نسخه آزمایشی
جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri, 26 Apr 2024

جلسه 196/ غنا (9)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 196 درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ چهارشنبه 6 آبان 94 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است 

نظر مرحوم شيخ بر اين شد كه براي حرمت غناء نيازي به اشتمال بر كلام نيست ولي چنانچه آيات هم اشعار دارند لهوي بودن لازم است.

سپس مرحوم شيخ وارد بحث از مفهوم لغوي غناء ميشوند و آن را كيفيتي لهوي ميدانند كه متناسب باشد با الحان اهل فسوق.

مفهوم غناء در روايات هم با همين مفهوم لغوي مطابقت دارند. البته اگر تطابق هم نداشتند آنچه از روايات معلوم ميشود اين است كه در حرمت، كيفيت لهوي در لحن قول دخيل است.

حال ايشان سعي ميكنند كه با توضيح مفهوم لغوي غناء اين تطابق را اثبات كنند كه البته اين بحث چندان لازم و ضروري نيست.

در مواجهه مرحوم شيخ با تعاريف لغوي نكات مفيدي براي آموختن نحوه مواجهه فقيه با اين تعاريف به چشم ميخورد. ايشان ميفرمايند: تعاريفي كه در لغت براي غناء آمده است در بسياري از موارد تعريف به اعم است (از باب تعريف سعدانه به «السعدانة نبت») مانند تعريف غناء به «مد الصوت» يا «شدة الصوت» يا «ترجيع الصوت» يا «تحسين الصوت» كه واضح است تعريف به اعم است و اين امر در تعاريف لفظيه كه عهده دار تبيين ماهيت شيء نيستند قبحي ندارد، بخلاف تعاريف منطقي. لذا هيچ فقيهي به وسعت اين تعاريف فتواي به حرمت نميدهد و لو بخواهد بعدا مواردي را خارج كند.

اما بعض لغويين با تحديد اين معنا غناء را اينگونه تعريف كرده اند:‌ «صوت مشتمل علي الترجيع المطرب». ترجيع همان چهچهه يا گرداندن صدا در حلق است و مطرب بودن قيدي است كه برخي از اين اصوات را داخل لهوي بودن ميكند. طرب هم همان خفت و سبكي است كه ريشه اش در غم يا فرح مفرط است. براي اثبات اين معنا استشهاد ميكنند به اين شعر: «اطربا و انت قنسري» كه به معني «شيخ كبير» است و آنچه از پيرمرد عجيب است صرف شادي نيست بلكه سبكسري در اثر شادي است. لذا صرف ترجيع موجب صدق غناء نيست. لذا با اين معنا مشخص ميشود كه معني لغوي غناء هم داراي همان قيودي است كه در روايات براي مفهوم غناء بيان شد و موضوع خطاب شرعي بود.

يعني مرحوم شيخ ابتدائا قبول ميكند كه تعاريف لغوي جامع و مانع نيست. بعدا ميفرمايد قيد «طرب» در قول اكثر لغويين موجب تطبيق دو تعريف با هم ميشود.

اما نيازي به فعليت اطراب نيست و اينكه لحني مقتضي طرب داشته باشد كافي است. لذا مرحوم شهيد ثاني در روضه و مسالك در تعريف غناء اضافه ميفرمايند:‌ «او ما يسمي في الغرف غناء» گرچه بخاطر ضميمه اي در خارج، بالفعل مطرب نباشد.

اما مرحوم شيخ با كلام صاحب مفتاح ميكنند. صاحب مفتاح الكرامه اطراب در غناء را غير از طرب يعني خفت حاصل از شدت سرور يا حزن ميدانند، لذا غناء را به ترجيع در صوت معنا كرده اند.

لذا در نهايت، شيخ غناء را به كيفيت لهوي معنا كرده اند كه با اطراب صوت حاصل ميشود و مطرب را به خفت معنا كرده اند و شناخت معناي خفت را به عرف حواله كرده اند. به عبارتي ايشان در تحقيق اين امر بر آمده اند كه چه خصوصيتي در لحن ميتواند موجب لهوي شدن كلام شود، مد الصوت يا شدة الصوت يا ... ؟‌ در نهايت به اين نتيجه رسيده اند كه لهوي شدن لحن وقتي محقق ميشود كه مقتضي خفت در مستمع را ايجاد كند. البته اگر كسي اثبات كند كه خصوصيتي ديگر هم عرفا موجب لهوي شدن لحن ميشود نيز، ميتواند آن را در تعريف غناء داخل كند. لذا شيخ در صدد حصر خصوصيت نيستند و آنچه موضوع خطاب شرعي است را همان لهوي بودن لحن ميدانند نه خفت و ...