشان انتخاب کرده اند و بهای آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر افتخار می کنند. این روشن است که شکستن فرهنگ شرق و غرب بی شهادت میسر نیست. من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می خواهم که از هیچکس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیسم نکشند.»

این جور تحقیر تمدن مادی است که خود باوری می آورد و الا اگر کسی گفت هرچه هست آن طرف است، پیداست چه می شود. تحقیرهایی که آن طرفی ها می کنند، نتیجه اش همین یأس است. نتیجه اش این است که دانشجوی نخبه ما در دانشگاه صنعتی شریف یک روزی خواسته اش آزادی و مسائل سیاسی بود، اما امروز سلف مشترک و خوابگاه مشترک است. اینهایی که تحقیر کردند، دولت هایی که رفتند دنبال مدرن سازی و جهانی سازی و انحلال کشور ما در جامعه آرمانی غرب نتیجه اش تحقیر ملی شد، نتیجه اش این شد که فهم سیاسی دانشجوی نخبه ما تنزل پیدا کرد.

امام در ادامه می فرمایند: «مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهان خواران شکست می خوریم و نابود می شویم؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی می کنند؟ مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل عزت اسلام و مسلمین را پایکوب می کنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم در سراسر جهان بر چوبه های دار می روند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته می شوند؟»

اگر ما می خواهیم فرهنگ غرب و شرق را بشکنیم، اگر می خواهیم به سمت مهدویت حرکت کنیم، اگر می خواهیم اسلام جهانی بشود، این هزینه دادن ها را هم دارد. ما این هویت را از جوان مان گرفتیم. خب وقتی این هویت را ازش گرفتید، بعد هم او را اسیر رسانه غرب کردید، نتیجه اش می شود همین. سوره مجادله خیلی سوره عجیبی است. در این سوره می فرماید اینها محیط نجوای شیطان درست کردند. رسانه های غرب همینطور است، اینها محیط نجوای شیطان است. در سوره حجرات هم همین است. این نبأ فاسقی که از طریق رسانه های جهانی می آید، چه کار می کند؟ اگر ما نتوانیم تحلیل کنیم که این نبأ فاسق دارد چه کار می کند، چرا نبأ فاسق است، چطوری امتی که نبی اکرم می سازد را به هم می ریزد و از دلش سوء ظن و بغی و غیبت و تهمت و درگیری و تفاخر ایجاد می کند، طبیعی است که جوانان ما ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند.

 بنابراین من به نظرم می آید که این موضوعات ایجاد امید یعنی آن کلان روایت یعنی معرفی دشمن و تحقیر دشمن، یعنی تحدیث از نعمت ها و پیروزی ها و فتوحات و وضعیت خوب الان ما در عین سختی باید تحلیل بشود. اگر ما نتوانیم این را تحلیل کنیم، دشمن تحلیل می کند و به تعبیر حضرت آقا اگر آنها از واقعه روایت کردند، طبیعی است که ما مجبوریم عقب نشینی بکنیم. ما خودمان باید برویم روایت کنیم. ایشان می فرماید حضرت زینب اول کسی بود که کربلا را روایت کرد و نگذاشت دشمن روایت کند. جهاد تبیین یعنی این؛ ما اگر انقلاب اسلامی را روایت نکنیم، اگر فتوحاتش را، پیروزی هایش را و البته ناکامی هایش را تحلیل نکنیم، اگر ما با ادبیات خودمان تحلیل نکنیم و تهدیدها را به فرصت تبدیل نکنیم، دیگران فرصت را تبدیل به تهدید می کنند.

این مأموریت شماست، اصلا قرآن هم پر از معارف از این جنس است که وقتش هم فاطمیه است. بعد از رحلت حضرت آغاز ابتلائات سنگین امت اسلامی است که ما در یک نقطه و مرحله ای از آن قرار گرفتیم، ولی این ختم می شود به آن پیروزی های قطعی که در سوره مبارکه عنکبوت است، «مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ»(عنکبوت/5)، بنظر من این وعده به ظهور است «فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ».

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 411

(2) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 535

(3) اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 24