نسخه آزمایشی
جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri, 26 Apr 2024

جلسه 216 / غیبت

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 216 درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ سه شنبه 15 دی 94 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است.

غیبت

از آنجا که حکم غیبت روشن است مرحوم شیخ اول به حکم آن میپردازند و بعد حدود موضوع حرمت را از همین ادله استخراج میکنند. اما آن مفهوم اجمالی که ابتدائا در اذهان است همان عیب جویی از دیگران است خصوصا در غیاب آنها. زیرا ماده غیبت از غاب به معنی پنهان شد است. لذا غَیبت نیز به معنی پنهان شدن و غِیبت نیز به معنی عیب جویی است. ارتباط این دو نیز این است که غِیبت همان عیب جویی در غیاب است.

ادله اجمالی حرمت غیبت

مرحوم شیخ ادله اربعه را دال بر حرمت غیبت میدانند ولی در شمارش ادله متعرض اجماع و عقل نمیشوند. دلیل این امر مدرکی بودن اجماع است. عقل هم محل اختلاف است که آیا حکم تفصیلی به حرمت قبائح دارد و یا فقط به حسن عدل و قبح ظلم حکم میکند. لذا نمیتوان عقل را دلیلی مستقل بر حرمت غیبت دانست.

اما دلیل کتاب

سوره حجرات:  الحجرات : 12 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ‏

نهی صدر آیه برای اثبات حرمت کافی است. اما مراد ذیل آیه چیست؟ مرحوم شیخ میفرمایند در این ذیل چند تشبیه است: تشبیه غیبت به اکل. تشبیه عرض دیگران به لحم آنها. تشبیه مغتاب به برادر غیبت کننده که تشبیه هم نیست بلکه در همان حکم است. و نهایتا تشبیه شخص غائب به میته به خاطر عدم شعور در صحنه غیبت.

اگر این ذیل صرفا تشبیه باشد نمیتواند اثبات کبیره بودن را برای غیبت بنماید، بلکه تشبیهی است برای ایجاد نفرت و ذم. امابنابر اینکه بیان باطن عمل باشد و اینکه در آخرت هم همین امر مجسم میشود، چنانچه در روایات آمده، از این تجسم میتوان نتیجه گرفت که خود این گناه کبیره و موجب دخول در آتش است. همچنین است اگر این تشبیه، تنزیل حکمی باشد و بیانگر اینکه غیبت به منزله این گناه کبیره است.

سوره همزه: الهمزة : 1 وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ

که از تهدید به «عمد ممددة» در انتهای سوره کبیره بودن این گناه قابل اثبات است. ظاهر کسانی که به این آیه برای اثبات حرمت غیبت استفاده کرده اند این است که غیبت را مساوی یا اخص مطلق از همز و لمز و محکوم به حکم آنها دانسته اند.

اما اگر غیبت و این عنوانین عامین من وجه باشند، حرمت عنوان همز و لمز برای اثبات حرمت غیبت کافی نیست. اما بحث لغوی نسبت تساوی و اخصیت مطلق را تایید نمیکند. چون همز عیب جویی در حضور است و لمز در پنهان (و قیل بالعکس و قیل یکی عیب جویی با زبان است و دیگری به غیر زبان)

اما ظاهرا مرحوم شیخ مجموع این دو عنوان را اعم مطلق از غیبت میداند.

مرحوم تبریزی نیز گفته اند همز و لمز عیب جویی با قصد تنقیص است و لو در حضور باشد و بدون کلام. اما غیبت عیب جویی در غیاب شخص است و لو بدون قصد تنقیص.

در مجموع دشوار است این آیه را در عداد ادله حرمت غیبت به شمار آورد.

سوره نور: النور : 19 إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‏

این آیه کبیره بودن حرمت تشییع فاحشه و حب آن را اثبات میکند. ظاهرا مرحوم شیخ غیبت را از مصادیق تشییع فاحشه میداند چون غیبت کننده دوست دارد که آن عمل تشییع شود. یا اینکه خود اظهار فاحشه دیگران اشاعه آن است. یا مراد از تشییع فاحشه اظهار فحشاء دیگران است.

اما گفته شده اشاعه گسترش عمل است ولی غیبت نه اشاعه است و نه حب آن. لذا نمیتوان از این آیه حکم غیبت را اثبات کرد. مگر اینکه به سیاق این آیات که در مورد غیبت کنندگان نازل شده استناد شود، ولی باز استفاده حرمت مطلق غیبت باز دشوار است، چون سیاق آیات در مذمت غیبت خاصی بوده که برای تعییر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برنامه ریزی شده بود.